به گزارش پایگاه 598، «شیوا نوروزی» در شماره امروز روزنامه «جوان» به موضوع مسابقات المپیک پرداخت و نوشت:
ششمی الهه احمدی در المپیک ریو موفقیت خوبی برای این تیرانداز و تیراندازی ایران محسوب میشود، اما وقتی به گذشته نگاه میکنیم بیش از پیش به مظلومیت المپینهای این رشته پی میبریم. از یک سال پیش که روند سهمیه گرفتنهای تیم ملی تیراندازی سیر صعودی به خود گرفت عالم و آدم گفتند که این تیم نیاز به حمایتهای جدی و برنامهریزی دقیق دارد. کسب پنج سهمیه ارزش آن را داشت که آقایان مسئول با نگاهی جدید به داد تیراندازی برسند و با برطرف کردن چالشهای متداول این رشته راه را برای افتخارآفرینی تیراندازان فراهم کنند، با این حال انتقادها و هشدارهای یک ساله رسانهها هم تغییری در رویه حاکم ایجاد نکرد و آنها که میتوانستند بخشی از مشکلات را حل کنند خصومتهای شخصی و جناحیشان را به منافع ملی ترجیح دادند تا سهم شانس اصلی مدال تیراندازی ایران در المپیک، چشمان اشکبار باشد. الهه احمدی همان بانوی ملیپوش تیراندازی است که در این سالها بارها شایستگیهایش را نشان داده و به همه ثابت کرده تواناییهایش از حریفان قدرتمند خارجیاش بیشتر نباشد کمتر هم نیست. در ماههای اخیر احمدی درخشش را در ردهبندی فدراسیون جهانی نیز نشان داد.
ایستادن در رده اول دنیا افتخار بزرگی برای ورزش بانوان ایران بود اما به جای آنکه از این موقعیت ایدهآل و حتی استراتژیک استفاده کنیم و رشد ورزش بانوان کشورمان را با گرفتن یک مدال همچون مشتی محکم به دهان بیگانگان بزنیم دست روی دست گذاشتیم تا شانزدهم مرداد از راه برسد و الهه احمدی در دهکده المپیک با تکیه بر تواناییهای خودش با حریفان رقابت کند. این بانوی تیرانداز در المپیک لندن و در اولین حضور در این آوردگاه بزرگ عنوان ششم بازیها را از آن خود کرد، مقامی که چهار سال پیش به عنوان بهترین عملکرد تاریخ ورزش بانوان ایران به ثبت رسید. از آن زمان به بعد تیراندازی کشورمان پیشرفتی جدی و حرفهای را تجربه کرد. حضور در تورنمنتهای بینالمللی، کسب چند مدال در بازیهای آسیایی و رقابت با بزرگان جهان، سبب شد تا امیدها برای کسب مدال المپیک در رشته تیراندازی افزایش یابد؛ به ویژه در بخش بانوان که هم چهار سهمیه در المپیک دارد و هم الهه احمدی که هفتهها نفر اول دنیا بود را در ترکیب داشت. منتها از همان که میترسیدیم سرمان آمد.
در حالی که میتوانستیم روز اول بازیها را با کسب یک مدال آغاز کنیم تنها یک مقام ششمی به کاروان ایران رسید. چطور میتوان قبول کرد ورزشکاری که در عرض چهار سال گذشته تا این اندازه پیشرفت داشته و حتی صدرنشینی در رنکینگ جهانی را هم تجربه کرده نتواند در دومین المپیکش مدال کسب کند. آن هم در شرایطی که تکرار مقام ششم در المپیک به اندازه کسب مدال دشوار است و احمدی با اختلافی میلیمتری دستش به مدال نرسید. فراموش نکنیم الهه احمدی رقبایی را پشت سرگذاشت که همگی جزو بهترین تیراندازان جهان به شمار میروند و با بهترین امکانات و تدارکات راهی ریو شده بودند. ولی وضعیت تیراندازان ایرانی زمین تا آسمان با رقبای المپیکیشان فرق میکرد. در روزهایی که همه رقبا برای تیر زدن به هدف همه جور امکاناتی را در اختیار ورزشکارانشان قرار داده بودند، تیراندازان ایرانی در حسرت داشتن فشنگ سوختند و هربار هم که لب به انتقاد گشودند کسی توجهی به آنها نکرد. بحران مالی فدراسیون، پرداخت نشدن دستمزده سرمربی، لغو پیدرپی سفرهای برونمرزی و در نهایت از بین رفتن تمرکز المپیکیها مهمترین چالشهایی بود که نتیجهاش را در المپیک دیدیم، نتیجهای تلخ که حتی اشکهای الهه احمدی نیز از تلخی آن را کم نکرد. حالا آنها که باید پاسخگو باشند خودشان را به بیخیالی زدهاند و به روی مبارک نمیآورند. همانها که در حساسترین زمان باقی مانده تا المپیک به جای آنکه در کنار المپینها باشند رو در رویشان ایستادند و برای پرداخت به موقع بودجه مصوب وقت تلف کردند. روزهایی که باید الهه احمدی و نجمه خدمتی با تمرکز بالا و بدون دغدغههایی که تنها مختص ورزش ایران است تمرین میکردند تا دقیقتر از اینها تیراندازی کنند، لغو مکرر سفرهای از پیش تعیین شده و تورنمنتهای خارجی روی اعصابشان بود. از طرفی بحران کمبود فشنگ داد همه را درآورده و سرمربی خارجی هم که ماهها حقوقش به تعویق افتاده بود. المپیک 2016 برای الهه احمدی به پایان رسید. اگرچه ششم شدن او در المپیک برای ورزش بانوان ایران ارزش مدال را دارد، اما هدر رفتن چهار سال از عمر یک ورزشکار و دوری او از فرزند و خانوادهاش را توجیه نمیکند.