در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي و در شرايطي كه گروهكهاي ضدانقلاب مترصد كوچكترين فرصت براي ضربه زدن به انقلاب نوپاي اسلامي بودند، حفاظت از رهبر كبير انقلاب اسلامي اهميتي بسيار زياد داشت.
در همين زمينه با سردار فتح الله جعفري مسئول تيم حفاظت بيت امام خميني (ره) در آغاز انقلاب و پايه گذار يگان زرهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به گفت و گو نشستيم كه در ادامه اين گفتوگو را ميخوانيد:
خبرگزاري ميزان: از چه زماني با امام خميني (ره) آشنا شديد و براي اولين بار ايشان را چه زماني ديديد؟
يكي از بزرگترين آرزوهايم ديدن امام (ره) بود
سردار جعفري: يكي از بزرگترين آرزوهايم ديدن امام (ره) بود؛ از 10 سالگي و با خواندن اعلاميه ها و گوش دادن به سخنراني هاي امام (ره)، با ايشان آشنا شدم؛ تمام اخبار و اطلاعات مربوط به امام (ره) را با دقت مطالعه مي كردم و حتي آنها را با دشواري و مشقت فراوان، چاپ و تكثير كرده و به صورت پنهاني در اختيار ديگران نيز قرار مي دادم. در 12 بهمن سال 57 و در سخنراني بهشت زهرا (س) براي نخستين بار امام (ره) را از نزديك ديدم.
خبرگزاري ميزان: در خصوص نحوه ورودتان به سپاه و بر عهده گرفتن مسئوليت حفاظت بيت امام خميني (ره) برايمان بگوييد.
سردار جعفري: همان آغاز انقلاب به سپاه قم آمدم و پس از گذشت مدت كمي، جزو هسته اوليه تشكيل دهنده سپاه قم شدم؛ بعد از گذراندن آموزش هاي لازم، ابتدا به بخش عمليات سپاه و سپس به بيت حضرت امام (ره) رفتم.
از سال 58 مسئوليت بيت امام (ره) را بر عهده گرفتيم
از سال 58 مسئوليت بيت امام (ره) را بر عهده گرفتيم؛ تا اوايل حضور ايشان در جماران اين مسئوليت را بر عهده داشتم؛ يعني در قم، بيمارستان قلب تهران، دربند و جماران به مدت ده ماه، مسئوليت حفاظت از بيت امام (ره) بر عهده من و تيم تحت امر من بود.
خبرگزاري ميزان: در مدت زماني كه در محضر امام خميني (ره) بوديد، تا چه اندازه با ايشان احساس راحتي مي كرديد؟
سردار جعفري: من در دو مقطع حضور در جوار امام (ره) را تجربه كردم؛ يك مقطع قبل از آغاز جنگ تحميلي در مسئوليت سپاه حفاظت بيت امام (ره) كه 10 ماه شد و ديگري در زمان دفاع مقدس در قالب ديدار فرماندهان جنگ به ديدار با امام (ره) آمدم.
وظيفه من عكس گرفتن با امام (ره) نبود
شايد جالب باشد كه در تمام زماني كه به عنوان مسئول سپاه بيت امام (ره) مشغول به انجام وظيفه بودم، هيچ گاه براي به اصطلاح ديده شدن، خودم را به آن شخصيت بزرگوار نمي چسباندم؛ در هيچ ديداري هم عكس مرا نخواهيد ديد؛ وظيفه من عكس گرفتن با امام (ره) و تلاش براي نشان داده شدن در فيلم نبوده بلكه وظيفه من تنها حفاظت از امام (ره) بود.
سپاه حفاظت بيت امام (ره) از 100 تا 250 نفر بودند
سپاه حفاظت بيت امام (ره) از 100 تا 250 نفر بودند؛ اگر قرار بود من دست امام (ره) را ببوسم بقيه تيم حفاظت نظم را رعايت نمي كردند و مي خواستند به امام (ره) نزديك شوند. من تنها در زماني بر دست امام (ره) بوسه زدم كه در قالب فرماندهان جنگ براي ديدار با امام (ره) به جماران آمدم.
خبرگزاري ميزان: خاطره جالبي از ديدار اقشار مختلف مردم با امام راحل در ابتداي پيروزي انقلاب و برخورد امام (ره) با آنها داريد؟
دلايل جمع آوري پلاكاردها در ديدار با امام(ره)
سردار جعفري: بله خاطرات بسيار هستند؛ هنگاميكه مردم به ديدار امام (ره) مي آمدند، پلاكاردهايي را با خودشان به همراه مي آوردند كه نشان بدهد آنها جزو كدام قشر از مردم هستند؛ مثلا كشاورزان ورامين، اصناف مشهد، بازاريان قم، شيريني فروشان يزد و ... ؛ به دليل آنكه اين تابلوها بزرگ بودند، مانع نگريستن به امام (ره) از سوي برخي از ديداركنندگان مي شدند؛ ما هم به اين دليل گفتيم كه پلاكاردها جمع آوري شوند؛ امام (ره) هم به ما گفتند كه اين كار را نكنيم؛ امام (ره) فرمودند: "اين تابلوها را دم در جمع نكنيد؛ اين مردم زحمت كشيدند و اين پلاكاردها را به اينجا آورده اند تا ما آنها را ببينيم". از آن پس هم ما ديگر پلاكاردهاي مردمي را از آنها نمي گرفتيم.
خبرگزاري ميزان: در خصوص اين برايمان بگوييد كه امام (ره) تا چه اندازه به شما اجازه مي دادند كه اصول ايمني و حفاظت را رعايت كنيد.
اگر به امام(ره) بود محافظ نمي خواستند
سردار جعفري: اين ما بوديم كه به دنبال حفاظت از امام (ره) بوديم؛ اگر به خود ايشان بود، هيچگاه محافظ نمي خواستند؛ محافظان امام (ره) عاشق ايشان بودند و هركاري كه از دستشان بر مي آمد براي امام (ره) انجام مي دادند.
مخالفت امام با احداث اتاق ضد گلوله در پشت بام خانه
يادم مي آيد در زمانيكه امام (ره) در قم ساكن بودند، در زمستاني سرد و برفي، ايشان به پشت بام مي آمدند تا با مردم ديدار كنند؛ آن زمان تازه شهيد مطهري و شهيد مفتح توسط منافقين كوردل ترور شده بودند؛ ما تصميم گرفته بوديم كه بر روي پشت بام، اتاقكي شيشه اي و ضدگلوله براي ديدارهاي امام (ره) تعبيه كنيم؛ يك روز كه ايشان مشغول ارائه تفسير سوره "حمد" بودند، ما قصد كرديم كه آن اتاقك شيشه اي ضدگلوله را بالاي پشت بام بسازيم؛ مرحوم حاج احمد آقا در همان هنگام كه ما تازه كارمان را آغاز كرده بودم و وسايل را جابجا مي كرديم، ما را ديدند؛ جويا شدند كه ما چه كار مي كنيم؛ ما هم پاسخ را به او گفتيم؛ بلافاصله حاج احمد آقا به ما گفتند كه "امام (ره) قبول نمي كند"؛ ما هم گفتيم كه اين اتاقك را مي سازيم و امام (ره) را در عمل انجام شده قرار مي دهيم؛ گذشت تا صبح فردا...
امام (ره) مانند ساير روزها براي انجام ديدار به پشت بام آمدند، تا آهن ها را ديدند، بلافاصله پرسيدند كه اين آهن ها چيست؛ ما هم اصلا جرات نكرديم حرفي بزنيم؛ فقط گفتيم كه مي خواهيم براي نگهبان اتاقكي بسازيم تا در اين زمستان، سردش نشود.
امام حاضر به زندگي در خانه ضد بمب سپاه نشدند
در زمان جنگ و وقتيكه امام (ره) در جماران بودند نيز حاضر نشدند در ساختمان ضد بمبي كه سپاه براي ايشان ساخته بود بروند؛ ايشان گفتند كه "من همان كاري را انجام مي دهم كه مردم عادي آن را انجام مي دهند"
خبرگزاري ميزان: در مدت زماني كه مسئوليت حفاظت از بيت امام (ره) را بر عهده داشتيد، آيا تير و گلوله اي در نزديكي شما شليك شد؟
شليك تير ژ3 در منطقه نزديك به امام(ره)
سردار جعفري: اجازه دهيد يك خاطره جالب را برايتان بگويم؛ بعد از مرخصي امام (ره) از بيمارستان قلب و قبل از آنكه ايشان در جماران ساكن شوند، دو سه ماهي را در خانه اي در منطقه دربند زندگي كردند؛ آن زمان شهيد عباس كروندي فرمانده پايگاه قدر سپاه تهران در نيروي هوايي، جزو نيروهاي حفاظت ما در بيت امام (ره) بود؛ يك بار شهيد كروندي زمانيكه پست حفاظت را تحويل گرفت، به دليل آنكه حواسش نبود سلاح، مسلح است، انگشتش روي ماشه چكيده و تير اسلحه "ژ3" درست در منطقه پشت درب اتاق امام (ره) شليك شد.
صداي شليك را كه شنيديم بلافاصله همه در آن محوطه جمع شديم؛ خود امام (ره) هم آمدند، ايشان بلافاصله پس از رسيدن رو به شهيد عباس كروندي كردند و گفتند كه "خودت مشكلي پيدا نكردي؟"؛ اصلا انگار نه انگار كه چه اتفاقي افتاده است؛ امام (ره) همين يك سوال را پرسيدند و رفتند؛ ما هم هيچ نگراني را در چهره ايشان نديديم.
خبرگزاري ميزان: آيا خود شما خاطره اي از مهرباني و عطوفت حضرت امام (ره) در برخود با خودتان داريد؟
سردار جعفري: يادم مي آيد، يك بار كه مشغول سركشي از بيت امام (ره) بودم، از پشت درب اتاق، بوي آبگوشت را حس كردم و گفتم كه "به به چه بوي آبگوشتي.."؛ اين را آرام گفتم و رفتم؛ نيم ساعت بعد يكي از بستگان امام (ره) از داخل بيت ايشان آمدند و به من گفتند كه "از بيت شما را مي خواهند"؛ در را كه باز كردم به داخل آشپزخانه رفتم و يك كاسه چيني آبگوشت را ديدم كه براي من گذاشته اند؛ گفتند امام (ره) اين غذا براي شما گذاشته اند؛ بعدا فهميدم وقتيكه پشت در گفته بودم "چه بوي آبگوشتي"، امام (ره) غذا را نخوردند و آن را براي من گذاشتند.
خبرگزاري ميزان: آيا امام (ره) شما را به اسم صدا مي زدند؟
سردار جعفري: خير؛ امام (ره) به جز اعضاي خانواده، معمولا كسي را به اسم صدا نمي زد؛ منتها يك بار يكي از اعضاي دفتر به ما گفتند كه امام (ره) تك تك افرادي كه اينجا هستند را به اسم مي شناسند؛ هيچگاه امام (ره) ما را به اسم صدا نمي زدند؛ گاهي اوقات برخي از نقل قول ها را مي شنوم كه مثلا فردي مي گويد امام (ره) من را به اسم صدا زد و فلان موضوع را به من گفت؛ من اينها را باور نمي كنم.
هر چه كه صحيفه امام (ره) ثبت كرده را بايد باور كنيم؛ صحبتهاي شفاهي افراد اعتبار چنداني ندارند.