کمی نظرها عوض شد
لیگ شروع شد و از همان هفته اول، سرسختی و مقاومت تیمهایی که مقاوم به نظر
نمیرسیدند و مربیانشان نیز در زمره مربیان ماجراجو و کریخوان نبودند،
نظرها را کمی عوض کرد... حالا بعد از چهار هفته پرسپولیس و تراکتورسازی اول
و دوم و استقلال با ۲ امتیاز، پانزدهم هستند. استقلال اما گویا با
منصوریان مسخ شده و تا وقتی به مداری معقول قدم نگذارد، اوضاعش پریشان
خواهد ماند. این نتایج نشان داد هیچ تیمی - از جمله استقلال- با اسمها
نتیجه نمیگیرد و افکار حرفهای، زحمت فراوان و یافتن مسیر درست به اضافه
درصدی چاشنی شانس است که اوضاع را مناسب میکند. اگر تا امروز روی سکوها
شعاری علیه منصوریان نمیشنویم، دلیلش فقط و فقط وجود پایگاه مردمی سرمربی
استقلال و رابطه صمیمانهای است که «فعلاً» بین طرفداران و علیمنصور وجود
دارد. رابطهای که به مویی بند است و این تماشاگر کمطاقت خیلی فرصت
نمیدهد آینده تیمش، فدای عشق و محبت بین او و سرمربی شود.
خدا منصوریان را دوست دارد
آری، منصوریان دوستداشتنی، مدتها انتظار کشید تا به این نیمکت برسد و شکی
نیست که از همه توانش برای اثبات خود استفاده میکند اما اضافه شدن بهتاش
فریبا و نصرالله عبداللهی به بدنه استقلال ثابت میکند توان منصوریان به
تنهایی کافی نیست و در واقع جاده منتهی به شهر خوشبختی برای استقلال،
جادهای سنگلاخی و پرفراز و نشیب است که برای رد شدن از آن، به چیزی بیش از
آنچه در چنته منصوریان دیده میشود، نیاز است. اما علیرضا منصوریان باید
شکرگزار باشد که در همین ابتدای امر به زمین سفت رسید. خداوند دوستش دارد
که خیلی زودتر از آنکه کار به جاهای باریکتر کشیده شود، به او فهماند غرور،
حسی است که گاهی باید از معادلات زندگی حذف شود. او حتی باید از اینکه
دیگران از همین ابتدا روی صندلی نقد بنشینند و مدام زیر و رویش کنند،
خوشحال باشد. باور کنید منصوریان خیلی خوشبخت است چون خدا دوستش دارد.