کد خبر: ۳۸۶۸۵۵
زمان انتشار: ۱۳:۰۶     ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
اما کلام حضرت امام صادق(ع) می تواند جوابی قاطع و صریح به آقای هاوکینگ باشد و آن قابلیّت تغییر، قدرت و احاطه برتر در همه احوال،شرایط و اَشکال در قوانین فیزیکی حاکم بر عالَم از ناحیه خداوندگار است که این امر نشان می دهد این قبیل افراد از ضعف شدید در شناخت خداوند و عدم معرفت صحیح نسبت به صفات و کارکردهای او در نظام آفرینش برخوردارند وگرنه این چنین از بُعد کلامی به نفی و ردّ آفریننده کائنات نمی پرداختند.

به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، مسیحیان جهان که درصد قابل توجّهی از مردم و همین طور دانشمندان علوم تجربی را تشکیل می دهند در حالت برزخی از اعتقاد یا عدم اعتقاد به خداوند متعال قرار دارند. مطالب سَخیف،بی پایه و خنده داری که در کتاب مقدّس ( اعمّ از تورات و کتاب های وابسته و اَناجیل اَربعَه) وجود دارد عامل جدایی ایشان از مفهوم خدا و خدا باوری است.

برای هیچ انسان صاحب اندیشه و رأيی به خصوص افراد دانشمند و فَرهیخته از مسیحیان قابل قبول نیست که خداوند بیاید و با بنده خود حضرت یعقوب (ع) کُشتی بگیرد1 یا بر اساس آموزه های انحرافی مسیحیّت «پدر» و «پسر» و «روحُ القُدُس» سه خدا باشند با شخصیّت های مجزّا و از طرفی هم متّحد باشند چنان که در عین اتّحاد مجزّا و در عین مجزّا بودن متّحد و یکپارچه باشند.

همه این ها ذهن های کنجکاو و دانش پژوه را یا به سمت انکار ارزش معنوی و اعتبار کتاب مقدّس سوق می دهد یا آن که از اساس وجود خدا را نَفی می نماید.

با کج روی ها و کژ اندیشی های«اَرباب کلیسا»در قرون وسطی که با دانشمندان و فرهیختگانی چون «گالیله» و دیگران در پیش گرفتند، تیر خلاصی به قلب و جان دانشمندان مسیحی بعد از ایشان اصابت کرد و آن ها رابه مرور در بی دینی و بی خدایی مصمّم تر نمود.

از نظر برخی روانشناسان گاهی ریشه بی خدایی در افراد به عُقده های روانی شخص از دوران کودکی یا محیط اطراف باز می گردد مثلاشخصی ضدّ خدا، شاید پدری مذهبی یا برادری مذهبی ولی کج فکر داشته یا در جامعه دینی غیر قابل قبولی رشد و پرورش یافته است که عامل و ریشه بی خدایی در او شده است در حالی که فی نفسه طبق آموزه های اسلام همه انسان ها فِطرتا خدایی و خدا جو هستند.

«استفن هاوکینگ» فیزیکدان هم روزگار ما که از بیماری فلج رنج می برد و در نظر برخی، بزرگترین کیهان شناس جهان محسوب می شود از بیماری روحی« تصوّر ناصحیح نسبت به خداوند» نیز برخورداربوده که این از آن مُهلک تر و غیر قابل تحمّل تر است.

او در سال های اخیر چنین بیان کرد:

"Because there is a law such as gravity, the universe can and will create itself from nothing. Spontaneous creation is the reason there is something rather than nothing, why the universe exists, why we exist," Hawking writes.

(چون قانونی نظیر «گرانش» وجود دارد ، کائنات قادر است از هیچ خود را بیافریند و آفریده شود.به دلیل همین آفرینش خودبه‌خودی است که به‌جای هیچ چیز، چیزهایی وجود دارد. جهان وجود دارد و ما وجود داریم.)

"It is not necessary to invoke God to light the blue touch paper and set the universe going."2

(نیازی نیست به خدا متوسّل شویم که فتیله آبی را برافروزد تا جهان به حرکت درآید.)

او با این طرز تلقّی به نفی صریح خالقیّت و قادریّت خداوند پرداخت و چشم خود را بر همه حقائق عالم بست و این نوع نگاه از سوی یک دانشمند به زَعم برخی نابغه ، راه بشر سرگشته و گم کرده راهِ امروزی را ناهموار تر کرد و به شکلی فرصت به دست آتئیست ها و خداناباوران دنیا داد.

به راستی چه طور امثال هاوکینگ با علم ناقص بشری و امروزی که هر لحظه امکان تغییر و تبدّل فرضیه ها در آن است ، در مورد نبود خدا و عدم نقش او در خالقیّت عالم این چنین با قاطعیّت هر چه تمام تر نظر می دهند؟

اگر چه نظر او با مخالفت شدید برخی همکاران او و طبقات مذهبی مسیحیّت مواجه شد و حتّی برخی از دانشمندان اسلامی نیز جهت مخالفت با نظر و دیدگاه های او تمایل به مُناظره نشان دادند لیکن تاثیرات منفی و مخرّب این دیدگاه برای بشر سرگشته و رویگردان از دین در روزگار ما عواقب فراوانی به دنبال خواهد داشت.

اِشکال این نوع افراد ، عدم آشنایی با اسلام ناب محمّدی(ص) است زیرا قرآن، کامل ترین و دقیق ترین گزاره های شناختی برای معرفت نسبت به خداوند و انبیاء را برای ما ارمغان آورده است. افسوس و صد حیف که نتوانستیم قرآن و تعالیم متعالی پیشوایان راستین اسلام را به سَمع و نَظر همه جهانیان برسانیم.


در این مَقال،جواب هاوکینگ را با روایتی منسوب به امام صادق(ع) می دهم و دیگر به شرح و تفصیل اضافه در این زمینه نمی پردازم :

در روزگار امام صادق(ع) شخصی بی دین و خداناباور به نام » جَعد بن دِرهَم » ظهور کرد که اصالتا از اهالی«خراسان» بود ولی در «دمشق» (پایتخت سوریّه کنونی) سکونت داشت.3

از جمله باورهای انحرافی این شخص مُلحد این بود که:خداوند هیچگاه باحضرت موسی(ع) در «طور» تکلّم ننموده و همین طور حضرت ابراهیم (ع) را هیچگاه به دوستی و خُلَّت نگرفته است.4 از سویی به شهادت تاریخ وی اوّلین شخصی بوده است که مبحث بی فایده «خَلق قرآن» را مطرح نمود و اسباب انحراف افراد فراوانی را ایجاد نمود.5

جَعد، معلّم و دایی«مَروان حِمار» آخرین خلیفه ستمگر اُمَوی نیز بود که مَروان را به حَسَب جَعد بن دِرهَم ، «مَروان جَعدی» نیز می گفتند6 که البتّه این لقب به جهت مذمّت و سرزنش مَروان بوده است.7

او در نهایت در10 ذیحجّه سال 124هجری قمری توسّط«خالِد بن عبدالله قَسری» والی شهر «کوفه» به خاطر همین عقاید انحرافی اش به قتل رسید و فتنه اش خاموش شد.8

با این بیان برخی از ارباب حدیث روایتی را از همین جَعد بن دِرهَم نقل نموده اند که می تواند پاسخ صریح و کوبندهامام صادق (ع) باشد آن هم قرن ها قبل به هاوکینگ و امثال او در این نوع موضع گیری های نادرست :

«قِيلَ‏ إِنَّ الْجَعْدَ بْنَ‏ دِرْهَمٍ‏ جَعَلَ فِي قَارُورَةٍ مَاءً وَ تُرَاباً فَاسْتَحَالَ دُوداً وَ هَوَامّاً فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ أَنَا خَلَقْتُ ذَلِكَ لِأَنِّي كُنْتُ سَبَبَ كَوْنِهِ فَبَلَغَ ذَلِكَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ لِيَقُلْ كَمْ هِيَ وَ كَمِ الذُّكْرَانُ مِنْهُ وَ الْإِنَاثُ إِنْ كَانَ خَلَقَهُ وَ كَمْ وَزْنُ كُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ وَ لْيَأْمُرِ الَّذِي سَعَى إِلَى هَذَا الْوَجْهِ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى غَيْرِهِ فَانْقَطَعَ وَ هَرَبَ.»9

گفته شده است که :

«جَعد بن دِرهَم»، آب وخاک را در شيشه اي ريخت و پس از مدّتي آنها تبديل به کِرم وحشرات [ و جانوران ریز] شد آنگاه به اصحاب و دوستان خودگفت: من اينها را آفریده ام ، چراکه من اسباب به وجودآمدن اين جانوران را فراهم نموده ام .

چون اين خبر به حضرت امام صادق(ع)رسيد، ایشان فرمودند:

اگراو[ واقعا راست می گوید و مدعی است که]خالق و آفریننده آن هااست پس بايد بگويد:تعداد این جانوران و مخلوقاتش چه قدر است؟ تعداد نر و ماده آن ها را مشخّص کند؟وزن(جِرم) هرکدام ازآنها چه قدراست؟ وفرمان دهد که آن جانوران به چيز ديگري تبديل شوند [ چون کسی که به این شکل آفریده است حتما قدرت تغییر و حتّی بازگشت به این شکل اوّلیّه را هم دارد.]،آنگاه [ جَعد]محکوم گرديد و فرار کرد.»


نتیجه گیری

محوریّت کلام هاوکینگ در فرضیه عدم خالقیّت خداوند در عالم و کائنات، شاید با عملکرد آزمایشی جَعد بن دِرهَم در نفی خالق تا حدّی تفاوت داشته باشد هر چند هر دو شخصیّت می خواستند و می خواهند خالقیّت و قادریّت خداوند را از دو مَنظَر و دیدگاه مختلف نفی نمایند.

اما کلام حضرت امام صادق(ع) می تواند جوابی قاطع و صریح به آقای هاوکینگ باشد و آن قابلیّت تغییر، قدرت و احاطه برتر در همه احوال،شرایط و اَشکال در قوانین فیزیکی حاکم بر عالَم از ناحیه خداوندگار است که این امر نشان می دهد این قبیل افراد از ضعف شدید در شناخت خداوند و عدم معرفت صحیح نسبت به صفات و کارکردهای او در نظام آفرینش برخوردارند وگرنه این چنین از بُعد کلامی به نفی و ردّ آفریننده کائنات نمی پرداختند.

در مجامع علمی و دانشگاهی و حوزوی خیلی از افراد جواب هایی به رَغم کلام ناصَواب و غیر علمی هاوکینگ در اثبات وجود خالق عالَم داده اند لیکن به نظر ما شاید یکی از بهترین پاسخ ها به هاوکینگ همین کلام پُر مغز امام صادق (ع) در سیزده قرن قبل به مُلحِدی چون جَعد بن دِرهَم و همفکرانش می باشد که در همه اَعصار طنین اندازاست.

سیّد مرتضی میرسراجی (کارشناس علوم حدیث)

پی نوشت

1. سِفر پیدایش، فصل 32 ،بند 24.

2. http://www.reuters.com/article/us-britain-hawking-idUSTRE6811FN20100902

3. البدایه و النّهایه ج 9،ص 350.

4. سرح العیون ص 293.

5. البدایه و النّهایه ج 9 ،ص 350.

6. تاج العروس ج 4 ،ص 393.

7. الانساب ج 3، ص 287.

8. البدایه و النّهایه ج 9 ،ص 350، انساب الاشراف ج 4 ،ص 100.

9. الامالی (سیّد مرتضی) ج 1، ص 284.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱۰
در انتظار بررسی: ۵
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۵۴ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
۴
۰
(چون قانونی نظیر «گرانش» وجود دارد ، کائنات قادر است از هیچ خود را بیافریند و آفریده شود.به دلیل همین آفرینش خودبه‌خودی است که به‌جای هیچ چیز، چیزهایی وجود دارد. جهان وجود دارد و ما وجود داریم.)
دوستان هافکینگ و خود هافکینگ جواب دهند.
قانون گرانش از کجا بوجود آمده که چنین قدرتی دارد؟
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۴۰ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
۳
۰
قانون گرانش رابایداز او پرسید چه کسی بوجود آورده؟
پاسخ
حسین
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۱۰ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
آره به خود خدا قسم همش مخلوق خودش وباید به این باباگفت اگه خدایی نیست پس قانون گرانش از کجا اومده ؟آقای نابغه
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۱۱ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
به نظر هاوکینگ و امثال او قانون گرایش و قوانین فیزیکی دیگر همان خدا هستند....
پاسخ
پریناز
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۱۹ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
جالب بود ممنون
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۵۸ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
پاسخ امام صادق خیلی هوشمندانه بوده است
پاسخ
آهنی
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۱۲ - ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
فوق العاده اس دا دا
پاسخ
ناشناس
Sweden
۱۱:۱۹ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
آنچه می شود از دعوای هاوکینگ و موافقان و مخالفانش فهمید فقط یک چیز است:
هر کس تعریفی که از خدا در ذهنش دارد را مبنای قضاوت درباره او قرار می دهد.

وقتی هاوکینگ می گوید خدا وجود ندارد، دارد آن خدایی را رد می کند که در
ذهن خودش مجسم کرده و جای داده است. البته چنین خدایی وجود ندارد.
هاوکینگ تعریف خدا را نتیجه جهالت آدمی می داند و فکر می کند با بیشتر
شدن اطلاعات انسان در مورد روابط ریاضی و فیزیکی حاکم بر دنیا دیگر نیازی
به خدا نیست!
اما دو اشکال بزرگ به حرف او وارد است:
اولا : علم خودش هر چه بیشتر پیش می رود با مجهولات بسیار بیشتری مواجه
می شود. اکنون سوالات پیش روی بشر بسیار بیشتر از سوالاتی است که بشر
هزارسال و حتی صد سال قبل داشت. همین علم هر روز به روز شده و اطلاعاتی
که قبلا علم می دانست را مردود می داند و از آقای هاوکینگ باید پرسید از
کجا مطمئن است که روزی به تمام این مجهولات پاسخ داده خواهد شد؟

ثانیا: اصلا فرض می کنیم علم به همه مجهولات بشر پاسخ داده است و همه
آنچه در جهان می گذرد را با فرمولهای ریاضی توضیح داده است. اما این تنها
بدان معنی است که بشر روابط حاکم بر دنیا را کشف کرده است. اما آیا باز
هم پاسخی وجود دارد که این روابط چرا وجود دارند؟ مثلا فرضا ما فهمیدیم
زمین دارای نیروی جاذبه است و آن را دقیقا فرمول بندی کردیم. حالا یک نفر
می پرسد چرا زمین جادبه دارد؟ در اینجا آقای هاوکینگ و همکارانش تلاش می
کنند فرمولهایی ارائه کنند که نشان دهند چطور ذرات تکیل دهنده ماده با هم
ارتباط دارند که این ارتباط نیروی گرانشی را ایجاد کرده است! اما این
پاسخ سوال نیست! چرا که سوال این بود که اساسا چرا این روابط وجود دارند؟
چرا وجود موجود است؟
آیا علم هرگز توانست این سوال را پاسخ دهد؟
هرگز. چون کار علم فقط کشف فرمول ها است . نه دلیل وجود داشتن آنها.
پس چنین علمی چگونه می تواند به خود اجازه دهد که وجود داشتن خالق این
روابط را نفی کند درحالی که تنها کاشف این روابط است؟

پس تا اینجا مشخص شد که ادعای هاوکینگ در خصوص اینکه علم می گوید خدا
وجود ندارد ، صرفا به این دلیل است که او خدایی را محصور در این روابط و
فرمول ها در ذهن خود مجسم کرده است! البته چنین خدایی وجود خارجی ندارد.
آن خدایی که قرنها مردم تصور می کردند مرد ریشویی است که در آسمان زندگی
می کند و پسرش را به زمین می فرستد هم وجود ندارد. اساسا هر چیزی که بشود
او را در مجسم و یا تعریف کرد قطعا خدا نیست.

پس خود بخود کسانی که می پرسند اگر خدایی هست پس خدا را چه کسی بوجود
آورده است هم سوالشان اشتباه است. چون آنچه قابل بوحود آمدن باشد و این
روابط بر او حاکم باشد که دیگر خدا نیست!

ضمنا نکته دیگری در سخنان آقای هاوکینگ هست که جز غرور نمی شود نام دیگری
بر آن نهاد و آن اینکه او مدعی است معجزه با علم سازگار نیست!
در اینجا باید از ایشان پرسید مگر علم با همه مجهولات انسان سازگار شده
است؟ پانصد سال پیش سخن گفتن از اینکه روزی انسان پرواز می کند با علم
سازگار نبود!از کجا ایشان مطمئن است علمی که خودش در مورد فردای خودش
مطمئن نیست می تواند ملاک سازگاری یک پدیده باشد یا نه؟ همین الان هم اگر
واقعا علم همه حوادث و روابط جهان را توضیح می دهد برای چه به اکتشافات
و تحقیقات علمی ادامه دهیم؟ اعلام کی کنیم ای مردم دنیا بشر از همه چیز
سر در آورد و بدینوسیله دیگر به توسعه دانش نیازی نیست و از هم اکنون
حقوق آقای هاوکینگ و همکارنشان در تمام دانشگاههای دنیا قطع می کنیم!
بگذریم از اینکه دروغ نامیدن همه مواردی که مردم دنیا معجزه می
نامند،مانند بیماری که بی هیچ دلیل شناخته شده علمی شفا می یابد و یا همه
اینکه در زلزله ای خانه های گاهگلی در فاصله صد متری گسل حتی ترک هم بر
نمی دارد - اتفاقی که در زلزله سال 92 بلوچستان در ایران رخ داد- یا
مرتاضی که جلوی چشم شما به از زمین بلند می شود، یا حوادث فراوانی در
زندگی روزمره که به یاد می آوریم قبلا در خواب وقوع آنها را دیده
ایم،و... نشانه این است آقای هاوکینگ اساسا چشم خود را بر بسیاری از
واقعیتهای جاری در دنیا بسته است. صرفا به دلیل اینکه این واقعیتها با
فرضیه دلخواه او برای رد وجود خدا سازگار نیست. البته شاید روزی علم این
پدیده ها را هم فرمولبندی کند، اما فرمولبندی کردن هیچ پدیده ای دلیل
وجود آن پدیده نیست. ما فقط فرمولها را کشف می کنیم.

آری. حقیقت این است که هر آنچه در عالم می گذرد معجزه است. از تبدیل یک
اسپرم به یک انسان یا حیوان و یا یک سوپرنووا در کهکشانی دور دست، همه
معجزه هستند. بشر فقط وجود آنها را کشف و گذارش می کند و سعی دارد روابط
حاکم بر این پدیده ها را فرمول بندی کند. اما مجددا هیچ دلیلی برای توضیح
آنکه اصلا چرا این روابط وجود دارند ندارد.
پس هر آنچه در دنیا می بینیم معجزه است منتهی به بعضی عادت کرده ایم و آن
را بی هیچ سوالی می پذیریم و بعضی را معجزه می نامیم چون برایمان تازگی
دارند.


هاوکینگ و همفکرانش می پرسند اگر خدا وجود دارد پس قبل از خلقت چه می
کرده است؟ باز هم جوابش این است که آن چیزی که قبل و بعد برایش معنی
داشته باشد و دارای زمان باشد هم خدا نیست! خدا خود دلیل وجود داشتن زمان
و مفهوم قبل و بعد است. اصلا چرا زمان وجود دارد؟



و در پایان
ای کسانی که خدا را قبول دارید.
یاد بگیرید که خدایی را تعریف نکنید که در ذهن بشر قابل گنجاندن باشد. که
چنین خدایی وجود ندارد. اگر آب دریا را در یک لیوان بریزید این لیوان
دیگر دریا نیست.
و ای کسانی که خدا را قبول ندارید! اول بیندیشید چه چیز را به عنوان خدا
تعریف کرده و سپس وجودش را رد کرده اید.
پاسخ
دبیر
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۱ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
روش تحقیق تجربی نمی تواند در همه هستی کار برد داشته باشد.......نظم در کهکشانها قطنا وجود ناظم قوی را تایید می کند
پاسخ
حقگو
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۳۲ - ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
۰
۰
فکر کنم داره کم کم مغزش هم مثل جاهای دیگه بدنش فلج میشه که همچین خزغبلاتی رو به هم میبافه.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها