با اين نگاه در سال 2012 ابتدا به مصر مي آيند و از آنجا قاچاقي راهي
غزه مي شود. بيلي در طول جنگ هشت روزه ساكن غزه بوده و تصاوير او توانسته
است تاثير مهمي بر افكار عمومي جهان در رابطه با غزه بگذارد.
در ادامه مصاحبه ما با اين فعال مدني انگليسي را مي خوانيد:
* در اثر چه اتفاقي خانمي كه در انگليس زندگي ميكند با نگاهي دقيق با مقولاتي چون خاورميانه آشنا ميشود و از لايه رسانههاي غربي عبور ميكند؟
در خانه و به واسطه پدرم كه در زمينه مبارزه با ستمگران فعال بود. نيازي به اين نداشتم كه براي تشخيص حقيقت تلاش كنم و هميشه به راحتي ميتوانستم دسترسي دست اول به حقايق داشته باشم.
پس از فوت پدرم در سال 2012 بعد از حمله اسرائيل به نوار غزه، به غزه رفتم و تا سال 2013 در آنجا زندگي كردم. در اين مدت با مردم و فعاليني كه در خود فلسطين مشغول بودند، در ارتباط بودم و توانستم به حقايقي هم دست پيدا كنم.
در ادامه با گروهي به نام «همبستگي با سوريه» كه در زمينه مبارزه با تجاوز به سوريه و احقاق حقوق قانوني مردم سوريه فعاليت ميكردند و همچنين مبارزه با تبليغات رسانهاي كه عليه سوريه صورت ميگيرد مرتبط شدم. به واسطه آشنايي با اين گروه شناخت من در اين عرصه بيشتر شد.
علاوه بر اين در مارس امسال در سي و يكمين جلسه كميسيون حقوق بشر سازمان ملل كه در رابطه با بمبهاي خوشه اي كه در يمن و توسط آل سعود استفاده ميشد شركت كردم و در آنجا هم با فعالين يمني آشنا شدم.
مبارزه با هجمه تبليغات رسانههاي غربي عليه مقاومت در سوريه و يمن يكي از كارهاي اصلي كه در حال حاضر در آن فعال هستم. البته ذكر اين نكته لازم است كه سوريه به خاطر وضعيت استراتژيكي خاصي كه دارد پروپاگاندا و پوشش رسانه اي بيشتري از جانب رسانههاي غربي را جلب كرده و يمن به نوعي در اين زمينه توسط اين رسانهها مغفول واقع شده است. زيرا براي رسانههاي غربي سوريه مهمتر است. اما با اين حال سعي ميكنم با اين پوشش غلط رسانه اي مبارزه كنم.
* در كشور ايران علاوه بر نگاهي رسمي كه به وقايع وجود دارد، قشر جوان نيز به واسطه ارتباط با رسانههاي غربي و وجود گسترده شبكههاي اجتماعي نگاهي متفاوت تر از نگاه رسمي به اتفاقات دارند. سوال من اين است كه آيا اين نوع نگاه و تفاوت در كشور انگلستان به عنوان زادگاه شما و يا كشور فرانسه كه در آن زندگي ميكنيد نيز وجود دارد ؟ اگر چنين است مولفههاي موثر در آن چيست، در غير اين صورت براي رخ دادن چنين اتفاقي چه اقداماتي انجام داده ايد؟
مردم از طريق 4 مرحله رسانه اي، اخبار را دريافت ميكنند. ابتدا همان رسانههاي رسمي و كلي كشور است كه از همان سياست خارجي كشور و به تعبيري از سياست مداخله جويانه كشور تبعيت ميكنند كه طبيعتا اخبار پروپاگاندايي است.
مرحله دوم، بعضي از روزنامهها و رسانههايي هستند كه به نوعي ليبرال محسوب ميشوند مانند روزنامههايي شبيه به روزنامه گاردين كه عمدتا اخبار در آن جوسازي ميشود. اما به دليل گسترش حقايق بعضا اخبار درست را نيز منتشر ميكنند.
مرحله سوم رسانه اي كاملا مستقل است كه غير دولتي بوده و داخل اين دسته، رسانههاي عالي پيدا ميشود كه حقايق را به صورت كامل منتشر ميكنند و گستره نشر آنها در سطح وسيع تري نيز قرار دارد. البته در اين بين رسانههايي وجود دارد كه در عين مستقل بودن، داراي افكار اشتباه و غلط هستند و اخبار اشتباه و موافق با اخبار رسانههاي جمعي را منتقل ميكنند.
مرحله چهارم، فضاي رسانههاي شبكههاي اجتماعي است كه معتقدم فضاي خوبي است اما ميتوان گفت جزء آن دسته از رسانههايي است كه بيشترين مداخله در آن وجود دارد، زيرا به راحتي اخبار نادرست در آن منتشر ميشود، در عين حال ميتوان اخبار درست را از نادرست در اين شبكه جستجو كرد. زيرا شبكههاي اجتماعي و صفحههاي شخصي و جمعي در داخل فيسبوك قرار دارد كه پروپاگاندا را منتقل ميكنند. من نسبت به فضاي شبكههاي اجتماعي در ايران آشناييتي ندارم، اما در غرب، خدشه بسياري بر آن وارد شده و اخبار غلط منتقل شده، اما در عين حال اطلاعات خوبي را هم ميتوان در آن جستجو كرد.
همچنين در رابطه با سوالتان در خصوص قشر جوان، بايد بگويم بله وجود دارد، ولي فقط محدود به قشر جوان نيست، در برنامهها و سخنرانيهايي كه داشتم مخاطبين متفاوتي از سنين مختلف ميبينم كه هدف اصلي آنها در اين برنامه آنها را به اين درجه برسانم كه در خصوص حقايق سوال كنند.
اما روندي كه رسانه اي غربي در اين فضا پي ميگيرند، شبيه به روش شكنجه اي است كه در اتاق گاز اعمال ميشود. بدين ترتيب كه فرد را در فضايي قرار ميدهند كه تمام وجود خود را از ياد ميبرد و به نوعي هيپنوتيزم ميشود. اين فضا، فضايي فيك و غير واقعي است و با ايجاد ترس جاني، مالي و .... حقيقت مدنظر خود را منتقل ميكنند.
* نگاه ما به يمن به دليل هم مذهب بودن متفاوت تر از نگاه ديگران است. نگاه شما به ماجراي يمن چيست؟
در وهله اول خيليها تصور ميكنند كه جنگ يمن، جنگ قوميتي و مذهبي ميان عربستان و ايران است كه زيديها و به طور خاص شيعيان را در يمن حمايت ميكند. اما حقيقت اين است كه جنگ يمن ناظر به حق يمن چه زيدي و چه شافعي است كه حكومتي مستقل از نفوذ آل سعود داشته باشند تا بتوانند در مورد آينده كشورشان تصميم بگيرند.
جمال بن عمر نماينده دبير كل سازمان ملل در امور يمن به اين نكته اشاره كرد كه در سال 2015 از لحاظ قانوني نيازي به اتفاق افتادن جنگ از سوي آل سعود نبود. چرا كه منصور هادي رئيس جمهوري يمن دوبار درگير استعفا شد و در نهايت به رياض متواري شد. در ادامه مردم يمن هم كاملا صلح جويانه فضا را گونه اي پيش ميبردند كه شمال و جنوب يمن به صورت كنفدراسيون فضاي دموكراتيك را ايجاد كنند. اين روند قانوني بود تا جايي كه حتي از جانب سازمان ملل هم چيزي صادر نشد و تنها چيزي كه صادر شد از جانب اوباما بود كه اين جنگ مخاصمه به نفع آل سعود است. در نهايت اين جنگ از لحاظ قانوني بنا و اساسي نداشته است.
بايد نگاهي هم به معاهده 2216 سازمان ملل كه ناظر به يمن است داشته باشيم. اين عهد نامه كاملا مبتني بر مشروعيت حكومت منصور هادي است. افراد مختلفي از داخل و همچنين خارج از يمن كه در حوزه حقوقي فعال بودند به كرات به اين عهدنامه اعتراض كرده و اعلام كردند كه اصل آن كاملا غير قانوني است و مشروعيتي ندارد، زيرا براساس مشروعيت حكومت منصور هادي بوده است. در واقع اين عهدنامه به نوعي عليه يمن استفاده شده است.
در مرحله بعد سازمان ملل افرادي را كه عليه يمن فعال هستند مانند عبدالله صالح و ... مصونيت قانوني داده و همين امر دليلي قانوني براي آل سعود ايجاد كرده تا به روشهاي مختلف مردم يمن را محدود كند. اين محدوديت و تحريم منجر به قحطي و كشته شدن چندين هزار نفر در منطقه يمن شده است.
در اين بين سازمان ملل تاكنون نتوانسته است كميسيون مستقلي را براي بررسي وضعيت يمن تشكيل دهد. تنها كميسيوني كه در اين سازمان بحث يمن را پي ميگيرد، كميسيوني است كه وابسته به منصور هادي است.
نكته دوم كه بايد به آن اشاره شود قبول تحريمها از سوي سازمان ملل عليه يمن است. اين در صورتي است كه هيچ كدام از اين تحريمها ناظر به كشور عربستان صورت نميگيرد.
نكته مهم بعدي رفتار سازمان ملل در قبال ناقضين حقوق بشر است. ابتدا سازمان ملل نام كشور عربستان را جز ليست كشورهاي ناقض حقوق بشر اعلام كرد. اما پس از مدتي شاهد بوديم كه بنا به درخواست و تاكيد آل سعود، نام اين كشور از اين ليست حذف شد.
نكته بعد اينكه آمريكا با 33 ميليارد دلار، انگلستان و فرانسه هر كدام با 7 ميليارد دلار به عنوان سه عضو اصلي سازمان، بيشترين سود را از جنگ يمن ميبرند.
در نهايت ميتوان نتيجه گرفت كه سازمان ملل به عنوان نهادي كه براي حمايت از حقوق بشر و حقوق انساني كشورها ايجاد شده است در اين مسير دچار فساد شده است و در اين بين هيچ حمايتي هم از يمن صورت نميگيرد.
طبق نوارهايي كه محرمانه بوده و به صورت مخفي پخش شده است، اوباما اظهار ميكند كه هدف اصلي آمريكا از جنگ در يمن، دسترسي به منابع آن از جمله نفت بوده است. به همين دليل شاهد حضور نيروهاي آمريكايي در جنوب يمن و در جايي كه خط لولههاي انتقال نفت به عربستان قرار دارد هستيم. آمريكا نيروهاي خود و نيروهاي شبيه به داعش را در اين منطقه به عنوان نماينده گمارده است تا از منافع خود در يمن محافظت كند.
در انتهاي اين بخش از سخنانم بايد به علت اصلي جنگ يمن از سوي آمريكا اشاره اي داشته باشم. به نظر ميرسد هدف آمريكا از جنگ در اين منطقه، دسترسي راحت و سريع تر به آفريقا است. در واقع يمن ميانبري است براي رسيدن به جيبوتي و سپس آفريقا. به همين دليل است كه آمريكا به دنبال به دست گرفتن منطقه يمن است و اين حضور نوعي تمرين براي نيروها و نمايندگان آمريكا در منطقه محسوب ميشود. دقت داشته باشيد كه نيروهايي همچون بوكوحرام در آفريقا هم نمايندههاي آمريكا در منطقه آفريقا هستند.
* سوال بعدي راجع به ايران است. در منطقه دو يا سه كشور وجود دارد كه درگير جنگ هستند. يكي از آنها كشور ايران است كه به صورت نيابتي و يا مستقيم در جنگها شركت دارد. در فلسطين و لبنان با اسرائيل، در سوريه، يمن و عراق هم همين طور. نگاه صريح شما در رابطه با حضور ايران در منطقه چيست؟ به نظر شما اين حضور ايدئولوژيك محسوب ميشود يا براي رسيدن به منافع است؟ آيا ايران به صورت فعال در يمن حضور دارد؟
بيشتر حمايت سياسي و معنوي است. زيديها طرفدار ايرانيها هستند و ما نيز تا جايي كه بتوانيم حمايت ميكنيم. اما اين كمكها حتما تسليحاتي و مالي نيست.
در ابتدا به بررسي سوريه به عنوان يكي از مهمترين كشورهاي منطقه ميپردازم. در آنجا كشورهايي مثل ايران، عراق، روسيه، حزب الله و حتي چين اتحادي را تشكيل داده و وارد اين جنگ شدند. چيزي كه از ايران در اين حضور ديده ميشود، تهاجم و يك اقدام مستقل نيست. ايران به جبهه مقاومتي كمك ميكند كه در مقابل امپرياليسم قرار گرفته است و در داخل اين جبهه نه با هدف ديني و اعتقادي بلكه با هدف مقابله با ستمگر و دفاع از مظلوم وارد عمل شده است.
در ادامه بايد اشاره شود كه اين مقاومت شكل گرفته شده در منطق بايد الگوي كشورهاي اروپايي نيز قرار گيرد. زيرا آمريكا سعي دارد به نوعي كشورهاي اروپايي را نيز مورد خدشه قرار دهد.
نبايد اين نكته فراموش شود كه مرز بين جبهه مقاومت و كشورهاي تجاوزگر در گذشته مرزي نسبتا مخفي بود اما امروزه به دليل اتحادي كه ايران وكشورهاي همراه با آن در كشورهاي در حال مقاومت ايجاد كرده اند اين مرز مشهور و واضح شده است.
* به بحث فلسطين و اسرائيل ورود پيدا كنيم. در چند وقت اخير چند عمليات شهادت طلبانه از سمت فلسطينيها در شهرهاي اسرائيلي و با شهروندان اسرائيلي را شاهد بوديم. خيلي وقتها اين عملياتها از طرف رسانههاي غربي و رسانههاي نزديك به غرب عمليات تروريستي تعبير ميشود. از طرف ديگر رسانههاي حامي مقاومت اين راه را تنها شيوه دفاع تلقي مي كنند. نگاه شما به اين قضيه، نوع حمله و شهروندان اسرائيلي چيست؟
فلسطين از سال 1941، يعني قريب به 70 سال است كه توسط اسرائيل اشغال شده است و در اين مدت هيچ اقدام بشردوستانه و قانوني در حمايت از آن توسط سازمان ملل صورت نگرفته است. تنها اخباري كه از سازمان ملل در رابطه با فلسطين به گوش ميرسد اعلام وضعيت وخيم در اين منطقه است.
جالب است بدانيد كه فلسطين از جانب 3 قدرت، اسرائيل، رهبران فلسطين و NGO هاي داخلي كه توسط غرب پشتيباني ميشوند اشغال شده است. همين امر موجب شده است كه عملا هيچ كمكي به روند مقاومت به لحاظ مالي ، سياسي و نظامي از فلسطين صورت نگيرد. حتي جنبشهاي مقاومتي كه داخل فلسطين فعال هستند مجبور شدند NGO هايي تشكيل داده و با جلب نظر آمريكا و غربيها هزينههاي خود را تامين كنند همين امر موجب استيصال فلسطينيها شده و راهي جز انجام عمليات هاي انتحاري ندارند.
من مخالف كشته شدن شهروند اسرائيلي هستم. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه اولا بيشتر و عمده اسرائيليها در شاخه نظامي فعاليت ميكنند و اسمشان در ليست نظامي است. دوم اينكه كساني كه در آن منطقه زندگي ميكنند اشغالگر هستند و به نوعي نقش داعش را بازي ميكنند. نبايد فراموش شود كه همه آنان مسلح هستند. به همين دليل كشته شدن آنها ، كشته شدن شهروند محسوب نميشود. دوما اينكه من در فلسطين با كساني صحبت كردم كه افرادي از خانواده آنها در عملياتهاي انتحاري شركت كرده بودند. مشخص است كه در اسلام خودكشي حرام است ولي اين را بايد خلاف آنچه كه رسانههاي غربي انجام ميدهند و در وهله اول تروريستي معرفي ميكنند دانست. زيرا فلسطينيها از روي ناچاري دست به اين كار ميزنند و هدف آنها انجام عمليات تروريستي نيست.
نكته ديگر اينكه اگر بخواهيم در خصوص كشته شدن شهروندان صحبت كنيم، ابتدا بايد در خصوص كشته شدن شهروندان فلسطيني صحبت كنيم كه توسط اسرائيل كشته ميشوند.
* خاطره اي از زندگي يك ساله خود در غزه برايمان بگوييد.
ابتدا از شرق غزه وارد شهر شدم و آنجا علي رغم اينكه جزء خاك غزه محسوب ميشود ولي نزديك به يك منطقه محافظت شده اسرائيل بوده و اطراف آن سيم خاردار كشيده شده است. مسلسلهاي اتوماتيك در منطقه به چشم ميخورد و مرز ممنوعيت ورود به منطقه هم به دلخواه اسرائيليها تغيير ميكند. معمولا فلسطينيها اين حد را تشخيص نميدهند و اگر اشتباهي وارد منطقه شود اين مسلسلها به صورت اتوماتيك وار به سمت آنها شليك ميكند.
روز قبل از حمله اسرائيل به غزه در سال 2012 نزديك به منطقه شديم. در واقع به دنبال فيلمبرداري از تانكي بوديم كه وارد خاك غزه شده بود. موقع فيلمبرداري دو هلي كوپتر بالاي سر ما ظاهر شد و شروع به تيراندازي كرد. در همين حين مطلع شديم كه بر اثر اصابت اين گلولهها با بمبهايي كه در زمين كاشته شده بود يك نوجوان 13 ساله فلسطيني مورد اصابت تركشها قرار گرفته است كه منجر به شهادت وي شده است.
روز بعد در مراسم عزا و تشييع پيكر وي حاضر شديم. جنگ شروع شد و ما مجبور به ترك خاك غزه شديم. بعد از گذشت 6 ماه، وقتي كه جنگ تمام شد به منطقه برگشتيم و به سراغ خانواده وي رفتم. با پدر خانواده ديدار كردم و از او در خصوص شهادت پسرش سوالاتي را پرسيدم. پدر در حالي كه گريه ميكرد گفت: آيا خود اسرائيليها خانه و فرزند ندارند؟ اگر دارند آيا حاضر هستند كه گلولهها اين چنين با آنها رفتار كنند و با فرزندي كه اصلا با جنگ كاري ندارد چنين شود.
برايم جالب بود كه يك حرف نفرت انگيز و همراه با عصبانيت نسبت به اسرائيليها از وي نشنيدم. در ادامه با ديگر خانوادههايي كه اين چنين فرزند خود را از دست داده بودند صحبت كردم. جالب بود كه بدانيد همه آنها از كارهاي خارق العاده اي كه توسط فرزندان شهيدشان در 24 ساعت قبل از شهادتشان رخ داده بود ميگفتند و در واقع به نوعي خبر از شهادت آنها ميداد.
در اينجاست كه آدم نميتواند در مقابل چنين ظلمهايي كه در سوريه لبنان فلسطين عراق يمن رخ ميدهد سكوت كند.