پیروزی مردم مصر بر رژیم «حسنی مبارک»، نابودی فرعونی دیگر را محقق ساخت. این حرکت عظیم طبیعتاً دارای نقاط ضعف و قوتی است. این نوشتار بر آن است در سالگشت این رویداد مهم، با بازخوانی زوایای این انقلاب،سرفصل هایی را جهت مطالعهی دقیق این جریان، در اختیار صاحب نظران قرار دهد.
پیروزی شگفت آور مردم مصر بر رژیم مستبد «حسنی مبارک»، نابودی فرعونی دیگر را در نیل تاریخ محقق ساخت. این پیروزی علاوه بر این که نوید دورانی جدید را برای ملتهای مظلوم به همراه آورد، زنگ خطری بود برای شبکهی صهیونیستی حاکم در دنیا که به قطع شدن یکی از شاخه های مهم این شبکهی شیطانی انجامید.
اما با این وجود طبیعی است که شبکهی استکباری غرب در پی ضربه زدن به این حرکت برآید و از جانبی دیگر، هر حرکتی آن هم با این وسعت و بزرگی، دارای نقاط ضعف و قوت گوناگونی است که لزوم نیاز به بازخوانی و تحلیل دقیق زوایای مختلف این حرکت را دو چندان می سازد. این نوشتار در صدد است تا در سال گشت سقوط دیکتاتور مصر، با بازخوانی زوایای مختلف حرکت انقلابی مردم مصر پس از یک سال، نقاط ضعف و قوت این جریان مهم را برجسته سازد و سرفصل هایی را جهت مطالعهی دقیق تر این جریان، در اختیار صاحب نظران و فعالان عرصهی بیداری اسلامی قرار دهد.
اهداف قیام مردم مصر
هر چند در ابتدای این حرکت مردمی عده ای از تحلیلگران مغرضانه و یا از روی جهل هدف مردم مصر را تنها در مسایل مادی و رفع فقر منحصر می دانستند اما با گذشت یک سال از این جریان و روشن شدن دیدگاه مردم مصر، شکی باقی نماند که بزرگترین هدف از این حرکت زنده کردن اسلام واقعی و تعالیم راهگشای آن در مصر است. چنان که رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنهای در خطبههای نماز جمعه فرمودند:
«فإن الأشیاء تُعرف بأضدادها، و تعرف الثورات بضدّیتها للأنظمة التی تزلزلت بفعلها» ضد را به ضد میتوان شناخت و انقلابها را به ضدیت با صفات رژیم هایى که به لرزه افتادهاند. و صفات رژیم های عربی را این گونه بر می شمارند:
«معارضة التوجه الدینی، والخضوع، والاستسلام والعمالة للغرب.. أی أمریکا و بریطانیا و نظائرهما، والتعاون مع الصهاینة وخیانة القضیة الفلسطینیة، والتسلط الدکتاتوری الأسَری والوراثی، و فقر العباد و تخلّف البلاد، إلى جانب الثروات الطائلة للعوائل الحاکمة، والتمییز وانعدام العدالة، وفقدان الحریة القانونیة والمسائلة القانونیة، کل هذه من الخصائص المشترکة لتلک الأنظمة»؛ «دینستیزى، سرسپردگى و دست نشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و ...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورىهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقبماندگى کشور در کنار ثروت هاى انبوه خانوادههاى حاکم، تبعیض و بىعدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگویى قانونى، از خصوصیات مشترک آن رژیم ها بوده است.»[1]
بنابراین می توان مهمترین اهداف انقلاب مردم مصر را این گونه برشمرد: «احیای دین اسلام در جامعهی مسلمانان، دستیابی به استقلال و عدم وابستگی به قدرت¬های غربی، مبارزه با رژیم صهیونیستی و آزادسازی فلسطین، مبارزه با فقر ملت مصر، اجرای عدالت و آزادیخواهی» اکنون و پس از گذشت یک سال از حرکت انقلابی مردم مصر، ضروری است تا با نگاهی گذرا به اتفاقهای سال گذشته، مقدار کامیابی این انقلاب را در رسیدن به اهداف اصلی اش مورد بررسی قرار دهیم و نقاط قوت و ضعف این حرکت را مشخص کنیم.
پیروزی و دست آوردهای حرکت انقلابی مردم مصر
1- ساقط کردن دیکتاتور مصر و محاکمهی وی
ملت مصر با پایداری و جانفشانی های خویش نشان داد که هیچ دیکتاتوری نمی تواند در برابر بیداری یک ملت بایستد هرچند از حمایت قدرت-های بزرگ جهانی و غربی برخوردار باشد و این درسی بود که امام خمینی(ره) به ما داد و بساط دیکتاتوری 50 سالهی شاه ایران را با بیدار ساختن ملت، از ایران برچید. محاکمهی مبارک در قفس، واقعه¬ای بزرگ بود که توخالی بودن طبل حاکمان وابسته به غرب را آشکار ساخت.
ملت مصر با پایداری و جانفشانی¬های خویش نشان داد که هیچ دیکتاتوری نمی تواند در برابر بیداری یک ملت بایستد هرچند از حمایت قدرت-های بزرگ جهانی و غربی برخوردار باشد و این درسی بود که امام خمینی(ره) به ما داد و بساط دیکتاتوری 50 سالهی شاه ایران را با بیدار ساختن ملت، از ایران برچید.
2- تشکیل پارلمان اسلامی
انتخابات پارلمان مصر نقطهی عطف مهمی بود که پس از اسقاط مبارک توجه همگان را به خود جلب کرد تا موضع اصلی مردم مصر را بیش از پیش در برابر چشم جهانیان نمایان سازد. در این انتخابات حساس، مردم مصر بالاترین رأی را به دو حزب اسلام گرای مصر دادند و پارلمانی اسلامی را پرچم¬دار قانونگذاری در مصری جدید ساختند تا نشان دهند که خواستار اجرای تعالیم اسلامی هستند و دوران حاکمیت لیبرال دموکراسی غرب و سایر ایدئولوژی های وارداتی در مصر سرآمده است.
3- تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی اسراییل
جوانان مصر با هجوم به ساختمان سفارت اسراییل در قاهره با فریاد الله اکبر، این سفارت را تسخیر کردند و شکستی دیگر را برای این رژیم به ارمغان آوردند.[2] جوانان مصری با تسخیر سفارت اسراییل نشان دادند که با پیروزی جریان های بیداری اسلامی، دوران انزوا و افول قدرت رژیم صهیونیستی در منطقه آغاز شده است و اسراییل پس از شکست در جنگ 33 روزه با مقاومت لبنان و 22 روزه با مردم غزه دیگر جایگاه پوشالی خود را در اذهان عمومی از دست داده است و هویت اصلی اش به عنوان غده ای سرطانی در منطقه آشکار گشته است. از این رو در این ایام شاهد هستیم که با فرا رسیدن اولین سالگرد پیروزی انقلاب 25 ژانویهی مصر، دیپلماتهای اسراییلی از این کشور فرار کردند[3] و این فرار مجملی است که گویای حدیث مفصلی از حقارت رژیم صهیونیستی در دنیای اسلام است.
4- بازتر شدن حلقهی محاصرهی فلسطین و امکان لغو پیمان کمپ دیوید
تا پیش از انقلاب مردم مصر، این کشور یکی از متحدان رژیم صهیونیستی در برابر مجاهدان فلسطینی به ¬شمار می¬آمد تا جایی که رژیم مصر در راستای همکاری با اسراییل در محاصرهی غزه، گذرگاه رفح را که تنها راه ارتباطی ساکنان غزه با خارج به¬حساب می¬آمد به طور کلی مسدود کرد و حتی پس از جنگ 22 روزه، غزه به اسراییل قول داد که بدون اجازهی صهیونیست¬ها این گذرگاه را باز نمی¬کند.[4] اما پس از انقلاب مصر، مردم این کشور بر لغو پیمانهای تحقیرآمیزی چون معاهدهی «کمپ دیوید» تأکید دارند و خواستار آزادی فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی هستند که نگارنده در قالب مقاله¬ای به بررسی این موضع مردم و نخبگان مصری پرداخته است.[5]
موانع و نقاط ضعف انقلاب مردم مصر
1- باقی ماندن رژیم سیاسی علیرغم سرنگونی دیکتاتور
شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» برجسته¬ترین شعار مردم مصر در «میدان التحریر» بود که هنوز به طور کامل محقق نشده است. این انقلاب تا کنون تنها اسقاط رأس نظام را در پی داشته است در حالی که خواستهی اصلی آن اسقاط شیوهی حکومت است یعنی حکومت وابسته به غرب، حکومتی که زیر بار پیمان کمپ دیوید برود از نظر مردم مصر، محکوم به نابودی و سقوط است. پس از انقلاب مردم مصر علی-رغم تمایل غرب به این که «عمر سلیمان»، معاون حسنی مبارک، عنان حکومت را به دست گیرد[6]، اما حرکت مردم مصر به اندازه¬ای قدرت داشت که مجالی برای این گزینه باقی نگذاشت و تنها راه باقی مانده برای غرب این بود که با تمسک به هر وسیله¬ای و با ایجاد اختلاف، به متشنج کردن فضای مصر دامن بزند تا از تشکیل دولت در راستای اهداف انقلابیون جلوگیری کند و با ایجاد فشار سیاسی بر مصر، لااقل دولتی بر سر کار بیاید که معترف به اسراییل باشد و پیمان¬های گذشتهی مصر با اسراییل را بر هم نزند.
از این رو پس از تشکیل پارلمان، هنوز در مصر شاهد حاشیه¬ها و مسایلی هستیم که در راستای ایجاد تشنج و تفرقه در صفوف انقلابیون و ملت مصر است. حادثهی استادیوم «پورت سعید» که ده¬ها کشته را در پی داشت[7] یکی از برجسته¬ترین حادثه¬هایی است که می¬تواند اتفاقهای تلخی را به دنبال داشته باشد از جمله بیشتر شدن شکاف بین مردم و ارتش.
رهبر معظم انقلاب نیز در همین رابطه فرمودند:«بدنهى ارتش مصر با مردم است و کسانى در داخل و خارج مصر میخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنهى ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسراییل را بر نخواهد تابید.»[8]
ایجاد درگیری بین مردم و ارتش و یا بین احزاب مصری یکی از راه¬های دشمنان انقلاب مصر برای رسیدن به اهدافشان است. «بیورناولاف» کارشناس خاورمیانه و مصر در این باره می¬گوید:
«حوادث خونین استادیوم پورت سعید بدون دخالت طرف سوم که نقش فتنه افکنانه دارد، میسر نمیشد .... تنها راه موجود برای مسؤولان امنیتی و بازماندگان رژیم سابق که در کشتار و شکنجهی مردم نقش داشتهاند، دامن زدن به ناآرامیهایی است که در پورت سعید رخ داد.»[9]
2- فقدان رهبری واحد و روشن در جهت تحقق اهداف
کشور مصر از دیر باز محل تضارب آرای مختلف و گهوارهی علما و متفکرین بسیاری بوده است تا جایی که افکار و فرهنگ¬های مختلفی را در خود جای داده است. اما از زمانی که نظامیان بر مصر چیره شدند، متفکرین و نحله¬های فکری در مصر به حاشیه رانده شدند که این مسأله در دوران 29 سالهی «حسنی مبارک» به اوج خود رسید. با انقلاب مردم مصر، تمام نحله¬های فکری و فرهنگی مصر که انقلاب را دروازه¬ای رو به آزادی دیدند پا به عرصهی اجتماعی گذاشتند و آرای مختلفی را به میدان آوردند. این مسأله در نگاه اول شاید به نفع جامعهی مصر به نظر بیاید، اما اگر همین کثرت آرا و نظریهها را در کنار فقدان رهبری واحد قرار دهیم به یک معضل و نقطهی ضعف تبدیل خواهد شد که پاشنهی آشیلی در انقلاب مصر محسوب می¬شود.
با اقبال مردم مصر به تفکر اسلامی، تمامی نگاه¬ها به سوی دانشگاه «الازهر» مصر بود تا به وسیلهی جایگاه علمی و تاریخی بالای خود بتواند نقش رهبری را تا حدود زیادی در مصر ایفا کند اما متأسفانه این مجموعهی علمی - اسلامی به شکلی ضعیف در انقلاب مصر ظاهر شد و تنها بعضی از علمای الازهر پا به میدان التحریر گذاشتند[10] و حتی پس از سقوط مبارک نیز حضور الازهر در عرصهی انقلاب کم رنگ به چشم می¬خورد. این در حالی¬ است که اسلام¬گرایان افراطی و حتی وابستگان به جریان تکفیر و تحجر پس از سقوط مبارک خود را به میدان التحریر رساندند و به فعالیت در عرصهی سیاسی جامعهی مصر پرداختند. قدرت یافتن این جریان¬ها در کنار نبود رهبری قدرتمند، یکی از مهم-ترین نقاط ضعف انقلاب مصر است.
رهبر معظم انقلاب نیز در پی بیداری اسلامی، سه نوع بینش اسلامی را پیش روی مردم مسلمان منطقه دانستند:
الف) اسلام آمریکایی و غرب¬گرا (سکولار)
ب) اسلام افراطی، متحجر و تفرقه افکن
ج) اسلام معتدل، عقلگرا و وحدتگرا
گفتنی است این تقسیم، تقسیمی دقیق و منطبق بر واقعیتهای موجود در کشورهای اسلامی است و نیازمند تفصیل و تحلیل دقیق است که در این نوشتار نمی¬گنجد. این شرایط حساس، حضور فعال متفکرین و نخبگان اسلامی را برای رفع این مشکل ضروری می¬سازد تا هرچه زودتر با تدوین یک موضع معتدل اسلامی و منطبق بر خواسته¬های عمومی و همچنین ترسیم اهداف اصلی نظام آیندهی مصر بتوانند این کمبود مهم را بر طرف کنند و راه نفوذ دشمنان انقلاب مصر را مسدود سازند.
3- تلاش برای انحراف یا مصادرهی انقلاب توسط بیگانگان
جایگاه مهم ژئوپلتیک و استراتژیک مصر در جهان اسلام و جایگاهش در اتصال آفریقا و غرب به خاورمیانه و همچنین در رابطه با اسراییل، مسأله¬ای غیر قابل انکار است. از این رو آمریکا در تلاش است تا مصر را همواره همچون مهره¬ای مهم در مناسبات منطقه¬ای، در دست داشته باشد زیرا اگر مصر در جبههی مخالفت با آمریکا قرار گیرد هزینه¬ها و شکست¬های سختی را برای جبههی استکبار به بار خواهد آورد که این شکست¬ها در پی اثرگذاری مصر بر سایر کشورهای اسلامی و حتی غربی و همچنین در اثر منزوی شدن اسراییل (نمایندهی جبههی استکبار در منطقه) خواهد بود. از طرفی مصر با تسلط بر آبراه سوئز، در واقع شریان و دریچهی انتقال نفت را به دنیای صنعتی در اختیار دارد.
کانال سوئز موجب کوتاهتر شدن مسیر کشتی به میزان 66 درصد (در قبال دور زدن آفریقا) و صرفه جویی 50 درصد سوخت مصرفی میشود. از این رو تغییر در نوع و ماهیت نظام سیاسی مصر، میتواند تهیه کنندهی منافع کشورهای غربی باشد.[11] با توجه به جایگاه مهم مصر، طبیعی است که غرب در صدد باشد تا مصر را در جبههی خود نگه دارد و یا لااقل از پیوستن مصر به جبههی مخالفان آمریکا جلوگیری کند و در این راستا راهکارهایی را دنبال می¬کند که شاهد بعضی از آن¬ها بوده¬ایم. از جمله:
(1) متشنج ساختن فضای سیاسی ـ اجتماعی مصر برای جلوگیری از به قدرت رسیدن حکومتی اسلامی و مردمی که مستقل از قدرت¬های غربی باشد.
(2) قدرت بخشیدن به دیدگاه اسلام آمریکایی در مصر. در همین راستا «رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه، در یک کانال تلویزیونی مصری از مردم مصر خواست تا قانون اساسی خود را با دیدگاهی لاییک تدوین کنند و یک رژیم لاییک را بر سر کار بیاورند که البته این اظهارنظر وی از سوی جماعت اخوان المسلمین و سایر گروه¬ها و شخصیت¬های مصر مورد انتقاد قرار گرفت و دخالت در امور داخلی محسوب شد.[12]
(3) استفادهی ابزاری از اسلام افراطی و تکفیری در جهت ایجاد اختلاف بین اسلام گرایان
نتیجه: جهت گیری آیندهی مصر
یکی از مهمترین نکات در شناخت جریان بیداری اسلامی این است که این جریان را منحصر در اسقاط دیکتاتورها ندانیم بلکه باید روشن شود که بیداری اسلامی به معنای برانگیخته شدن مسلمانان در برابر جبههی شیطانی باطل است در راستای تعالی کلمهی «الله» و اجرای تعالیم مترقی اسلام در جوامع انسانی است. بنابراین سقوط دیکتاتورها تنها مقدمهی یک حرکت اسلامی بزرگ محسوب می¬شود که راهی پر فراز و نشیب را پیش¬رو دارد در این راه باید هر کدام از کشورهای اسلامی الگویی اسلامی را متناسب با فرهنگ خویش برای ایجاد حکومت اسلامی در آن کشور تبیین کنند که بنا به تأکید مقام معظم رهبری، مبتنی بر معنویت، تعقل و عدالت باشد.
از جانب دیگر تشکیل جبههی بزرگ اسلامی در راستای آزاد سازی فلسطین و حذف غدهی سرطانی اسراییل در منطقه مهم¬ترین هدفی است که مورد اجماع تمام ملت¬های مسلمان است و یقیناً کشوری که وابسته به ارتباط با آمریکا باشد، هرگز نخواهد توانست در راه آزاد سازی فلسطین قدمی بردارد زیرا پر واضح است که رژیم صهیونیستی نمایندهی سران مستکبر آمریکا در منطقه است.(*)
پینوشتها:
[1]. خطبه¬های نماز جمعهی تهران، 14/11/1390، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18923.
[2]. «چگونگی تسخیر سفارت اسراییل در قاهره از زبان جوان انقلابی مصر»، خبرگزاری فارس، 17/8/90، ش 13900816000218، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900816000218.
[3]. «دیپلماتهای اسراییلی در آستانهی اولین سالگرد پیروزی انقلاب مصر از قاهره گریختند»، خبرگزاری فارس، 30/10/90، ش 13901030000234، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13901030000234.
[4]. «مصر به اسراییل قول داد، گذرگاه رفح را باز نمیکنیم»، روزنامهی جام جم، 29/10/87ش، http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100896721025.
[5]. بررسی نقش انقلاب مصر در آزاد سازی فلسطین، احمد ربیعی¬فر، سایت برهان، http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=2095.
[6]. «CNN: عمر سلیمان گزینهی دلخواه اسراییل و آمریکا»، سایت خبری فردا، 24/11/1389ش، کدخبر:137286، http://www.fardanews.com/fa/news/137286/cnn-%D8%B9%D9%85%D8%B1-%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D9%86%D9%87-%D8%AF%D9%84%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D9%88-%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7
[7]. «بازی خونین در مصر، مردم: نظامیان حاکم مقصرند»، روزنامهی کیهان، 15/11/1390، شمارهی: 20134.
[8]. خطبههای نماز جمعهی تهران، 14/11/1390،http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18923.
[9]. «آمریکا، اسراییل و عربستان عاملان بیثباتی در مصر»، خبرگزاری مهر، 15/11/90،http://www.mehrnews.com/FA/NewsDetail.aspx?NewsID=1525321، سایت خبری نسیم عربی، 15/11/90، http://nasimonline.ir/Ar/NSite/FullStory/News/?Id=22970.
[10]. «مردم مصر و شعار، الشعب یرید اسقاط النظام»، روزنامهی جمهوری اسلامی، 24/11/1389، شمارهی 9185.
[11]. «بازی دو سر باخت آمریکا، نتیجهی تحولات مصر...»، رضا سراج، سایت خبری رجانیوز، 20/11/89، .http://rajanews.com/detail.asp?id=78694
[12]. «اخوان المسلمین مصر: اردوغان حق دخالت در امور داخلی مصر را ندارد»، خبرگزاری فارس، 24/6/90، شمارهی: 13900624000205، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900624000205.
* احمد ربیعی فر؛ کارشناس مسایل بینالملل/
منبع : برهان