به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایسنا، چندی پیش فیلم و عکسهای منتشرشده از پسری سوری در شهر حلب که نجات پیدا کرده بود، باعث شد تا بار دیگر شاهد یک جریانسازی رسانهای در بستر شبکههای اجتماعی باشیم.
مدت کمی از انتشار این فیلم در کانالهای تلگرامی نگذشته بود که بسیاری با انتشار تصاویر این کودک، حس همدردیشان را با این کودک و اعتراضشان را به جنگها نشان دادند؛ فارغ از این که بدانند در یک جریانسازی رسانهای که به گفتهی برخی از کارشناسان رسانه از پیش طراحی شده است، شرکت کردهاند.
محمدرضا خوشرو - مدرس ارتباطات - در گفتوگویی که با ایسنا داشت، با بیان اینکه باید به مرجعیت رسانههای اجتماعی انتقادی نگاه کرد، گفت: شبکههای اجتماعی ضمن ایجاد فرصتهایی برای شبکههای اجتماعی، تهدیدهای را هم به همراه دارند؛ به عنوان مثال این موضوع «هر شهروند، یک خبرنگار» یا همهجایی بودن آنها یک فرصت محسوب میشود و از طرفی تهدید بزرگ این است که رسانههای اجتماعی به دلایل مختلفی نمیتوانند مرجع باشند. خبرگزاریها و رسانههای حرفهای اصول و سازمان رسانهای دارند؛ سازمان رسانهای که فرآیند رسانهای آن از دروازهبانی خبر که مبتنی بر سیاستها و اهداف یک رسانه است شروع میشود تا دریافت بازخوردهای رسانهای از مخاطب.
او با بیان اینکه عمدتاً فضای رسانهای در شبکههای اجتماعی به دلیل غیرحرفهای بودن، آماتوری شکل میگیرد، اظهار کرد: احساسات یکی از مولفههایی است که میتواند اعتبار جریان رسانهای شکل گرفته در بستر رسانههای اجتماعی را مخدوش و در کالبد آن نفوذ کند؛ نه تنها فاکتور احساسات، بلکه خشونت، عشق به همنوع و بشریت هم میتواند اعتبار یک جریان رسانهای را خدشهدار کند. رسانههای اجتماعی به جهت سرعت بالایی که دارند و همهجایی بودنشان میتوانند برای رسانههای رسمی اولویتگذاری کنند، منتهی باید حد و حدود آنها کنترل شود تا ما را درگیر اتفاقاتی نظیر عمران، پسر سوری در حلب نکند. در این اتفاق یک سری از رسانههای حرفهای دنیا به واسطه جریانی که در بستر شبکههای اجتماعی ایجاد شده بود، اهداف سوء خودشان را دنبال کردند.
این مدرس ارتباطات با بیان اینکه روزانه دهها کودک در سوریه آسیب میبینند و کشته میشوند، متذکر شد: اما در بخش قاببندی، این اتفاقات توسط رسانههایی انجام میشود که خودشان بر موج احساسات مردم که توسط شبکههای اجتماعی شکل گرفته است سوار میشوند و اهدافشان را دنبال میکنند. به عنوان مثال این همه کودک که در شهرکهای شیعهنشین الزهرا، فوعه و کفیرا کشته میشوند، آن هم به صورت تدریجی که خیلی زجرآور هستند، پوشش خبری داده نمیشوند. این کودکان چون در شهرکهای محاصرهشده زندگی میکنند، به بیمارستان و امکانات درمانی دسترسی ندارند و به همین خاطر گاهی به خاطر یک بیماری کوچک مثل آنفولانزا از دست میروند که اخیراً به کرات هم این اتفاق میافتد. جالب توجه است که افرادی که شهرکها را محاصره میکنند داعشی نیستند و گروههای وابسته به جیشالحر ارتش آزاد سوریه هستند.
خوشرو در ادامه مطلب بالا خاطرنشان کرد: به عنوان مثال خبرنگاری که این تصویر کودک سوری در حلب را پوشش داد، ارتباط تنگاتنگی با گروههای تروریستی وابسته به جیشالحر دارد. رسانههای این گروهک تروریستی «نورالدین زنگی» خبر سر بریدن فجیع پسر بچهی فلسطینی را پوشش نمیدهند و بعضاً بایکوت میکنند یا اگر پوشش میدهند به سمت و سویی میروند که هیچ مقصری در آن وجود ندارد. اما این اتفاقی که برای پسر بچه در حلب افتاد را به نفع اهداف خودشان اینگونه پوشش میدهند؛ این در حالی است که هر دو اتفاق برای کودکان افتاده است که حتی آنچه برای پسربچه فلسطینی رخ داد بسیار بدتر و فجیعتر بود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه این اتفاقات به فضای غیر حرفهای رسانههای مبتنی بر شبکههای اجتماعی برمیگردد، گفت: این موضع را خودم در یک مورد خاصی بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که برخی از این رسانههای حرفهای از این اتفاقات مطلع هستند، ولی در ابتدا آن را مسکوت میگذارند تا پیش زمینهسازی اتفاق بیافتد و شبکههای اجتماعی میتوانند این پیش زمینهسازی را انجام دهند. یعنی یک سوء استفاده رسانهای از شبکههای اجتماعی انجام میدهند؛ چراکه اگر خودشان آن خبر عریان را منتشر کنند، هدفشان تامین نمیشود، ولی اگر در شبکههای اجتماعی جریانسازی شود و بعد آن جریان را پوشش دهند، به اهدافشان بهتر دست پیدا میکنند.
خوشرو درباره راهکارهایی که میتوان برای جلوگیری از سوءاستفاده رسانهای از جریانسازیهای شبکههای اجتماعی پیشنهاد کرد، اظهار کرد: باید به این نکته توجه کرد که شبکههای اجتماعی خوبی و بدیهایی دارند، مخصوصاً در حوزه خبر؛ اما باید با یک فیلترهای خیلی خیلی جدیتری مورد استفاده قرار بگیرند. ار طرفی همه رسانهها باید سواد رسانهای خودشان را افزایش دهند که سواد شبکههای اجتماعی از سایر رسانهها به دلیل همهجایی بودنشان ضروریتر است. ما وقتی در معرض تلویزیون قرار میگیریم، خودمان را آماده میکنیم که به عنوان مثال یک سریال ببینیم یا یک بخش خبری مثل ۲۰:۳۰ را. همه ما داشتهها و دانشی نسبت به ۲۰:۳۰ داریم که میدانیم که گاهی اخبار زرد پخش میکند یا گاهی اخبار حاشیهای را بر متن اولویت میدهد. بنابراین وقتی خودمان را در معرض آن قرار میدهیم، گاردی داریم و خبر را به همین راحتی نمیپذیریم. ابتدا آن را بررسی و بعد دریافت میکنیم. اما در شبکههای اجتماعی این دانش وجود ندارد.
او خاطرنشان کرد: ما ابتدا باید به مخاطبمان یاد بدهیم که نسبت به از خبر و همچنین پیامهای ادبی، آرایشی و بهداشتی و حتی لطیفه و سرگرمی یک گارد داشته باشند. حوزه خبر، اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از حوزههای مهم رسانه است که باید در یک سازمان رسانهای اتفاق بیفتد و یک فرآیند رسانهای را طی کند. دروازهبانی خبر صورت بگیرد و محتوا، منبع و اهداف بررسی شوند.
خوشرو با بیان اینکه این روزها خبرگزاریها بسیار تحت فشار هستند، گفت: از این جهت میگویم که وقتی به موضوعی در شبکههای اجتماعی پرداخته میشود، این رسانهها هم ناگزیر میشوند که به آن بپردازند. این شرایط سخت و بدی است. در موراد متعددی دیدهام که خبر فوت فرد مشهوری در این شبکههای مجازی منتشر میشود یا جایزه بین المللی گرفته میشود و رسانهها با طمانینه به آن میپردازند، ولی چون در شبکههای اجتماعی از ابتدا و از لحظه اول به این موضوع میپردازند، خبرگزاریهای رسمی تخطئه میشوند که «شماها هنوز خوابید» یا «مردم دیگر به شماها اعتماد ندارند و از اعتبار افتادهاید». این خیلی بد است.
او اضافه کرد: همه باید بدانند که برای انتشار هر خبری، یک فرآیندی خبری باید طی شود. الان هفتهای تقریباً ۵۰ هنرمند در شبکههای اجتماعی میمیرند، اما رسانههای رسمی اگر خبر فوتی هم واقعاً باشد، با چند ساعت تاخیر آن را منتشر میکنند، چون باید منبع خبر را چک کنند و مطمئن شوند. این نامردی رسانههای اجتماعی علیه خبرگزاریهای رسمی است. مردم عادی و حتی گاهی افراد نخبه و فرهیخته جامعه هم نسبت به این موضوع آگاهی ندارند. به عنوان مثال در مورد فوت مرحوم کیارستمی شاهد بودیم که در برخی گروههایی که فرهیخته هم بودند، از رسانههای رسمی کشور ایراد میگرفتند که شبکههای اجتماعی این خبر را کار کردهاند، اما رسانهها رسمی هنوز نه. باید همه مطلع باشند که فرآیند رسانهای در یک سازمان رسانهای با شبکههای اجتماعی بی در و پیکر اجتماعی کاملاً متفاوت است.
او در پایان خاطرنشان کرد: پیگیری اخبار از ویژگیهای خوب رسانههای رسمی محسوب میشود که متاسفانه این روزها به یک بدی و قبح برای آنها تبدیل شده است. و علت هم این است که ما به مردم اطلاعرسانی نکرده و نگفتهایم که با این خبرهای کذبی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند چه آسیبهایی به افراد وارد میشود. ولی مردم همچنان فکری کنند شبکههای اجتماعی، شبکههای رسمی هستند.