أَشْكُو إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعُدْوَان
فَعَالَ قَوْمٍ فِي الرَّدَى عُمْيَان
قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآن
وَ مُحْكَمَ التَّنْزِيلِ وَ التِّبْيَانِ
وَ أَظْهَرُوا الْكُفْرَ مَعَ الطُّغْيَان
يعنى ما از دست دشمنان به خدا شكايت مىكنيم. با گروهى كارزار مىكنيم
كه كوركورانه در راه پست مىروند. آنان دستورات قرآن و بيان آن را ترك
كردهاند و آيات محكمه قرآن و بيان آن را از دست دادهاند. كفر را با
طغيان و سركشى ظاهر كردهاند. سپس جنگيد تا تعداد ده نفر از لشكر دشمن را
كشت و عامر بن نهشل تميمى ايشان را به فيض شهادت رساند.
همان طور كه مشخص است، اين جملات را نوجواني ميگويد كه سن چنداني ندارد،
اما جملاتش لبريز از معرفت و شعور است، «از كوزه همان تراود كه در اوست».
سخن گفتن درباره اين فرازهاي مبتني بر آيات قرآن توسط فرزند زينب(س) از
عهده قلم و فهم قاصر ما بر نميآيد، بنابراين هركس به ميزان فهم خود
ميتواند از آن درس لازم را بگيرد. چه خوب الگويي را خداوند متعال در
ماجراي امام حسين(ع) براي انسانها و به خصوص جوانان و نوجوانان قرار داد كه
متأسفانه همگان نسبت به آن غافل هستيم.
بعد از محمّد بن عبداللَّه، عون بن عبد اللَّه بن جعفر عليهالسلام براى جهاد در راه خدا خروج كرد و اين رجز را خواند:
إنْ تُنكِروني فأنـا آبنُ جعفرِ
شهيدِ صِدقٍ في الجِنانِ أزهَرِ
يَطيرُ فيها بجـنـاحٍ أخضرِ
كفى بهذا شرفاً فـي المَحشرِ
يعنى اگر مرا نمىشناسيد، من از نسل جعفر هستم كه شهيد صداقت و راستى شد و در بهشت با دو بال سبز پرواز مىكند و يك چنين افتخار در محشر براى ما كافى خواهد بود. وى همچنان كارزار كرد تا تعداد سه سوار و 18 نفر پياده را از لشكر كفر به دوزخ روانه كرد. سپس عبد اللَّه بن بطه طائى ايشان را شهيد كرد. (تسلية المجالس و زينة المجالس (مقتل الحسين ع، ج2، ص 303). علي و عباس هم از ديگر فرزندان حضرت زينب(س) بودند كه با اسراي كربلا راهي كوفه شدند. (الخصائصة الزينبية، سيد نورالدين جزائري، ص52و53).