کد خبر: ۳۸۶۴۱۵
زمان انتشار: ۱۴:۱۹     ۰۵ مرداد ۱۳۹۵
فضاي پادگان اشرف به نحوي است كه كوچك ترين اطلاعات خارج از فيلترهاي تعبيه شده توسط مسئولين گروه تروريستي منافقين بدست اعضاي اين سازمان نمي رسد؛ در چنين شرايطي كه افراد كمترين اطلاعات را از فضاي بيرون پادگان دارند بسترهاي لازم براي مغزشويي - شست و شوي مغزي - اشخاص كاملا فراهم است.
به گزارش پایگاه 598، خبرنامه دانشجويان ايران نوشت: سازمان منافقين و ساختار  فاسد و غيراخلاقي آن موضوعي نيست كه بركسي پوشيده باشد. اسناد، مدارك و گفته هاي توابين اين سازمان مخوف هريك ادله اي محكم در جهت تاييد اين موضوع است. جنايات هولناك مسعود رجوي معدوم، سركرده اين سازمان بر عليه زنان و دختران پادگان اشرف تا شستشوي مغزي نيروها در جهت نيل به اهداف پليدي كه در سر مي پروراندند.

فضاي پادگان اشرف به نحوي است كه كوچك ترين اطلاعات خارج از فيلترهاي تعبيه شده توسط مسئولين گروه تروريستي منافقين بدست اعضاي اين سازمان نمي رسد. در چنين شرايطي كه افراد كمترين اطلاعات را از فضاي بيرون پادگان دارند بسترهاي لازم براي مغزشويي - شست و شوي مغزي - اشخاص كاملا فراهم است.

شيوه‌هاي مغزشويي و يا به ‌اصطلاح علمي (علم تغيير ذهن افراد (LNP از مدت ها قبل در دستور كار مجاهدين خلق قرار داشته است تا از اين طريق افرادي كه شايد تا پيش از اين از عواطف و احساسات انساني برخوردار بوده اند، به گرگ هايي خون آشام تبديل شوند و جان انسان هاي بيگناه را به فجيع ترين شكل ممكن مي گيرند.

[سازمان مجاهدين]

مغزشويي فرآيند منحصربه فرد خود را در پادگان اشرف داشت. افراد عضو سازمان بايد هر روز موضوعاتي كه در ذهن داشتند و يا به آن انديشيده اند را مكتوب كنند. سپس در جلساتي كه عصرها برگزار شد فرد آن نكات را در جمعي از اعضا قرائت مي كرد و در اين مرحله افراد موظف بودند تحت هر شرايطي از متن خوانده شده توسط فرد انتقاد كنند و او را مورد هجمه هاي فحش و ناسزا قرار دهند. در اين شرايط ساختارهاي شخصيتي فرد طي مدت زماني كوتاه منهدم مي شود و شخص عملا به يك فرد ذليل و زبون مبدل مي گردد.

تحت فشار قراردادن اعضاي مورد نظر و خرد كردن شخصيت و انسانيت او مواهب فراواني را عايد سركردگان اين سازمان تروريستي مي كرد. براي پياده سازي اهداف از قبل طراحي شده و پركردن ذهن افراد از خونريزي و آدمكشي، مي بايست ذهن اعضا خالي از داشته هاي شخصي شود و شخصيت فرد كاملا تخريب گردد.

[سازمان مجاهدين]

ابراهيم خدابنده يكي از اعضاي جدا شده از سازمان مجاهدين خلق است. او كه بيش از بيست سال در اين سازمان مخوف فعاليت مي كرده در خصوص نحوه شست و شوي مغزي اعضاي سازمان اين طور توضيح مي دهد: «براي شست و شوي مغزي ابتدا فرد را به لحاظ رواني تخليه مي ‌كنند تا حدي كه نسبت به مسائل خارج از خود بيگانه مي‌ شود و به نقطه‌ اي مي‌ رسد كه به رهبر يا مسئولش وابسته مي ‌گردد.»

وي يادآور شد: در اين حال، فردي كه آزارش به مورچه‌يي نمي‌ رسيد قادر به اعمال تروريستي در منطقه‌ اي مي‌شود كه چندين نفر را از بين مي‌برد.

[سازمان مجاهدين]

وي با اشاره به مجاب‌سازي مدون در بازسازي فكري فرد و شست ‌و شوي مغزي گفت: با اين تكنيك مدون و برنامه‌ريزي شده بصورت مستمر كه درسازمان منافقين نيز كاربرد بسياري داشت، افراد به نقطه وابستگي به فرد مسوول مي‌رسند.

خدابنده با اشاره به مبحث رواني موسوم به "تهاجم به خويشتن فرد" افزود: در اين شيوه كه در سازمان منافقين به نام"شكستن فرديت" مطرح بود فرد مجاب مي شود كه بايد شخصيت كاذب و عنصر مادون انساني خود را خرد كند و با اين روش، قدرت "نه گفتن" در او از بين مي‌رود.

برگزاري مستمر نشست هاي عقيدتي – تشكيلاتي سازمان مجاهدين خلق نيز يكي از راه هاي مغزشويي اعضا بود.

[سازمان مجاهدين]

هر از گاهي يك موضوع محوري در نظر مي گرفتند و هفته ها در مورد آن مهم بحث و تبادل نظر مي شد. اينكه مثلا چرا تاكنون رجوي معدوم موفق به سرنگوني نشده را مبحث خود قرار مي دادند و در نهايت هر كسي خود را مقصر اين امر مي دانست؛ اينكه سازمان اگر به اهداف پليدش دست نيافته حتما ما مقصر هستيم!

موضوع شست و شوي مغزي از همان ابتداي فعاليت هاي سياسي سازمان مجاهدين خلق مورد تأييد سركردگان بود و اين روش كثيف را مورد تأييد قرار داده بودند.

فرامرز رفيع پور جامعه شناس و محقق ايراني در اين باره در كتاب آناتومي جامعه اين گونه مي نويسد: «پرنده اي كه مدت ها اسير قفس است آزاد كنيد. در اين حال مي بينيد كه ديگر نمي تواند از بال هايش براي پرواز استفاده كند. ذهن او به او فرمان پرواز نمي دهد در حالي كه او از بال هاي سالمي هم برخوردار است. بررسي سياسي شستشوي مغزي Brain Washing . يادم آمد زماني كه در اوايل انقلاب در دبيرستان تدريس مي كردم، شعار روز سازمان" مبارزه با شستشوي مغزي دانش آموزان براي اعزام به جبهه هاي جنگ" بود. در آن زمان هنوز مسئولين سازمان كشف نكرده بودند كه شستشوي مغزي با شستشوي سيب زميني متفاوت است ولي امروز كه تمامي منتقدين و فعالين حقوق بشر براي آزادي جسمي و روحي ساكنين اشرف تلاش مي كنند و رهبران فرقه را به شستشوي مغزي نيروهاي خود متهم مي نمايند، سازمان به راحتي منكر وجود چنين پديده اي مي شود و سعي مي كند كه با شبيه سازي هاي كودكانه مانند شستن مغز و سيب زميني توسط شلنگ آب، نيروهاي خويش را در اشرف كه هيچ گونه دسترسي به منبع علمي و آموزشي ندارند، در همان انجماد فكري بيست و چند ساله نگهدارند.»

[سازمان مجاهدين]

بسياري از افراد كه فريب وعده هاي سازمان مجاهدين خلق را خورده بودند و به اين سازمان گرويده بودند، پس از مدتي كوتاه متوجه دروغ ها و فسادهاي سيستم اين سازمان شدند. همين عوامل زمينه ساز تمايل آن ها به خروج از مقر اصلي منافقين –پادگان اشرف– شد. اما مسعود رجوي و همدستانش اگر تن به اين درخواست ها مي دادند عملا مجاهدين خلق را بايد منحل اعلام مي كردند، لذا به هر طريق ممكن سعي بر حفظ نيروهاي خود داشتند.

توسل به زور و مغزشويي يكي از اين ترفندها به حساب مي آمد. بتول سلطاني عضو سابق شوراي رهبري گروهك تروريستي منافقين، در مورد روش هاي سران اين سازمان تروريستي براي نگه داشتن اعضاي خود در اشرف و در بي خبري كامل گفت: «سازمان طي يك پروسه طولاني مدت و براي شستشوي مغزي افراد، از احساسات مذهبي اعضاي خود كه غالبا شيعه هستند، حتي رابطه اعضا با امام حسين(عليه السلام)، سوءاستفاده كرده اند. مثلا مسعود رجوي مي گفت من امام حسين(عليه السلام) را قبول دارم و از عاشورا صحبت مي كرد؛ از نماز صحبت مي كرد و بر اقامه نماز تاكيد مي كرد.»

[سازمان مجاهدين]

سلطاني تأكيد مي كند: «سازمان مجاهدين خلق در طولاني مدت با شستشوي مغزي اعضاي خود را نگه مي داشت. در چنين شرايطي رجوي موجب يك سري ازدواج اجباري شد و بعد هم دستور طلاق اجباري داد و كودكان را از والدين شان جدا كردند؛ در اين فرقه هيچ رابطه خانوادگي به رسميت شناخته نمي شود و حتي خواهر و برادرها هم نمي توانند يكديگر را ببينند… بستر اين شستشوي مغزي، ادعاي نجات مردم ايران بود.»

كنترل ذهن اعضا براي چندصباحي بيشتر بر تخت خفت نشستن جزو اساسي ترين اصول رجوي به حساب مي آمد. ترسيم چنين فضايي و قرار گرفتن افراد در مراحل كنترل ذهن توسط مسئولين سازمان شرايط را براي خونريزي هاي بيشتر فراهم مي كرد.

بتول رجايي فردي بود كه با دستور مستقيم رجوي مسئول گفت و گو و شست و شوي مغزي كساني بود كه قصد خروج از اردوگاه اشرف را داشتند. شخصي كه چندي پيش بيماري سرطان او را از پاي درآورد.

به گفته بسياري از افراد جدا شده از سازمان منافقين، سلسله ترورهاي كور كه در كشور و توسط اعضاي فريب خورده سازمان صورت گرفت در همين چارچوب قرار مي گرفت.

نكته قابل تامل اينكه مقوله مغزشويي يك حركت معمول در سازمان هاي تروريستي به حساب مي آيد. گروه تروريستي داعش نيز كه تحركات وحشيانه اش قلب خاورميانه و حالا ديگر اروپا را نشانه رفته است نيز براي عمليات هاي انتحاري از ترفند شست و شوي مغزي افراد جذب شده بهره مي برد.

چندي پيش روزنامه «پاكستان» در گزارشي مخفيانه كه توسط وزارت كشور پاكستان منتشر شد تاكيد كرد كه حدود 40 تا 50 هزار نفر از نوجوانان و جوانان كه به وسيله سركردگان داعشي دچار شست و شوي مغزي شده اند تحت آموزش هاي مختلف نظامي قرار گرفته اند. افرادي كه پس از مدتي كوتاه هريك همچون بمبي سيار قابليت انفجار در هرگوشه از دنيا را خواهند داشت.

[سازمان مجاهدين]

كاظم افجه اي با به شهادت رساندن شهيد كچوئي، ترور شهيد محراب آيت الله مدني به دست مجيد نيكو، ترور شهيد محراب  آيت الله دستغيب به دست گوهر ادب آواز تنها نمونه هايي از تاثيرات مغزشويي در سازمان منافقين است.

اشخاصي كه با عمليات هاي انتحاري هم برخي از بزرگان كشور را به شهادت رساندند و هم كمر به نابودي خود بستند.

نمونه هاي بسيار ديگر از شهادت مردم كشورمان به دستان پليد عمال تروريستي منافقين در كارنامه سراسر سياه سازمان مجاهدين خلق وجود دارد كه سبب شده تا ابد مهر ننگ و بدنامي بر پيشاني اين گروه تروريستي بخورد.

يكي از فرماندهان زن گروه تروريستي منافقين كه با شرايط خاص اجازه خروج از پادگان اشرف را پيدا كرد و پاي نامه اي را امضا نمود كه سندي دروغين شد بر هرزگي و فاحشه بودنش در گفت و گو با يكي از شبكه هاي ماهواره اي گفته بود: «اگر من امكانات داشتم يك كتاب قطور از شكنجه هايي كه سازمان بر سر امثال من و هزاران زن ديگر آورده بودند، مي نوشتم تا ملت ايران بدانند اين مجاهدين چقدر كثيف هستند.»
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها