به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، اعلام حمایت «سعد الحریری»، رئیس جریان «المستقبل» لبنان از ژنرال «میشل عون»، نامزد «حزب الله» در انتخابات ریاست جمهوری این کشور را نمیتوان رخدادی ساده و کوچک تلقی کرد، «ناصر قندیل»، تحلیلگر و کارشناس برجسته مسائل لبنان و منطقه طی یادداشتی که پایگاه خبری «البناء» لبنان آن را منتشر کرد، به بررسی ابعاد مختلف این اعلام حمایت میپردازد.
ناصر قندیل در این خصوص مینویسد:
هیچ کس نمیتواند، مانع حق حزب الله در برگزاری جشن پیروزی که روز گذشته (پنجشنبه) در پرونده ریاست جمهوری لبنان با تحمیل نامزدش ژنرال «میشل عون» بر «سعد الحریری»، رئیس جریان المستقبل شود و تاکید کند که تنها راه خروج از بحران «خلأ ریاستی» و تشکیل دولت و ازسرگیری فعالیت موسسات و نهادهای رسمی و حکومتی گزینه «عون» است.
بحران خلأ ریاستی زمانی در لبنان آغاز شد که منطقه برهه زمانی بسیاری حساسی را پیش رو داشت. برهم خوردن موازنههای قدرتهای جهانی و منطقهای سوریه را به میدان نزاعی خونین تبدیل کرده بود که حزب الله یکی از نوک پیکانهای آن را تشکیل میداد، در حالیکه سعد الحریری و المستقبل از جمله بازیگران جبهه مقابل بود که حزب الله را مستقیما نشانه گرفته بود.
به همین دلیل رویارویی منطقهای خیلی زود به صف آرایی داخلی و پرونده ریاستی لبنان به شکل و هیئت تقابل نامزدهای حزب الله (میشل عون) و جریان المستقبل (در آن برهه زمانی سمیر جعجع) کشیده شد تا اولین ناکامی المستقبل رقم بخورد.
حریری که از معرفی جعجع به عنوان گزینه المستقبل برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ضربه سختی را متحمل شده بود، اینبار سعی کرد با معرفی «سلیمان فرنجیه»، مهرهای نزدیک به حزب الله شکست جعجع را جبران و مقاومت را وادار به عقب کشیدن عون کند.
این درحالی است که رویگردانی المستقبل از جعجع او را به حمایت از عون و ایجاد مانع در مسیر گزینه جدید المستقبل سوق داده بود. حریری درحالی که به پیروزی فرنجیه امید بسیار داشت، با پافشاری سرسختانه حزب الله که همه احتمالات و سناریوهای پیش رو را به جان خریده بود، روی گزینهاش مواجه شد.
در این مرحله از بحران ریاستی حزب الله با فشارهای سیاسی داخلی و خارجی بسیاری مواجه شد که مقاومت را عامل این بحران دانسته، مسئولیت پیامدهای ناشی از خلأ ریاستی را متوجه این حزب میکردند.
سرانجام پس از ماهها ایستادگی و تحمل انواع فشارها و مواجه با سیلی از اتهامات، سعد الحریری تن به گزینه عون داد و حمایت خود را از نامزد حزب الله در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد، اقدامی که بسیاری از محافل داخلی و خارجی آن را «خودکشی سیاسی» حریری توصیف کرده و جایی در محاسبات آنها نداشت.
اما سعد الحریری در برابر خواسته حزب الله سر فرود آورد و حمایت خود از نامزدی ژنرال میشل عون در انتخابات ریاست جمهوری لبنان را اعلام کرد تا اولین مانع از پیش روی بحران ریاستی در این کشور برداشته شود.
پیروزی همسنگ پیروزی در جنگ 33روزه 2006
اختلاف دیدگاهها و مواضع در میان محافل لبنانی هر قدر هم زیاد و گسترده باشد، باز نمیتواند، ماهیت و حقیقت پیروزی حزب الله را نادیده بگیرد، موفقیتی که باید آن را همسنگ پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه با رژیم اشغالگر اسراییل در ژوئیه 2006 میلادی تلقی کرد، آن هم در شرایطی که پرونده لبنان از اولویتهای منطقهای و جهانی کنار نهاده شده بود و محور حریری به دلیل بحرانهایی که بر آن مستولی شده بود، همچون گذشته قدرتمند نشان نمیداد و این موضوع رئیس جریان المستقبل را وادار میکرد، میان بد و بدتر، به بد رضایت دهد.
پس لرزههای بحران مالی که دامنگیر حریری و هم پیمانانش شده بود، لطمات سیاسی و نظامی و مالی که سعودیها، مهمترین حامی حریری در عرصه بین المللی و منطقهای خورد بودند، در مقابل موفقیتها و پیروزیهای روز افزون حزب الله و محور مقاومت از میدانهای سوریه و عراق و یمن گرفته تا پرونده هستهای و مبدل شدن حزب الله به یکی از بازیگران اثرگذار منطقهای و کسب حمایت روسها به عنوان دومین قدرت جهانی، همه و همه رئیس جریان المستقبل را به تجدید نظر در مواضع سابق خود در پرونده ریاستی و موافقت با گزینه حزب الله واداشتند.
حسن انتخاب حزب الله
در این میان نباید حسن و درستی انتخاب حزب الله را نادیده گرفت که سهم بسزایی در ایستادگی و پافشاری حزب بر گزینه عون در نبرد انتخاباتی لبنان داشت که دشمنان و مخالفان حزب تلاش کرده بودند، این پرونده را به پروندههای منطقهای از جمله بحران سوریه ارتباط دهند و در این راستا کافی است، اظهارات حریری اوایل بحران سوریه را یادآوری کرد که برای بیان عزم راسخ خود در براندازی نظام در سوریه و مقابله با حزب الله گفته بود که «جز از فرودگاه دمشق به بیروت باز نخواهد گشت».
انتخاب عون از سوی حزب الله به معیار تفوق و برتری این حزب و به نماد احترام حزب به سیستم سهمیه بندی در مناصب مبدل شد و به معادله نامزدی عون اسباب و دلایل موضوعی بخشید تا حزب الله با قدرت هرچه تمامتر از آن دفاع کند.
تعامل منضبط با شرکا
صرف نظر از عوامل فوق الذکر، آنچه تلاشهای حرب الله را با موفقیت همراه کرد، تعامل منضبط و احترام به شرکا محلی بود، به خصوص در قبال برخی از آنها که وزنهای در پرونده ریاستی به شمار میآمدند، با این حال حتی این وزنهها مانند فرنجیه میدانست، با ائتلاف با جناح مقابل به مقصود خود خواهد رسید و نه «نبیه بری»، رئیس پارلمان لبنان و مخالف نامزدی عون، ریسک روی گردانی از حزب و حمایت از فرنجیه را به جان میخرید.
بنابراین، پیروزی کنونی صرف نظر از ایستادگی و پافشاری حزب الله و میشل عون، نتیجه وفاداری نبیه بری و سلیمان فرنجیه نیز محسوب میشود.
پیروزی بزرگ و بیسابقه حزب الله در منطقه
حزب الله مرحله تحکیم ارکان پیروزی منطقهای و بین المللی خود را با اعلام حمایت حریری از نامزدی عون به پایان میرساند تا آغازگر مرحله جدیدی باشد تحت عنوان مقابله با تغییر و تبدیل رخداد بیسابقه انتخاب «رئیس جمهور وطنی» -مورد توافق و همپیمان مورد اعتماد مقاومت و دوست و یاور سوریه- به فاجعهای ویرانگر در تمام ابعاد سیاسی، نظامی، امنیتی، اجتماعی و جمعیتی برای حزب الله.
حزب الله به خوبی از حساسیت این مرحله آگاه است و میداند، اگر تعاملی به دور از منطق با شرکای خود داشته باشد و همراهی بری را با همراهی مقابله به مثل نکند و به تفاهمات داخلی با جریانها و جناحهای سیاسی مانند المستقبل که عون را تا یک قدمی کاخ بعبدا پیش برده، وفادار نماند، چگونه پیروزی بزرگش به سیلی ویرانگر و خانمان برانداز تبدیل خواهد شد و مهمتر آنکه نتایج پیروزی منطقهای و بین المللی خود را باید به گونهای تقسیم کند که همه از آن بهره مند باشند.
شرط ادامه موفقیت و استمرار پیروزی
شرط تداوم و استمرار پیروزی و موفقیت حزب الله، تبحر حزب در تبدیل پیروزی و موفقیت منطقهای و بین المللی به پیروزی و موفقیت داخلی و بومی است. تعامل منطقی و واقعگرایانه با این مرحله از تبدیل موفقیت به شکست و پیروزی به خسارت جلوگیری کرده، همه به تناسب از این پیروزی نصیب خواهند برد و نماد مشارکت واقعی و حقیقی حکومتی است که ارزشهای آن را اصول و ارکانی به نام وفاداری و از خودگذشتگی تشکیل میدهند.
در این حالت ریاست جمهوری عون، حریری و جعجع، دشمنان
دیروز را به دوستان و همراهان امروز مبدل میکند و این معادله جز با
ایستادگی و پافشاری حزب الله و جریان مقاومت هرگز در لبنان شکل نمیگرفت و
حکومتی که اینگونه در لبنان شکل گیرد، نه برای جلب رضایت داخل و نه خشنودی
خارج، بلکه در راستای رشد و پیشرفت کشور قدم برخواهد داشت.