سرویس سیاسی پایگاه 598 - رضا احمد زاده/ در بررسی شرایط و استراتژی هایی که دولت ها برای پیشبرد امور و استمرار حیات خود اتخاذ می کنند امکان اینکه بتوان به یک فرمول ثابت رفتاری دست یافت امری دور از واقعیت نیست به این معنا که متغیرهای سیاسی هر کشور تابعی است از یک سری پارامتر های ثابت که شناخت این پارامترهای ثابت می تواند در دولت های پس خود نیز به شرط همراهی فکری در ساختارها و روش های کسب قدرت و حفظ و نگهداری آن مصداق عینی پیدا کند.
با این مقدمه گونه شناسی سیاست خارجی دولت اصلاحات به طور قطع و یقین می تواند بسترهایی را که تفکرات حاکم بر دولت اعتدال برآن قوام و دوام یافته است را بما نشان دهد. لذا توجه به نکات ذیل که شباهت های عجیبی هم با سیاست خارجی دولت حسن روحانی دارد می تواند ما را در لمس عینی و میدانی سیاست خارجی دولت یازدهم و اثرات آن یاری رساند:
1- مبانی نظری سیاست خارجی دولت اصلاحات بر پایه اندیشه نو اندیشان دینی شکل گرفته است به این معنی که ایشان هم عقل و هم وحی را در کشف حقایق علمی پذیرفته اند لاکن با یک تفاوت مهم و قابل توجه و آن این است که در مرام نواندیشه گان دینی عقل در متن جریان قرار دارد و وحی در حاشیه قرار می گیرد. نگاه یک نواندیشه دینی به جامعه بر اساس تجدد و مدرنیته عقل گرایانه شکل گرفته است که بدلیل مسلمان بودن روکشی از دین داری نیز بر آن قرار داده اند تا جامعه براحتی به تواند آنرا هضم کند. در نتیجه می توان تشابهات دولت های اصلاحات و اعتدال و در حدی نازل تر در دولت سازندگی را در دو عامل "تنش زدایی و غیر ایدئولوژیک بودن آنها دانست که در مباحث بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.(1)
2- برای اجرای سیاست خارجی مــبتنــی بر تنش زدایــی نیار است که ابــتــدا فرهنگ بومی جامعه که همانـا فرهنگ اسلامی - ایرانی است در یک استحاله زمانی و به شکل بطئی و آرام تغییر یابد تا در بزنگاه سیاسی مناسبی بتوان از این درخت میوه چینی کرد که اولین محصول آن نیز تنش زدایی! بین انقلاب اسلامی و تفکرات و نوع زندگی و سیاست غربی است. لذا حملات گسترده روزنامه های زنجیره ای در دولت اصلاحات به مبانی دینی و استمرار آن تا به امروز اثباتی است بر این مدعا.
3- این نوع سیاست خارجی یا به عبارت دیگر تنش زدایی که شاه بیت تمامی سیاست های دولت اصلاحات و خلف صالح آن! دولت تدبیر و امید است ممکن است بتواند در ابتدای کار به بهبود روابط در برخی حوزه های دیپلماتیکی و اقتصادی بینجامد اما در نهایت بدلیل ذات استعماری غرب و آمریکا و ضعف و وا داد گی سیاست مداران حوزه سیاست خارجی نتیجه این می شود که ایران در محور شرارت قرار گیرد و همچنان تحریم ها در گرده ملت و دولت ایران سنگینی کند. محور و ذات تنش ها در این گونه دولت منشاء داخلی دارد لذا تلاش می کند تا با دادن امتیازاتی که قدرت های خارجی آنها را عامل تنش و اصل اساسی تنش زدایی قلمداد می کنند به این امر دست یابند غافل از اینکه با عقب نشستن از بسیاری از فاکتورهایی که دشمنان آنرا تنش آفرین معرفی می کنند در حقیقت از قدرت سخت افزاری و نرم افزاری خود چشم پوشی می کنند و اگر نبود برخورد ها و مواظبت های ولی فقیه زمان دور گروهک های تروریستی را در خیابانهای استانهای مرزی و سپس تهران شاهد و ناظر بودیم.
4- اعتقاد به اینکه ایستادگی و مقاومت در برابر نظام سلطه کوبیدن مشت بر آهن است چهارمین ویژگی مشترک دولت های اصلاحات و اعتدال می باشد . واژه مقاومت در برابر مستکبران در جایی که این دو دولت در برابر غرب دست های خود را بالا گرفته و حاضرند همه گونه امتیازی را برای اجرای وعده های انتخاباتی خود جایی در مرام فکری تحصیلکردگان در غرب و معتقدان به سبک زندگی و فکری غرب ندارد. اصولا تجدد و مدرنیته ایی که اینان به آن معتقدند معمولا در محافل خصوصی صبحانه و گوشه کافه های روشنفکر مابانه تفسیر می شود و باز خورد آن نه بروز و ظهور یک جامعه مدرن غربی مسلک با روکشی از دینداری که نوعی تجدد نصف و نیمه و نیم بند که نه واجد شرایط تمدنی غربی است و نه رنگ و بویی از تمدن بومی اسلامی – ایرانی را می توان در ان مشاهده کرد.
5– سیاست خارجی در دولت هایی که با این نوع اندیشه و تفکران دینی روشنفکرانه شکل می گیرد نوعی سیاست خارجی ریسک گریز و بسنده جو می باشد که به فایده متوسطی از حقوق خود بسنده می کند زیرا نه اعتقادی به خطر پذیری و مقابله با فرهنگ ها و دولت های مهاجمی که کشور را در ابعاد مختلف مورد هجمه قرار می دهند دارد ونه شجاعت بیان خواست تمام و کمال حقوق خویش را از جامعه انسانی. در نتیجه در داخل برای استمرار حیات خود حداکثر انتظارات را برای برد مقطعی و بدست آوردن قدرت بوجود می آورد و در خارج با گذر از خطوط قرمز امنیت و منافع ملی کشور حاضر می شود از بسیاری از دستاوردهای ملت نیز چشم پوشی نماید تا شاید ریسک مقابله با قدرت های خارجی را به حداقل کاهش دهد.
6- دومین واژه ایی که در این نوع سیاست خارجی بصورت یک قانون ثابت در تمامی اعصار و دورانهایی که این قبیل دولت ها بر سر کار می آیند دیده می شود واژه "ما نمی توانیم " است. اقتصاد مقاومتی در این نوع سیاست خارجی جایی برای عرض اندام ندارد در نتیجه تهیه و توزیع غذای ایرانی به شرکت اتریشی ، تکمیل آزاد راه تهران شمال به یک شرکت ایتالیایی ، ساخت نیروگاه نیز به یک کشور بین راهی آسیایی واگذار می شود . وقتی به سوابق جریان ما نمی توانیم رجوع می کنیم می بینیم که این جمع و سران ایشان در پایان دادن به جنگ می گویند "ما نمی توانیم"، در جریان مسکن مهر با مزخرف خواندن آن به زبانی بازهم می گویند "ما نمی توانیم"، و یا وقتی بحث مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن پیش می آید با قوی خواندن دشمن و اینکه تمام ارتش و سلاح های ما با یک بمب آمریکایی ها نابود می شود بازهم می گویند" ما نمی توانیم"، حذف یارانه ثروتمندان و چشم پوشی از آرای ایشان نیز از جمله بهانه هایی است که بر استمرار "ما نمی توانیم " دامن می زند و ... (2)
7- سیاست خارجی در زمانهای گذشته ورزش پادشاهان نامیده می شد که در اختیار او قرار می گرفت تا با استفاده توامان از نیروی نظامی و سیاسی در جهت منافع ملی اقدام کنند در جایی اقتضای زمان بکارگیری قدرت نظامی و در جایی دیگر ضرورت های سیاسی موجب حضور هریک از این دو عامل در صحنه را موجب می شد.
در دولت های اصلاحات و اعتدال شاهد بودیم که هم قدرت نظامی و حمله نظامی همیشه روی میز ایران دست بدست می شد و هم قدرت های نرم افزاری فشار بر ایران مانند تحریم های همه جانبه در ابعاد مختلف لاکن نه در دولت اصلاحات و نه در دولت اعتدال بدلیل ضعف ساختاری و اعتقادی که اصولا مقابله به مثل در برابر مواضع خصمانه غرب بر علیه ایران را بر نمی تافتند مجبور می شدند تا به نوعی استراتژی سیاسی - رسانه ای یا همان پروپاگاندای تبلیغی و رسانه ای تکیه کرده و خود را پیروز میدان سیاست خارجی نشان دهند در حالی عمل دولت های هدف اصلاحات و اعتدال ، چیز دیگری بود در دوران اصلاحات علیرغم آنهمه تبلیغ رسانه ای دولت و ملت ایران "محور شرارت "نامیده شدند و دولت اعتدال علیرغم اینکه بقول حامیان اصلاح طلب دولت سوخت برجام نیز تمام و آفتاب تابان برجام رو به خاموشی و افول گذارد همچنان گله می کنند که واقعیت ها را رسانه ها نمی گویند و آمریکا قول داده ! به تعهداتش عمل کند و ...
در مجموع می توان گفت که واژه های "تنش زدایی/عقل گرایی محض از نوع غربی/پذیرش کدخدا سالاری غرب بر مقدرات کشور/ فقدان اعتقاد به توان داخلی و بومی (اقتصاد مقاومتی)/ و بالاخره واژه "ما نمی توانیم "بعنوان مانعی فکری و رفتاری از کلماتی است که در لفافه و یا مستقیما کاربردهای فراوانی در کلام سیاستمداران مثلث "سات" داشته و دارد.
پی نوشت:
"سات" مخفف دولت های سازندگی ، اصلاحات و تدبیر و امید می باشد.
منابع:
1- سایت بصیرت/ مقاله ای بنام اصلاحات و اعتدال در یک مسیر/مورخه 24 دی ماه 1392
2- روزنامه کیهان مورخ 27/7/1395