سرویس سیاسی پایگاه 598 - رضا احمدزاده/ آفتاب تابان دولت یازدهم امروز در چنان ملقمه پیچیدهای شده است که شاید عاملان میدانی و رسانه ای تیم مذاکره کننده هم در چرایی و فهم درست آن انگشت به دهان مانده اند و همین امر سبب شده است تا دچار نوعی پارادوکس در سخنان و مواضع شوند.
برای درک درست این ادعا می توان به مواضع دو گانه رفع تحریم ها در دوران پیشا برجام و اوایل پسا برجام اشاره کرد که بدن آقایان آنچنان گرم مبارزات انتخاباتی مجلس دهم و فتح سنگر قوه مقننه که برای پیروزی در راهبرد برگ دوم خود کهذیل استراتژی فتح سنگر به سنگر سعید حجاریان تعریف شده بود تلاش و تقلا کرده و به هر وسیله ای برای تحقق آن دست بزنند که شاید ناخواسته انتظارات مردم و بسیاری از مسئولان به آنچنان سطحی رسید که براستی باور کردند که حتی آب خوردن ایشان هم وابسته به اجرای موفق برجام در سطح ملی و جهانی است در نتیجه ناخواسته حیات سیاسی دولت یازدهم به ناز و غمزه غرب بخصوص آمریکا گره خورد.
در مقالات و مطالب قبلی به نکته ای اشاره داشتیم که شاید تکرار دوباره آن در اینجا خالی از لطف نباشد و آن مطلب این بود که دولت یازدهم بدلیل فقدان استراتژی راهبردی و منسجم خویش به چند عامل نیاز اساسی دارد:
1- اتکا به فضای رسانه ای و مجازی جهت هدایت افکار عمومی بمنظور حرکت چراغ خاموش سیاسی برای تعامل با اروپا و آمریکا با حمله به منتقدان و اعطای القاب مختلف به ایشان از یک سو و القای این موضوع که برای رفاه و آسایش بیشتر باید.
2- عدم پاسخگویی به مردم در موضوعات مهمی در زمینه های معیشتی و اقتصادی با بمب های خبری مانند یارانه و سبد کالاش و رها سازی اقتصاد مصرفی و تولیدی که در اولی رشد سر سام آور قیمت ها و در دومی نابودی تولید داخلی و ورشکستگی مراکز صنعتی یکی پس از دیگری را در پی دارد.
3- فعال بودن دادگاه مطبوعات و توقیف و تذکر دائمی به رسانه ها و سایت های خبری منتقد سیاست های دولت، در راستای توجیه و انحراف افکار عمومی.
4- اتخاذ سیاست دولبه تخریب - بیگناهی برای توجیه و درخواست از ملت ایران برای استمرار حیات سیاسی اش در دوره دوازدهم در لبه تخریب تمامی دستاوردها و خدمات دولت نهم و دهم ابتدا تخریب شده و تمامی آن خدمات از بیخ و بن ضدملی جلوه داده میشود و در لبه دوم تمامی سوء مدیریت ها بعنوان تلاش دولت در راستای بازسازی تخریب هایی معرفی مشود که در دولت محمود احمدی نژاد ببار آمده است.
به عبارت دیگر به زبان بی زبانی به ملت میگویند که از ما نپرسید که در طول عمر سیاسی خویش چه خدماتی کرده اید که ما فقط درحال بازسازی آن چیزی که شما ملت آنرا خدمات دولت نهم و دهم قلمداد می کنید هستیم:
- می گوییم مسکن مهر می گویند مزخزف است
- می گوییم فساد مالی می گویند مال دولت قبل است
- می گوییم صفدر حسینی می گویند ذخیره نظام است
- می گوییم FATF میگویند در دولت قبل اجرایی شده بود
- می گوییم یارانه می گویند شب پرداختش شب مصیبت ماست
- می گوییم برنامه هسته ای می گویند سیمان و بتن ریختیم
- می گوییم برجام می گویند آفتاب تابان، فتح الفتوح، همین یک کار برای کل دولتمان کافی است
- می گوییم شمشیر داموکلس بر سرمان می گویند دیپلماسی خنده و زانو زدن چاره کار است
- می گوییم تقویت توان دفاعی و حضور داعش در اطراف مان می گویند جنگ جهانی دوم الگوی توسعه ماست
و می گوییم ...
نتیجتاً اینکه با سه روش یاد شده دولت یازدهم در طی این مدت به زعم خود تلاش نموده است تا با محرمانه سازی و قرار دادن نظام اسلامی در عمل انجام شده در موضوعات مختلف توافق هسته ای که به مرور ابعاد مختلف آن افشا می شود روابط خویش را با غرب و آمریکا برقرار ساخته و بتواند با دریافت تنها بخشی از ثروت غارت شده ملت ایران کاستی های اجرایی را ترمیم و با جذب حداکثری آرا از تک دوره ای شدن دولت خود جلوگیری نماید لاکن غفلت از دو نکته مهم می تواند وزنه دولت یازدهم را در انتخابات به نفع جریان رقیب تغییر :
* شتاب فراوان در حاشیه سازی و دور کردن افکار عمومی در زمینه مسائل اصلی و پایه ای انقلاب اسلامی: سوگمندانه حاشیه سازی برخی از مشاوران و معاونان رئیس دولت با هدف دور کردن افکار عمومی از موضوعات اساسی کشور مسائل زیادی از اختلافات درون کابینه را به فضای رسانه ای کشاند تا پازل ضعف استراتژی و فقدان یک اراده جمعی و منسجم برای حل معضلات و مشکلات کلی کشور، در کنار انتقادات بجا و بعضا سیاسی جریانات همسو با دولت را در منظر و نگاه مردم قرار گیرد و شاید این ادعای برخی از ناظران و تحلیگران سیاسی پر بیراه نباشد که راه مقابله با بی برنامگی و کدخدا محوری دولت در برابر غرب را نه بیان ضعف های دولت که سکوت در برابر دولت اعلام کرده اند زیرا همراهی با حاشیه های دولت بازی کردن در زمینی است که دولت یازدهم آنرا تعریف کرده است اما سکوت در برابر حاشیه سازی ها و اصلی فرعی ننمودن امور می تواند تمام نقاط ضعف دولت را بازنمایی کرده و حربه حاشیه سازی را از دست ایشان خارج سازد.
* نگرش غیر انقلابی به حوزه های فرهنگی است: جامعه ایرانی جامعه ای مذهبی و متدین به اصول دینی است. دولت یازدهم در مباحث فرهنگی علیرغم اینکه در راس وزارتخانه فرهنگی اش فرزند یکی از استوانه های انقلاب اسلامی قرار دارد اما نگرش غرب محوری در دولت باعث شده است تا حوزه فرهنگی تحت تاثیر حوزهای اقتصادی و خصوصا سیاسی قرار گیرد.
- جوزف نای صاحب نظریه قدرت نرم در باره برخورد با جمهوری اسلامی ایران می گوید: تغییرات فرهنگی در ایران در درازمدت به سمت مطلوب غرب در حرکت است و ما نباید با اقدامات سریع و خشن سرمایه های خور را بر باد دهیم .
- مارتین ایندیکت معاون اوباما می گوید : پروژه فعلی ما در ایران این است که حجاب زنان ایران را بگیریم.
لذا اگر در کنار نقاط ضعف دیگر دولت یازدهم مانند سیستم کاری پیر و تاریخگذشته، اعتماد بیش از حد دولت به غربی ها و بزرگنمایی فواید برجام موارد یاد شده در سطور بالا را به آن اضافه کنیم خواهیم دید که در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال 96 دولت حسن روحانی با فقدان مقبولیت اجتماعی شدیدی در میان اقشار منتقد و حتی حامیان پروپا قرص خود روبرو خواهد شد و اگر ناطق نوری طرح پیدا کردن جایگزین برای حسن روحانی را به اصلاح طلبان ارائه می دهد و همچنین شخصیت ها و احزاب جریان اصلاحات سخن از تغییر کابینه و وزرا کرده و جایگرینی رحم اجاره ای با فرزندان خالص اصلاحات را به میان می آورند شاید به دلیل وجود شکاف های عمیقی باشد که بین دولت نخبه گرای دولت با اقشار عادی جامعه دیده می شود باشد.
خصوصا اقشار مذهبی که امروز مانند دوران اصلاحات و شاید با حضور برجام در عرصه تضعیف قدرت نرم و سخت افزاری جمهوری اسلامی بدتر از آن تمامی تلاش ها و داشته ها و امنیت خود را در سر میز مذاکرات برجام 1 و برجام های دیگر (فاتف، پیمان پالرمو، قراردادهای نفت و گاز با شرکت های خارجی و ...) در خطر می ببنند در نتیجه بعنوان اعتراض به خلاء های مدیریتی و سوء مدیریتی دولت بویژه در برقراری عدالت اقتصادی و توزیع ثروت یکبار دیگر استراتژی هزینه و سود و اینبار در باره دولت منتسب به هاشمی رفسنجانی در میدان عمل به محک گذاشته شود و دولت حسن روحانی اولین قربانی استراتژی غلط کدخدا محوری خود باشد. باید منتظر نشست و با رصد فضای سیاسی کشور دید که آیا این پیش بینی تحقق خواهد یافت یا خیر.