به گزارش پایگاه 598 به نقل از بانک ورزش، حکایت گرفتاری پرسپولیس در قبال شکایت پیرمرد پرتغالی
حکایت اسفباری است. از آن دست داستانهایی که با ورق زدن هر صفحه کتاب حرص
میخوری و مدام سری به نشانه تاسف تکان میدهی که این چه بلاهایی است سر
قهرمان قصه میآید و مسببان این وقایع چطور این همه جفا میکنند اما هیچ کس
سر راهشان قرار نمیگیرد و همچنان در راس قدرتند. از آن داستانهایی که
دوست داری خیلی زود به صفحه آخر برسی و فرجام قهرمان داستان را ببینی. یک
فرجام خوش؛ به قول فرنگیها داستانی که HAPPY END باشد و عوام با تصویرسازی
وقایعی که رخ داده خودشان را جای قهرمان داستان بگذارند و زندگی به شیرین
ترین شکل ممکن ادامه پیدا کند. اگر نگوییم بیشترمان از این پایان بندیها
لذت میبریم و خیلی هایمان انتظارش را میکشیم پر بیراه نگفتهایم. اینجا و
در داستان پیرمرد و پرسپولیس (با پیرمرد و دریای همینگوی اشتباه نگیرید هر
چند شباهتهایی بین شان پیدا میشود) نیز جملگی بهعنوان حامیان و
دوستداران قهرمان قصه (پرسپولیس) از نویسنده طلب یک پایان خوش میکنیم اما
ظاهرا این بار کاتب به مذاق عامه توجه نکرده و با یک پایان سیاه و غمانگیز
اشکمان را در میآورد.
دیروز در ماجرای پیرمرد و پرسپولیس اخبار خوشی به گوش رسید. مثل اینکه قرار
نیست از پرسپولیس (فعلا) امتیازی کسر شود و خطری باشگاه را تهدید نمیکند.
دوستان حقوقی باشگاه بعد از پنج ماه سکوت گفتند که شکایت کردهاند و
منتظرند بلکه ادله شان را بپذیرند. با این حساب دوباره برای مدتی همه ما و
دوستداران پرسپولیس سر کار بمانند و البته تلاش دوستان نیز چند برابر آنچه
انجام شده بزرگنمایی شود.
فرجام داستان هر چه که باشد – هر چند ظاهرا کار از کار گذشته و بعید است
گشایشی در این پرونده به وجود بیاید – آنچه این روزها از دل این ماجرا
بیرون کشیده و به آن پرداخته میشود اسفناکتر و دردآورتر است.
حالا همه مدیران فعلی به مدیران قبلی میتازند و مدیران قبلی به مدیران
بعدی منتقدند و این چرخه همینطور ادامه دارد. این وسط رسانهها و مخاطبان
شان که بخش مهمی از هواداران و علاقهمندان به پرسپولیس را تشکیل میدهند
هاج و واج ماندهاند که کدام یک درست میگویند و حق با کیست. در واقع مثل
همان عبارت معروف «من نبودم دستم بود...» اینجا مصداق مییابد و سردرگمی
مخاطبان این ماجرا ادامه خواهد داشت که چه کسی قصور کرد و چرا کار به اینجا
کشید؟
با همه این سردرگمیها اما توضیحاتی که معاونان حقوقی باشگاه طی ادوار
مختلف ارائه دادهاند و صحبتهای مدیر برنامههای ایرانی ژوزه تا حدود
زیادی زوایای پنهان ماجرا را باز میکند. درست بعد از واکاوی این حرف هاست
که میتوان صراحتا گفت تمام مدیران پرسپولیس طی سه سال اخیر در این ماجرا
مقصر بوده و کم کاری کردهاند. بیشترین تقصیر متوجه محمد رویانیان است که
قرارداد سنگینی با این مربی بست و به شکل ناشیانهای زمینه قطع همکاری ژوزه
را ایجاد کرد. بعد از رویانیان مدیران باشگاه شامل رحیمی، سیاسی و طاهری
هم در این ماجرا مقصرند چرا که برای حل این معضل بزرگ کوتاهی کردند و به
دست خود باعث شدند پروندهای که میشد با یک و بعد سه میلیارد تومان حل و
فصل شود حالا ملزم به پرداخت 6 میلیارد تومان باشد.
مدیران پرسپولیس طی سه سال گذشته واجب نمیدانستند که هزینههای 100
میلیونی تیم وکلای بینالمللی را متقبل شوند و خیلی راحت از این قضیه عبور
کردند. متعاقب این ماجرا بعد از اعلام رای کمیته انضباطی فیفا دفاع درستی
از حق و حقوق پرسپولیس نشد و این دور باطل تا امروز ادامه پیدا کرده است.
حالا دوستان مدعیاند وکلای حاذق به سوییس رفته و در سرنوشت تلخ پرسپولیس
تغییراتی شیرین به وجود آوردهاند اما ظاهرا نوشداوری آنها نیز باعث نخواهد
شد تا ته ماجرا آنقدر خوش باشد که بعد از بستن کتاب دیگر حرص نخوریم و اشک
مان در نیاید.