به گزارش پایگاه 598، پايگاه آمريكايي "اينترسپت" در گزارشي افشا كرد كه نتايج پژوه هش هاي آمريكايي هم اثبات مي كند كه تروريسم در خاك ايالات متحده معلول سياست هاي خارجي و مداخله هاي واشنگتن است و نه عامل آن:
نتايج مطالعات اف بي آي نشان ميدهد كه خشم عليه عملياتهاي نظامي ايالات متحده در خارج از اين كشور، رايجترين انگيزه براي افراد درگير در پروندههاي تروريسم وطني است. اين گزارش همچنين هيچ الگوي منسجمي درباره شناسايي افراط گرايي ارائه نداده است تا بتوان بر اساس آن اقدامات خشونتآميز آينده را پيشبيني كرد.
در اين مطالعه كه در سال 2012 توسط يك واحد در بخش مبارزه با تروريسم اف بي آي انجام شده، تحليلگران اطلاعاتي و عوامل خاص FBI در سراسر ايالات متحده به بررسي نزديك به 200 مورد از افراط گرايان خشونت طلب وطني پرداختهاند. نتايج اين بررسي نشان داده است كه اين افراد مسلح اغلب بر اين باورند كه ارتش ايالات متحده در حال ارتكاب جنايت در كشورهاي مسلمان است و به اين ترتيب، آرمان خشونت آميز آنها قابل توجيه ميباشد.
از سويي ديگر، روابط آنلاين و قرار گرفتن در معرض تبليغات نظامي انگليسي زبان و ايدئولوژيهايي مانند آنچه انور العولقي به آن معتقد است نيز به عنوان "عوامل كليدي" افراط گرايي مطرح هستند. اما نارضايتي نسبت به اقدام نظامي ايالات متحده به مراتب بيشتر از موارد ديگر در ايجاد انگيزه براي افراط گراييهاي وطني نقش داشته است، به طوريكه اين عامل 18 درصد از انگيزه اين افراد را تشكيل ميدهد و نسبت به عواملي مانند "درك شرايط جنگي عليه اسلام"، "احساس تبعيض" و ساير مسائل اهميت بيشتري دارد.
در اين گزارش اشاره ميكند كه بين سالهاي 2009 تا 2012، 10 مورد از 16 حمله تروريستي موفق در ايالات متحده، امكانات و پرسنل نظامي آمريكا را هدف قرار داده است. همچنين نتايج اين تحقيقات به طور كلي نشان ميدهد كه "طبيعت بسيار فردي شده افراط گرييها با موضوع بورس تحصيلي خارج از كشور براي جوانان در ارتباط بوده است. به اين ترتيب، تعداد زيادي از افراد، فعاليتها و يا تجربيات مي تواند به افراط گرايي افراطي كمك كند. به همين دليل، پيشبيني اينكه چه فردي و با توجه به تركيب چه عواملي ممكن است كه به افراط گرايي دست بزند، امري نه غير ممكن بلكه بسيار دشوار است.
تمركز صرف بر مسلمانان؛ نقطه ضعف بررسيهاي تروريسم در آمريكا
گزارش مورد بحث، با عنوان افراط گرايان خشونتطلب وطني :بررسي ارزيابيهاي كليدي تأييدشده" در تاريخ 20 دسامبر سال 2012 انجام شد و بينش جديدي را در مورد افراط گرايي به وجود آورد. يكي از واحدهاي افبيآي به نام "سلول ادغام آمريكا" يك بررسي را در مورد 198 عامل تروريست وطني (فعال و از بين رفته) انجام داده كه نقطه ضعف آن اين است كه تنها بر روي عوامل سني اين بررسي انجام شده است. اگرچه افبآي در اين رابطه اظهارنظري نكرده، امّا، به نظر ميرسد كه در اين بررسي تنها افراط گرايي خشونتآميز مسلمانها مورد بررسي قرار گرفته است.
در اين بررسي بيش از 100 سوال از افراط گرايان پرسيده شده است تا عوامل خاصي كه باعث به وجود آمدن انگيزه تروريستم در آنها شده است، كشف شود. در اين بررسي نقش عواملي مانند تبليغات افراط گرايانه، شركت در انجمنهاي اينترنتي، اعضاي خانواده، وابستگي مذهبي، دانش آموزي و يا ساير سازمانهاي اجتماعي، سفر به خارج از كشور، زندان و يا تجربه نظامي، وقايع زندگي قابل توجه و نارضايتي در بروز احساسات تروريستي در افراد بررسي شده است.
جالب اينكه، نتايج بررسي نشان داد كه مسائلي مانند زندان، خدمت سربازي و مسافرتهاي بين المللي تأثير زيادي بر به وجود آمدن احساسات افراط گرايانه در افراد نداشته است. به اين ترتيب، در حاليكه به صورت سنتي افبيآي معتقد است كه زنداني شدن افراد نقش مهمي در راديكال شدن آنان دارد، نتايج تحقيقات خلاف آن را ثابت كرد. اين گزارش با توصيه هايي درباره تمركز بر عواملي مانند انجمنهاي اينترنتي، رسانههاي اجتماعي و ديگر تعاملات آنلاين و تأكيد بر نظارت گام به گام بر ايجادكنندههاي انگيزههاي راديكالي به پايان ميرسد.
نتايج مطالعات قبلي افبيآي از جمله بررسياي كه در سال 2011 تحت عنوان "ارزيابي هوش" انجام شد، نشان داد كه افزايش حضور نظامي ايالات متحده در ساير كشورها و به ويژه در افغانستان و عراق تأثير بسزايي در افزايش افراط گراييهاي خشونتآميز داشته است. از سويي ديگر، اين بررسيها نتوانست يك "الگوي جمعيتي" را درميان تروريستها بيابد.
جان مولر، يك دانشمند ارشد و محقق مركز مطالعات امنيت بينالمللي در دانشگاه ايالتي اوهايو و نويسنده كتاب " ارواح تعقيب: اداره كننده تروريسم "، تصريح ميكند كه انگيزه اصلي تروريستها، چيزهايي است كه در خارج از مرزهاي ايالات متحده (اقدامات نظامي آمريكا در ساير كشورها) اتفاق ميافتد. مولر ادامه داد: مردم اغلب گزارش جنايات آمريكا در ساير كشورها را ميخوانند و عصباني ميشوند و از سويي ديگر، حملات آمريكا در كشورهاي مختلف عليه گروههاي متفاوت، مذاهب و يا ميراث فرهنگي ديگران است و اين موضوع بر افزايش انگيزههاي تروريستي در جوانان ميافزايد.
گزارش حملات آمريكا عامل تشديد تروريسم در جهان
اين دانشمند ميگويد: نبايد تصور كرد كه اطلاعات مربوط به اقدامات نظامي آمريكا توسط وب سايتهاي جهادي منتشر ميشود و خشم مردم را برميانگيزد، بلكه حتي گزارش نيويورك تايمز در مورد حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا كه يك دسته از غيرنظاميان را در افغانستان نيز ميتواند تحريك كننده افراط گرايي باشد.
مولر ادامه ميدهد عاملان حملات تروريستي اغلب سياست خارجي ايالات متحده و اقدامات آمريكا را در عرصه بينالمللي به عنوان توجيهي براي خشونتهاي خود ميدانند. در همين ارتباط، ميتوان به اظهارات احمد رهامي، متهم به بمب گذاري در منهتن و نيوجرسي اشاره كرد كه به جنگ در عراق، سوريه و افغانستان اشاره ميكند. عمر متين، كه 49 نفر را در يك كلوپ شبانه اورلاندو كشت نيز ادعا كرده كه به تلافي حمله هوايي ايالات متحده عليه يك جنگنده گروه تروريستي-تكفيري داعش اين اقدام را انجام داده است. تامرلان سارنيو، ديگر عامل تروريستي نيز اذعان كرد كه جنگ در عراق و افغانستان و حمله برادرش در ماراتن بوستون انگيزه اصلي او براي حملات افراط گرايانه بوده است.
در بسياري از اين موارد، كارشناسان و سياستمداران بر نقش مذهب تمركز كردهاند، مثلاً؛ مارك ساگ من، افسر سابق سيا و نويسنده كتاب "جهادهاي بدون رهبر: شبكههاي تروريستي در قرن بيست و يكم"، از تغييرات ايدئولوژيك براي توجيه اقدامات تروريستي به عنوان يك عامل اساسي ياد ميكند.
باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا در اجلاس سران كاخ سفيد در تاريخ 19 فوريه سال 2015 درباره لزوم مقابله با افراط گرايي خشونت طلب سخنراني كرد و گفت: افراط گرايان موضوعي را به دروغ و به منظور توجيه اقدامات خودشان مطرح ميكنند و ميگويند كه در حال حاضر برخورد تمدنها رخ داده است. وي كه در يك كنفرانس سه روز درباره تروريسم سخن ميگفت، ادامه داد: اين تصور كه غرب با اسلام در حال جنگ ميباشد، يك دروغ كريه است.
هدر دادن بودجه آمريكا براي مقابله با تروريسم
گفتني است؛ ايالات متحده قصد دارد كه ميليونها دلار براي مقابله با تروريسم هزينه كند، در حاليكه اين طرح مورد انتقادهاي شديد قرار گرفته است، چرا كه در آن به انگيزههاي اصلي بروز خشونت كه همان اقدامات آمريكا در كشورهاي ديگر ميباشد، توجهي نشده است. ساگ من در اين باره توضيح داده است: سياستمداران آمريكا تلاش ميكنند كه به سياست خارجي آمريكا و يا اقدامات نظامي ايالات متحده به عنوان يكي از عوامل اصلي تروريسم اشاره نكنند. از سويي ديگر، مقامات آمريكا از به اشتراك گذاشتن اطلاعات خام پرونده هاي تروريستي با دانشگاهها و مراكز تحقيق امتناع ميكنند و اين مسئله تجزيه و تحليل تروريسم را سخت كرده است.
مهم اينكه؛ نبود بررسيهاي دقيق و بدون جهتگيري درباره انگيزههاي اصلي تروريستها باعث ميشود كه بر دامنه اين گونه حملات افزوده گردد. توضيح اينكه، ايالات متحده همچنان به سياستهاي خود ادامه ميدهد و طرف مقابل نيز تروريستها به اقدامات افراط گرايانه خود ميپردازند. در همين ارتباط ساگ من توضيح ميدهد كه روش فعلي ايالات متحده در برخورد با مسئله تروريسم، موجب ميشود كه ريشههاي اصلي بروز افراط گرايي به درستي فهم نشود. وي تصريح ميكند: تروريسم در واقع واكنش به خشونت و تجاوزي ميباشد كه عليه افراد و يا گروهي انجام شده است.
كلام آخر اينكه، ادامه اقدامات نظامي ايالات متحده در خارج از مرزهاي آمريكا، ناگزير به فعاليتهاي تروريستي در اين كشور دامن ميزند، به طوريكه افرادي كه در آمريكا زندگي ميكنند با قربانيان حملات آمريكا به هم وطنانشان ابراز همدردي ميكنند و به اقدامات خشونتآميز روي ميآورند.