به گزارش پایگاه 598 به نقل از کیهان، روز یکشنبه محمدجواد ظریف در مجلس حاضر شد تا به سؤال
نمایندگان مجلس پاسخ دهد. دو نماینده سوالات خویش را از وزیر خارجه دولت
یازدهم پرسیدند که ظریف به آنها پاسخ داد. البته پاسخ ظریف به سوال
نمایندگان حواشی و بازتابهای زیادی داشت.
بار دیگر
ظریف در برابر انتقادها از کوره در رفت و در بخشی از سخنانش، پرخاشگرانه
جملاتی را بیان کرد که اعتراض رئیس مجلس را در پی داشت که به وی تذکر داد:
«برخی از کلمات از سوی آقای ظریف صادر شد که احیانا تحقیر مجلس تلقی میشد؛
کلماتی که به هر حال نباید به کار برده میشد که از اقتدار مجلس بکاهد و
یا موجب تحقیر مجلس شود. آقای ظریف در جملهای بیان کرد که برای حفظ احترام
اجازه نخواهم داد که هیچ کدام از همکارانم در صحن مجلس مورد سوال قرار
گیرند. هر نمایندهای آزاد است که درباره همه مسائل کشور اظهارنظر کند.»
این
حق نمایندگان است که دغدغههای خویش را در قالب سوال از وزرای دولت مطرح
کنند. از طرفی دیگر وزیری که مورد پرسش قرار میگیرد حق نیت خوانی از سوال
را ندارد تا به این واسطه مطرحکننده سوال را تخطئه نماید. ظریف در آن جلسه
با عصبانیت گفته بود: «هیچگاه هیچ دستگاهی جرأت ندارد در مورد یک کارگزار
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به ما توصیهای بکند، بنده هیچگاه چنین
چیزی را اجازه نمیدهم، به شما هم اجازه نمیدهم چنین تهمتی را به سیاست
خارجی جمهوری اسلامی ایران بزنید و اجازه دهید که دشمنان این کشور و
انقلاب، جرأت پیدا کنند که این لاطائلات را بگویند.»
کف و سوت زنجیرهایها
برای «دیپلماسی تهاجمی»!
همواره
مدعیان اصلاح طلبی و روزنامههای زنجیرهای ادعای مخالفت با خشونت را مطرح
کردهاند. اما در حواشی جلسه روز یکشنبه مجلس صفحات نخست این روزنامهها
قابل توجه بود. این روزنامه از این برخورد ظریف چنان ذوق کردند که آن را با
عنوان «دیپلماسی تهاجمی!» نامیدند. عبارت (دیپلماسی) که از آن در روابط
بینالملل استفاده میشود.
روزنامه زنجیرهای آفتاب
یزد موضوع بهارستان را با عنوان «دیپلماسی تهاجمی» مطرح کرد و روزنامه
ابتکار آن را «توفان ظریف» نامید. اعتماد هم به این موضوع با این جملات
پرداخت: «فریاد و خشم دیپلماسی در واکنش به سخنان سیاسی یک نماینده» و شرق
نیز با تیتر «8 دقیقه توفانی ظریف» برای عصبانیت وزیر خارجه هورا کشید.
اما
چنین برخوردهایی با هم وطنان منتقد دولت مسبوق به سابقه است و پیش از این
نیز از جانب دولتمردان تدبیر و امید بسیار اتفاق افتاده است.
پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان!
«یکی
از مشخصات این دولت این است که انتقاد پذیر است... حتی اگر مخالفین راه
این دولت یک درصد باشند، آن یک درصد حق دارند حرف بزنند و نقد کنند.» اینها
جملاتی است که حسن روحانی در مهر ماه سال 1392 گفته بود. پیش از آن نیز
(در شهریور ماه همان سال) در حالیکه هنوز اندکی از عمر دولت یازدهم سپری
نشده بود با دستور روحانی و برای اثبات نقدپذیر بودن تمام شکایتهای دولت
از رسانهها پس گرفته شد.
12 مرداد سال 1392 حسن
روحانی در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری متنی را قرائت کرد و در بخشی از آن
گفت: «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان...» حال پس از گذشت بیش از
سه سال، نحوه برخورد دولت با منتقدان به گونهای است که شاید بتوان گفت
باید از برخورد دولت با منتقدان به خدا پناه برد!
تنگ
کردن فضای نقد توسط دولت، بخصوص در موضوع هستهای در حالی است که دولت
بارها و بارها اعلام کرده است از نقد استقبال میکند اما این وعده در عرصه
عمل به گونهای دیگر بروز کرده است. دو سال بعد، در سالگرد همان روزهایی که
رئیسجمهور گفته بود از بستن دهان منتقدان به خدا پناه میبرد برخی
رسانههای منتقد توافق هستهای تذکر گرفتند و برخی هم توقیف شدند.
شما کم سوادید!
تقریبا
میتوان گفت ماهی از دولت یازدهم بدون حمله به منتقدان سپری نشده است.
رئیس دولت یازدهم در این میان رکوددار است و تقریبا پس از گذشت چند ماه از
عمر دولت تدبیر و امید منتقدان «اقلیتی» خطاب شدند که «کودک» هستند و
«تازه انقلابی شدهاند» و در «تحریمها منافع شخصی دارند.»
کار
به آنجا رسید که این سوال توسط رئیس دولت مطرح شد: «چرا یک عده کم سواد
بیایند و حرف بزنند؟!» عدهای که به قول وی «معدودند و از جای خاصی تغذیه
میشوند.»
در نیمه بهمن ماه 1392 منتقدان توافق ژنو
عدهای «تندرو» خطاب شدند که «از لغو تحریمها ناراحتاند!» و پس از آن
منتقدان عدهای «بی شناسنامه» معرفی شدند که باید «به جهنم بروند!» به جز
اینها منتقدان با مواردی مانند: «عقبمانده»، «بزدل»، «تازه به دوران
رسیده» و ... نواخته شدند.
انگ کمونیست!
البته
در تازهترین مورد رئیسجمهور محترم در سفر به استان قزوین، در 8 مهرماه
جاری، در سخنانی با اشاره به دستاوردهای دولتش، به منتقدان حمله کرد و آنها
را متهم کرد که «از راحتی مردم ناراحتاند!» این اتهام به منتقدان در حالی
مطرح شد که در آذر ماه سال گذشته، وزیر راه و شهرسازی دولت یازدهم سازمان
حمایت از حقوق مصرفکنندگان را که مانع گران کردن قیمت بلیتهای قطار شده
بود کمونیست خواند و گفت: «این کارها چیزی جز تبعیت از آموزههای مارکس و
سوسیالیسم نیست.»
چیزی که در این سالها مشاهده شده
این است که دولت در حوزه نظارت بر مطبوعات دغدغه قانون را نداشته، بلکه
همواره دلواپس نقد خودش بوده است. اینها نشانگر این است که جریان رسانهای
حامی دولت توان پاسخگویی به انتقادات مطرح شده نسبت به دولت را نداشته و در
برابر این نقدها توانایی اقناع افکار عمومی را ندارند. دیگر اینکه تا
پایان دوره دولت یازدهم کمتر از یکسال باقی مانده است و دولت که کارنامه
قابل قبولی در حوزه اقتصادی ندارد نگران افول محبوبیت خویش است. لذا در
چنین شرایطی سیاست «کرنش به دشمنان و غرش به دوستان» طبیعی مینماید!
دشمن مؤدب!
آذر
ماه 1392، رئیس دولت یازدهم در مصاحبه با روزنامه «فایننشالتایمز» به
بررسی مسایل داخلی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخت. وی در این
گفتوگو پیرامون مکالمه تلفنیاش با رئیسجمهور آمریکا میگوید که «اوباما
را فردی بسیار مودب و باهوش یافتیم.»
اوباما چهل و
چهارمین رئیسجمهور آمریکاست. در دوران ریاست جمهوری وی نیز وضع تحریمها
علیه ایران ادامه یافت. تحریمهایی که با بهانههای واهی صورت میگرفت. یکی
از این بهانهها تولید اورانیوم با غنای 20 درصد توسط ایران بود. از این
محصول در موارد پزشکی استفاده فراوان میشود. غنیسازی 20 درصد از چند جهت
برای ایران اهمیت داشت اول آنکه غنیسازی در این مقیاس نیاز ایران به
کشورهای غربی برای تامین سوخت نیروگاه مهم تهران و در نتیجه نیاز بیماران
به رادیو دارو را مرتفع میساخت. دوم آنکه ایران میتوانست براساس
اختیاراتی که NPT برای کشورهای عضو در نظر گرفته، با فروش سوخت 20 درصد کسب
درآمد کند. سوم آنکه ایران با استفاده از اورانیوم 20 درصد میتوانست
غنیسازی در سطح بالاتر را نیز تجربه کند. مثلا برای سوخت برخی
زیردریاییها و کشتیهای غول پیکر نیاز به اورانیوم 45 تا 50 درصد است.
با
وجود تمام اینها اوباما و دولت آمریکا همان کسانی هستند که ملت ایران را
از داشتن حقوق طبیعی و به حق خود محروم کردند و سالها تحت شدیدترین فشارها
قرار دادند. در جلسات استماع کنگره مقامات دولت اوباما به کرات تکرار
کردند که دولت آمریکا فشارهای خود را بر تهران حین توافق حفظ خواهد کرد.
افتخار به سفرهای خارجیها به ایران!
در
اینکه پس از دولت یازدهم سفرهای خارجیها به ایران بیشتر شده شکی نیست اما
باید دید این سفرها کدام منافع نظام جمهوری اسلامی ایران و ملت را در
برداشته و تامین کرده است. صرف افتخار به اینکه آنها به ایران سفر کردهاند
دستاوردی برای دولت محسوب نمیشود چنانکه وزیر خارجه دولت یازدهم در سخنان
خود در مجلس گفته است: «همکاری با ایران در آن هنگام هزینهبردار بود اما
امروز افتخارآفرین شده است و برای ورود به ایران صف کشیدهاند!»
جالب
آنکه بخشی از این سفرهای برای تحمیل خواستههای بیشتر غرب بر ایران بوده
است. خواستههایی که نشاندهنده میل سیری ناپذیر آنها در امتیاز گرفتن است.
برای نمونه زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد آلمان که در روز یکشنبه (۱۱ مهرماه
جاری) به کشورمان سفر کرده است از مشکلات ایجاد روابط با ایران سخن گفته و
موضوعاتی مانند رژیم صهیونیستی و سوریه را مطرح کرده است.
ظریف: امروز متحدان آمریکا
به او فشار میآورند!
وزیر
امور خارجه در مجلس گفته است: «امروز با بدعهدی آمریکا برخورد میشود و ما
تنها با آن برخورد نمیکنیم بلکه دنیایی که با آمریکا علیه ما متعهد شده
بودند امروز فشار میآورند و کار به جایی رسیده که کری مجبور شد بگوید ما
به تعهداتمان عمل کردیم؛ امروز آمریکا مجبور است به دنیا پاسخ دهد که به چه
میزان به تعهداتش پایبند بوده و این نتیجه مقاومت مردم بوده است.»
فرض
اشتباه ظریف از اینکه امروز، دنیایی که با آمریکا علیه ایران متحد شده بود
به این کشور برای انجام تعهداتش فشار میآورد قطعا تبعاتی به دنبال دارد و
کمترین آن این است که وزارت امور خارجه در تحلیلها و برآوردهایش دچار خطا
میشود و در این صورت بطور قطع عکسالعمل درستی نخواهد داشت. این چنین
میشود که دولتمردان به روی قول مقامات آمریکایی حساب باز میکنند و ظریف
در مجلس میگوید: «آمریکا امروز ناگزیر است اعلام کند که من به دلیل
تصمیمات گرفته شده در برجام تحریمی باقی نگذاشتهام!» و این در حالی است
که با گذشت بیش از 8 ماه از امضای توافق هنوز باید بر سر مسائلی مانند
بازگشایی مراوده بانکها با ایران چانهزنی کنیم، آن هم پس از آنکه به تمام
تعهداتمان در برجام عمل کردیم. ایکاش نمایندگان محترم مجلس، از وزیر
محترم خارجه درخواست میکردند تا گزارشی از برخوردهای صورت گرفته توسط دولت
ایران با بدعهدیهای آمریکا ارائه دهد.
الزامات احساس واقعی بیاعتمادی به دشمن
از
شیوههای دشمن برای به زانو درآوردن نظام ایران گاهی تهدید و گاه تلاش
برای فریب با استفاده از لبخند و تملقگویی است. رهبر معظم انقلاب در 14
خرداد سال جاری پیرامون این موضوع فرمودند: «دشمنی که هدفش این است که
دولتها و ملّتها را بهدنبال خود بکشاند، به شیوههای مختلفی توسّل
میجویَد. اینجور نیست که همیشه با تهدید حرف بزنند؛ نه، گاهی هم با تملّق
حرف میزنند...»
ایشان همچنین در دیدار فرماندهان
سپاه پاسداران، در 28 شهریورماه گذشته، احساس بیاعتمادی به دشمن را نتیجه
اعتقاد قلبی بر دشمنی او دانستند. رهبر انقلاب با تأکید بر لزوم گسترش
بیاعتمادی مطلق به آمریکا، افزودند: «متأسفانه برخیها حاضر نیستند این
بیاعتمادی را قبول کنند و اگرچه به زبان میگویند آمریکا دشمن است اما
احساس واقعی بیاعتمادی به آمریکا، در آنها وجود ندارد.»
ایشان
خاطرنشان کردند: «هنگامی که در انسان احساس دشمنی و بیاعتمادی واقعی به
طرف مقابل وجود داشته باشد، در مذاکرات و دیدارها، الزامات آن را رعایت
میکند و به گفتههای طرف مقابل مطلقاً اعتماد نخواهد کرد.»
رهبر
انقلاب اسلامی، بیاعتمادی مطلق به آمریکا را نتیجه عقلانیت ناشی از فکر و
عمق و تجربه دانستند و گفتند: «موضوع دشمنی آمریکا را در طول سالهای
متمادی بعد از انقلاب و در قضایای اخیر مذاکرات هستهای و در مسائل دیگر
دیدهایم.»