مائده هفت سال دارد. او مثل تمام هفت ساله های دیگر باید اول مهر به
کلاس اول می رفت. اما پایش را به کلاس درس نگذاشت. مائده هفت سال دارد. او
باید از بازی با همسالانش لذت ببرد اما او زمستان ها سرفه می کند و
تابستان ها از فرط گرما ساعتی را در یخچال خانه می نشیند تا نفسش بند
نیاید. مائده از یک بیماری قلبی مادرزادی رنج می برد. بیماری که به گفته
پزشکان هر لحظه می تواند موجب شود تا «مائده» از دست برود.
بیماری عجیب مائده
به
جای زنگ خانه باید درِ گاراژ را بکوبی. در که باز می شود باید از کنار یک
خودروی پارک شده گذر کنی تا به یک درِ چوبی کوچک برسی. اهل خانه تعارف می
کنند و در باز می شود. حالا با یک اتاق حدودا ۲۰ متری روبرو می شوی که تمام
وسایل زندگی یک زوج جوان و دو فرزندشان (مائده ۷ ساله و عارفه ۵ ساله)در
آن چیده شده است. «ببخشید آقا. خانه ما آشپزخانه و پذیرایی اش یکی ست.»
این را احمد قاسمی مرد خانه به زبان می آورد و معصومه علیخانی هم با
تکان دادن سر حرف های شوهرش را تایید می کند. زن و شوهری که این روزها غم
اصلی شان نداشتن خانه ای متعلق به خودشان نیست. آن ها نزدیک هفت سال است که
از دردی بزرگ رنج می برند. دردِ «مائده». مائده از یک ناهنجاری مادرزادی
رنج می برد.
معصومه می گوید: فرزندش وقتی پنج ماهه بوده یک پزشک متخصص
اطفال در سیرجان متوجه صدای اضافی در بدن او می شود. پس از آن یک متخصص قلب
تشخیص « ناهنجاری مادرزادی قلبی» را می دهد. پس از آن معاینه های دقیق یک
پزشک متخصص قلب در شیراز راز بیماری عجیب مائده را برملا می کند.
به
گفته احمد قاسمی پزشکان گفته اند که "بطن چپ در قلب مائده تشکیل نشده، سرخ
رگ به سیاه رگ پیوند خورده، یکی از دریچه های قلب بسته است و یک حفره در
قلب شکل گرفته است.” از زمان تشخیص بیماری مائده تاکنون اما هیچ پزشکی حاضر
نشده که او را تحت عمل جراحی قرار دهد. معصومه علیخانی مادر مائده می گوید
دو پزشک متخصص در شیراز و در کرمان تاکید کرده اند که مائده برای زنده
ماندن بختی ندارد و در فاصله کوتاهی جانش را از دست می دهد. مادر مائده
درباره پرونده پزشکی فرزندش و لحن ناامیدانه برخی پزشکان هم می گوید: یکی
از پزشکان پرونده فرزندم را پاره کرد و گفت دیگر پیگیری نکنید فرزندتان به
زودی می میرد. حالا شش سال از این حرف گذشته ولی مائده زنده مانده است.
اگر ۳۰ میلیون داری اینجا قدم بزن
پس از این اظهار نظر پدر و مادر مائده دست از تلاش نمی کشند و به
تهران می روند. یک پزشک متخصص قلب در یک بیمارستان خصوصی او را معاینه می
کند و باز هم تاکید می کند که پیگیری مداوای مائده بی فایده است.
معصومه علیخانی در این باره می گوید: دکتر به من گفت فکر کن یک
عروسک داشتی و حالا عروسکت خراب شده و باید ازش دل بکنی.هنوز حرف معصومه
تمام نشده که احمد می گوید: نه فکر کنم! وقتی دیدند ما پول نداریم خیلی
رغبتی به درمان مائده نشان ندادند. همین دکتر به ما گفت اگر ۳۰ میلیون
تومان توی جیبتان دارید توی راهروهای این بیمارستان قدم بزنید. اگر ندارید
الکی وقت تلف نکنید.
برق امید در چشمان پدر
به
گفته احمد قاسمی آذرماه امسال کور سوی امیدی برای شان روشن شده. مائده از
طرف اداره بهزیستی سیرجان به یک پزشک در تهران معرفی شده و دوباره پرونده
جدیدی برای او تشکیل شده است.
احمد می گوید: این دکتر به مان گفت یا باید پیوند قلب انجام شود و یا قلب فعلی جراحی شود.
در زمان گفتن این حرف ها چشم های احمد برق می زنند؛ برقِ امید. البته
بلافاصله این را هم یادآوری می کند که پزشک تاکید کرده احتمال موفقیت عمل
جراحی فرزندش تنها پنج درصد است.
اگر پول داشتیم…
احمد
کارگر است. جوشکار و برق کار صنعتی است. می گوید در شرکت "گهر روش” از
شرکت های زیرمجموعه شرکت گل گهر سیرجان کار می کرده که در جریان تعدیل
نیروهای سال گذشته اخراج شده و با وجود وعده نماینده سیرجان برای عقد
قرارداد با نیروهای تعدیل شده در پروژه های دیگر، هیچگاه سراغ احمد را
نگرفته اند.
او حالا به صورت روزمزد در شرکت های مختلف کار می کند و ماهیانه به
طور متوسط ۴۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارد که ۱۰۰ هزار تومانش را می
گذارد برای اجاره خانه ۲۱ متری اش. وقتی از احمد می پرسم منبع درآمد دیگری
ندارید، پاسخ می دهد نه. اما معصومه بلافاصله با لبخندی تلخ می گوید: چرا
یارانه هم می گیریم. هر دو ماه یک بار هم بهزیستی رقمی در حدود ۵۰ هزار
تومان به حساب مان می ریزد. البته بعضی ماه ها هم می گویند مشکل دارند و
همین رقم را هم نمی دهند.
مائده این روزها در نوبت آنژیوگرافی است اما
پدرش معتقد است که تنگدستی موجب شده تا مداوای فرزندش هربار به دلیلی به
تعویق بیفتد: اگر پول داشتیم حتما می توانستیم آنژیوگرافی را زودتر انجام
دهیم اما وقتی دستمان خالی است کسی به ما اعتنا نمی کند.
زندگی در یخچال
بیماری
مائده برایش پیامدهای زیادی داشته است. این دختر هفت ساله از کمبود وزن
رنج می برد به طوری که تنها ۱۳ کیلو وزن دارد. همچنین به گفته والدین مائده
او از بیماری ریوی رنج می برد و دایم در حال سرفه کردن است. دندان های
مائده هم تحت تاثیر بیماری اصلی اش عفونت شدیدی دارند.