کد خبر: ۳۹۵۸۶۸
زمان انتشار: ۱۳:۲۶     ۱۲ مهر ۱۳۹۵
پرونده تشیع انگلیسی(۱)/ درگفت‌وگو با استاد خسروپناه:
استاد حوزه و دانشگاه معتقد است: اگر سید صادق شیرازی هم از این‌ها صریحاً اظهار برائت نماید، یاسر الحبیب بدون شک به کار خود ادامه خواهد داد. چون عقبه‌اش انگلیسی است اگر دید دیگر نمی‌تواند استفاده کند خودش با حمایت انگلیسی‌ها کار خود را ادامه می دهد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، جریان موسوم به تشیع انگلیسی می‌کوشد اولا جاذبه‌های تشیع را به دافعه تبدیل کند و با ارائه چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر جهانیان، مانعی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. در ثانی از درون مذهب به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل بپردازند و با این مبارزه درون مذهبی، در قدم‌های شیعیان تزلزل به وجود آورده و آنها را از آرمان‌ها و شعارهای والای تشیع دور سازد.

در همین خصوص نشریه تشیع ناب گفت و گوی تفصیلی را با استاد عبدالحسین خسروپناه، محقق از نویسنده و نظریه‌پردازان در زمینه‌های فلسفه، کلام جدید، عرفان، دین‌پژوهی، جامعه‌شناسی و ... به بررسی این موضوع و آسیب های پیش روی تشییع پرداخته است. آنچه در ادامه می‌آید گزیده‌ای از گفت‌وگوی مفصل تشیع ‌ناب با حجت الاسلام خسروپناه است.



امروزه ایدئولوژی اسلام ناب و تشیع انقلابی با آلترناتیوهایی مواجه شده است که عموماً به شکل هدایت‌شده‌ای عمل می‌کنند و از جانب کشورهای غربی حمایت کامل می‌شوند. این جریان‌ها با نام‌هایی مانند «اسلام آمریکایی» و «تشیع انگلیسی» شناخته شده‌اند. برخی معتقدند تشیع انگلیسی البته شاخه سنتی و مناسک‌گرای آن، که مصداق آن در جریان شیرازی‌ها متبلور شده، کم‌کم دارد تبدیل به فرقه می‌شود؛ مانند بابیت و وهابیت. نحوه مواجهه با این جریان باید چطور و چگونه باشد؟

قطعاً امروزه گروه و جریانی به نام شیرازی‌ها -یا به تعبیر صحیح تر تشیع انگلیسی- از طریق مقالات، شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی فعال هستند. در این مسئله شکی نیست.

یعنی بحث جریان وجود دارد؟

بله، بحث جریان وجود دارد.

بعضی‌ها می‌گویند اطلاق عنوان «جریان» به این گروه نادرست است؟

نه. جریان یعنی جمعیت مدیریت‌شده‌ای که تأثیرگذار است و تعریف جریان بر آن صدق می‌کند. امّا من تعبیر جریان شیرازی را جامع و کامل نمی‌دانم و ترجیح می‌دهم اسم این جریان را «تشیع انگلیسی» بگذارم نه جریان شیرازی‌ها. چون شیرازی‌ها در واقع برای خودشان طیفی هستند. عدّه‌ای در همین طیف شیرازی‌ها هستند و با بیت ایشان در ارتباط‌اند. مانند آیت‌الله سید مرتضی قزوینی که امام جمعه کربلا است.

ایشان از قدیم با شیرازی‌ها در ارتباط بود و الان هم در ارتباط است، ولی کاملاً معتقد به نظام است و آقا را قبول دارد. قبل از انقلاب هم امام جمعه یکی از شهرهای جنوب ایران در خوزستان بوده است. هنوز هم از آقا حمایت می‌کند. در همین قصّه واقعاً از آیت‌الله العظمی سیستانی و بحث مبارزه با داعش پشتیبانی کرد و خیلی خوب جلو آمد و از سپاه حمایت کرد. وقتی تعبیر کلی «شیرازی‌ها» را به کار می‌بریم باعث می‌شود این‌ها را هم کم‌کم به مرور زمان از دست بدهیم.

با رویکرد جریان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه باید جلو برویم

اگر کمی دوراندیشانه نگاه کنیم شاید بتوانیم از طریق بزرگان پیش برویم و بر این جریان تأثیر بگذاریم. البته نمی‌گویم قصّه منتفی می‌شود. قصّه شیرازی‌ها زخم کهنه‌ای است. چنان‌که می‌دانیم، برادر بزرگ ایشان جناب سیّد محمّد شیرازی در کربلا در برابر فتوای آیت‌الله حکیم مبنی بر حرمت قمه‌زنی ایستاد و مشکلات از آنجا شروع شد و امام (ره) هم ارتباط خود را با آن‌ها قطع کرد و این‌ها تقریباً مقابل آیات عظام حکیم، خویی و شاهرودی ایستادند. یعنی چون قضیّه، قضیّه امروز نیست، نمی‌شود زود جمع کرد ولی می‌شود مهار کرد یا قدری مدیریّت کرد.

حتّی باید بکوشیم جریان تشیّع انگلیسی را از این طیف دور کنیم. مثلاً مرحوم سیّد محمّد شیرازی درباره نظام اجتماعی و حکومت اسلامی و وحدت مسلمانان بسیار سخن گفته و کتاب‌های فقهی مختلفی نوشته است. البته در اینجا کاری ندارم که سواد و فضل سیّد محمّد شیرازی یا سید صادق شیرازی کم است یا زیاد. ایشان در زمینه فقه الحکومة، فقه سیاست و فقه اقتصاد نیز کتاب‌هایی نوشته است. کاش کسی بیاید بررسی کند و بگوید: آقای سید صادق! شما که دارید با حکومت اسلامی مخالفت می‌کنید برادر بزرگتان، مرحوم سید محمد شیرازی، درباره ضرورت حکومت اسلامی یا وحدت مسلمانان و اجتناب از تفرقه این حرف‌ها را زده است. خیلی‌ها اصلاً نمی‌دانند. یا مثلاً سخنی به این مضمون گفته که «من با تعابیری که سیّد صادق به کار برده و نیز با مجالسی که صریحاً علیه خلفا است موافق نیستیم». این‌ها را باید گفت و برای طرفدارانشان تبیین کرد و نشان داد که این حرف‌ها با رفتارشان سازگار نیست.

با نگاه جامعه‌شناختی و جریان‌شناسی باید جلو رفت

نکته مهم دیگر اینکه باید بین افراد این جریان تفکیک قائل شد. گاهی ما با نگاه جامعه‌شناختی و جریان‌شناسی به موضوعی نگاه می‌کنیم و گاهی با نگاه کلامی. وقتی می‌خواهیم با متکلم بحث کنیم موضع ما باید متکلّمانه باشد. در چنین حالتی سید صادق را به‌شدّت نقض و رد می‌کنیم. اما گاه در موضع جریان‌شناسانه هستیم. در جریان‌شناسی باید جریان مخالف را مدیریت کرد، یعنی کلمات متکلّم در مقام اسقاط خصم یا ابطال خصم است. امّا جریان‌شناس در صدد مدیریت خصم است. این دو نگاه بسیار متفاوت است. وقتی از موضع متکلّم، فیلسوف، طلبه، یا حتّی فقیه وارد می‌شویم ماجرا فرق می‌کند. کار فقیه فتوادادن است. مثلاً فرض کنید در مقام مفتی و فقیه می‌خواهیم درباره تصوّف سخن بگوییم. می‌گوییم تصوّف جایز نیست و حرام است. حتّی ممکن است فقیه فتوا دهد که در مواردی با اهل تصوف معامله هم نکنید. این فتوا است و درست هم هست. در حالی که متکلّم نقد کلامی می‌کند و جریان‌شناس وقتی با تصوّف مواجه می‌شود مدیریت می‌کند. یعنی می‌گوید چگونه تصوّف را در حکومت اسلامی مدیریّت کنم تا دشمن کمترین بهره را ببرد.

برای تأثیر بر توده مردم باید با رویکرد جامعه‌شناسانه جلو رفت

البته هر یک از این رویکردهای کلامی، فقهی و فلسفی در جای خودش لازم است و بسته به شرایط باید از آن‌ها استفاده کرد. اما اگر بخواهیم بر توده و متن جامعه اثرگذار باشیم رویکرد جامعه‌شناسانه مهم و برجسته می‌شود. مثلاً در خوزستان یا مناطق دیگر اختلافات شیعه و سنی بلاهای فراوانی بر سر تشیّع آورد و این مسائل اظهر من الشمس است. پس بهتر است امثال یاسر الحبیب و سید مجتبی شیرازی را جریان شیرازی‌ها نگوییم، بلکه تشیّع انگلیسی بگوییم. ثانیاً در جریان تشیّع انگلیسی هم باید بیشتر به طیفی که صریحاً مقابله می‌کند توجه کنیم.

کسانی همچون یاسر حبیب و ... مشهوریّت خود را مرهون بیت سید صادق شیرازی است، در حالی که کسی مانند یاسر حبیب شاید اصلاً حرفی برای گفتن نداشته باشد. از سوی دیگر، شکّی نیست که امثال یاسر حبیب از حمایت مالی دولت انگلیس برخوردارند. پرسش این است که باید به چه نحوی در این قضیّه وارد شد؛ چراکه سید صادق ادّعای مرجعیّت دارد و نه فقط برای مبلّغان خود بلکه برای قشر حزب‌اللهی و هیئتی ما نیز خطّ مشی و رویکرد ایجاد می‌کند. در واقع بسیاری از هیئتی‌های ما به‌درستی نمی‌دانند که وضعیّت سید صادق شیرازی چطور است، اما به او علاقه‌مند هستند یا حداقل از او پول می‌گیرند. مواجهه با امثال یاسر حبیب، بدون مواجهه با صادق شیرازی و جبهه‌گرفتن در مقابل او واقعاً کار مشکلی است. امثال یاسر حبیب علناً خود را منتسب به سید صادق شیرازی می‌کنند و او را مرجع اعلم می‌دانند. لذا پرسش این است که چطور می‌شود با ظرافت موضع گرفت؟

به نظر می‌رسد اگر نوعی آسیب معرفتی و رفتاری در دفتر سید صادق شیرازی نبود زمینه را برای آن افراد فراهم نمی‌کرد. هرچند من معتقدم اگر سید صادق شیرازی هم از این‌ها صریحاً اظهار برائت نماید، یاسر الحبیب بدون شک به کار خود ادامه خواهد داد. درست است که اکنون پشت نقاب حاج سید صادق ایستاده است و کار خود را انجام می‌دهد ولی چون عقبه‌اش انگلیسی است تا زمانی ‌که ببیند می‌تواند از این دفتر و ایشان استفاده کند استفاده می‌کند و اگر دید دیگر نمی‌تواند استفاده کند خودش با حمایت انگلیسی‌ها کار خود را ادامه می دهد.

نکته دیگر اینکه بدون شک دفتر سید صادق شیرازی، ولو با سکوت، از این جریان پشتیبانی می‌کند. سکوت حمایت است. علاوه بر این بودجه‌هایی هم به هیئات می‌دهند و در عوض از آن‌ها می‌خواهند عکس شهدا را پایین بکشند و اسمی از امام و رهبری نبرند. این هم خودش مشکلی است.

نکته دیگری که می‌خواهم بگویم این است که چرا ما از انگلیسی‌ها یاد نمی‌گیریم. انگلیس دارد از این جریان برای اهداف خود استفاده می‌کند و به‌خوبی اوضاع را مدیریّت می‌کند. حرف من این است که چرا ما بلد نیستیم اوضاع را مدیریّت کنیم. عملاً گاهی در زمینی قرار می‌گیریم که دشمن دوست دارد. یک مثال می‌زنم. به نظر من، در قضیه سفارت انگلیس، که بچّه‌های حزب‌اللّهی وارد شدند و سفارت انگلیس و کانادا تعطیل شد، عملکرد بچه‌های حزب‌اللهی هم‌سو با اهداف صهیونیست‌ها بود. درنتیجه آن‌ها بردند و به نفع نظام ما نبود. این بچه‌ها احساسات و شور انقلابی داشتند ولی رفتارشان عقلانیّت انقلابی نداشت. لذا به نظر من، در برابر این جریان‌ها باید رویکرد جریان‌شناسانه ما غلبه داشته باشد.

البته در برخی جاها هم لازم است نقد کلامی کنیم و اشکالی هم ندارد. گاهی هم لازم است فقیهانه فتوا دهیم. امّا وقتی جریان‌شناسانه بود باید اوضاع را مدیریت کنیم. اما اگر مُدام بگوییم شیرازی‌ها، و بخواهیم آن‌ها را طرد کنیم آیت‌ا... سید مرتضی قزوینی‌ها و امثالهم را هم از دست می‌دهیم؛ و امثال این‌ها کم نیستند. در بعضی از سفرهای خارج از کشور که رفتم دیدم عدّه‌ای به لحاظ همین اظهار ولایی‌بودن طرفدار سید صادق شیرازی هستند و از آن طرف هم به لحاظ آن حیثیت انقلابی طرفدار آقا هستند. آن‌ها عکس آقا را به دیوار زده‌اند. مکرّر در مسکو، اندونزی و ... چنین صحنه‌هایی دیده‌ام؛ و این برای من جالب بود که دعوایی که ما در داخل کشور داریم لزوماً در عراق و خارج نیست.

به نظر می‌رسد بعد از اتفاقات تلخ منا، دشمن نقشه‌ای هم برای اربعین داشته باشد تا مشارکت را کم کند؟ نظر شما چیست؟

بعد از این اتفاقات تلخ و دردناک منا، که قطعاً رد دشمن و استکبار وجود دارد، من واقعاً از بحران در اربعین در هراسم که دشمن حرکت شیعه را مدیریّت کند و کشتار و درگیری در اربعین اتّفاق بیفتد. نماینده آقا خیلی عقلایی برخورد می‌کند و می‌گوید دفتر ما با دفتر آقای شیرازی و با دفتر یکی از مراجع کنار هم هستند. ایشان می‌گفت ما به هیچ وجه به کسی نمی‌گوییم بیت آقای سید صادق شیرازی نروید، بلکه می‌گوییم این‌جا بیایید. ما کاری سلبی انجام نمی‌دهیم، بلکه کار ایجابی انجام می‌دهیم. قطعاً در اربعین با فاصله اندک عکس‌های سید صادق شیرازی و عکس‌های آقای سیستانی را می‌زنند. اکثر مقلّدان عراق هم قطعاً مقلّد آقای سیستانی هستند. یعنی آقای سیستانی در عراق بیشترین مقلّد را دارد، حتی بیشتر از آقا. مقلدان سید صادق شیرازی خیلی نیستند. بعضی از مقلّدان حاج سید صادق شیرازی در کربلا هستند. تصور کنید از مسیر نجف به کربلا، که این پیاده‌روی می‌خواهد انجام شود، مثلاً گروهی از سمت دشمن اجیر شوند و عکس‌ها را بگیرند و پاره کنند. چه اتّفاقی می‌افتد؟ خیلی خطرناک است.

یعنی شک نکنید برای اربعین توطئه و نقشه دارند که شیعه به جان هم بیفتد و یکدیگر را بزنند و کتک‌کاری راه بیندازند. اربعین، اکنون تبدیل به یک نماد عظیم بین‌المللی شده که بیست میلیون نفر در مراسم آن شرکت می‌کنند. علی‌رغم ناامنی هایی که در عراق وجود دارد نه گرسنه برمی‌گردند و نه تشنه، و نه کوچک‌ترین زخمی برمی‌دارند. تصور کنید این حرکت مردمی تبدیل به عناد و تزاحم شود. دشمن این را می‌خواهد. لذا به اعتقاد بنده، به لحاظ فقهی و شرعی، پاره‌کردن و جسارت به عکس‌های هر کسی قطعاً حرام است. چون باعث فتنه‌ای می‌شود که سال گذشته تقریباً داشت اتّفاق می‌افتاد و الحمدلله منتفی شد. لذا امسال باید فتوا یا توصیه‌ای از بزرگان و مراجع گرفته شود که در اربعین امسال مطلقاً به شخصیت و عکسی جسارت نشود. به‌خصوص بچه‌های انقلابی این فضا را مدیریت کنند. من می‌خواهم عرض نمایم گاهی اوقات ما باید قضایا را مدیریّت نماییم تا این‌که بخواهیم وارد شویم و اصلاً یک برخورد سلبی ایجاد کنیم. همچنین می‌توان از طریق برخی مراجع و علما نیز وارد شد و برخی جوانب این مسئله را حل کرد.

مراجع باید در قصه کمک به هیئات وارد شوند؛ توده مردم مهم است

در خصوص حرکتی که این جریان درباره هیئت‌ها انجام می‌دهند باید علما و مراجع هم ورود کنند. مگر نمی‌گویید هیئت‌ها می‌روند و از این‌ها پول می‌گیرند؟ بزرگان و مراجع بزرگوار را نیز باید مجاب کرد که این کار را انجام دهند. هرچند کارهایی مثل مدرسه‌سازی و ... خوب است اما باید بخشی از توجه علما به کارهای عام‌المنفعه و مربوط به توده مردم باشد. اگر هزار مرکز پژوهشی و حوزه و مدرسه بسازیم ولی توده مردم را از دست دهیم چه فایده‌ای دارد؟ باید کسانی بروند و با آقایان مراجع صحبت کنند و به نام آن بیت به هیئات پول بدهند و اگر مستند می‌دانند که این جریان شرط می‌گذارد که عکس شهدا و امام را نزنید، این‌ها شرط بگذارند که این عکس‌ها را باید بزنید؛ و در این زمینه بیشتر کمک کنند.

باید میلیون‌ها پولی را که مردم نذر می‌کنند فرهنگ‌سازی و جهت‌دهی کنیم

در دزفول خانقاهی متعلق به صوفیان وجود دارد که روز عاشورا به هیئت‌هایی که از آنجا عبور می‌کردند چایی می‌دادند. آیا باید نتیجه بگیریم که همه صوفی شده‌اند؟ بله. به مرور زمان نگاه مردم به تصوف تغییر می‌کند. در بسیاری از شهرهای کشورمان که خانقاه وجود دارد نزدیک آن خانقاه‌ها یا به نام آن خانقاه‌ها درمانگاه خیریّه دارند. لذا باید میلیون‌ها پولی را که مردم نذر می‌کنند فرهنگ‌سازی و جهت‌دهی کنیم. در دزفول ما مسجدی هست که در کنار آن درمانگاه خیریّه‌ای ساخته‌اند. باور کنید پول داروی آن می‌رسد و پزشک آن رایگان می‌آید و به نیازمندان کمک می‌کند. همین مؤسّسه خیریّه چهارده معصوم (ع)، که آقای حاج شیخ مصطفی آملی (ره) در دزفول راه انداختند، نمونه خوبی است که بعد از فوتشان هم، با کمک سایرین، همچنان دارد فعالیت می‌کند. یعنی فقیران و نیازمندان واقعی به آنجا مراجعه می‌کنند و پزشک رایگان برای آن‌ها طبابت می‌کند و داروی رایگان می‌گیرند.

خیرین زیادی به این مرکز کمک می‌کنند. متأسفانه ما گاهی توده مردم را فراموش می‌کنیم. این‌ها مسائلی است که شرع هم توصیه کرده و می‌تواند آثار مثبت فراوانی داشته باشد. مثلاً فرقه‌ای در دزفول داریم که این فرقه من‌درآوردی، خود را «مهدوی» می‌گویند. این‌ها در دزفول هم طرفدارانی دارند. باغی تهیّه کرده‌اند و این باغ را برای جشن ازدواج جوانان گذاشته‌اند؛ هر کس نمی‌تواند تالار بگیرد به آن‌جا می‌آید و رایگان جشن عروسی خود را برگزار می‌کند. در کلّ شهر این مسئله پیچیده است. من به امام جمعه دزفول گفتم این کار در توده مردم بسیار تأثیر می‌گذارد، کارهای عام‌المنفعه خوبی وجود دارد که مراجع و بزرگان ما باید به سمت آن بروند. در حالی که اگر ما مدام به فکر بزرگ‌تر کردن مدارس علمیه باشیم و حوزه خواهران بزنیم‌ ولی توده مردم را از دست بدهیم، در این صورت این مدارس و حوزه‌ها فایده چندانی نخواهد داشت.

مجمع تقریب و مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) هم باید به سراغ هیئات و توده مردم بروند

همین مجمع تقریب مذاهب یا مجمع جهانی اهل بیت (ع) باید به هیئات فعّال در کشور بگوید ما این کمک‌ها را به شما می‌کنیم. یعنی از طرف نهادهایی که مربوط به وحدت و اهل بیت (ع) هستند به هیئات کمک کنند. او کمک می‌کند، شما هم کمک کنید. او عکس آقا را برداشته است، شما عکس آقا را بزنید.

جریان مداحی از دست ما رفته بود، آقا خود شخصاً وارد کار مدیریت هیئات و مداح‌ها شدند

کار مهم‌ّتر چیزی است که خود آقا مدیریّت کرد. آقا این کار را انجام داد و قصّه را مدیریّت کرد. مدّاحی از دست ما رفته بود. آقا ورود کردند و جریان مدّاحی را مدیریت کردند، به گونه‌ای که برخی مدّاحان را تلویزیون پخش می‌کند و دیگران را نمی‌کند. این مدّاح‌ها در تلویزیون معروف شده‌اند و حالا بیشتر منبری‌ها و مدّاحان ما انقلابی هستند، هرچند عدّه‌ای مدّاح و منبری غیرانقلابی هم داریم. امّا خیلی از این‌ها را هم می‌شود از راه مؤلّفة قلوبهم جذب کرد. برخی منبری‌ها هستند که کسی به آن‌ها محلّ نمی‌گذارد. این‌ها باید شناسایی شوند. نباید فوری برای این‌ها پرونده امنیّتی درست کنیم. فقط عدّه اندکی می‌مانند که واقعاً مرض و غرض دارند. پرونده این عدّه اندک باید دست امنیّتی‌ها برود. تا اینجا باید کار فرهنگی انجام داد و واقعاً مسئله مدّاحی و عزاداری و هیئت‌ها دست نظام است.

* گفتگو از حجت‌الاسلام مصطفی اراکی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها