*زيارت رابطه عاشقانهاي است كه در فوق عقل انسان شكل ميگيرد
همه انسان ها از يك حقيقت واحد برخوردارند كه در بدنهاي متعدد از همديگر جدا ميشوند؛ اما همه در ذات خويش كشش به انس و ملاقات محبوب خود دارند، اين ارتباطات به شكلهاي مختلف مثل نگاه محبت آميز، سلام دادن، بوسيدن، به كار بردن كلمات محبتآميز و .... ظهور پيدا ميكند كه نشان از اكتسابات باطني انسان دارد؛ يعني حجم زيادي از عشق و علاقه در قلب يك محبّ به جولان ميافتد كه با اظهار آن، خنكي دل حاصل ميشود.
بنابراين، يكي از دلايل زيارت اظهار ارادت و دوست داشتن است كه شخص به خاطر ارادت و عشق آسماني آنها را ظهور ميدهد و نميتواند مخفي كند، اين علاقه به معشوق، موجب هنرنمايي ميشود، نوآوريهايي كه در دين وجود دارد؛ مانند بوسيدن مهر در نماز، تهذيبكاري، كتيبههاي زيبا، منبتكاريها، زيبا كردن حرمها و .... اينها مذموم و بد نيست، چون هماهنگي با دين دارد و به خاطر علاقه به معشوق انجام ميشوند.
دل عاشق است كه به خاطر معشقوقش اين كارها را ميكند و كسي نميتواند اشكال بگيرد كه چرا حرمها از طلا درست شده و مثلاً كسي بگويد بايد آن را براي كارهاي ديگر مصرف كرد، اين نظر درست نيست، چون براي عشق بايد هزينه كرد، زيارت و ملاقات اظهار عشقي است كه شكلهاي مختلف دارد و نيازي است كه مربوط به بخش فوق عقلاني است، كسي كه بلوغ بخش فوق عقلاني برايش اتفاق نيفتاده، درك و حس درستي از معنويات ندارد.
زيارت يك رابطه عاشقانه است كه همه بخشهاي قواي نفس انسان نياز به آن دارد. مثلاً در بخش كمالات گياهي، انسان زيباييها را دوست دارد كه آنها را ملاقات و نگاه كند، چون نوعي لذت بصري است كه برخي انسانها با آن تخليه ميشوند، مثل رفتن به باغ وحش براي ديدن حيوانات و پرندگان. ديدن برج ايفل، ديدن آبشارها و ....
اما كسي كه حسهاي فوق عقلانياش سراغش نميآيد، مريض است. از اين رو زيارت را نبايد امري مستحبي تصور كرد، بلكه امري ضروري، فطري و ذاتي انسان است، چون انسان در زيارت با مظاهر الهي پيوند برقرار ميكند و به وسيله آن، تخليه روحي ميشود، گاهي وقتها اين حس آن قدر قوي ميشود كه حتي پردههاي حجاب كنار ميرود، خاستگاه زيارت، در قلب انسان است، نگاهي كه اسلام نسبت به آن دارد، شرك نيست و هر چه ملاقات و عشق و اظهار علاقه بيشتر باشد، حكايت از سنخيت و كمال بيشتر انسان با زيارت شونده دارد.
*با زيارت غبار آيينه دلمان پاك ميشود
يكي از خواص زيارت و ملاقات، جلاء پيدا كردن دل انسان است، دليل اينكه نميتوانيم با ائمه و عالم غيب ارتباط بگيريم اين است كه آيينه دل ما غبار گرفته است و گناهان و كدورت زيادي بر روي آن نشسته است. از اين رو براي زيارت بايد تمركز و قدرت روحي پيدا كنيم تا آن اتفاقات قشنگ بيفتد، همان طور كه جسم انسان در شبانهروز، نياز به پاكي و شستشو پيدا ميكند، دل انسان نيز چنين نيازي دارد. اين شستشو با زيارت انجام ميشود و غبار آيينه دلمان پاك ميشود، غبارآلود بودن دل باعث ميشود كه نه خوابهاي قشنگ ببينيم، نه خيالات پاكي داشته باشيم و نه با غيب ارتباط بگيريم، بنابراين يكي از خواص زيارت، پاكي است كه به دنبال آن نورانيت هم ايجاد ميكند، عنصر اصلي اين نورانيت، «معرفت» است، هر چقدر سطح معرفت در زيارت بالاتر باشد، نوع بهرهبرداري انسان قشنگتر و كاملتر و بهتر خواهد بود.
*انگيزه زيارت رفتن اعلام تجديد عهد با امام است
دليل پنجم در انگيزه زيارت رفتن «اعلام وفاداري و تجديد عهد با امام» است كه انسان به ملاقات ميرود تا وفاداري خويش را اعلام كند و بگويد: من با شما هستم و براي شما هستم، زيارت از ماده زور به معناي توجه كردن و روي برگرداندن از يك وضعيت به وضعيت ديگر است. به زائر، زائر گفته ميشود، چون او از همه چيز منصرف ميشود و رو به ديدار محبوب خويش ميكند.
پنجمين انگيزه و هدف زيارت، «وفاداري و تجديد عهد با امام» است كه انسان به ملاقات ميرود تا وفاداري خودش را اعلام كند، «تجديد عهد و ميثاق» يعني ما نسبت به امام زمانه خويش تعهدات و وظائفي داريم كه بايد انجام دهيم.
حضرت علي(ع) ميفرمايند: «أصدَقُ الإِخوانِ مَوَدَّةً أفضَلُهُم لِإِخوانِهِ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ مُواساةً»؛ صادقترين برادران از نظر مودت بالاترين آنها نسبت به برادران خودش در سختيها و آسانيها از نظر همدلي است.
بهترين شما كسي است كه براي اهلش بهترين باشد؛ مثلاً اگر نقش همسري را دارد، بگويند بهترين همسر است و هر كس سعي كند بهترين و عاليترين براي طرف مقابلش باشد و در اوج باشد، به نحوي كه طرف مقابل ما در اين نقش ديگر نياز به كسي نداشته باشد.
بنابراين صادقترين و بهترين شما در مودت كسي است كه در شادي و غمها در مواسات بالاتر باشد، به ويژه مواسات در شادي و غم خانواده آسمانياش داشته باشد، همان طور كه در شادي و غمهاي اطرفيانمان مواسات و همدلي داريم، مثلاً در جشن تولد امام زمان(عج) مواسات داشته باشد، يعني در حق يك جشن، در حق يك بزرگداشت سنگ تمام بگذارد، همان طور كه در جشن تولد مادر و فرزندان از همه بالاتر مشاركت داريد، در مورد خانواده آسماني هم بايد همين گونه باشيم و اين به شرطي است كه ما بفهميم از خانواده حقيقي محمد و آل محمد(ص) هستيم.
*آيا باري را از دوش امام زمان (عج) بر ميداريد؟
اين سؤال را از خود بپرسيم كه چه خاصيتي براي حضرت داريم؟ بار هستيم يا يار؟ آيا وجود مقدس امام زمان(عج) كه پدر آسماني و امام ماست، در تنگنا و سختي قرار دارد يا خير؟ در چه حالتي قرار دارد؟ چقدر فشار بر قلب مبارك ايشان است و چقدر سختي و تنهاي را تحمل ميكند؟ چقدر آوارگيش اذيت ميكند؟
آيا ما اهل مودت هستيم يا نه؟ اينها سؤالات خيلي مهم است كه بايد از خود بپرسيم؛ چون تكليف دنيا و آخرت ما را روشن ميكند، از همه مهمتر كه در قيامت از ما ميپرسند: چه كاري براي رفع موانع ظهور برداشتيم؟ آيا دغدغهاي داشتيم يا فقط مشغول مسائل و مشكلات زندگي خودمان بوديم؟ در كجاي چادر حضرت بوديم؟ و چه كاري انجام داديم؟ اين سؤالات خيلي مهم است كه بايد در دنيا به آن پاسخ داده باشيم.
*بيرون از چادر امام زمان(عج) بودن يعني جهنم
آدم بايد بفهمد كوتاهي در حق امام زمان يعني چه؟ بدانيد كه بيرون از چادر حضرت بودن، جهنم است، خيليها كاروان زيارتي به سوريه و مشهد ميبرند، هيأت دارند و عزاداري ميكنند، اما بيرون از چادر امام زمان(عج) هستند. وقتي شما باري از دوش امام زمان(عج) بر نميداريد و همدردي نداريد، هر جا باشيد در جهنم هستيد. تجربه و تاريخ ثابت كرده كه آنهايي در لباس مقدس هستند، بسيار خطرناكترند، بعضي از مسئولان؛ خودشان و پيروانشان با لباس و صورتهاي مقدس بر ضد امام زمان(عج) حركت ميكنند.
به زيارت هر يك از ائمه برويم در هر نقطه از جهان همه يك چيز به ما ميگويند: «او فرزند ماست و تنهاست. خودت را به چادر مهدي برسان»، پس حق زيارت زماني ادا ميشود كه وفادار واقعي باشيم، پس از دلائل مهم زيارت، اعلام وفاداري و تجديد عهد است؛ يعني پا كار بودن و به هيچ وجه از در خانه شما جايي نميرويم.
*طوري زندگي كنيد كه در دنيا و آخرت با اهل بيت(ع) باشيد
خيلي مهم است كسي بداند لياقتش كمتر از بودن با اهل بيت(ع) در دنيا و آخرت نيست؛ چون قيمت يك نفر در گروه معيت با اهل بيت(ع) است، اگر كسي اين را فهميد تكليفش در همه جاي دنيا مشخص است. من با چه قيدي اين كارها را انجام ميدهم، با اين قيد كه معيت با اهل بيت(ع) در دنيا و آخرت را داشته باشم، پس طوري زندگي ميكنم، كار اجتماعي، سياسي، هنري دارم كه از چادر و لشكر امام بيرون نروم و دور نشوم. لازمه اين معيت؛ عشق، محبت و مودت است.
كسي كه دلتنگ خدا، اهل بيت، حرم، زيارت و نماز و امام زمان(عج) نيست،
قطعاً مريضياش مخفي است و زماني متوجه ميشود كه در برزخ قرار گرفته كه
ديگر كار از كار گذشته است، از اين رو بدبخت كسي است كه با غير از چهار
گروه (انبياء، صديقين، صلحاء و شهدا) تنظيم كند، هر كس ميخواهد در آخرت با
اهل بيت باشد بايد در دنيا باشد.