کد خبر: ۳۹۷۴۸۶
زمان انتشار: ۱۳:۵۰     ۲۵ مهر ۱۳۹۵
حضرت زينب(س) پس از آنكه بي‎وفايي و نيرنگ كوفيان را به آنها بازگو كرد، امام سجاد(ع) به ايشان فرمود: اى عمّه سكوت كن، باقيماندگان بايد از گذشتگان عبرت گيرند و تو بحمد اللَّه عالمي هستي كه احتياج به تعليم نداري و نياموخته خردمندي.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنيم، روايت شده است چون امام سجاد(ع) را با زنان از كربلا آوردند، زنان اهل كوفه را ديدند زارى كنان و گريبان چاك زده و مردان هم با آنان مى‏‎گريستند، زين العابدين عليه‎السّلام بيمار بود و از بيمارى ناتوان پس به آوازى ضعيف و آهسته گفت: اينان بر ما گريه مى‏‎كنند پس ما را كه كشت؟! آنگاه حضرت زينب(س)  سوى مردم اشارت كرد كه خاموش باشيد.

حذيم گويد: هرگز بانويى پرده‏‎نشين گوياتر از وى نديدم، گويي بر زبان علىّ عليه‎السّلام سخن مي‎گفت و به مردم اشاره كرد ساكت باشند. نفسها فرو بسته شد و هر زنگى از بانگ ايستاد، آنگاه پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:

اما بعد، اى مردم كوفه، اى گروه دغا و دغل و بى‎‏غيرت، اشكتان خشك نشود و ناله‏اتان آرام نگيرد، مثل شما مثل آن زن است كه رشته خود را پس از محكم تافتن و ريستن باز تار تار مى‏كرد، سوگندهاتان را دست آويز فساد كرده‏ايد، چه داريد مگر لاف زدن و نازش و دشمنى و دروغ و مانند كنيزان چاپلوسى نمودن و چون دشمنان سخن- چينى كردن يا چون سبزه‏اى بر پهن روئيده‏ايد و گچى كه روى قبر بدان اندوده‏، براى خود بد توشه‏اى فرستاديد كه خداى را بر شما بخشم آورد و در عذاب جاودان مانيد.
‏ أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ‏ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِي‏ (نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثا تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ - نحل92‏) هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ‏ وَ الْعُجْبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْكَذِبُ وَ مَلَقُ الْإِمَاءِ وَ غَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ كَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ كَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ فِي الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُون‏.

آيا براى برادرم مى‏‎گرييد، آرى بگرييد كه شايسته گريستنيد، بسيار بگرييد و اندك بخنديد كه عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد ننگى كه هرگز از خويشتن نتوانيد شست و چگونه از خود بشوييد اين ننگ را كه فرزند خاتم انبياء؛ معدن رسالت و سيّد جوانان أهل بهشت را كشتيد؟ آنكه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخم شما و در سختى‏‎ها پناه شما بود، و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پيش فرستاديد براى خويش و بد است آن بار گناهى كه بر دوش خود گرفتيد براى روز رستاخيز خود. نابودى باد شما را نابودى، و سرنگونى باد سرنگونى، كوشش شما به نوميدى انجاميد و دست‏ها بريده شد و سودا زيان كرد و خشم پروردگار را براى خود خريديد و خوارى و بيچارگى شما را حتم باشد.
أَ تَبْكُونَ أَخِي أَجَلْ وَ اللَّهِ فَابْكُوا فَإِنَّكُمْ أَحْرَى بِالْبُكَاءِ فَابْكُوا كَثِيراً وَ اضْحَكُوا قَلِيلًا فَقَدْ أَبْلَيْتُمْ بِعَارِهَا وَ مَنَيْتُمْ بِشَنَارِهَا وَ لَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَ أَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِيلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَ سَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذُ حَرْبِكُمْ وَ مَعَاذُ حِزْبِكُمْ وَ مَقَرُّ سِلْمِكُمْ وَ آسِي كَلْمِكُمْ‏ وَ مَفْزَعُ نَازِلَتِكُمْ وَ الْمَرْجِعُ إِلَيْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِكُمْ- وَ مَدَرَةُ حُجَجِكُمْ‏ وَ مَنَارُ مَحَجَّتِكُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ وَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ لِيَوْمِ بَعْثِكُمُ‏ فَتَعْساً تَعْساً وَ نَكْساً نَكْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَ تَبَّتِ الْأَيْدِي وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ‏ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَة.

مى‏‎دانيد چه جگرى از رسول خدا شكافتيد و چه پيمانى شكستيد و چه پرده‎‏گى او را از پرده بيرون كشيديد و چه حرمتى از وى بدريديد و چه خونى ريختيد؟! كارى شگفت آورديد كه نزديك است از هول آن آسمانها فرو ريزد و زمين بشكافد و كوه‎ها متلاشى شود و از هم بپاشد، مصيبتى است دشوار و بزرگ و بد و كج و پيچيده و شوم كه راه چاره در آن بسته در عظمت به پر بودن زمين و آسمان است، آيا شگفت آوريد اگر آسمان خون ببارد، و عذاب آخرت خواركننده‎‏تر است و هيچ يارى نشوند، پس تأخير و مهلت شما را چيره نكند كه خداى تعالى از شتاب و عجله منزّه است و از فوت خونى نمى‎‏ترسد و او در كمينگاه ما و شما است آنگاه اين اشعار از انشاى خود فرمود كه:
چه خواهيد گفت هنگامى كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله با شما گويد: اين چه كاريست كه كرديد- و شما كه آخرين امّت هستيد-؟! به خانواده و فرزندان و عزيزان من؛ بعضى اسيرند و بعضى آغشته به خون، پاداش من كه نيكخواه شما بودم اين نبود كه با خويشانم پس از من بدى كنيد، من مى‎‏ترسم عذابى بر شما نازل شود مانند آن عذاب كه قوم ارم را هلاك كرد.
پس از آنها روى بگردانيد.
حذيم گفت: مردم را حيران ديدم و دستها به دندان مى‎‏گزيدند، پيرمردى در كنار من بود مى‏‎گريست و ريشش از اشك تر شده بود و دست سوى آسمان برداشته مى‎‏گفت: پدر و مادرم فدايشان؛ سالخوردگان ايشان بهترين سالخوردگانند و جوانان آنان بهترين جوانان و زنان ايشان بهترين زنان و نسل آنها والاتر از همه و فضل آنها بالاتر، و اين اشعار سرود:
پيرانشان بهترين سالخوردگانند و نسل اينان اگر شمار شود عارى از هر تباهى و خوارى است.

أَ تَدْرُونَ وَيْلَكُمْ أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَ أَيَّ عَهْدٍ نَكَثْتُمْ وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَيَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَكْتُمْ وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُمْ‏ (لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْض‏وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا - مريم89 و 90) لَقَدْ جِئْتُمْ بِهَا شَوْهَاءَ صَلْعَاءَ عَنْقَاءَ سَوْدَاءَ فَقْمَاءَ خَرْقَاءَ  كَطِلَاعِ الْأَرْضِ أَوْ مِلْ‏ءِ السَّمَاءِ  أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَ (لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ - فصلت16) فَلَا يَسْتَخِفَّنَّكُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَحْفِزُهُ الْبِدَارُ  وَ لَا يُخْشَى عَلَيْهِ فَوْتُ النَّارِ كَلَّا إِنَّ رَبَّكَ‏ لَنَا وَ لَهُمْ‏ لَبِالْمِرْصادِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ ع‏
مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ‏  مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ‏
بِأَهْلِ بَيْتِي وَ أَوْلَادِي وَ تَكْرِمَتِي‏  مِنْهُمْ أُسَارَى وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ‏
مَا كَانَ ذَاكَ جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ‏  أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ فِي ذَوِي رَحِمِي‏
إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ يَحُلَّ بِكُمْ‏  مِثْلُ الْعَذَابِ الَّذِي أَوْدَى عَلَى إِرَمٍ‏

 
ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ- قَالَ حِذْيَمٌ فَرَأَيْتُ النَّاسَ حَيَارَى قَدْ رَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ شَيْخٌ فِي جَانِبِي يَبْكِي وَ قَدِ اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِالْبُكَاءِ وَ يَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ بِأَبِي وَ أُمِّي كُهُولُهُمْ خَيْرُ كُهُولٍ وَ نِسَاؤُهُمْ خَيْرُ نِسَاءٍ وَ شَبَابُهُمْ خَيْرُ شَبَابٍ وَ نَسْلُهُمْ نَسْلٌ كَرِيمٌ وَ فَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِيمٌ ثُمَّ أَنْشَدَكُهُولُكُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ وَ نَسْلُكُمْ‏  إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لَا يَبُورُ وَ لَا يَخْزَى‏.
 
پس علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود: اى عمّه خاموش باش، باقى ماندگان بايد از گذشتگان عبرت گيرند و تو بحمد اللَّه عالمي هستي كه احتياج به تعليم نداري و نياموخته خردمند و گريه و ناله، رفتگان را باز نمى‏‎گرداند. پس آن بانوى بزرگوار ساكت شد.
فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِيَا عَمَّةِ اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَ الْحَنِينَ لَا يَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَكَتَتْ.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها