اين جنگ در دوران رياستجمهوري ريگان نيز ادامه يافت. دولتمردان آمريكا هر چند در ابتداي جنگ ايران و عراق با صدور بيانيهاي ژست بيطرفي به خود گرفتند، اما به دلايلي نميتوانستند از كنار اين رويداد بيتفاوت بگذرند.
به نظر بسياري از كارشناسان و تحليلگران ايالت متحده آمريكا حداقل پس از سال 1971 در منطقه خليج فارس داراي منافع اساسي بود و ديگر اينكه سرنوشت جنگ و طرفهاي درگير براي آمريكا حائز اهميت بود؛ در يك سوي جنگ ايران قرار داشت كه عليرغم اتحاد و دوستي عميق با آمريكا در سالهاي پيش از انقلاب اسلامي اينك به دشمن اصلي آمريكا تبديل شده بود و در سوي ديگر جنگ عراق كشوري بود كه نزد افكارعمومي غرب، متحد شوروي در اين منطقه محسوب ميشد و لذا سرنوست اين جنگ در دوران جنگ سرد براي آمريكا حائز اهميت بود.
براساس گزارش سناي آمريكا درباره جنگ خليجفارس كه در اكتبر 1987 منتشر شد: "پس از آن كه ايران در سال 1982 نيروهاي عراقي را از قلمرو خود بيرون كرد، سياست آمريكا شروع به تغيير كرد. دولت ريگان با نگراني از پيروزي احتمالي ايران به سمت عراق متمايل شد. اين تمايل تا سال 1984 شامل موارد زير بود:
عمليات استانچ، يك تلاش فعال ديپلماتيك براي شناسايي و ممانعت از ارسال تجهيزات جنگي به ايران
تأمين اعتبار مالي لازم براي عراق نزد شركتهاي آمريكايي براي خريد اقلام كشاورزي و ساير اقلام
محكوميت شفاهي ايران در سازمان ملل و ساير سازمانهاي بينالمللي
تأمين اطلاعات نظامي براي عراق، براساس گزارشات خبري و مطبوعاتي
در نوامبر سال 1984 جانبداري آمريكا از عراق به از سرگيري روابط كامل ديپلماتيك بين دو كشور پس از هفده سال ركود و قطع روابط انجاميد.
از سوي ديگر آمريكا با ترغيب كشورهاي منطقه نظير مصر و اردن به اعطاي كمك به عراق، در تلاش براي كمك به صدام حسين براي خروج از انزواي بين المللي بود.
دولت آمريكا، عربستان سعودي يكي از متحدان نزديك خود در منطقه را تشويق كرد تا با كاهش قيمت نفت، ايران را از مهمترين منبع درآمد خود براي تأمين هزينههاي جنگ محروم كند، لذا عربستان ميزان توليد نفت خود را از 5/2 ميليون بشكه در روز به 6 ميليون بشكه افزايش داد و بدين ترتيب قيمت نفت از 30 دلار براي هر بشكه به 9 دلار رسيد.
از سوي ديگر اين كشور در راستاي سياست پشتيباني از رژيم عراق و ايجاد محدوديت براي نفتكشهاي ايراني در خليج فارس تصميم گرفت حضور نظامي خود را در خليج فارس افزايش دهد.
نبرد ارادهها
براي ايران خليج فارس ميدان نبرد با آمريكاييها بود. سال 1366 روزنههاي ايران براي عمليات نظامي در جبهه جنوب بسته شد و ايرانيها كاملاً متوجه خليجفارس شدند. آن سال ايران برابر هر حمله دريايي عراق در خليج فارس يك هدف را ميزد.
در سال 1366 نخستين بار در دوران جنگ عملياتهاي دريايي ايران از عراق بيشتر شد. آمريكاييها هم از اروپاييها كمك خواستند در مينروبي خليج فارس كمكشان كنند. بلژيك، ايتاليا و هلند قول همكاري دادند و انگلستان و فرانسه بلافاصله مين روبهايشان را به خليج فارس فرستاندند. ايران برابر اتحاد خارجيها به تنهايي ميجنگيد.
بچههاي سپاه به صورت گسترده وارد دريا شدند. كشتيهايي كه در خليج فارس تردد ميكردند اولين بار با نوع جديدي از بازرسي روبرو شدند. يكي از رزمندگان نيروي دريايي سپاه ميگويد «شيوه بازرسي و كنترل نيروي دريايي اينگونه بود كه با بيسيم مبدا و مقصد محموله كشتي را ميپرسيد و وقتي از سوي كشتي اعلام ميشد باري براي عراق نداريم، كشتي به راه خود ادامه ميداد. سپاه بازرسي كشتيها را به تنگهي هرمز محدود نكرده بود و دژباني كشتيهاي مشكوك را نگه داشته، همهي انبارهاي كشتي را بازرسي ميكرد كه در مواقعي اين بازرسي بيش از دو ساعت طول ميكشيد. اين بازرسيها در دورهاي از جنگ نفتكشها بود كه آمريكا حضور گسترده در خليج فارس داشت و ضمناً مخالفتش را با اين نوع بازرسيها اعلام كرده بود. آنها ميگفتند همه كشتيهاي در حال تردد در خليج فارس را تحت اسكورت خود دارند، ولي كشتيها جرأت نميكردند به بيسيم ناوهاي آمريكا مبني بر كمك به آنها پاسخ مثبت دهند. من خود بارها شاهد بودم كه ناو آمريكايي بارها ميگفت من فلان ناو آمريكايي هستم، كشتي فلان از من كمك بخواه، ولي كشتي جرأت نميكرد جواب بدهد.»
عملياتهاي دريايي و مانورهاي ايران، آمريكاييها را وحشت زده ميكرد. همان روزها مجله تايم آمريكا عكس مانور نيروي دريايي سپاه را چاپ كرد و نوشت نيروي دريايي سپاه 800 قايق تندرو در اختيار دارد كه بعضي از آنها از نوع بوگامر و ساخت سوئد هستند. اين قايقها ميتوانند تا صد كيلومتر سرعت بگيرند و در مأموريتهاي انتحاري بسيار خطرناكند. يك ديپلماتي عراقي اين قايقها را اژدر انساني نام نهاده است كه قدرت و سرعت عمل آنها در مسير اخير نيروي دريايي سپاه به نمايش درآمد.
آواكسهاي جاسوسي آمريكا خليج فارس را زير ذرهبين داشتند و عمليات ايرانيها را كشف كردند
نبرد مين
اما نبرد مين آمريكاييها را بيش از همه وحشت زده ميكرد. آمريكاييها اعلام كردند «ناوگان نظامي آمريكا از اين پس به هر شناوري كه در حال مينريزي در دريا باشد حمل ميكند.» 30 شهريور 1366 در اولين حمله به كشتي تداركاتي ايراناجر در آبهاي بينالمللي حمله كردند و پنج نفر از خدمه كشتي را شهيد كردند و تعدادي را اسير. آمريكا مدعي بود اين كشتي مينريزي كرده است!
آمريكاييها كشتي ايراني را در مراسمي رسمي غرق كردند و فيلمهايي را از آن كشتي، كه خدمه آن را دست و پا بسته روي عرشه كشتي كنار مينها انداخته بودند، در سراسر جهان منتشر كردند.
رئيس جمهور ايران در سازمان ملل بودند و در سخنراني عموميش گفت«من مايلم از اين تريبون آن سوال را مطرح كنم. سوال اين است كه چرا دولتهايي كه به روشني و قاطعيت دانستهاند كه رژيم عراق برافروزنده آتش جنگ و اقدام كنندهي به تجاوز است -و كم نيستند كساني كه اين حقيقت را ميدانند- در مقابل اين جرم بزرگ و گناه بينالمللي سكوت كردهاند؟ و چرا رسانههاي گروهي عالم مسئوليت عظيم خود در برابر وجدان بشريت و استيضاح تاريخ را در اين مورد به فراموشي سپردهاند؟
ممكن است آشنايي به وضع رابطه سياسي در دنيا امروز و هندسه معيوبي كه سلطه قدرتهاي بزرگ در روابط جهاني به وجود آورده كليد حل اين معما باشد، و اين از نظر ملت ما پوشيده نيست. اين بدان معنا بود كه ما بخشي از وجود خود را و بخشي از شرف خود را در زير دست و پاي دشمن رها كنيم و به اميد بازگرداندن آن به دريوزگي اين يا آن كميتهي بينالمللي برويم. من لازم ميدانم مجمع عمومي سازمان ملل و نيز افكار عمومي ملت آمريكا را به خطر بسيار بزرگ و بسيار نزديكي كه اكنون رژيم آمريكا با اقدام اخير خود در خليج فارس همه دنيا را -و نه فقط منطقه را- با آن تهديد ميكند، معطوف سازم. ديروز ناوهاي آمريكايي يك كشتي تجاري ايراني به نام ايران اجر را مورد حمله قرار داد. پنج نفر كشته و چهار مجروح به جاي نهاد.
كشتي را تصرف و تعدادي را دستگير كرد و به گروگان گرفت. ديروز تلويزيون آمريكا اين را به عنوان زدن يك قايق در حال مينريزي پخش كرد و طبق معمول به افكار عمومي دنيا دروغ گفت. اما من اينك اعلام ميكنم كه اين يك كشتي تجاري و موسوم به ايران اجر بوده است، و نه يك قايق تندرو جنگي. اين آغاز است براي حوادثي كه بيشك عواقب تلخ آن به خليج فارس منحصر نخواهد ماند و مسئوليت همه پيشآمدهاي بعدي به عهده شروع كننده يعني آمريكاست.
آيا ادعاهاي بيتابانه آمريكا براي صلح در خليج فارس را بايد باور كرد؟ يا اين آتشافروزي عملي و آشكار را؟ من صريحاً اعلام ميكنم كه آمريكا پاسخ اين اقدام زشت را دريافت خواهد كرد.»
آمريكاييها اعلام كردند كه صحنههاي جديدي را نمايش ميدهند كه خدمه كشتي ايران اجر را در حال انداختن مين در دريا نشان ميدهد. اما بعد اعلام كردند كه فيلمهايشان سوخته است! وزير خارجه ايران به شدت به آمريكاييها حمله كرد كه دروغ ميگويند و اگر فيلمي داشتند آن را پخش ميكردند.
عمليات الخفاجي
مهر 1366 ايرانيها آماده عمليات انفجار چاههاي نفت عربستان در الخفاجي به تلافي كشتار حاجيان ايراني بودند. «قرار بود نيروها خود را به منافع نفتي دشمن برسانند؛ خيلي سريع مواد منفجره را كار بگذارند و سپس قايقها را زير آتش قرار دهند. قرار بود اين عمليات در شب صورت بگيرد تا دشمن متوجه نشود.» اما آمريكاييها هدف ايران را كسب كردند.
كوردزمن مينويسد«منابع اطلاعاتي پي بردند كه قرار است حملهي مهمي به رأس الخفجي انجام شود. اين منطقه ميدان بزرگ نفتي و مجتمع پالايشگاهي كويت-عربستان با ظرفيت سيصد هزار بشكه در روز در نزديكي مرز كويت و عربستان و حدود 110 كيلومتري خارك بود كه عربستان سعودي و كويت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق ميفروختند. عربستان بعد از مشورت با آمريكا، به هواپيماهاي اف15 و تورنادوي خود آمادهباش داد و كشتيهاي خود را به منطقه خليج فارس اعزام كرد و با اين اقدام صريحاً اعلام كرد كه از نقشه حمله به منطقه نفتي خفجي آگاه است».
رزمندگان ايراني شب 2 مهر راهي عمليات شدند. «ماهوارهها و ناوهاي آمريكايي همه چيز را زير نظر دارند. همگي تاسكوي سروش رفتيم، قرار بود آنجا سازماندهي شويم و عمليات را آغاز كنيم. اما همه درحال وهواي عمليات بودند كه خبر دادند عمليات لو رفته و لغو شده است. همه ناراحت و عصباني شدند.» حمله به چاههاي نفت عربستان منتفي شد.
شكار با استينگر
16 مهر خليج فارس دوباره ميدان رويارويي ايران و آمريكا شد. ايرانيها يك موشك استينگر(موشكي دوش پرتاب كه مسلح ميشود و با ديدن هدف خود به خود شليك ميشود) را كه از مجاهدان افغان خريده بودند در اختيار يك گروه از رزمندگان نيروي درياي سپاه گذاشتند. شب 16 مهر گروهي از نيروي دريايي سپاه در جزيره فارسي مشغول گشتزني كه بالگردهاي آمريكايي به قايقها و شناورهايشان حمله كردند. هشت نفر از رزمندگان شهيد شدند و شش نفر اسير، چهار شناور ايراني را هم نابود كردند. رزمندههاي ايران هم با تنها موشك استينگرشان يك بالگرد آمريكايي را زدند.
بيژن گرد، نادر مهدوي و چند نفر از بهترين نيروهاي ايران در اين درگيري شهيد شدند.
ايرانيها اعلام كردند آنقدر موشك استينگر دارند كه پس از آن هر وقت خواستند آمريكاييها را بزنند. اين ادعا زماني اعلام شد كه گروههاي طرفدار اسرائيل در آمريكا شديد به دنبال تصويب قانوني دركنگره بودند تا موشكهاي استينگر تنها به متحدان رسمي آمريكا فروخته شود. موشك استينگر در دست ايرانيها براي آمريكاييها خيلي گران تمام شد و فشار كنگره به دولت ريگان زياد شد. مجلس سناي آمريكا هم به ميزان هزينههاي اسكورت نفتكشها اعتراض كرد و اعلام كرد هزينههاي قابل محاسبه مستقيم حضور نظامي نيروهاي آمريكايي در خليج فارس از زمان آغاز عمليات از اواسط ماه جولاي تا 30 ماه سپتامبر به 69 ميليون دلار رسيده است. در برابر فشارها واينبرگر، وزير دفاع آمريكا، مجبور شد طرح فرستادن قايقها و هواپيماهاي گارد ساحلي به خليج فارس را لغو كند. كنگره هم به دولت اعلام كرد انتظار تأمين بودجه تكميلي را از كنگره نداشته باشد.
موشكهاي كرم ابريشم
ايرانيها گفتند حمله آمريكاييها به نيروهاي گشتي ايران را تلافي خواهند كرد. عمليات انتقامي ايرانيها بسيار زود انجام شد. 23 مهر (15 اكتبر 1987) ايران يك نفت كش غول پيكر آمريكايي را در ترمينال الحمدي كويت با موشك كرم ابريشم زد و روز بعد هم يك نفتكش كويتي ديگر، كه پرچم آمريكا داشت، در همان اسكله با همان نوع موشك شديد آسيب ديد. روزنامههاي خارجي نوشتند ايران به تازگي از چين اين موشكها را خريده و آنها را از فاو عراق شليك كرده است. اما سردار علايي ميگويد ما عمد داشتيم موشكها را از خاك خودمان شليك كنيم، اما آمريكاييها باور نميكردند ما بتوانيم از خاك ايران با اين دقت ساحل كويت را بزنيم. آمريكاييها معتقد بودند «هرچند نميتوان با اطمينان گفت كه ايران عمداً نفتكش حامل پرچم آمريكا را هدف قرار داده است، اما كيفيت و نحوه شليك موشكهاي ايران نشان ميداد كه اين كشور اطلاعات خوبي از داخل كويت داشت و حمله خوبي از داخل كويت داشت و حمله مزبور نيز بسيار دقيق و حساب شده بود.
حمله به سكوي رشادت
فشارهاي داخلي بر آمريكا بسيار بيشتر شد و اين بار ريگان شخصاً دستور داد تا آمريكاييها عمليات ايرانيها را تلافي كنند. 2 مهر آمريكاييها در تلافي به سكوي نفتي رشادت(رستم) ايران حمله كردند و با چهار ناو جنگي اين سكو را به توپ بستند و سكو را نابود كردند و پانصد ميليون دلار به ايران خسارت زدند. سكوها نظامي نبودند و حمله به آنها نشانه ضعت آمريكاييها بود.
حمله آمريكاييها را يكي از كاركنان شركت نفت اينگونه روايت كرده است« حدود ساعت 11 روز دوشنبه چهار فروند ناوجنگي آمريكا در پانزده مايلي سكوي نفتي سليمان مشاهده شدند. اين ناوها حدود ساعت 14 به حوالي حوزه نفتي رشادت رسيده و به كاركنان سكو، كه در حال بازسازي سكوي نفتي بي دفاع آر7 بودند، ده دقيقه مهلت دادند تا سكوي مزبور را تخليه كنند. كاركنان از روي سكو به داخل كشتي تعميراتي موسوم به عيسي رفتند و پس از هشدار مجدد ناوهاي آمريكا تا فاصله ده مايلي دور شدند. به دنبال اين واقعه، در ساعت 14:30 همان روز، سكوي نفتي و بيدفاع آر7 هدف حمله قرار گرفت. ناوهاي آمريكا بلافاضله به سوي سكوي نفتي و بي دفاع آر4 رشادت حركت كردند و در اين محل نيز از كاركنان خواستند ظرف بيست دقيقه سكو را تخليه كنند. سپس، سكو را هدف حمله قرار دادند. آمريكاييان پس از حمله به سكوي نفتي رشادت در اطراف سكوي سلمان مانورهايي را انجام داده و سپس منطقه را ترك كردند.»
آمريكاييها چنان وارد جنگ شده بودند كه همه فراموش كرده بودند صدام آتش جنگ را برافروخته است. ريچارد پرل، از مقامات وزارت دفاع سابق آمريكا، در مقالهاي كه 26 اكتبر(4 آبان 1366) در مجله اخبار آمريكا و گزارشهاي جهاني به چاپ رسيد نوشت خصومت ما با ايران خميني نبايد چشم ما را بر اين واقعيت ببندد كه ايران در بسياري از ادعاهاي خود عليه عراق حق دارد. اين عراق بود كه جنگ با ايران را آغاز كرد و اين عراق است كه امنيت كشتيراني در خليج فارس را به خطر انداخته است.
نامه اعتراض
ايران 28 مهر نامه اعتراضآميزي به سازمان ملل نوشت كه آمريكا به سكوهاي غيرنظاميش حمله كرده است و ايران اين حمله را بيجواب نخواهد گذاشت.
ايران چند موشك ديگر به ترمينال نفتي كويت پرتاب كرد و خسارت زيادي به كويت وارد شد. آمريكا هيچ واكنشي نشان نداد و اعلام كرد كه اين حمله عليه كويت صورت گرفته است نه كشتيهاي حامل پرچم آمريكا، آمريكاييها از درگيريهايشان در خليج فارس كم كردند و به رايزنيهاي سياسي براي منزوي كردن بيشتر ايران پرداختند. 3 آبان 1366 آمريكا هم زمان با تحريم اقتصادي ايران قطعات رايانهاي پيشرفتهاي را به عراق داد كه با آنها عراقيها ميتوانستند برد موشكهاي اسكادبي را به 1200 كيلومتر برسانند. روز 6 اكتبر 1987 (4آبان) ريگان لايحه تحريم اقتصادي ايران را براي ممنوعيت خريد نفت و كالاهاي ديگر از ايران امضا كرد.
سخنگوي دولت آمريكا در يك مصاحبه رسمي در 21 اكتبر 1366 اهداف چهارگانه آمريكا در خليج فارس را اعلام كرد: تأمين جريان نفت و حمايت از آزادي كشتيراني در خليج فارس، جلوگيري از توسعه طلبي شوروي، حمايت از دوستان آمريكا در منطقه و پايان دادن به جنگ ايران و عراق براساس قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل متحد.
ايرانيها براي اينكه در مذاكرات دست پري داشته باشند دوباره به سراغ جنگ زميني رفتند اما نهايت توانشان را در عمليات كربلا 5 گذاشته بودند و غير از امكانات حتي در نيروي انساني هم در مضيقه بودند.
دورتر از خط مقدم
دو ابرقدرت و كشورهاي غربي بيش از پيش براي پايان جنگ متعهد شده بودند. آمريكاييها تحريم اقتصادي ايران را پيگيري ميكردند اما كشورهايي نظير ژاپن و چين به طرفداري از ايران براي امتياز گرفتن، با تحريم ايران مخالفت ميكردند.
در ايران محمدجواد لاريجاني به وزارت خارجه پيوسته بود تا ايران در مذاكره با دبيركل سازمان ملل با ايجاد تغييراتي در بندهاي قطعنامه 598 آماده پايان جنگ شود. اولين خواسته ايران مشخص شدن متجاوز همزمان با آتش بس بود. خاوير پرز مينويسد براي اولين بار گروه ايراني براين باور بود كه ضروري نيست عليه قطعنامه 598 موضع گرفته شود. ايرانيها ميترسيدند آتش بس توقعات ايران را وارد روندي فرسايشي كند و پس از چندين جلسه رايزني خاوير پرز به تيم ايراني گفت اگر اوضاع آنگونه كه بايد پيش نرفت، ايران ميتواند به جنگ ادامه دهد و لاريجاني ميگفت ممكن است آن وقت برتري نظامي از دست ايران خارج شده باشد و خاوير پرز ميگفت اميدوار است كارها به سرعت پس از پذيرش آتش بس انجام شود.
ايران به ديدگاه دبيركل جواب مثبت داد و از او دعوت كرد تا به تهران برود و گفتوگوهايي مفصلتري انجام دهد.
اما قدرتهاي اروپايي براي تحريم همه جانبه ايران نزديك توافق بودند. خاوير پرز در هشتم ژانويه 1988، معاون نماينده دائم آمريكا، هربرت اوكون، به من اطلاع داد كه روز قبل پنج عضو دائم با هم ديدار كردهاند و ايالات متحده و فرانسه براي نخستين بار عامل قطعنامه تحريمي را فهرست كردهاند. چين و اتحاد شوروي موضع روشني اتخاذ نكرده بودند، اما نمايندگان اتحاد شوروي پيشنهاد كرده بودند كه استفاده از نيروي دريايي براي اعمال تحريم در كميته ستاد نظامي مورد بحث قرار گيرد.
نظر قطعي ايالات متحده اين بود كه براي پايان جنگ:
1. عراقيها بايد به خوبي مقاومت كنند تا مانع هرگونه پيروزي ايران شوند.
2. جنگ بايد بيش از هر زماني براي ايرانيها رنج آور شود.
3. جريان سلاح به ايران بايد از طريق قطعنامه ديگري در شوراي امنيت كاهش يابد.
4. فشار بين المللي در ابعاد وسيعي به اين كشور وارد شود.
منابع:
دايرةالمعارف مصور جنگ؛ نوشته جعفر شيرعلينيا
مقاله نگاهي به نقش آمريكا در جنگ تحميلي عراق عليه ايران