کد خبر: ۳۹۰۲۵
زمان انتشار: ۱۲:۵۶     ۱۹ بهمن ۱۳۹۰

تریبون مستضعفین- اسماعیل محمدی: «حسین بلافاصله بعد از سلامِ نماز از جا بلند شد؛ کیف‌ش را برداشت و به سمت در خروجی رفت. داشت دیر می‌شد. خداحافظی کرد و در پاسخ به مادر که از آشپزخانه پرسید «کجا میری؟»، بلند گفت «یه برنامه‌ امشب داریم؛ دعا کن خوب از آب در بیاد». از آسانسور شیشه‌ای سعی کرد حدودای محل سالنی که قرار بود به آن برود را پیدا کند. آسانسور پایین آمدنی طبقه ۱۹ ایستاد و حاج آقای عباسی وارد شد. سلام علیک گرمی با حسین کرد. نه فقط به این دلیل که او را خیلی دوست داشت؛ بلکه چون کیف گیتار را در دستش دیده بود و می‌دانست لابد دارد می‌رود تا باز هم یک کار خوب اجرا کند. از سال قبل که مراسم مسجد با موسیقی خوبی که حسین ساخته بود مورد توجه همه قرار گرفت، اهل محل یک حساب دیگری روی او باز می‌کردند. حسین این احترام را لمس می‌کرد. دسته‌ی کیف‌ش را به گرمی فشرد و زیر لب یا علی‌ای گفت. دیگر آسانسور رسیده بود به طبقه همکف…»

قرتی، خیالاتی، التقاطی، مردک مطرب، کسی که هنوز اولویت‌ها را نفهمیده، آدمِ شاد، مریض قلب، و عباراتی شبیه به این، چیزهایی است که امکان دارد توسط حزب‌اللهی‌ها و مذهبی‌ها به نویسنده‌ی سطور بالا گفته شود. در نگاه اول نیز انتظار داشتن چیزی جز این شاید به دور از واقعیت باشد. اما اگر کمی از گزاره‌های جای گرفته در ذهن – که با شیطنت تمام خود را برای ما واقعیت‌های لایتغیر جا زده‌اند – دوری کنیم و بار دیگر به بررسی موضوع بپردازیم، و به «آن‌چه باید می‌شد» و نشد، و آن‌چه «چه خوب است هر چه زودتر بشود» و این قسم مسائل بپردازیم، شاید نتیجه‌ای متفاوت از نتیجه‌ی اول بگریم و عناوین بالا را دیگر مناسب نگارنده داستانک مذکور ندانیم.

موضوع، «موسیقی» است و حیطه‌ی بحث، زمینه و فضای کلی (Context) حزب‌اللهی و فرهنگ انقلابی است؛ و آن‌چه با شنیدن «موسیقی»، «آلات موسیقی»، «ساز»، «گیتار»، «کنسرت»، «تار و سه تار و دوتار» و … به ذهن نوع فرد مذهبی و انقلابی متبادر می‌شود.

در طرح بحث پیش رو، یعنی در مقوله‌ی برخورد و مواجهه‌ی فردِ «مسلمانِ انقلابیِ ایرانی» با موسیقی، دو جنبه را می‌توان مدنظر داشت:

۱. برخورد مذهب و علمای اسلام با موسیقی
۲. پیشینه‌ی موسیقی و منصه‌های ظهور آن
هر دوی این موارد منتج به دوری گزیدن از موسیقی، پرهیز از تلاش برای کسب مهارت در آن و حذر از اهتمام به آن می‌شود. بر اساس نظر نگارنده، این وضعیت مطلوب نیست و به همین جهت باید به بررسی آن‌چه اتفاق افتاده است بپردازیم تا با کمک آن در جهت رسیدن به وضعیت مطلوب تلاش کنیم.

بررسی نظرات اسلام و علمای اسلام نسبت به موسیقی و تطبیق آن‌چه رخ داده و دستور داده شده، با شرایط کنونی از حیطه‌ی این نوشتار خارج است اما به نظر می‌رسد عوامل زیر دلایلی است که باعث شود نسبت به نظرات داده شده بتوان بازنگری و روزآمدی داشت:

۱. تغییر کاربرد موسیقی در بسیاری از عرصه‌ها
۲. فراگیری موسیقی
۳. عدم توانایی در پرهیز از موسیقی
۴. توانایی کسب سود و پیش‌برندگی برای اسلام و انقلاب اسلامی توسط پرداختن به موسیقی

در بررسی جنیه‌ی دوم نیز به این نتیجه می‌رسیم که سابقه‌ای که شاید بتوان آن را اسفناک خواند، باعث به وجود آمدن موضع فعلی نسبت به موسیقی و آن‌چه بدان تعلق دارد شده است.

موسیقی عاملی برای گرم کردن مجالس لهو لعب بوده و هست که خود، گاه در این مراسمات موضوعیت اصلی می‌یابد. افرادی که به موسیقی و حواشی آن اهتمام داشته‌اند غالبا نسبت به دین کم توجه بوده یا بی‌دین بوده‌اند. باریک بودن خط مرزی بین موسیقی حلال و حرام و نظرات گوناگون فقهی در خصوص آن نیز عامل دیگر است.

اما امروز بیش از دیروز، و فردا بیش از امروز موسیقی به ابزاری جهت تکلم و بیان معانی بدل خواهد شد. زبانی بین‌المللی که بدون نیاز به آموزش، معانی و مفاهیم را تا حد قابل قبولی منتقل می‌کند. لابد برای شما هم پیش آمده است که تاثیر یک نماهنگ را بر خود بیش از مطالعه‌ی مطلبی ۱۰ صفحه‌ای یا شنیدن یک سخنرانی یک ساعته بدانید. و این تنها نمونه‌ای کوچک از تاثیر موسیقی است.

موسیقی می‌تواند محمل بسیاری از معانی‌ای باشد که در قالب فیلم، کتاب، سخنرانی، مداحی و … ارائه شده است.

بیان مواضع انقلابی، آرمان‌خواهانه و عدالت‌طلبانه می‌تواند موضوعی قوی برای پرداختن موسیقیدانان انقلابی باشد.
همان چیزی که امروز توسط برخی از خوانندگان جوان و به خصوص در سبک «رپ فارسی» مورد توجه قرار گرفته است. موضوع بسیاری از آثار «یاس» عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر و اعتیاد، دفاع از ایران در مقابل دشمن و کمک و توجه به هم‌وطنان مناطق محروم است.

دفاع از مظلوم، دفاع از فلسطین، تلاش برای ایجاد اتحاد بین امم اسلامی و مسائلی از این دست نیز اهدافی والا هستند که موسیقیدان مسلمان می‌تواند با افتخار عمر خویش را برای پرداختن به آن صرف کند.

همانطور که حجت الاسلام زائری می‌گوید «‌در لبنان، کسانی را داریم که گیتار به دست می‌گیرند، اما با وضو این کار را می‌کنند و این رفتار خودشان را هم، نوعی مبارزه علیه دشمن می‌دانند» . و بعد از شنیدن این سخن این سوال ساده را پاسخ بگویید که «چرا ما چنین مواجهه‌ای با موسیقی نداشته باشیم؟ و این در حالی است که خواننده‌ زیر زمینی دیگری به اسم سالومه برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین آهنگ ساخته و شعر خوانده است.

موضوعات دینی از دیگر زمینه‌هایی است که نیاز شدید در آن با پاسخ مناسب مواجه نمی‌شود و گویا همواره منتظریم تا اعراب یا انگلیسی زبان‌ها برای ما بخوانند؛ و گویا در کشوری با این وسعت و با این حد دسترسی به امکانات، مسلمان آهنگ‌ساز و خواننده وجود ندارد.

باید منتظر باشیم تا «سامی یوسف» از انگلستان برای پیامبر آهنگ بسازد و شعر بخواند و بعد ما قطعاتی که به صحابه درود می‌فرستد را سانسور کنیم و سال‌ها و هر روز از تلویزیون و رادیو پخش نماییم. یا منتظر خواننده‌گان عرب زبان باشیم تا برای‌مان سرودها و قطعات موسیقی مذهبی تولید کنند.

و در مقابل خواننده‌ی ما برای سال‌ها همان آقای «گلریز» باشد. یا اگر جایی به این موضوع پرداخته شد صدای خواننده‌ای که از روی باور و اطمینان قلبی از دین و اسلام و ائمه نمی‌خواند و صرفا به سفارش فلان سازمان می‌خواند، تاثیر آهنگ را از بین می‌برد و مصداق حالت عکس ضرب‌المثلی می‌شود که می‌گوید «آن‌چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند».

و از سوی دیگر می‌توان با نگاه تهدید محور به قضیه نگاه نمود: آیا دشمن از موسیقی تا توانسته علیه ما استفاده نکرده است؟ مثالش رادیو فردا که تمام مدت موسیقی‌ پخش می‌کند و هر نیم ساعت در میان این موسیقی اخبار خود را به خورد مخاطب می‌دهد.

آیا دشمن با پر و بال دادن و بزرگ کردن اساتید موسیقی ایرانی و بهره‌جویی در وقت نیاز از آنان، ضربات سختی بر نظام اسلامی وارد نکرده است؟ مثال آن محمدرضا شجریان و مسائلی که به وجود آورده است. آیا چتر حمایتی همه جانیه از هنرمندان جدید نمی‌تواند این خلاء را به کل از بین ببرد؟

آیا از سپردن گوش جامعه به شلاق‌های هر روزه و هر ساعته‌ی ساخته‌های گرو‌های موسیقی داخلی و خارجی با شعرهای مبتذل و فرهنگ منحط خسته نشده و احساس شرم یا تکلیف نمی‌کنیم؟ از این که در هر ماشین و تاکسی نواری روشن باشد که خواننده‌ی آن به جای ذکر زیبایی‌های جهان و عظمت خلقت، زیبایی محبت و آرامش ذکر حق، تنها برای این بخواند که فلانی را دوست دارد و فلانی پیش او بیاید و خدا کند که نرود و اگر برود می‌میرد و حالا که رفته انتقام می‌گیرد و نفرین می‌کند و …!

و در پاسخ به تمامی این سوالات و مباحث طرح شده آیا چیزی غیر از لزوم اهتمام بیشتر به موسیقی حاصل می‌شود؟

همانطور که سینما می‌تواند ظرفی باشد تا مظروف انقلابی در آن ریخته شود، موسیقی نیز می‌تواند محملی برای انتقال فرهنگ انقلابی ایران امروز باشد.

و همان‌طور که پس از ناامیدی از ارگان‌های مسئول و سینماگران حرفه‌ای از ساختن فیلم انقلابی و مستند، به سراغ «جشنواره فیلم عمار» رفتیم، آیا نباید از همین حالا جلوی ضرر را بگیریم و به فکر «جشنواره موسیقی عمار» باشیم؟!
و حرف در این موضوع همچنان زیاد است …

[۱] به عنوان نمونه تنها تلاشی که در مورد پرهیز از موسیقی صورت گرفته است رادیوی معارف است. به نوعی که در تمامی بخش‌های این شبکه رادیویی از پخش موسیقی اجتناب می‌شود. اما در عین حال در بسیاری از بخش‌های برنامه اصواتی در زمینه پخش می‌شود که در حقیقت همان موسیقی است. موسیقی ای که به جای نواخته شدن با آلات رایج آن توسط دهان و حرکات هنجره و گلو نواخته می‌شود. پس در اصل موسیقی سرجای خود است و تنها آلت نوازندگی تغییر یافته.

[۲] رپ‌خوان ساکن تهران با نوع فعالیتِ موسوم به زیرزمینی

[۳] حجت الاسلام محد رضا زائری در برنامه ای با اجرای نادر طالب زاده از موسیقی گفت و نگاهی گاه متغیر که به موسیقی در کشور ما وجود دارد. زائری گفت که «در لبنان، کسانی را داریم که گیتار به دست می گیرند، اما با وضو این کار را می کنند و این رفتار خودشان را هم، نوعی مبارزه علیه دشمن می دانند».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها