کد خبر: ۳۹۹۵۵
زمان انتشار: ۰۲:۲۰     ۲۴ بهمن ۱۳۹۰
اگر خود را ساختيم، هيچ محذوري در بازسازي آب و گ ل نداريم؛ زيرا همه امكانات را خداي سبحان به مردم ما مرحمت كرده است. اگر چنانچه ما جز رضاي حق چيزي نينديشيم، او هم ما را در تشخيص وظيفه راهنمائي مي كند، هم امكانات را فراهم مي كند، هم مردم را هماهنگ مي كند كه طولي نمي كشد آب و گ ل ساخته مي شود. امّا قبل از هر چيزي به ما فرمودند: خود را بسازيد كه يك انسان ابدي هستيد. زمين ابدي نيست، آسمانها ابدي نيستند، اين شمس پر فروغ: ذا الشّمس كوّ رت (1) آن را تهديد مي كند و اين قمر كه بدر مي شود: خسف الشّمس و القمر (2) آن را تهديد مي كند. امّا اين انسان است كه كاد ح است: لي ربّك كدحاً فملاقيه(3). همه را در هم مي كوبد، چيزي مانع راه او نيست، چيزي رهزن او نيست كه مانع سير او بشود؛ اوست و ابديت او و چون ابدي است، معلوم مي شود ريشه اي در ازل دارد. اين موجود ازلي و ابدي را نمي شود رايگان ساخت و آسان گرفت !
لذا حضرت امير(ع) به ما فرمود: بكوشيد قبل از اينكه كشورتان را بسازيد، خودتان را بسازيد و آنها كه در طي اين 8 سال دفاع مقدّس تلاش و كوشش كردند، اجر آنها با خداست. اينها كساني اند كه مي توانند پذيرش قطعنامه را به صورت صلح حديبيه در آورند. اين جمله را هم از امير بيان بشنويم؛ فرمود: آنها كه صلح را به صورت صلح حديبيه در آوردند كساني بودند كه: لا يبشّرون ب الاحياء و لا يعزّون ب الموتي(4). اينها كساني بودند كه نه از زندگي عدّه اي كه زنده اند خوشحالند، نه از شهادت آنها كه رخت بر بسته اند نگرانند ! آنها اگر دوستي را از دست مي دادند، به يكديگر تسليت نمي گفتند. آنها اگر كسي زنده از جبهه بر مي گشت، به او تبريك نمي گفتند. آنها به زنده بودن خوشحال نبودند، آنها از مرگ نگران نبودند؛ اينها كساني بودند كه: لم يمنّوا علي الله ب الصبر و لم يستعظ موا بذل انفس هم ف ي الحقّ (5). آنها رنج 8 ساله را به عنوان منّت،بر خدا منّت نمي نهادند، آنها از نثار و ايثار به عظمت ياد نمي كردند ! اگر خواستيم صلح ما صلح حديبيه باشد، بايد بيان علوي را در قبال امويان همچنان حفظ كنيم. فرمود: آنكه زنده شد، نگويد خدا را شكر كه نمرده ام ! آنها را كه از دست دادند، در سوگ آنها ننالند؛ زيرا آنها همواره خوشحالند.
تضمين خداي سبحان بر تأثيرگذاري خونهاي پاك شهيدان
خداي سبحان درباره مرگ احدي اينچنين سخن نگفت؛ فرمود: علماء رخت بر مي بندند، به بهشت مي روند؛ امّا آيا قلم يقيناً اثر دارد يا نه؛ گويندگان رخت بر مي بندند و به بهشت مي روند، امّا سخن آيا اثر دارد يا نه؛ قرآن تضميني نكرده است. نگفت آثار قلمي نويسندگان يقيناً مؤثر است، نگفت آثار بيان اديبان يقيناً مؤثر است؛ فرمود: بي اثر نيست. امّا درباره خون شهيدان تضمين كرده است. فرمود: خون ممكن نيست اثر نكند !
آنكه رخت بر بسته است، دو نشاط دارد. نشاط اوّل مربوط به پيش روي اوست كه به لقاي حق بار يافت، نشاط دوّم اين است كه مي بيند خونش اثر گذاشت. فرمود: لا تحسبنّ الّذ ين قت لوا ف ي سبيل الله امواتاً بل احياأ (6)، اين درباره همه؛ فر حين ب ما آتاهم الله من فضله (7). اين هم درباره همه مؤمنين. امّا يرزقون م ن ع ند الله (8) مخصوص همه نيست؛ همه نيكان بعد از مرگ در رياض بهشت به سر مي برند، امّا نّ المتّق ين ف ي جنّات و نهر. ف ي مقعد ص دق ع ند مليك مقتد ر(9)، اين دوّمي مال همه نيست ! اوّلي مال همه پارسايان است، اوّلي بيروني است، دوّمي اندروني. لذا اين مقام بي (واو) ذكر شد؛ نفرمود: نّ المتّق ين ف ي جنّات و نهر و ف ي مقعد ص دق ع ند مليك مقتد ر ! يكي ظرف ديگري است، يكي مظروف ديگري است، بيروني در اندروني است، اندروني محيط به بيروني است. فرمود: نّ المتّقين ف ي جنّات و نهر. ف ي مقعد ص دق ع ند مليك مقتد ر. اوّل وارد بهشت جسماني و لذّت هاي حسّي مي شوند: جنّاأ تجر ي م ن تحت ها الانهار(10). بعد وارد اندورن مي شوند كه آنجا سخن از باغ و بوستان حسّي نيست، ع ند مليك مقتد ر است كه همه را به اندرون راه نمي دهد.
پيگيري سرنوشت رهروان توسط شهداء
شهيدان،هم در بيروني متنعّمند، هم در اندرون لذّت مي برند؛ اين لذّت هاي پيش روي آنها. امّا آنها كه پشت سر اينها راه افتادند، شهيد خوشحال است، لذّت مي برد كه عدّه اي به دنبال او راه افتاده اند، راهي كوي اويند، مهمان سفره اويند: و يستبش رون ب الّذ ين لم يلحقوا ب ه م(11)،به آنها كه ايستايند نمي گويند لم يلحق. اين كلمه لم يلحق عدم ملكه است؛ آنكه ايستاده است، به او نمي گويند هنوز نرسيد ! آنكه به راه افتاده در بين راه است، به او مي گويند لم يلحق، يعني هنوز نرسيد. فرمود: جوامع انساني، اينها لم يلحق اند؛ يعني به بركت خون شهيدان به راه افتاده اند، ولي هنوز به مقصد نرسيده اند، بين راهند؛ چون راهشان راه مستقيم است، رهزن ندارد. نه تخلّف دارد و نه اختلاف ! پيروزي براي سالك راه مستقيم يقيني است، لذا فرمود: و يستبش رون ب الّذ ين لم يلحقوا ب ه م. سالار شهيدان به شهداء اينچنين آموخت، امير بيان هم فرمود: كساني در پاي ركاب پيغمبر مي جنگيدند كه:« لا يبشّرون ب الاحياء، و لا يعزّون ب الموتي»« و لم يمنّو علي الله ب الصّبر و لم يستعظ موا بذل انفس هم ف ي الحق»(12). نه آن نثار و ايثار در چشمانشان بزرگ جلوه مي كرد و نه آن صبري كه بر دوش داشتند، آن را منّت مي نهادند؛ هميشه خود را بدهكار مي دانستند. اين گروه همواره در جنگند؛ چه در دوران صلح و چه در دوران نبرد؛ در هر دو حال اينها كساني اند كه ضامن پيروزي اند و پيام ظفر را به دنبال دارند.
شما عزيزان، مسئولين گرانقدر و مردم فداكار كه به لطف الهي در همه صحنه ها از رهبري هاي رهبر عزيز و عظيم الشأن استفاده كرديم و بهره برده ايم، همه و همه مي دانيم كه تا بازسازي در صحنه اكبر به ثمر نرسد، بازسازي صحنه كوچك مثمر نيست. لذا در تمام اين دستورها و پيام هاي امام امت مي بينيد؛ اوّل مسائل اخلاقي، اوّل مسأله اتحاد، اوّل مسأله هماهنگي، اوّل مسأله تحكيم نظام، اوّل مسأله ابراز ارادت به اسلام و مسلمين، اوّل اينگونه از مسائل اخلاقي را مطرح مي كند؛ بعد مسأله آب و گ ل را. اگر بخواهيم از اين ايام حداكثر بهره را ببريم؛ بايد ارتباطمان را با اين رهبري هائي كه امير بيان فرمود تقويت كنيم؛خودرا به رسول اكرم و امام مجتبي و امام رضا (عليهم السّلام) نزديك كنيم، كه از ولايت اين خاندان طرفي ببنديم و از اين خاندان مددي بگيريم؛ تا مبادا امام مجتبي به ما بگويد كه دينتان را پشت سر گذاشتيد و دنيا را سپر قرار داديد؛ دنيا را اصل و امام قرار داديد و مرا منزوي كرديد ! بلكه همواره سخن ما همان سخن كساني باشد كه تا آخرين لحظه به سالار شهيدان عرض كردند: نموت معك و سالار شهيدان پشت سر آنها مي فرمود: م ن المؤم نين ر جاأ صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و م نهم من ينتظ ر و ما بدّلوا تبديلاً (13).
وقتي نوبت به بچه هاي أبي عبد الله مي رسد، حضرت نسبت به بچه هاي خود آيه مؤمنين را نمي خواند، آيه انبياء را مي خواند. وقتي مسلم مي رود، حبيب مي رود، سائر اصحاب به ميدان مي روند، شهيد مي شوند؛ أبي عبد الله آيه مؤمنين مي خواند: م ن المؤمنين صدقوا ما عاهدوا الله. امّا وقتي علي بن الحسين به ميدان مي رود، آيه انبياء را مي خواند(14): نّ الله اصطفي آدم و نوحاً و آل ا براهيم و آل ع مران علي العالمين ذر يهً بعضها م ن بعض و الله سميأ عليم(15).
بيانات حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي (دامت بركاته) به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت رسول اكرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبي (ع)
در ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و مسئولين اداره
ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ـ تهران؛ شهريور 1367
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) تكوير/ 1 (2) قيامه/ 8 (3) برداشت از: سوره انشقاق/ 6
(4) نهج البلاغه/ خ 121 (5) نهج البلاغه/ خ 150 (6) آل عمران/ 169
(7) آل عمران/ 170 (8) اشاره به:آل عمران/ 169 (9) قمر/ 54 و 55
(10) بقره/ 25 (11) آل عمران/ 170 (12)نهج البلاغه/ خ 121
(13) احزاب/ 23 (14) بحار الأنوار/ 45/ 43 (15) آل عمران/ 33
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها