به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، پس از سه چهار جنگي كه رژيم اسراييل عليه اعراب تدارك ديد و در همه جنگ ها به نحوي قواي عربي را متحمل شكست كرد آرام آرام سرخوردگي ناشي از تحقير نظامي اعراب آنها را از راهبرد «نابودي اسراييل» به «همزيستي با اسراييل» سوق داد.
ميدان دار اين حركت سازشكارانه انور سادات بود كه در 15 اكتبر 1970 جايگزين جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر شده بود. سادات كه بطور نيم بند در سال 1973 با اسراييلي ها زور آزمايي كرده و نتيجهاي حاصل نكرده بود برخلاف سلفش عبدالناصر راه همزيستي مسالمت آميز بااسراييل را در پيش گرفت و در سال 1978 يك سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به رهبري امام خميني (ره) از بيت المقدس ديدار كرد.
اين اقدام او اگرچه اسراييل را وارد دوره شناسايي در صحنه منطقه اي و بين المللي كرد و حمايت هاي غربي از وي و حكومتش را به دنبال داشت ليكن نفرت از وي را در اعماق قلوب مردمش تزريق نمود. امري كه سادات هرگز آن را در محاسباتش وارد نكرد تا زماني كه به دست خالد اسلامبولي افسراسلامگراي ارتش مصر ترور شد. از اين زمان به بعد بود كه سنجش ذائقه ملت ها همواره در نظر سران دولت هاي عربي در خصوص عادي سازي روابط با رژيم اشغالگر قدس مورد محاسبه قرار گرفت و به رغم امضاي قرار داد سازش كمپ ديويد ميان مصر و اسراييل اما هرگز اين روابط از مرحله صلح سرد عبور نكرد. چرا؟ چون ملت مصر هيچ گاه اين قرار داد را به رسميت نشناخت و هنوز هم به رسميت نمي شناسد.
تاريخ جملات زير را در باره انور سادات به ثبت رسانده است: وي اولين حاكم يك كشور عرب بود كه پيمان سازش را با دولت اسرائيل امضاء نمود و اين كشور را بي چون و چرا به رسميت شناخت. وي همچنين به دليل همين تلاش براي برقراري سازش موفق به دريافت جايزه صلح نوبل توسط بنياد نوبل در سال 1978 گرديد. هرچند اين پيمان در افكار عمومي غرب و اسراييل يك موفقيت جدي براي اسراييل محسوب ميشد و انورسادات بعنوان فردي صلح طلب معرفي ميشد اما افكار عمومي اغلب اعراب مسلمان مخالف اين قرارداد بود. در سپتامبر سال 1981، سادات اقدام به سركوب و دستگيري گروههاي مخالف سازش در جهت آرام كردن و كنترل كامل اوضاع مصر نمود كه موج دستگيريها در خارج از مصر با محكوميتهاي بينالمللي مواجه شد. در نتيجه در روز 6 اكتبر 1981 ميلادي، يعني كمتر از يك ماه از آغاز دستگيري مخالفان(تقريبا يك سال قبل از آزاد سازي خرمشهر از دست رژيم بعث صدام و يكسال قبل از اشغال بيروت توسط اسراييل)، انور سادات مورد سوءقصد قرار گرفت. در سالروز رژه پيروزي 6 اكتبر در قاهره، انور سادات در جايگاه ويژه به دست تني چند از سربازان ارتش مصر وابسته به گروه جهاد اسلامي مصر و مشخصا سروان خالد اسلامبولي از ناحيه سر هدف قرار گرفت و به قتل رسيد. بعدها گفته شد كه در آن روز مسئولان اصلي كنترل و حفاظت رئيس جمهور در مراسم حج و در عربستان سعودي بسر ميبردند. گروه جهاد اسلامي مصر مخالف سرسخت قرار داد سازش كمپ ديويد ميان مصر و اسرائيل و شناسايي اسرائيل توسط مصر بود. اين جماعت از اينكه سادات مصر را از خط مقدم مقابله با رژيم صهيونيستي خارج كرده بود به شدت خشمگين بودند. پس از ترور انور سادات حضرت امام (ره) در پيامي كه به مناسبت عيد قربان صادر فرمودند در عبارات كوتاهي به ترور انور سادات هم اشاره مي فرمايند: «... در اين سال، اين عيد براي مسلمانان از آن جهت مبارك تر است كه در آستانه آن فرعون مصر رهسپار كوي فرعونيان گرديد..».
اهميت فوق العاده استراتژيك و ژئوپلتيك مصر در جهان عرب آنزمان و برتري نظامي اين كشور نسبت به ديگر كشورهاي عربي در ميانه هاي قرن بيستم بركسي پوشيده نيست. بزرگي مي گفت مصر حكم رهبري جهان عرب را داشت هرگاه قيام و قعود مي كرد امت عربي هم به تبع مصر قيام و قعود مي كرد. جنگ هاي دهه50 و 60 قرن بيستم عليه اسراييل به رهبري جمال عبدالناصر براي رهايي فلسطين و همدرديها و همراهي خالصانه امت عربي با او مصداقي بر دوره طلايي مصر در رهبري جهان عرب بود.
با اين وجود دولت مقتدر مصر با همه جبروتش و با همه حمايت هاي مالي، سياسي و ديپلماتيك غرب از رئيس جمهور وقتش اما زماني كه از خط مطالبات ملت مسلمان اين كشور خارج شد و تن به سازش داد ملت تصميم ديگر گرفت و مهر ننگين سازش با غاصبان صهيونيستي را برپيشاني سادات داغ كرد.
اين روزها شاه سلمان؛ شاه سعودي گو اينكه سوداي سازش با اسراييل را دارد. دست كم از اخبار و رفت و آمدهاي پرترافيك هوايي تل اويو- رياض و بالعكس كه چنين برداشت مي شود. خواه اين نزديكي به قولي با هدف بدركردن رقيبش ايران از ميدان رقابت منطقه اي باشد خواه فرجام دادن به طرح سازش عربي- اسراييلي، هرچه باشد احتمالا عامل امتي را وارد محاسبات راهبردي اش نكرده است. همان عاملي كه انورسادات فكرش را نمي كرد و اساسا اهميتي نداد و مستظهر به عايدات مالي غرب آرمان امتي فلسطين را زيرپا گرفت و شد آنچه كه نبايد مي شد.
دولت سعودي پس از باختنِ قافيهِ رقابت منطقه اي و جهاني به محور مقاومت، اين روزها از ترس مرگ به خود مرگ پناه برده است. سفر انور عشقي عالي رتبه ترين مقام نظامي سعودي به تل آويو پس از شكست در سوريه، عراق، يمن، لبنان و... دقيقا همان وضعيتي را در ذهن انسان عربي تداعي مي كند كه سفر انور سادات رئيس جمهور مصر به بيت المقدس پس از شكست در جنگ رمضان 1973 تداعي كرد. به نظر مي رسد شاه سلمان براي حفظ سلطنت خود عطاي رهايي فلسطين را بر لقايش بخشيده باشد و از نابودي اسراييل به همزيستي با اسراييل رضايت داده است. اما در عصر بيداري ملت ها آيا پناه بردن به اسراييل تداوم سلطنت را براي بن سعود تضمين خواهد كرد؟ آيا ملت عربستان فرصت خواهد داد كه سناريوي سادات براي او و پسرش تكرار نشود؟ به واقع هيچ تضميني وجود ندارد و اساسا به گواه تاريخ، ملت ها به هيچ خاندان و سلطنت و مالك خائن به ملتي تضمين ماندن نداده اند.
ميان رهبري «قلب» ملتهاي عربي توسط عبدالناصر در ميانه هاي قرن 20 با رهبري «جيب» دولت هاي عربي توسط شاه سلمان در قرن 21 تفاوت از زمين تا آسمان است. او نه ميخواهد و نه توانش را دارد كه بر قلب ملت هاي عرب رهبري كند چه رسد به اينكه امورات آنها را به دست گيرد و هدايت نمايد و ملت ها هم پشت سر او حركت كنند. شاه سعودي با تن دادن به سازش و خيانت به امت عربي و اسلامي روزهاي سختي در پيش خواهد داشت چه بسا نسخه انور سادات و يا نسخه پهلوي دوم و يا بن علي در انتظارش باشد.