اردوغان پيش از كودتاي نافرجام اخير در تركيه، از اينكه جايگاه تركيه را در خدمت سياستهاي سعودي و نقش دست دوم ميديد به جمعبندي رسيده بود و داوود اوغلو را هم به همين دليل بركنار كرد. اردوغان درك كرده بود كه بايد در نقش منطقهاي خود دست به تجديد نظر بزند تا از شرايط پرهزينه و بدنام خارج شود و موقعيت خود را بهبود بخشد.
روابط با روسيه، مناسبات با رژيم صهيونيستي، اثرگذاري بر نگاه امريكا نسبت به حاكميت سياسي در تركيه و نهايتاً تبديل كارت سوخته داعش به مزيتهاي جديد براي مناسبات منطقهاي تركيه، در اولويت قرار گرفت. حال كه داعش به برگهاي براي ترسيم نقش و جايگاه جديد امريكا و غرب تبديل و با نام مبارزه با داعش، جغرافيايي از شمال سوريه، به كارت بازي امريكا در قبال روسيه و سوريه تبديل شده، تركيه هم از بازتعريف مواضع خود نسبت به داعش، به نحوي كه به تحكيم روابط آن با روسيه و ديگر بازيگران كمك كند، اشتياق نشان ميدهد. اين بدان معنا نيست كه تركيه وارد فاز جدي مبارزه با داعش ميشود، بلكه همانند امريكاييها از تمايل براي بستن مرزهايش سخن گفته است.
اردوغان به خوبي از درك جديد سرويسهاي اطلاعاتي و نظامي اروپايي و امريكايي آگاه است كه مجموعه عوامل ميداني، سياسي و امنيتي مرتبط با سوريه موجب شده تا در مواضع قبلي نسبت به بشار اسد در پروسه حل بحران اين كشور تجديدنظر كنند. لذا اردوغان در حاشيه سفر به روسيه و ديدار با پوتين، نه تنها نقش روسيه را برجسته و تعيينكننده ارزيابي ميكند، بلكه يك گام به عقب در سوريه و درقبال بشاراسد را براي بهبود روابط دوجانبه با روسيه الزامي ميداند و از كارت سوخته مقابله با بشار اسد براي ايجاد رضايتمندي در نگاه روسها استفاده ميكند. نتايج نبرد در حلب و محورهاي مرتبط با آن در ماههاي آينده، آثار بيشتر خود را در مؤلفههاي سياسي حل بحران سوريه به جاي خواهد گذاشت و گامهاي كوچك عقبنشيني سياسي در سوريه را به خيزهاي بلند و تضمينكننده حداقل منافع غرب تبديل خواهد كرد.