به گزارش پایگاه 598، فارس نوشت:
_ آقاي مرتضي الويري، شهردار سابق تهران و از فعالان اصلاحطلب اخيراً در بخشي از گفتوگوي خود با خبرگزاري ايرنا، اظهار كرده است:
«با كمال تأسف در داخل كشور هم برخي جريانات هستند كه اجازه ندادند برجام با سرعت مناسب پيش برود.»[1]
نظير اين ادعا پيش از اين در كلام كساني از چهرههاي دولتي هم شنيده شده است.
آقاي اسحاق جهانگيري، معاون اول رئيسجمهور نيز در ديماه سال گذشته و در پسابرجام گفته بود: «دولت مصمم است گامهاي بلندي را بردارد، اما عدهاي براي اينكه نگذارند شيريني لغو تحريمها به كام مردم برسد، كارشكنيهايي ميكنند اما ما تمام تلاش خود را در اين راستا انجام ميدهيم.»[2]
بعد از جهانگيري، آقاي سيف، رئيس بانك مركزي دولت نيز در بهمن ماه سال گذشته طي اظهاراتي تصريح كرده بود: «دستهاي پنهاني هستند كه مانع بروز عيني دستاوردهاي برجام در كشور ميشوند!»[3]
اخيراً نيز اين صادق زيباكلام از فعالان اصلاحطلب بود كه در گفتوگو با شماره 179 نشريه تجارت فردا طي اظهاراتي تصريح كرده بود: «مخالفان دولت روحاني كه ميگويند برجام هيچ فايدهاي نداشته، چرا نميآيند بگويند علت دستاورد نداشتن برجام چه بوده است؟! تنها يقه دولت آقاي روحاني را ميگيرند كه چرا برجام اثري نداشته اما نميگويند آن بخش از اعمال قانون كه ديگر دست آقاي روحاني نيست. آنچه دست آقاي روحاني نيست را بايد در بخشهاي ديگر درست كرد.»[4]
از روي تأسف و سوگمندي بايستي اشاره كرد كه مسئله «مقصّرتراشي براي بيدستاوردي توافق نهايي» را از همان روزهاي آغازين مسندنشيني رئيسجمهور روحاني هشدار داده بوديم.
استدلالهاي ما نيز روشن و ساده بود.
از يك طرف شهوت اركاني در دولت براي امضاي يك توافق نهايي با سران جامعه جهاني محرز بود و از سمت ديگر نيز خباثت و بدعهدي دشمني به نام آمريكا كه يقيناً اجازه نميداد آب خوش از گلوي هر توافقي با ايران (بعنوان هژمون معارضِ مقابل خود) پايين برود.
عليالقاعده يكي از تحليلهايي كه اين دو گزاره اثبات ميكردند اين بود كه هر توافقي با سران جامعه جهاني به رهبري آمريكا حاوي هيچ دستاورد بزرگ ملموسي نخواهد بود و لذا هواخواهان آن توافق از آنجا كه حاضر به پذيرش بدعهدي آمريكا نيستند و همه چيز را مربوط به «سوء تفاهم» و نه دشمني آمريكا ميدانند؛ رو به «مقصّرتراشي براي بيدستاوردي توافق» خود خواهند آورد.
*مثالهايي ديگر از مقصّرتراشي
چهرههاي اصلاحطلب و دولتي هواخواه برجام براي مقصّرتراشي و توجيه بيدستاورديهاي برجام؛ غير از صحبتهايي با مزاج آنچه جهانگيري و سيف و زيباكلام گفتهاند البته به مثالهايي هم اشاره ميكنند و مواردي مثل موضعگيريهاي ضدّ آمريكايي مردم و مقامات كشور را از جمله سنگاندازيهاي داخلي در مسير برجام و ديپلماسي دولت يازدهم عنوان ميكنند.
شاهد هستيم كه حتي مقام معظم رهبري با سماحتي مثالزدني در تمام مدت طول مذاكرات، از دولت و تيم مذاكرهكننده حمايت كردند و حتي در مواقعي كه تيم مذاكرهكننده به صراحت رهبر انقلاب! خطوط قرمز را جابهجا، توجيه و يا حتي رد كردند نيز معظمله مانع «طرح دولتي برجام» نشدند.
البته آنها سخناني يواشكي هم در اين زمينه دارند. كما اينكه «علي خرّم» و «حسين موسويان» كه هر دو از چهرههاي نزديك به دولت محسوب ميشوند، صحبتهايي در رسانههاي مطرح كردهاند با اين مزاج كه آزمايشهاي موشكي ايران هم از جمله دستاندازهاي برجام است!
اما اين صحبتها توجيهات خوبي براي بيدستاوردي برجام و ناكاميهاي دولت در سياست خارجي نيستند...
چه اينكه مثلاً آمريكا در كشور ليبي و حتي پس از كشته شدن سفير و چند ديپلماتش در اين كشور در سال 2012؛ اما حاضر به ترك ليبي نشد.
و يا همينطور اگرچه كشور پاكستان داراي سلاح اتمي است و آنرا آزمايش هم ميكند و يا اگرچه آمريكا در افغانستان با تهديد برخي گروههاي مسلح اين كشور و مواجه است اما به دليل منافع خاصي كه دارد از تعارض با اين كشورها و يا ترك هميشگي آنها خودداري ميورزد.
نتيجه آنكه غير عقلاني است اگر مواضع مقامات و مردم كشور عليه آمريكا را موجب بدعهدي آمريكا در برجام بدانيم.
درباره صحبتهاي آنها در زمينه دستانداز بودن فعاليتهاي موشكي كشور نيز تنها به گفتن اين نكته بسنده ميكنيم كه اين كار دقيقاً در راستاي اهداف دشمنان ايران است.
*چرا حرفهاي الويري و جهانگيري واقعي نيستند؟!/ستاد برجام بر سر دوراهي...
و اما آنچه كه الويري و جهانگيري و سيف ميگويند نيز نميتواند واقعي باشد.
كدام جريان در داخل كشور وجود دارد كه ميتواند مدعي قدرتي اجرايي بيش از دولت و رئيس جمهور باشد و البته بدخواه دولت نيز باشد...؟!
پاسخ اين سؤال مشخص است. هيچ نهادي!
از سوي ديگر، آقايان هم تاكنون منظور خود از آن جماعت يا نهاد و نهادهايي كه پُر زورتر از دولت هستند و در مسير لمس دستاوردهاي برجام از سوي مردم نيز سنگاندازي كردهاند را مشخص نكردهاند!
در اين زمينه قاعدتاً يا بايستي به سمت اين پاسخ برويم كه قرار است يك «دشمن فرضي و ناواقعي» براي برجام ساخته شود و يا اينكه منظور آقايان نهاد و نهادهايي در فرادست دولت و در حاكميت نظام هستند. (كه انشاءالله اينطور نيست)
در اينجا لازم به اشاره است كه تمام نهادهاي نظام و در رأس آنها مقام معظم رهبري حمايتهاي كامل و جامع خود از دولت را اعلام و اثبات كردهاند.
در اين زمينه شاهد هستيم كه حتي مقام معظم رهبري با سماحتي مثالزدني در تمام مدت طول مذاكرات، از دولت و تيم مذاكرهكننده حمايت كردند و حتي در مواقعي كه تيم مذاكرهكننده به صراحت رهبر انقلاب! خطوط قرمز را جابهجا، توجيه و يا حتي رد كردند نيز معظمله مانع «طرح دولتي برجام» نشدند.
و لذاست كه مشخص نيست و هرگز هم مشخص نخواهد شد كه آقايان الويري، جهانگيري، سيف و زيباكلام مقصّر بيدستاوردي برجام در داخل كشور را چه كسي ميدانند؟!
جداي از اين، هماكنون كه بيدستاوردي برجام و بدعهديهاي آمريكا محرز شده است؛ چهرههاي دولتي و اصلاحطلب هوادار برجام، بر سر يك دو راهي مهم قرار دارند...
راه اول آنست كه اشتباه برجامي خود را بپذيرند، نگرش خود در اين زمينه را اصلاح كنند و در مقابل بدعهديها و نقض عهدهاي آمريكا بايستند...
و راه دوم نيز همانگونه كه در اين تحليل به آن اشاره كرديم؛ راه ناخوب و بدفرجام مقصّرتراشي براي بيدستاوردي برجام است. نسخهاي كه متأسفانه به نظر ميرسد ستاد برجام به تجويز آن علاقه بيشتري دارد.
***
1_ http://www.irna.ir/fa/News/82194047/
2_ http://www.farsnews.com/13940922001522
3_ http://fna.ir/4QZ9DR
4_ http://fna.ir/WDHS29