معاون اول رئيسجمهور سابق آمريكا در اين مطلب نوشت: «رئيسجمهور اوباما بيشتر از آنكه متعهد به شكست دشمنان ما باشد، به كم كردن قدرت آمريكا متعهد بوده است. او تواناييها، برد و قابليتهاي مالي دشمنان ما را توسعه و گسترش داده است».
او در اين مطلب از آنچه تضعيف ارتش آمريكا توسط اوباما و بي توجهي او به لزوم سرمايهگذاري براي تقويت توان نظامي آمريكا خوانده، به شدت گلايه كرده و نوشته است: «براي نخستين بار طي چند دهه، ديگر برتري آمريكا در حوزههاي كليدي تضمين شده نيست».
چني ادامه داد: «رئيسجمهور با قول پايان دادن به جنگها وارد منصب شد اما با كاستن از توان و قدرت بازدارندگي آمريكا، جنگ را محتملتر كرده است. به نظر ميرسد او قادر به درك اين مساله نيست كه تهديد معتبر نظامي، به ديپلماسي ما اساس و معناي بيشتري ميدهد. او با كم كردن حجم و توان نيروهاي مسلح مان، اين موضوع را قطعي كرده كه جنگهاي آينده طولاني مدتتر خواهد بود و جان تعداد بيشتري از آمريكاييها را در معرض خطر قرار خواهد داد».
او به شدت از مواضع اوباما در قبال مبارزه با تروريسم هم تاخت و مواضع دولت دموكرات آمريكا را سبب افزايش تهديدات تروريستي خوانده است.
معاون جورج بوش نوشت: «در حالي كه او تروريستهاي رها شده به صحنه نبرد باز ميگشتند، آقاي اوباما همزمان در حال عقب نشيني نيروهاي آمريكايي از عراق و افغانستان بود. او اين سياست را "پايان جنگها" خوانده بود اما افراد معقول و منطقي ميدانند كه اين رويكرد، شكست خوردن در جنگها بودند».
او كه يكي از حاميان سرسخت حمله سال 2003 به عراق بود، ادامه داد: «20 ژانويه 2009 وقتي كه آقاي اوباما مراسم تحليف را به جا آورد، عراق با ثبات بود. به دنبال سياست تجهيز و افزايش نيرو از سوي رئيسجمهور بوش، القاعده در عراق تا حد زيادي شكست خورده بود و همينطور شبه نظاميان شيعه. وضعيت به نحوي خوب بود كه جو بايدن معاون رئيسجمهور پيشبيني كرده بود "عراق يكي از دستاوردهاي بزرگ اين دولت(دولت بوش) خواهد بود».
ديك چني افزود: «امروز، مرزهاي عراق با سوريه توسط يكي از موفقترين و خطرناكترين سازمان تروريستي تاريخ از بين رفته است. داعش، در امتداد قسمتهاي وسيعي در قبل سوريه و عراق "خلافت" ايجاد كرده است».
دومين مقام ارشد در دولت سابق آمريكا در ادامه تصريح كرد: «آقاي اوباما 20 آگوست 2012 يك خط قرمز كشيد و تاكيد داشت كه اگر بشار اسد رئيسجمهور سوريه از سلاحهاي شيميايي استفاده كند، به اقدام نظامي متوسل ميشود».
او با اين ادعا كه دولت اسد پس از ترسيم اين خط قرمز، از سلاحهاي شيميايي در سوريه استفاده كرد، افزود: «اما آقاي اوباما هيچ كاري نكرد؛ شكست و ناكامي كه اعتبار آمريكا را نابود و دست دشمنان ما را تقويت كرد».
ديك چني درباره عدم حمله دولت اوباما به سوريه اينطور مدعي شد: «اكنون ما ميدانيم كه دليل امتناع رئيسجمهور براي اقدام به اين دليل بوده كه ايرانيها و آمريكا درگير مذاكرات محرمانه درباره برنامه هستهاي ايران بودند».
او مدعي شد كه رئيسجمهور اوباما و وزراي خارجهاش، هيلاري كلينتون و جان كري خون آمريكاييهاي ريخته شده توسط ايران و فعاليتهاي تروريستي چند دههاي تهران را ناديده گرفته و مشغول «خشنود كردن» ايران بودند.
معاون بوش با اشاره به برجام گفت: «آنها(اوباما، كلينتون و كري) در تلاش براي توافق هستهاي، يكي پس از ديگري امتيازات خطرناكي دادند. تك تك قولهاي داده شده درباره توافق هستهاي اوباما، نقض شده است. به ما يك فرايند راستي آزمايي "در حد جهاني" قول داده شد اما در عوض، به ايرانيها اجازه داده شد تا خودشان موارد مهم را راستي آزمايي كنند».
وي در رد برجام، اين ادعا را مطرح ميكند كه با اعطاي «دسترسي به جديدترين فناوري سانتريفيوژ» به ايران، تقريبا حصول آن به سلاحهاي اتمي تضمين شده است.
ديك چني ادامه داد: «به ما قول داده شد كه تحريمهاي غيرهستهاي شامل آنهايي كه دسترسي ايران به دلار و سيستمهاي مالي ما را مسدود ميكند، باقي ميماند. اما در عوض، دولت اوباما حداقل 1.7 ميليارد دلار پول نقد به ايران پرداخت كرده كه 1.3 ميليارد دلار آن از محل مالياتدهندگان آمريكايي بود كه اين پول، اولين قسط باج براي آزادي گروگانهاي آمريكايي بود».
معاون بوش ادعاي منسوخ آمريكاييها درباره حمايت ايران از تروريسم را تكرار كرد و هشدار داد كه ايرانيها از اين پولها براي حملات تروريستي استفاده ميكنند.
معاون اول رئيسجمهور سابق آمريكا در ادامه نوشت: «ايران، تنها دشمني نيست كه در دوره اوباما در حال سود بردن است. روسيه در حال تهديد ناتو، حمله به تماميت سرزميني ديگر، فروش سامانههاي دفاع هوايي به ايرانيها، استفاده از ارتشش براي دفاع از رژيم اسد، بمباران شورشيان تحت حمايت آمريكا در سوريه و ايفاي نقش بزرگتر در خاورميانه است؛ نقشي كه از زمان اخراج مشاوران شوروي از مصر در سال 1972 توسط انور سادات وجود نداشت».
او هشدار داد: «در سراسر منطقه، كشورهايي كه قبلا متحدان قوي آمريكا بودند، دارند ارزيابيهاي متفاوتي ميكنند. اينطور ارزيابي ميشود كه روسيه متحدي قابل اتكا است و در كنار آقاي اسد باقي است در حالي كه آمريكا در حال دور شدن از دوستانش است. موج بازديدها از خاورميانه به مسكو شامل سفر اخير بنيامين نتانياهو نخستوزير اسرائيل، گواه افزايش نقش مسكو در منطقه است. نه روسيه و نه ولاديمير پوتين، شراكتي با منافع آمريكا ندارند».
چني در ادامه مواضع اوباما در آسيا به ويژه در قبال چين و كره شمالي را مثال ديگري از تضعيف آمريكا خوانده و مينويسد: «قدرت و نفوذ چين در حال افزايش است و آزادي دريانوردي در درياي چين جنوبي است. تهديد هستهاي كره شمالي براي خاك آمريكا، در حال افزايش است».
او افزود: «براي برطرف كردن آسيب(دولت اوباما براي آمريكا) به يك تلاش با ابعاد تاريخي نياز خواهد بود. رئيسجمهور بعدي ما بايد وهم و خيالبافي آقاي اوباما مبني بر اينكه خلع سلاح يكجانبه، عقب نشيني و رها كردن متحدانمان صلح و امنيت به ارمغان ميآورد را بايد رها كند».
ديك چني با تاكيد بر لزوم تقويت ارتش توسط رئيسجمهور بعدي به او توصيه كرد: «در فناوريهايي كه براي حفظ تسلط و غلبه نظامي ما به ويژه عليه دشمنانمان از قبيل روسيه، چين، ايران و كره شمالي ضروري هستند، سرمايهگذاري كند».
او به جانشين اوباما درباره ايران اين توصيهها را مطرح كرد: «ما بايد اين موضوع را صريح روشن كنيم كه اجازه نخواهمي داد ايران به سلاح اتمي برسد يا كشور با قابليت اتمي شود. رئيسجمهور بعدي ما بايد توافق هستهاي اوباما-كلينتون را نفي و رد كند و در مشورت با متحدانمان در منطقه، يك استراتژي براي مواجه شدن با حمايت ايران از تروريسم ترسيم كند و به روشني تصريح كند كه در قضيه برنامه هستهاي ايران، همه گزينهها روي ميز هستند».