به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، هفته گذشته خبرگزاری های معتبر کشور اسنادی را منتشر کردند که طبق آن ها، همسر محسن سرخو، عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران در زمینی در منطقه دربند در شمال تهران ساختمانی 9 طبقه با 2500 متر مربع زیربنا ساخته است.
سرخو در همان روز انتشار گزارش یعنی 21 شهریور، به صورت دستپاچه دو جوابیه غیر رسمی داد و رسانه های منتشر کننده ی خبر را دروغگو خواند.
همسر سرخو یعنی خانم نسرین محمدی نیز جوابیه ای برای خبرگزاری فارس ارسال کرد و اصل خبر را زیر سوال برد. قضیه اما آن قدر روشن بود که چندین بیانیه و جوابیه رسمی و غیر رسمی تاثیری در اصل ماجرا نداشت. اما اصل جریان جیست؟
1. همسر محسن سرخو زمینی مصادره ای را از بانک ملت خریداری می کند. مساحت زمین طبق سند 512 متر مربع است. او آن گونه که خود هم در جوابیه اش آورده با دریافت وام، ملک را خریداری کرده و اقدام به تاسیس دبیرستان دخترانه می کند. چند سال بعد مدرسه را تعطیل می کند و با مشارکت یک سازنده، ساختمانی 9 طبقه در مکان آن مدرسه می سازد.
2. اگرچه قرارداد ساخت بنای 9 طبقه، آن طور که همسر سرخو گفته در سال 83 منعقد می شود، اما تا سال 92 گواهی پایان کار برای آن صادر نمی گردد. از جمله تخلفات این ساختمان، تغییر کاربری طبقه همکف از پارکینگ به مسکونی است. متراژ این تخلف 236 متر است و حتی کمیسیون 5 ماده 100 که مسئول رسیدگی به تخلفات ساخت و ساز در شهر تهران است، در تاریخ 4/4/92 رای به اصلاح و بازگشت به وضعیت پارکینگ می دهد و مسکونی بودن طبقه همکف را تخلف به شمار می آورد.
3. اما شیوه ی پاسخگویی آقای سرخو و همسرشان به این تخلف آشکار آن قدر توام با مغالطه و ابهام است که هر فرد منصفی را به تعجب وا می دارد. برخی از مغالطه های سه جوابیه ی سرخو و همسرش به این شرح است :
الف – در جوابیه ی اول آمده است: «باید خدمت نگارنده ی عزیز خواهش کرد که چگونه یک آپارتمان 6 طبقه را برج محسوب می کنی؟» در بند اول جوابیه ی دوم او هم همین مطلب با ادبیات دیگری تکرار شده است: «این ساختمان 6 طبقه روی زمین دارد چگونه آقایان آن را 9 طبقه دیدند؟!»
البته واقعا نیازی به جواب نیست اما در پاسخ باید گفت که تعداد طبقات هر ساختمان از جمع طبقات روی زمین و طبقات زیر زمین به دست می آید و ساختمانی که 6 طبقه روی زمین و 3 طبقه زیر زمین دارد، 9 طبقه محسوب می شود.
ب – در بند اول جوابیه اول آمده است: «دروغ دوم: در ادامه زمین 412 متری را 2500 متر حساب می کند (با ضریب 6).»
این جمله اما حاوی 2 ادعای غلط و فرافکنی است:
اول آن که مساحت زمین را 412 متر مربع اعلام می کند در حالی که مساحت زمین طبق سند 512 متر مربع است و حتی بعد از اصلاح نیز از 412 متر مربع بیشتر است.
دوم آن که به رسانه ی منتشر کننده ی خبر اتهام زده که مساحت زمین را 2500 متر اعلام کرده است. حال آن که به وضوح در متن و حتی در تیتر خبرگزاری فارس عبارت «ساختمان 2500 متری» آمده و نه «زمین 2500 متری». طبق سند هم زیربنای ساختمان دقیقا 2500 متر و 80 سانتی متر مربع است.
پ – مغالطه دیگر اما در بند دوم جوابیه همسر سرخو آمده است: «در عجبم ملکی که در سال 88 عملیات ساختمانی آن پایان یافته است چگونه در سال 92 اقدام به مشارکت در ساخت آن شده است؟!» در جواب این بند باید گفت که قرارداد ساخت ساختمان 9 طبقه مذکور در سال 83 بسته شده، سال 88 عملیات ساخت آن پایان یافته و آذر 92 یعنی چند ماه بعد از عضویت سرخو در شورای شهر، پایان کار دریافت کرده است. دقیقا در همین سال 92 است که طبقه همکف از پارکینگ به مسکونی تبدیل می شود و این یعنی تخلف مربوط به سال 92 است و ارتباطی با زمان بسته شدن قرارداد یعنی سال 83، زمان صدور پروانه یعنی 87 و زمان پایان عملیات ساختمانی یعنی 88 ندارد. این یعنی دقیقا تخلفی در زمانی به وقوع پیوسته که محسن سرخو عضو شورای شهر تهران بوده است.
ت – در بند سوم جوابیه دوم سرخو، سهم همسر او از ساختمان 9 طبقه ی دربند کمتر از یک سوم یعنی کمتر از 33 درصد عنوان شده است. این در حالیست که در بند پنجم بیانیه ی سوم که به نام خانم نسرین محمدی (همسر محسن سرخو) منتشر شده، سهم او از این ساختمان 9 طبقه، 36 درصد ذکر شده است.
4. غیر از این مغالطه ها، جوابیه های سرخو و همسرش زوایایی از ساختمان 9 طبقه ی دربند را روشن می کند که خود سوال برانگیز است:
اول آن که همسر آقای سرخو ملک مصادره ای مذکور را با چه قیمتی و تحت چه عنوانی از بانک ملت خریداری کرده است و آیا کارشناسی و قیمت گذاری قابل قبول بوده است؟
دوم آن که آیا وام تعلق گرفته به این ملک و واگذاری آن به خانم نسرین محمدی، به نیت راه اندازی دبیرستان یا مرکز آموزشی نبوده است؟ آیا خریدار در ابتدا به نیت تصاحب ارزان قیمت ملک، اقدام به راه اندازی مدرسه نکرده تا چند سال بعد و پس از تثبیت تملیک، آن را بکوبد و ساختمان 9 طبقه بسازد؟
سوم آن که چرا دریافت گواهی پایان کار اینقدر طول کشیده و از قضا دقیقا چند ماه پس از عضویت آقای سرخو در شورای شهر صادر شده است؟
چهارم آن که مگر طبق تمام اسناد متقن و همچنین بنا بر رای کمیسیون 5 ماده 100، همکف ملک مذکور نمی بایست پارکینگ باشد؟ چرا مسکونی شده است؟ مستحضر هستید که افزودن غیرمجاز 236 متر مسکونی به یک ساختمان در منطقه ای از شمال تهران که قیمت هر متر مسکونی نوساز، میلیون ها تومان است، خود تخلفی میلیاردی است.
5. تلخ ترین قسمت ماجرا اما هیچ یک از تخلفات و ابهام های گفته شده نیست. تلخ ترین بخش ماجرا آن جاست که محسن سرخو عضو خانه ی کارگر است، رئیس اتحادیه تعاونی های کارگران است و همچنین مدعی فراکسیون کارگری در شورای شهر تهران است. کارگران اما گویا قرار است با داشتن چنین مسئولان و نمایندگانی مظلومیتشان مضاعف شود. روی این بند نه با عموم که مستقیما با خود جناب سرخوست:
«برادر محترم، بسیاری از کارگرانی که در انتخابات 92 به شما رای دادند و حتی برای شما تبلیغ کردند، احتمالا نمی دانستند که شما ساکن و مالک ساختمانی 9طبقه در دربند تهران هستید. احتمالا بسیاری از کارگران، تنها چیزی که از شنیدن «دربند» در ذهنشان تداعی می شود، منطقه ای خوش آب و هوا در شمال تهران است که در فصول گرم سال می شود برای کوهنوردی و سپری کردن چند ساعت بدون دغدغه های روزمره ی زندگی به آن جا رفت. اما از این پس غیر از این، یاد مدیر مرفه دربندنشین می افتند که قرار است مدافع حقوقشان باشد. این تازه غیر از شرکت های خانوادگی شما و همسر و فرزندانتان و غیر از عضویت شما در هیات مدیره ی تامین اجتماعی است که آن خود به تنهایی نوشتار دیگری می طلبد. در جوابیه نوشته اید: «با نردبان باطل نمی توان به قله های رفیع حق دست یافت». این درست است، ولی گویا با سوار شدن بر گرده ی کارگران زحمت کش و صبور می توان به قله ی دربند و بالانشینی دست یافت. جناب سرخو! لطفا برای یک بار هم که شده از همه ی مردم عذرخواهی کنید، به ویژه از کارگران!»