به گزارش پایگاه 598، دیروز صبح برای آبیهای ایران یک روز ویژه بود،روزی که استقلال تهران یا همان تاج سابق و باشگاه دوچرخهسواران هفتاد و یک سال پیش تاسیس شد.
به گزارش کاپ،چهارم مهر ماه سال 1324 بود که خروجی یک جلسه مهم، تاسیس باشگاه ورزشی دوچرخهسواران بود، باشگاهی که اگرچه در ابتدا فقط در دوچرخهسواری فعالیت میکرد اما در ادامه به فوتبال روی آورد و در نهایت یکی از قطبهای فوتبال ایران و آسیا شد. دوچرخهسواران در ادامه به تاج تغییر نام داد اما هرگز از لباس آبیاش دور نشد و امروز آبیهای تهران بعد از گذشت هفتاد و یک سال، امید به تکرار درخشش روزهای گذشته دارند.
تبریک پشت تبریک
صبح
دیروز تبریک سالگرد تاسیس باشگاه استقلال تهران در گروههای هواداری این
تیم در تلگرام و صفحات هوادارای اینستاگرام دستبهدست میشد، تیمی که
بهلطف دو قهرمانی در آسیا، حالا دو ستاره روی پیراهنش دارد. استقلالیها
دیروز صبح را سرمست تولد تیم محبوبشان آغاز کردند و با تبریکهای خود این
روز مهم را گرامی داشتند.
خبر بد
دیروز اما روز خوب
استقلالیها، خوب پیش نرفت؛ هنوز خورشید به میانههای آسمان نرسیده بود که
شادی آبیها جای خودش را به یک التهاب داد! التهابی از جنس نگرانی برای
پدر پیر استقلال! دیروز استقلال در حالی هفتاد و یکسالگیاش را جشن گرفت
که پدر پیرش در بیمارستان بستری شد. ظهر دیروز بود که منصور پورحیدری پدر
استقلال، در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد و همه آبیها دلنگران
سلامتی منصورخان!
آرامش ایرانمهر
وقتی
بیمارستان و حوالی آن آرام است، یعنی خبری نیست و برای کسانی که دلنگران
هستند چه خبری خوشتر از بیخبری؟ بیمارستان ایرانمهر عصر دیروز روز آرامی
را سپری کرد، نه تجمعی نه ازدحامی و نه شلوغی خاصی! وقتی از مسئولان
بیمارستان احوال منصورخان را جویا شدیم، آنها شماره اتاقی را در طبقه چهارم
میدادند و در ورودی در اتاق، پسر پورحیدری، ما را برای ملاقاتی کوتاه نزد
منصورخان برد.
لبخند روی تخت
اگرچه
تماشای تصویر عزیزی روی تخت بیمارستان، همواره تصویر تلخی است، اما تماشای
لبخند در همه حال آرامشبخش است. پورحیدری با صورتی نتراشیده و چهرهای که
نمیشد از آن درد را تشخیص داد، با روی گشاده و یک لبخند هر چند کوچک، با
همان متانت همیشگی سلام را با سلام جواب داد و از احوال خوشش خبر داد. حال
خوب پورحیدری، روز خوب آبیها را تکمیل کرد، وقتی حال پورحیدری خوب باشد،
حال استقلالیها خوب است، حتی اگر منصورخان روی تخت بیمارستان باشد.
هفتاد سالگی و عشق
پدر
استقلال دیشب را در بیمارستان صبح کرد، شاید با یاد روزهای و شبهایی که با
پیراهن استقلال و عطش درخشش و افتخارآفرینی برای آبیها میگذشت. بهیاد
روزهایی که جامها را یکی پس از دیگری درو میکرد و روی دستان پرغرورش بالا
میبرد. شاید هم بهیاد شبهایی که در اندیشه طرحی نو برای استقلال تا صبح
خواب بر چشمانش نیامد! پدر هفتاد سالهی استقلال دیروز هم اما نگران
استقلال بود، با عشقی که هنوز بعد از گذشت سالها ذرهای از آن کم نشده؛
هفتاد سالگی و عشق؛ تصدیق کن که عجیب است.