علی منصوریان کار در استقلال را با نتایج بد آغاز کرد تا خیلی زود مورد انتقاد فوتبالیها قرار بگیرد. انتظار چنین شروع سختی در استقلال را داشتید؟
تنها چیزی که به آن فکر نمیکردم همین شروع سخت استقلال در لیگ بود. الان اطمینان دارم که موفق خواهم شد و روزی هم که کارم را شروع کردم، به استقلال اطمینان داشتم؛ اما این را در نظر نگرفته بودم که در ترکیب استقلال ۷ یا ۸ بازیکن جدید حضور دارند که برای هماهنگی با محیط استقلال به زمان احتیاج دارند. ما در ابتدای کار دنبال زمان بودیم تا ۵ هفته ابتدایی سخت بعد از بدنسازی را سپری کنیم و دیدید که از هفته ششم بدنسازی ما خیلی خوب جواب داد. واقعا فکر نمیکردم این حجم از فشار در شروع کار من در استقلال درست شود و بارسنگینی روی دوشم افتاد. اما این فشارها و سپری کردن روزهای سخت امتحان بزرگی بود که در نهایت از آن عبور کردیم.
در هفتههای ابتدایی نام اسکوچیچ به عنوان جانشین شما مطرح شد و خیلی زودتر از آنچه انتظار را داشتیم، حرف جدایی شما با استقلال بین رسانهها راه افتاد.
هیچ کسی از داخل باشگاه به من اولتیماتوم نداد و مدیران باشگاه با من درباره این تصمیمات صحبت نکردند. رئیس باشگاه استقلال در واکنش به این اتفاقات واکنش بسیار خوبی داشت که واقعا باید از او تشکر کنم. افتخاری درباره بحث حضور اسکوچیچ در استقلال گفت که او حتما افرادی را در مطبوعات دارد که برای حضور او مینویسند و تلاش میکنند تا به ایران بازگردد. اما باز هم باید تکرار کنم که کسی با من در این باره صحبت نکرد و باشگاه و هواداران به خوبی در روزهای سخت استقلال پشت سر من بودند. این حمایت را مدیون استقلالیها هستم که هیچوقت پشتم را خالی نکردند.
این انتقادات و فشارها که با عدمنتیجهگیری در هفتههای ابتدایی همراه بود، باعث نشد تا سرمربیای مانند منصوریان که با استقبال هواداران به استقلال آمده بود، آزردهخاطر شود؟
افرادی که برای ما در این مسیر داستانهای زیادی راه انداختند دوست نداشتند من در استقلال حضور داشته باشم و با نتیجه گرفتن من در استقلال مخالف هستند. افرادی هستند که با حضور من در استقلال منافع آنها قطع شده است. همه میدانند در هفتههای اول تا پنجم یک سرمربی تازهوارد که ۷ یا ۸ بازیکنش را در ترکیب اصلی تغییر داده است، باید جادوگر باشد تا در نتیجهگیری موفق عمل کند. منطق میگوید کاری که هواداران ما در روزهای سخت استقلال انجام دادند درست بود. هواداران با صبر، حوصله و درایت از تیمی که متعلق به آنها است، حمایت کردند که به نظر من بهترین عکسالعمل همین حمایتها بود. درباره خودم هم وقتی برای آزردهخاطر شدن نداشتم و ترجیح دادم روی استقلال تمرکز داشته باشم.
در روزهایی که تحت فشار بودید به جوانگرایی روی آوردید. یک تصمیم با ریسک بالا که علی منصوریان در روزهای سخت مربیگریاش گرفت؟ چطور این ریسک را قبول کردید؟
جوانها باید قابلیتهای خود را نشان دهد و زمانی که در تمرینات بازیکنان جوان ما خوب عمل میکنند و به خودباوری میرسند، این انرژی را به من انتقال میدهند تا به آنها اعتماد کنم. البته اسماعیلی و حسینی هنوز خیلی کار دارند و باید با در پیش گرفتن مسیری حرفهای و با توجه به رفتار بزرگترهای تیم همچنان پیشرفت کنند. من کار کردن با جوانان را از تیم ملی امید یاد گرفتم و فهمیدم که میشود به جوانان اعتماد کرد و خیلی زود تاثیراتش را هم دید. اصلا در این باره ترسی نداشتم و به طور مثال در دربی به حسینی گفتم فقط من را نگاه کن و از جمعیت نترس. هنوز این جوانان خیلی کار دارند اما نوید ستارههای خوب و آماده برای تیم ملی را میدهند. برای همه جوانان برنامهریزی کردیم و میخواهیم کاری اضافه برای آنها انجام دهیم. اعتراف هم میکنم این تعطیلات تیمملی برای ما خیلی خوب است و بهمان کمک میکند که بازیکنان به ویژه جوانان را آماده حضور در لیگبرتر و جام حذفی کنیم.
در بازگشت دوباره به استقلال فکر میکنید بازیکنان نسل جدید با بازیکنان قدیمی این تیم چه تغییراتی کردهاند؟
همه بازیکنانی که در تیم حضور دارند به استقلال و پیراهن آن متعصب هستند و تنها مبالغ قرارداد نسبت به گذشته متفاوت شده است. هر کسی که به استقلال میآید، میداند پیراهن این تیم چه قیمتی دارد و وظیفه کادرفنی این است که اگر بازیکنی این موضوع را نفهمید، آنها را متوجه ارزش پیراهن استقلال کنند. پیراهن استقلال برای من ارزش بالایی دارد و راحت این پیراهن را در اختیار بازیکنان قرار نمیدهم. یازده بازیکن من در استقلال باید باهوش و جنگنده باشند؛ من یازده تکاور میخواهم که وارد زمین شوند و تفکر حرفهای داشته باشند. اگر بازیکنی با صلابت و روحیه جنگندگی مورد انتظار هواداران برای استقلال نجنگد و هواداران از او راضی نباشند، این پیراهن باارزش را بدون توجه به بزرگتری و کوچکتری از آنها پس خواهم گرفت و به همین دلیل است که الان برای من در استقلال انتخاب ۱۸نفر بسیار سختتر از ۱۱ نفر است. استقلال و پرسپولیس مانند تیم ملی هستند و این دو تیم بعضا از تیم ملی نیز جلوتر هستد و باید پاسخگوی سوالات مردم باشیم. در نفت من تنها باید جواب وزارت نفت را میدادم اما در استقلال مسئول آبروی ۳۰ میلیون هوادار این تیم هستم. پس طبیعی است که برای پاسخگویی به هواداران باید سختیهای زیادی را تحمل کنم.
در صحبتهای خودتان بعد از بازی با پرسپولیس از تحولی در استقلال گفتید؛ اینکه دربی نقطه عطف استقلال است.
در این بازی تیم من به نقطهای رسید که همهی ما شرمنده حمایت هواداران شدیم. هواداران از همهی تیم حمایت کردند و به ما پیغام دادند که آنقدر از شما حمایت میکنیم تا حق ما را در زمین بگیرید. این اتفاق در بازی پرسپولیس هم خیلی محسوس افتاد، زیرا با مقایسه جایگاه دو تیم و بررسی شرایط روحی و روانی قبل از بازی، میتوان نتیجهگیری کرد که استقلال برندهی دربی بود. حتی پیشکسوتان پرسپولیس میگفتند این تیم برابر منصوریان ترسو بازی کرد و دست به بازی انتحاری و ریسکی نزد. بعد از این بازی به کادرفنی و بازیکنان گفتم که زمان کسب اولین پیروزی است و دیدید که در بازی با ذوبآهن هم این اتفاق افتاد.
هواداران هم در بازی بعد از دربی استقبال و حمایت بیشتری از دربی داشتند؟
هواداران مانند بازیکنان در زمین مشغول بازی کردن هستند و شبیه هواداران سالهای گذشته نیستند که انگار در سینما حضور دارند و تنها نظارهگر اتفاقات داخل زمین باشند. هوادار استقلال این فصل با اشاره دست رحمتی و حیدری از جای خودش بلند میشود و میدانند که باید از تیم در حملات و در زمان دفاع حمایت کنند. هواداران در بازی با ذوب آهن پا پس نکشیدند و در جریان حملات و دفاع ما حضور داشتند و دیدیم که تا دقایقی بعد از بازی هم حمایت خود را از بازیکنان و کادر فنی با تشویقهای ایستادهشان نشان دادند. تشویق سبک ایسلندی استقلالیها هم بدجوری به دل نشست.
فکر میکنید چرا هواداران کمطاقت استقلال و اصولا فوتبال ایران، حاضر شدهاند تا این اندازه پای منصوریان بایستند و برای او بجنگند؟
هواداران میدانند منصوریان که زمانی کاپیتان و بازیکن این تیم بوده، قبل از آن یک هوادار متعصب این تیم بوده است. من از آن دسته افراد نبودم که قبل از استقلالی شدن بگویم آبی و قرمز برای من فرقی نداشت. ۱۰سال هم لازم بود صبر میکردم تا استقلال من را بخواهد و در ۲۳سالگی به استقلال رسیدم. اگر لازم بود باز هم صبر میکردم تا یک روزی استقلال من را بخواهد و بیایم؛ حتی اگر فقط یک سال بود، باز هم برای این تیم بازی میکردم. استقلال را از ۷ سالگی دوست داشتم و خیلی ناراحتم که چرا در ۲۳ سالگی به استقلال رسیدم. ای کاش فردی پیدا می شد تا من را در ۱۷ سالگی که ابتدای مسیر فوتبالم بود به استقلال میآورد تا در لذت بردن از زندگی فوتبالیام ۶ سال پیش میافتادم. هواداران میدانند که من هم یک روز در میان آنها بودم و با یک ساندویچ، نوشابه و کلمن شربت بهلیمو برای تشویق استقلال در ورزشگاه حاضر می شدم. هواداران می دانند که من از همان جنس خودشان هستم؛ یادم نمیرود که بعد از مساوی و باخت استقلال، کلمن را به زمین میزدم و هفته بعد برای بازی بعدی مجبور بودم یک کلمن جدید بخرم و به ورزشگاه بیایم. هواداران چون این موضوع را می دانند انرژی من و بازیکنان را به خوبی لمس میکنند. در دوران فوتبالم با هواداران زندگی کردم و اکنون نیز هواداران می دانند با همه وجود برای استقلال تلاش می کنم و ممنون هستم که برای من صبر کردند. آنها را با هیچ چیزی در فوتبال عوض نمیکنم.
ارتباط شما با پیشکسوتان بعد از حضور در استقلال تحت تاثیر قرار نگرفت؟
بعد از حضور در استقلال با مربیان سابق خودم ارتباط بسیار خوبی دارم. با پیشکسوتانی که در جام جهانی ۹۸ همدوره من بودند و البته اکثرا پرسپولیسی هستند، مانند برادر هستم. با مربیان خودم هم هیچ زاویهای ندارم و حتی اگر از من انتقاد کنند، هیچ گاه جوابی نمیدهم. زمانی که سرمربی استقلال شدم فهمیدم که یک عده از پیشکسوتان کلا فقط دوست دارند صحبت کنند و برای آنها نتیجه تیم اصلا مهم نیست. این پیشکسوتان به مرور تبدیل به یک چهره منفور میشوند و هواداران میفهمند که مسیر آنها از استقلال جداست. من از روزی که از استقلال رفتم هیچ گاه علیه استقلال حرف نزدم و اگر از استقلال هم بروم این کار را نمیکنم. این پرچم و نیمکت همیشه در اختیار منصوریان نیست و روزی در اختیار مربیان دیگر قرار هم میگیرد. من از همین الان به خوبی این موضوع را قبول و درک کردهام. پدرم به من وصیت کرد که چهار کار را انجام ندهم؛ یکی از آنها این بود که هیچ گاه برابر استقلال نباش. من برای منافع مالی به استقلال نیامدم و با دل و عشق سرمربی استقلال شدم. پیش از حضور در استقلال در لیگ برتر پیشنهادی داشتم که ارقام آن فضایی بود. مسئولان آن تیم امکانات ویژه به من میدادند تا برای آنها قهرمانی آسیا بیاورم و دستم را برای خرید تا سقف ۳۵میلیارد تومان باز گذاشته بودند ولی به آنها پیغام دادم که با تمام امکانات شما، رویای بچگی خودم یعنی استقلال را انتخاب میکنم. به خوبی میدانم که انتخاب استقلال ریسک است و اتفاقات زیادی ممکن است رخ بدهد اما من آستانه تحمل خودم را بالا بردم تا در این فضا کار کنم.
با چه نتیجهای به علی منصوریان در لیگ شانزدهم نمره قبولی میدهید؟
در مربیگری خیلی خودخواه هستم. در مورد رقابتهای آسیایی فعلا حرف نمیزنم اما اگر از بازی حذفی عبور کنیم و در مرحله گروهی حضور داشته باشیم به دنبال مسیری عجیب خواهیم بود اما دوست دارم کمترین اتفاق برای من طوری رقم بخورد که یک جام از دو جام ممکن را برای استقلال کسب کنم. اگر حداقل یک جام برای هواداران کسب کنیم، نمره قبولی از سطح توقع مردم و خودم به منصوریان میدهم اما در برنامه سهسالهای که برای باشگاه ریختهام، به دنبال اهداف دیگری هستم. شاید الان کسی متوجه این موضوع نشده باشد اما من استقلال را برای سال ۱۳۹۹ بستم و به دنبال نسلی هستم که تا آن زمان برای استقلال کار کند. مجید حسینی، بختیار رحمانی، کاوه رضایی، فرشید اسماعیلی، مجتبی حقدوست و حتی رابسون بازیکنانی هستند که در چهار یا پنج سال آینده بدنه اصلی استقلال هستند و در این سالها شاید تنها خسرو حیدری و مهدی رحمتی از جمع بازیکنان من در استقلال خارج شوند. استقلال را طوری بستهام که در سال آینده مثل همه سالهای قبل نیاز به ۶ خرید نداشته باشد و با ۳ خرید کامل میشود زیرا ما به ساختاری که میخواستیم رسیدیم و با این خریدها ساختار ما تقویت می شود. دو سال بعد هم ما ۳ خرید خواهیم داشت تا با این خریدها ساختار تیمی ما رشد خود را ادامه دهد و برای رقابت در آسیا و مبارزه برای قهرمانیهای مختلف در رقابتهای مختلف بجنگیم.
حساسترین بازی فصل را برابر پرسپولیس برگزار کردید؛ نمایشی که از منتقدان، کارشناسان و هوادارها نمره قبولی گرفت. برای هواداران استقلال جالب است بدانند که سرمربی استقلال یک روز قبل از دربی چه کارهایی انجام داد؟
روز قبل از دربی کاملا آرام و ریلکس بودم. آخرین کارهایی که روز پنج شنبه انجام دادم این بود که ماساژ گرفتم، به استخر رفتم و درست شب دربی بیلیارد بازی کردم و بعد از آن با آرامش استراحت کردم و برای شروع بازی لحظهشماری میکردم. واقعا دوست دارم در سال دربیهای زیادی را تجربه کنم چون بازی لذتبخشی بود و برخلاف آنکه بسیاری میگفتند استرس زیادی دارد، من در این بازی خیلی راحت بودم.
دربی را از روی نیمکت استقلال رهبری کردن، چه تفاوتی با تجربه آن به عنوان یک بازیکن دارد؟
دربی همیشه دربی است و از روی نیمکت با حضور در زمین خیلی تفاوت نداشت. همان دیدی که تماشاگران از روی سکو دارند در گذشته من درون زمین داشتم و حالا همان احساس را روی نیمکت دارم. دوست داشتم در سال حداقل ۴ یا ۵ دربی را تجربه می کردم زیرا از فضای دربی لذت میبرم. دربی یک فضای رقابت و مبارزه درونش دارد و من از فضاهایی که این روح مبارزه را دارد استقبال میکنم. واقعا دوست داشتم یک هفته بعد از دربی دوباره یک دربی جدید را تجربه کنم.
در شهرآورد، بازیکنان دربیاولی زیادی داشتید. این بازیکنان را چگونه برای این بازی آماده کردید؟
بعد از بازی با ماشینسازی برای دربی برنامهریزی دقیقی داشتیم. قبل از بازی به بازیکنان فیلمی با عنوان «اشکها و لبخندها» را از خود بازیکنان نشان دادیم تا آنها متوجه شوند بعد از برد یا باخت در دربی چه فضایی را تجربه میکنند. سعی کردیم بازیکنان را با نمایش فیلم دربیهای گذشته با رویکردی منطقی و عقلانی برای بازی بزرگ آماده کنیم که فکر میکنم این روش هم موثر واقع شد و بازیکنان تازهوارد ما روز سختی را سپری نکردند.
نتایج شما به گونهای رقم خورده بود که همه استقلال را از پیش بازنده میدانستند.
نکته جالبتوجه این است که این فضا از سمت دشمنان استقلالی استقلال بود و از سمت رقیب اصلی ما یعنی پرسپولیسیها نبود. پرسپولیس میدانست که ما با همه قوا وارد زمین میشویم اما این فضا به هواداران ما هم سرایت کرده بود. پرسپولیس به خوبی میدانست که این بازی ربطی به شرایط جدول و بازیهای قبلی ندارد ولی ای کاش قبل از دربی ۵ امتیاز را در بازی با ماشینسازی و نفت آبادان از دست نمیدادیم تا با سیستم مرگبار هجومی وارد زمین میشدیم. به خاطر نتایج بازیهای قبل و به دلیل اینکه این اولین دربی من بود با سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی کردم. اصلا دوست ندارم در استقلال با این سیستم تیمام را روانه میدان کنم و علاقه قلبی من بازی با ۲ مهاجم مرکزی است. هواداران هم همین نوع بازی با دو مهاجم را میخواهند. البته در دربی به دلیل مشکلاتی که گفتم، برای انجام این روش به مشکل خوردیم اما در ادامه فصل طبق خواسته هواداران با دو مهاجم به دروازه حریفان حمله میکنیم.
در استقلال مدل منصوریان بازیکنان سوگلی هم وجود دارند؟
من دو بازیکن را به طور ویژه دوست دارم؛ خسرو حیدری و مهدی رحمتی. اما این دو نفر بازیکن من هستند و نه چیزی بیشتر. چیزی خارج از عرف شامل حال این بازیکنان نمیشود. امتیاز ویژهای برای بازی کردن در ترکیب برای آنها قائل نیستم و در تیم من کسی بابت جایگاهی که دارد، رانتی در اختیار نخواهد داشت. این دو بازیکن تنها یک رانت دارند و آن هم رانت برای سابقهی زیاد حضور در استقلال است و اجازه نمیدهم شان و قداست آنها به هیچ عنوان شکسته شود. اگر بازیکنی حدود خود را با این دو نفر رعایت نکند، هر کسی که میخواهد باشد، برای من تمام میشود. بازیکنی که من احساس کنم از مسیر برخورد صحیح با این دو نفر خارج شده از نظر من منفور به حساب میآید و حتی حاضر به نگاه کردن به او نمیشوم. من خودم هم هیچوقت این رفتار را با امیر قلعهنویی، جواد زرینچه و صادق ورمزیار انجام ندادم. من هیچ گاه از چهارچوب خودم خارج نشدم و در برخورد با بزرگترها هیچ گاه کلمه «آقا» از ادبیاتم حذف نشده است. هنوز برای منصوریان که سرمربی استقلال است، ورمزیار؛ آقا صادق، قلعهنویی؛ امیر خان و حمید بابازاده - که مربی دروازهبانهای تیم ماست-؛ حمید خان بوده و خواهد بود. کسی از چهار چوب اخلاقی من خارج شود مطمئنا با او برخورد خواهم کرد و اهل مماشات نیستم. بعد از این دو نفر که گفتم، یعقوب کریمی و امید ابراهیمی با توجه به سبقهای که دارند نفرات بعدی این لیست هستند. اما یک موضوع دیگر هم وجود دارد که باید در این مورد آن را بگویم و آن هم این است که هیچ گاه اجازه نخواهم داد تا بزرگترهای تیم نسبت به جوانان جفا کنند. جوانان از طرف من همیشه حمایت میشوند و سعی کردم تا همیشه سپر جوانان تیمام باشم. برای بازی کردن و حضور در زمین بازیکنان برای من یکسان هستند اما در نهایت رحمتی و حیدری از لحاظ اخلاقی بازیکنان متمایز من به شمار میروند.
اشکهای شما بعد از دربی تصویر خاصی از این بازی بود. دلیل اشکها هم به همین موضوع رابطه با هواداران بر میگردد؟
من هر زمان که به سمت هواداران میروم بغض دارم و هر کسی از من در این لحظات عکس بگیرد قطعا تصویری از اشک و بغض من خواهد داشت. بغض و اشک من به هیچ وجه ربطی به نتایج استقلال ندارد و تنها به حمایت هواداران و حضور پرشور آنها برمیگردد. هر زمان که به سمت جایگاههای هواداران در ورزشگاه میروم و تشویقهای آنها را میبینم این احساس را دوباره تجربه میکنم.
سکوها و جایگاههای استقلال را خیلی خوب می شناسید.
جایگاه ۸ مربوط به داوود جورابلو بود که حالا در میان ما حضور ندارد و خدا او را رحمت کند. جایگاه ۱۸ و ۱۹ برای بچههای شرق تهران است. جایگاه ۲۰ مربوط به بچههای جنوب شهر تهران است و بچههای اسلامشهر جایگاه ۲۱ مینشینند. جایگاه ۶ و ۷ هم جایگاه تاجیها یعنی استقلالیهای قدیم است. زمانی که هوادار بودم در جایگاه ۲۰ ورزشگاه مینشستم که مربوط به بچههای جنوب شهر تهران است. جایگاه ۸ جایگاه تیفوسیهای ما است که با آن بزرگ شدم و در اوایل فوتبال خودم در استقلال شادیهای گل را در کنار آنها انجام میدادم. جایگاه ۱۸ را هیچوقت یادم نمیرود. سال ۸۳ یک پیراهن بزرگ را آورد به استادیوم که شماره من بود. آن وقتها خیلی این کارها هنوز باب نشده بود. همین بهانهای شد که شادیهایم را با آنها شریک شوم. اکنون هم که سرمربی شدهام برابر همه جایگاهها میایستم و ادای احترام میکنم. من هوادار دوآتشه استقلال از سال ۶۱ هستم. در بازی سال ۶۲ که مظلومی در دربی گلزنی کرد و استادیوم پر شده بود و هوادارها تا کنار چمن نشسته بودند، من هم کنار زمین چمن نشسته بودم. همیشه برای من سوال بود که چگونه آن بازی با حضور ۱۳۰هزار هوادار در ورزشگاه کنترل شد و اتفاقی نیفتاد.
از دیدن پیراهن بزرگ خودتان روی سکوها چه احساسی دارید؟
این پیراهن را سال ۸۳ برای اولین بار به ورزشگاه آوردند. البته آن پیراهن قدیمی و کهنه شد و حالا پیراهن جدید به آزادی میآورند. این پیراهن را که میبینم یاد دوران بازیگریام میافتم اما دیگر این توانایی را ندارم که به پشت پیراهنم اشاره کنم. البته در بازی با ذوب آهن این کار را انجام دادم و به سمت جایگاه ۱۸ رفتم و شادی گل قدیمیام را انجام دادم. در این مدت همه انرژیام را از دو پرچم بزرگی که در ورزشگاه بود، گرفتهام. اولین پرچم آن پرچمی بود که دو ستاره استقلال روی آن نقش بسته بود که در دیدار دربی از آن رو نمایی شد و واقعا لذت بردم. پرچم دوم هم همان شماره ۱۰ استقلال و نام من است که هواداران این روزها به ورزشگاه میآورند. سعی میکنم انرژیای که از این حمایتها میگیرم تبدیل به غرور نشود و با انتقال به بازیکنان باعث حرکت رو به جلو تیمی استقلال شود. با فضایی که در استادیوم وجود دارد، پیش بینی روزهای خوبی را در استقلال میکنم و مطمئنم با حضور هواداران اتفاقات مهمی برای ما رخ می دهد.
سوال آخر. تا به حال به حضور بر روی نیمکت تیم ملی فکر کردهاید؟
بیتعارف باید بگویم که همه رویاهای منصوریان را در نیمکت استقلال جستوجو میکنم. به این دلیل که برای من نیمکت این تیم مانند نیمکت تیم ملی است. نیمکت استقلال برای من در بسیاری معیارها با نیمکت تیم ملی همطراز است که شاید دلیلش علاقه افراطی من به این تیم باشد؛ علاقه و خاطراتی که از دوران بازی من با پیراهن استقلال هنوز برایم زنده است. افتخاراتی را که در تیمملی میتوان به آن رسید، اگر در استقلال به آنها دست پیدا نکنم، امکان ندارد تیم رویای بچگیام را برای رسیدن به تیم ملی رها کنم. البته اگر سرمربیگری تیمملی یا تیم لیگ یکی انگلیس یا بوندس لیگا ب آلمان به من پیشنهاد شود قطعا برای من کار کردن در این محیطها بسیار باارزش است اما باز هم فکر میکنم کار کردن در استقلال یک «خدا پدرت را بیامرزد» هم آخرش دارد زیرا وقتی هواداران خوشحال به خانه می روند این شانس را داریم که این جمله نصیب ما شود. مطمئن باشید علی منصوریان این خدا پدرت را بیامرزد را با هیچ چیزی عوض نمیکند.