به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، روز یازدهم آبان و در جریان معرفی سهوزیر پیشنهادی دولت به مجلس، رئیسجمهور برای سرپوشگذاشتن بر اختلاس بیسابقه صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان تصریح کرد: «بعضیها مثل اینکه بالا و پایین کردن فساد برایشان لذتبخش است. اگر دستگاهی وامی داده و آن پول شده بدهی معوق، نمیدانم بعضی از رسانهها خوششان میآید که بدهی معوق را بگویند اختلاس که بعضیها هم توجه دقیق به لغت و عبارتها نمیکنند. اگر فسادی است با آن مبارزه کنیم نه اینکه آن را بزرگ کنیم. نه اینکه طوری تبلیغ کنیم که به نظر برسد بعضیها دارند فساد را در جامعه عادیسازی میکنند.»
در ابتدا به بخش اول این قسمت از سخنان رئیسجمهور میپردازیم که ایشان تخلفات صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان را معوقه و نه اختلاس نامید. برای روشنشدن بیشتر موضوع تنها به سه تخلف صورت گرفته در صندوق اشاره میکنیم:
۱ـ ارائه حدود ۷۰۰۰ میلیارد تومان معادل ۹۰ درصد تسهیلات صندوق به ۳۰ نفر که قابل وصول نیست به گونهای که تنها یک نفر از افراد فوق توانسته 3900 میلیارد تومان تسهیلات بگیرد که تاکنون بازنگردانده است.
۲ـ ارائه وام ۸۰۰ میلیارد تومانی به همسر مدیرعامل صندوق با سود یک و نیم درصد بدون اینکه سمتی داشته باشد.
۳ـ ارائه تسهیلات ۲۰۰ تا ۹۰۰ میلیاردی به چند شرکت که تاکنون بازپس گرفته نشده است.
بذل و بخششهای حاتم وار مدیران صندوق در حالی است که این اموال سرمایه اندک قریب یک میلیون معلم زحمتکش این مرز و بوم است که با هزار امید و آرزو، بخشی از حقوق ناچیز خود را در صندوق گذاشتهاند که شاید تسهیلاتی شامل حال آنها شود اما خبر نداشتند که اموال آنان در بین مدیران صندوق و اقربای آنها همچون غنایم جنگی تقسیم شده است.
به راستی میتوان نام وام ۸۰۰ میلیاردی به همسر مدیرعامل صندوق را تنها معوقه نامید. همسر مدیرعامل چه حقی از این صندوق داشته که بتواند این وام کلان آنهم با نرخ سود یک و نیم درصد بگیرد و حالا خبری از بازگشت پولها هم نیست و رسانهها نیز خبر بازداشت فرد مذکور به همراه فرزند مدیرعامل سابق صندوق را منتشر ساختند.
سوال بعدی اینکه اگر تخلفات فوق تنها معوقه بوده و تخلفی در صندوق صورت نگرفته، چرا دولت و رئیسجمهوری با برکناری فانی قبل از استیضاح وی در خانه ملت، مانع از افشای این تخلفات در صحن علنی مجلس به منظور تنویر افکار جامعه شدند؟ اگر از دولتی که شعار خود را «شفافسازی» قرار داده انتظار داشته باشیم حداقل فرهنگیان را از سرنوشت تلخ سرمایهشان آگاه سازد، انتظار نابجایی است؟
بخش دوم سخن جناب روحانی یعنی آنجایی که می گوید « اگر در جایی فسادی مطرح شده، نباید آن را بزرگ کرد و شیوع داد» را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد اما مشکل اینجاست که رصد مواضع شخص رئیسجمهور، معاون اول ایشان و سایر اعضای کابینه دقیقا عکس این امر را نشان می دهد.
طی سه سال گذشته در کمتر سخنرانی دولتمردان تدبیر میتوان یافت که افترایی به دولت قبل زده نشده باشد از غارت و دزدی اموال ملت تا سیاهنمایی کامل و نگذاشتن حتی یک نقطه سفید در عملکرد دولت قبل.
آقای جهانگیری با نسبت دادن الفاظی همچون «خوردند وبردند» خاطرات قوم مغول را برای دولت قبل شبیهسازی میکند بدون اینکه حتی یک سند از این خوردنها وبردنها ارائه دهد. اینان اختلاس «نوچه مرحوم نوربخش» که حتی با تجلیل هاشمی مواجه شده بود را به کل دولت قبل تعمیم داده و بابک زنجانی را نماد این دولت معرفی میکنند اما هنگامی که به اختلاس درون دولت خود آنهم نه یک دلال که هیچ سمتی در دولت نداشته بلکه از سوی مدیران ارشد دولت، فاز خود را عوض کرده و از مطرح کردن فساد و شیوع آن گلایه میکنند.
انتقاد امروز رئیسجمهور از پرداختن به فساد در دولت خود در حالی است که وی سال ۹۲ و قبل از رسیدن به صندلی پاستور تصریح کرده بود« نام مفسدان اقتصادی باید سر زبانها باشد». با این مواضع دوگانه جناب رئیسجمهور به این نتیجه میرسیم که «فساد بد است اما برای همسایه».