به گزارش پایگاه 598 به نقل از پایگاه تحلیلی خبری شیرازه،
سالها است که رهبر معظم انقلاب بر اهمیت مسائل فرهنگی در جامعه تأکید
دارند. ایشان در ابتدای دههی 70 بحث شبیخون فرهنگی را مطرح فرمودند و نسبت
به برخی از مسائل نامبارک در جامعه که سنخیتی با فرهنگ اسلامی و ایرانی
جامعه ما نداشت، به مسئولان و نهادهای فرهنگی هشدار دادند، اما در این میان
برخی مدیران در سطوح وزیران دولت های گذشته با تمرد و تا تساهل و تسامح
خود در پازل فرهنگی دشمن قرار گرفتند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار
اخیرشان با نمایندگان مجلس دهم، فرمودند: «در موضوع فرهنگ، نوعی ولنگاری و
بی اهتمامی در دستگاههای فرهنگی به چشم میخورد، زیرا در تولید کالای
فرهنگی مفید و جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر، کوتاهیهایی صورت
میگیرد. »
ابراهیم عباسی مدرس دانشگاه و کارشناس فضای مجازی در
گفتگوی تفصیلی در مورد ولنگاری فرهنگی معتقد است که دستگاهها، سازمانها و
مجموعههای فرهنگی اینقدر در بحث فرهنگ درجا زده اند و گرفتار روزمرگی و
امورات شدهاند که نهتنها آیندهپژوهی دراینباره ندارند بلکه چنانچه در
تحلیل فضای موجود عقب مانده اند که مقام معظم رهبری شخصا پیشگامتر از همه
دستگاه های فرهنگی به طرح موضوع و آسیب شناسی ولنگاری فرهنگی پرداخته اند.
این کارشناس و فعال در فضای سایبری یکی از مصادیق ولنگاری، را ولنگاری در
رفتار سیاستمداران و کارگزاران اجرایی که وعده دروغین می دهد میداند که
باعث میشود یک فضای بیاعتمادی در جامعه شکل بگیرد.
آنچه در ادامه آمده گفتگو یک ساعته با این کارشناس فضای مجازی است.
در ابتدا تعریفی از ولنگاری فرهنگی داشته باشید و اصلاً ظهور و بروز ولنگاری فرهنگی در چه حوزههایی است.
عباسی:
اول اینکه ولنگاری فرهنگی مفهوم بسیار وسیعی دارد؛ آیا ولنگاری فرهنگی در
زمان طاغوت وجود داشته، که مسلم است که وجود داشته است، آیا ولنگاری فرهنگی
صرفاً به مسائل جنسیتی و اخلاقی بر میگردد؟ خیر؛ ولنگاری فرهنگی به عقیده
بنده حتی در تبیین فرمایشات مقام معظم رهبری احساس نمیکنم که ایشان
ولنگاری فرهنگی را صرفاً در مباحث اخلاقی خلاصه کنند بهعنوان مثال ایشان
در بحث ولنگاری فرهنگی میفرمایند ما تولیدات داخلی نداریم حتی به بازیها
اشاره میکنند بازیهایی که دشمن میسازد و ما نمیسازیم پس نشاندهنده این
است که این ولنگاری فرهنگی فقط از یک دیدگاه و بعد بررسی نمیشود.
اما
ولنگاری فرهنگی سابقهای دارد؛ که از ابتدای انقلاب شروع میشود؛ بعد از
وقوع انقلاب مشاهده کردیم که بنیصدر فردی بود که در حوزه مسائل اعتقادی
دچار ولنگاری بود یا در محدوده سالهای 70تا 73 در دوران ریاست جمهوری آقای
هاشمی رفسنجانی بیتوجهی به برنامههای مخرب ماهواره و اینترنت شروع
ولنگاری فرهنگی بود مرحله حاد ولنگاری فرهنگی زمانی به اوج رسید و یک شروعی
داشته که همان بحث جنگ نرم پایهاش در دولت آقای هاشمی شکل گرفت.
یکی از تعاریف ولنگاری بیتفاوتی و مهم جلوه ندادن و یا عبور از چیزی بدون توجه است؛
حال
امروز ولنگاری در فضای مجازی یک رخنه و نفوذ است که کاملاً سازماندهی شده
شکلگرفته است. چراکه آن کدخدای مصطلح و امپراتور رسانهای به هیچ عنوان
اجازه نمیدهد یک اپلیکیشن و یک شبکه ماهوارهای یک رسانه و غیره بخواهد
بدون میل آنها در کشوری مثل ایران فعالیت کند پس نشاندهنده این است که
این رخنه و نفوذ فرهنگی را از این طریق حتی در اتاقخوابهای ما و در
تفکرات ما رخنه کردند؛ سعی کردهاند که مدیریت افکار عمومی کنند و آنها
توانستند افکار عمومی ما را مدیریت کنند و من بهصورت قاطع میگویم که ما
در جنگ نرم شکست خوردیم و البته شکستهایمان شکستهای قطعی نیست اما در
جبهههایی واقعاً کشته و مجروح و تلفات دادیم؛ حالا آیا دشمن در نفوذ و
دشمنی خود تردیدی دارد که باید گفت، خیر، آیا ما بهعنوان کارشناسان جمهوری
اسلامی و حتی افراد اندیشمند تردیدی در دشمنی دشمن داریم که باز هم پاسخش
خیر است،آن زمان که رهبرانقلاب اسلامی فریاد میزدند باور کنید، ما در غفلت
بودیم و حتی به نحوی دچار غفلت بودیم که وقتی آقا میفرمودند شبیه خون
فرهنگی دستگاههای فرهنگی توجهی نمیکردند.
به یاد دارم آن زمان
کلیپهایی درست میکردند از بدحجابی و آن را شبیه خون فرهنگی تلقی میکردند
درصورتیکه آن زمان شبیه خون فرهنگی را نمیشناختیم و الآن که گسترده شده
درک میکنیم که این بهاصطلاح واقعاً شبیه خون بود شبیه خونی که بچه را از
دامن مادر جدا کرده، شبیه خونی که خیانتهایی که در مخیله ایرانیها،
ایرانیهایی که غیور و غیرتمند بودند و هستند نمیگنجید اما خیانتهایی که
در حال شکلگیری است به دلیل همان رخنه و نفوذ بود. حالا علیرغم اینکه
تقریباً تمام مجموعههای داخلی و تمام کنشگران فرهنگی متوجه شدند که این
هجوم فرهنگی وجود دارد حتی تهدیدات و آسیبهای ناشی از این هجوم را هم احصا
کردهاند؛ اما هنوز هم پرده غفلت و پرده ولنگاری جلوی چشمان این افراد است
که بخشی دانسته و انشاءالله بخشی هم ندانسته است. به تعبیر مقام معظم
رهبری اگر بیتفاوتی در ولنگاری فرهنگی تعمدی و از روی آگاهی باشد این یک
خیانت محض است. ولنگاران فرهنگی باید محاکمه شوند ولنگاران فرهنگی باید
پاسخگوی مردم باشند چرا باید ولنگاری بهجایی برسد که ما شاهد فضای موجود
جامعه باشیم.
ولنگاری فرهنگی چه زمانی رخ میدهد؟
ولنگاری
زمانی رخ میدهد که یک مسئول یا یک مدیر یا یک ناظر، دست از نظارت خود
بردارد و برگ خریدهای فرهنگی جامعه را، توسعه فرهنگی را گسترش تولیدات
محتوایی را تمام مؤلفههای فرهنگی را رها میکنند به حال خودش و اجازه
میدهند هرکسی در هر ساختار و مرامی در هر شکلی به آن صورتی که میخواهد
رشد کند. بهعنوان مثال، چگونه در یک مزرعه پروش گیاه علفهای هرز گرفته
میشود؛آیا در مقوله فرهنگ علف هرز نداریم؟ چگونه است که در یک مزرع برای
پرورش یک گیاه یک کشاورز ساده حتی تاریخ و ساعت سمپاشی را از قبل میداند
که دقیقاً در چه زمانی باید سمپاشی کند تا آفاتی که ممکن است محصول را از
بین ببرد سمپاشی را انجام دهد؛ اما چگونه است که مسئولین فرهنگی ما در
قبال حقوقی که میگیرند و حکم مسئولیتی که دارند باید جوابگوی خدا و مردم
باشند چگونه است که ما نظارتها را در حوزه فرهنگ کنار گذاشتهایم، نظارت
یک رکن اساسی است که اگر نباشد ما دچار ولنگاری فرهنگی میشویم، نکته دوم
بیتفاوتی است نداشتن دغدغه است حال نهتنها نظارت نمیکنیم بلکه گاهی درد
جامعه را درک نمیکنیم و دلهایمان به درد نمیآید از فساد و فحشایی که
وجود دارد باغهایی که دختران جوان ما را به فساد میکشانند از تولید
بازیهای که خشونت قتل و کشتار را در اذهان نوجوانان ما راحت جلوه میدهد و
یا تولید بازیهایی که نوجوانان ما در این بازیها نقش سرباز دشمن را
دارند و شلیک میکنند به سمت مسجد به سمت مقدسات مذهبی ما، وقتی یک
نوجوان اسلحه بر میدارد و به مسجد شلیک میکند در عمل فکرش را به شکل
پنهان میبرد که این یک نوع شبیه خون و دزدی مغزها است، دزدی غیرت است،
بسیاری از رفتارهایی که ما میبینیم ناشی از دست رفتن غیرت در بعضی از
لایههای جامعه است.
دولتهای بعد از دوران دفاع مقدس چقدر در ولنگاری فرهنگی نقش داشتهاند؟
دولتها
موضوع فرهنگی را با سیاست گره زدند که این بزرگترین اشتباه همه دولتهای
گذشته است یکی همینکه مسائل سیاسی و فرهنگی را با هم گره زدند، به صرف کسب
آرا کثیف بعضی وقتها نظرات ودیدگاهایشان را در حوزه فرهنگی پنهان کردند
که مبادا گروهی از مردم زده شوند و رأی ندهند که همین مصداق ولنگاری است که
دولتها در مقابل مشکلات اجتماعی و فرهنگی، دیدگاههای خود را مزورانه
پنهان کنند تا رأی بیاورند و بعد از اینکه رأی آورند سکوت کردند سکوتشان یک
سکوت خیانت بار است همینطور که حضرت آقا فرمودند ما انقلابی هستیم و
بهشخصه بهعنوان یک فرد انقلابی به جرأت اعلام میکنم هر دولتی نسبت به
مشکلات و معضلات فرهنگی که نهایتاً منجر به سقوط جامعه و ارزشهای جامعه
میشود و منتهی میشود به فروپاشی بنیانهای خانواده و منتهی میشود به
شکلگیری و تربیت یک تعداد جوانی که بعداً نسبت به تمام ارزشهای گذشته از
دفاع مقدس تا دین بری بشوند؛ سکوت هر دولتی در مقابل هرکدام از این حرکتها
یک خیانت بین و آشکار به انقلاب اسلامی و معمار کبیر انقلاب اسلامی است.
به نظر شما ولنگاری فرهنگی فقط در نوع پوشش خلاصه میشود؟
منظور
از رسیدگی به مسائل فرهنگی و دوری از ولنگاری فرهنگی افراط نیست ما
نمیگوییم سریعاً گشتهایی به بهانه اینکه قصد مقابله با ولنگاری فرهنگی
را داریم، تشکیل شود ولنگاری فرهنگی در افکار و ایدئولوژیها است.
همین
الآن بخشی از مسئولین دولتی مسائل و معضلاتی که در جامعه میبینند را در
حالی با سکوت میگذرانند که اگر در رابطه با خانواده خودشان رخ دهد
نمیپسندد؛ برخی از مسئولان نیز به معضلات اخلاقی حوزه مسئولیتشان بیتوجهی
میکنند، در بانکها در دفاتر هواپیمایی بعضی از رفتارهای خاص دیده میشود
که مطمئناً فرد برای خانواده خودش نمیپسندد.
شما به این مسئله که در فرهنگ اقتصادی نیز دچار ولنگاری هستیم قائل هستید؟
در
حوزه اقتصاد و مفاسد اقتصادی مگر حکم صریح و تام و تمام و روشن از طرف
مقام معظم رهبری صادر نشد مگر حضرت آقا نفرمودند عزل کنید و برخورد کنید در
همین استان فارس که اطلاعاتم کم نیست، آیا واقعاً در استان فارس افرادی
با فیشهای نجومی وجود ندارند آیا هیچ مصداقی نیست و اگر نیست مسئولین اعم
از قوه قضاییه و استاندار با افتخار اعلام کنند که استان فارس پاک است و
ما بوسه بر دستانشان میزنیم و افتخار میکنیم که استان چنین ناپاکی ندارد،
اما اگر وجود دارد و مصادیقی را از افراد نمک به حرامی که با استفاده از
پست و صندلی که صدقه سر جانبازان و شهدا الآن دسترسی به یک صندلی پیدا
کرهاند و علناً فسق و فجور میکنند و یکی از مصادیق ولنگاری همین است که
بیتوجهی شود.
دستگاهها و نهادها هم در ولنگاری فرهنگی سهیم هستند؟
قطعاً،
اداره ارشاد اسلامی، تبلیغات اسلامی، دانشگاهها و آموزش و پرورش هرکدام
به سهم خودشان در ولنگاری شریک هستند و توصیه بنده این است که اینها در
محضر خداوند و امام زمان و شهدا حاضر شوند و با وجدان خودشان نظاره کنند که
در چه مواقعی بیتفاوتی میکنند و جامعه را به حال خود رها کردهاند، چرا
دانشآموز ما اینهمه معضلات فرهنگی داشته باشد یا چرا باید در کیفهای نسل
چهارم مواد مخدر باشد و چرا بایستی بسیاری از رخدادهای ناهنجار در مدارس
ما اتفاق افتد.
یا چرا مساجد ما از نمازگزار خالی باشد.
آیا
واقعاً کلمه ارشاد اسلامی را کسی تعریف کرده که در گفتمان اسلامی دلیلی
داشته که گفتهشده اداره ارشاد اسلامی ارشاد. در حالی که ما نگاه که
میکنیم انگار که اسم ارشاد اسلامی را بهاشتباه بر این اداره؛ اداره
ارشاد اسلامی باید تغییر نام پیدا کند به اداره رسیدگی به مسائل هنری یا
موسیقی یا نهایتاً مطبوعات!
بیتفاوتی و بیتوجهی را ازجمله مواردی مطرح کردید که موجب ولنگاری میشود، مورد دیگری نیز وجود دارد؟
ولنگاری یکی دیگری از عوامش نظارت است.
ببینید،
از بعد تربیتی اگر بخواهیم بررسی کنیم، اتفاقی که بعد از انقلاب رخ داد
این بود که اولاً مردم فرزندانشان را تحویل آموزش و پرورش دادند و بر این
فرض گذاشتند که آموزش و پرورش جمهوری اسلامی است.
متأسفانه مدارس هم
با بستر سکولاری که دارند در مسائل تربیتی کوتاهی کردند و نظارتی هم در
این مورد نبود و نظارت بیشتر در مسائل علمی بود.
متأسفانه این نظام
آموزشی ما برگرفته از کشورهایی مثل فرانسه است و در سیستم آموزشی سکولار
همینکه فیزیک و جبر و هندسی درس داده شود نهایتاً علوم درس داده شود به
معنی سیستم آموزشی است. حتی در دانشگاهها یک پیوستهایی به نام پرورشی و
بهعنوان معلم پرورشی وصله کردیم؛ به جای اینکه اصل کار را درست کنیم و
آنگاه بیاستعدادترینها و یا افرادی که جذابیت کامل نداشتند که البته در
عام هم نه، اما در مصداق میشود پیدا کرد متصدی همین امور شدند.
الآن
آموزش و پرورش باید جواب دهد دانشگاه به چه شکلی هست؟ نهاد رهبری در
دانشگاهها چه میکنند و حتی نهاد رهبری در دانشگاهها در یک جاهایی موفق
عمل نمیکند. اصلاً اینگونه نیست که رهبری تمامکارهای این افراد را تأیید
کنند، حضرت آقا فرمودهاند نهاد رهبری چند واحد درسی را گذاشته و به مانند
معلم و شاگرد بسنده کرده که با گذراندن این درسها دانشجوی ما با یک
بهاصطلاح حدی از تعالی مناسب میرسد درصورتیکه خیر باید بررسی کنیم درس
تفسیر قران یا تاریخ اسلام و دروس دیگر آیا توانسته با تهاجم فرهنگی مقابله
کند و تغییر نگرش و تغییر رفتار داشته باشیم یا اینکه صرفاً یک سری دروس
عمومی گذاشتیم و تمام.
در حال
حاضر رسانه و مجموعههای فرهنگی چقدر در تولید محتوا و تبلیغ فرهنگ اسلامی و
ایرانی نقش دارند و چقدر در مقابله با ولنگاری فرهنگی نقش داشتهاند؟
ولنگاری
در عرصه دیگری هم مورد توجه است و آنها هم در توسعه و تعمیق بنیانهای
دینی و ایدئولوژیک است ما متأسفانه در تولید محتوا و آفرینش محصولات فاخر
ضعف داریم و چشم امیدمان هم به صدا و سیما است.
جبهه انقلاب اسلامی
گفتمان انقلاب اسلامی در پرورش هنرمندان و حتی فعالان رسانهای موفقیت کسب
نکرده یا لااقل مطلوبیت خوبی ندارد ما امثال شهید مرتضی آوینی در دامن
خودمان داشتیم و داریم اما آیا اینها را تقویت میکنیم؟آیا احترام
میگذاریم؟ این یک ولنگاری است همینکه سرمایهداریم و یک شهید اوینی و
صدها و هزارها شهید اوینی داریم اما در کنج عزلت هستند و مورد بیتوجهی
هستند خب یکی از مصادیق ولنگاری همین است اگر ما یک شاعر انقلابی را مورد
توجه قرار دهیم و به او عزت دهیم و پارتیبازی نکنیم اینها الآن
میتوانستند تولید فاخر داشته باشیم که ما الآن چند تولید فاخر داریم ؟ این
ولنگاری است دیگر ما نتوانستیم به زبان شعر افتخاراتمان را بگوییم
یا
بیتوجهی به انتقال نسلی فرهنگ ایثار و شهادت و این هم ولنگاری است همهاش
که بحثهای «سکسوئالیسم» نیست همهاش که ولنگاری در حوزه اخلاق و رابطه
جنسی نیست همینکه ما بیتوجهی میکنیم و فرهنگ ایثار و شهادت را منتقل
نمیکنیم و در نتیجه فرزند ما جوان ما و نوجوان ما الگویش «اسپایدر من»،
«سریع و خشن» و حتی موجودات فضایی و حتی انواع فیلمهای تخیلی است خودش یک
ناهنجاری است. یا در حوزه موسیقی کار فاخر نداریم ما البته داشتیم و داریم
اما الآن ما در حوزه انتقال ایثار و شهادت مشکل داریم و اینجا اتفاقاً یک
نکته ظریف هم وجود دارد که بعضی از خوانندهها یاد گرفتهاند که روزهای اول
یک آهنگ در مورد ائمه یا فرهنگ جهاد و شهادت میخوانند و بر همین اساس
مجوز میگیرد و بعد از همین فرد آهنگ و صدایی به بازار میآید که مشکل
دارد.
چرا فیلمهای سینمایی همه منتهی شود به یک مسائل صوری و
مسائلی که عمیق نیست گاهی فیلمهایی ساخته میشود که از بیتالمال و حتی
جیب شخصی پول خرج میشود اما یک نکته آموزنده ندارد و یک خنده حلال در آن
نیست یک مفهومسازی و پیشینهسازی نیست و همین هم ولنگاری است.
در
موضوع چاپ کتابها هم وقتی مینگریم میبینم برخی از کتابهایی که چاپ
میشود یا مشکل دارد یا اصلاً نیاز سنجی نمیشود؛ برخی کتابها نیز در
تجدید چاپها منحصر شده به رفتارهای تحریککننده و از طرف جناحهای سیاسی
حمایت میشوند. درصورتیکه بازار کتاب نباید تحت تأثیر سیاست باشد.
مصداق
دیگر کنشگران و فعالان فرهنگی دینی هستند درجایی که میتوانستند چشمه
جوشان فکر و عمل در جبهه انقلاب اسلامی باشند سکوت کردند و منتظرند که چه
بشود حتی منتظرند که امام زمان بیاید و وضعیت را درست کند درصورتیکه این
همان مسیر انجمن حجتیه است که طی میکنند.
کجا هستند مسئولین فرهنگی
که دغدغه داشته باشند که جوانان ما در شبکههای مجازی در گروههای مستهجن،
شیطانپرستی، بهایی، فرقههای ضاله و . . . دارند تأثیر میپذیرند.
مسئولین
کجا هستند که تدبیری بیندیشند آیا ولنگاری فرهنگی جز این است که جامعه را
در حوزه فرهنگی را رها کنیم و برسیم به نقطهای که هرکس به خودش اجازه دهد
هر چیزی را در شبکههای اجتماعی انتشار دهد.
اشاره داشتید به مصداقهای ولنگاری فرهنگی در جامعه و فضای حقیقی، این ناهنجاری در فضای مجازی چقدر رشد کرده است؟
فضای مجازی مصداق عینی ولنگاری فرهنگی است هیچ دستگاه ناظر وجود ندارد که تمامکننده باشد.
ما
مجلسی میخواهیم برای فضای مجازی چون فضای مجازی چند برابر دنیای حقیقی ما
را احاطه کرده است ما مجلسی برای قانونگذاری در فضای مجازی میخواهیم.
ما پلیسی برای فضای مجازی میخواهیم آنهم نه برای کلاهبرداری، پلیسی که
گواهینامه فضای مجازی صادر کند.
در حوزه بازیها ما مجموعه تولیدکنندگانی نیاز داریم که طراح باشند و بازی کنند.
ما
در حوزه دفاعی، یکی از مؤلفههای قدرت نظام جمهوری اسلامی یعنی رسانه،
بهخصوص فضای مجازی ضعف داریم . سیاستبازی باعث شده که صرفاً برای رأی
آوری اجازه بدهند فساد رخ دهد.
در پایان اگر نکتهای دارید.
یکدیگر
از مصادیق ولنگاری، ولنگاری در رفتار سیاستمداران و کارگزاران اجرایی است
هر مسئولی که وعده دروغی دهد در حوزه فرهنگی یک فضای بیاعتمادی ایجاد
میکند که باید از بین ببریم و وقتی توجه نکنیم باعث ولنگاری میشود.
تشکر از وقتیکه در اختیار ما قراردادید.