این در حالی است که گویا رشیدپور آنقدری که به جنجال برنامهاش فکر میکند، صحت و سقم خوراکی که روی برنامه زنده به خورد مخاطبش میدهد، برایش مهم نیست و آن را میتوان در شاهکار چند وقت قبل او دید، جایی که تصویر یک نوجوان را نشان میدهد و او را شهید مدافع حرم ارمنی معرفی میکند! آنهم وقتی که کاربران اینترنتی که این روزها همه سنین را شامل میشوند، عکس یک سرباز در مشهد را با فوتوشاپ تغییر داده اند و دو پاراگراف هم نوشتهاند که شهید مدافع حرم ارمنی! آیا رشیدپور به عنوان مجری یک رسانه میلیونی نباید کمی تحقیق کند؟
تصویر پایینی: شهید مدافع حرم ارمنیِ رشیدپور/ تصویر بالایی: عکس اصلی
به نظر میرسد این مجری بدون اینکه بررسی درباره موضوعات داشته باشد، همین که خبر و عکس جالبی را در تلگرام خودش میبیند، آنرا روی آنتن زنده بازنشر میدهد.
در تازهترین دستهگلی که ایشان به آب دادهاند و به خیال خودشان افشاگری کردهاند، پای سازمان تامین اجتماعی و رئیس سابقاش را به تلویزیون باز کرده، به نظر میرسد جنجالهای ماجراهای پشت پرده به قدری برای رشیدپور هیجانانگیز بوده که کارآگاهبازی درآورده و از سندی رونمایی کرده که اصلا وجود نداشته است!
ماجرا به سال ۹۲ برمیگردد، امید مهدینژاد یکی از طنزپردازان کشور به جهت شوخی با موضوعات آن روزها نامهای از جانب فردی به نام صفرعلی ماندگاری که بازنشسته تامین اجتماعی است خطاب به سعید مرتضوی مینویسد و در آن درخواست وام سه میلیون تومانی میکند و میگوید به صندوق مراجعه کرده اما مسئولان گفتهاند به دلیل کمبود اعتبار نمیتوانند به او وام بدهند مگر اینکه سعید مرتضوی دستور پرداخت بدهد. پایین همین برگه امضای ۱۰ نفر از مدیران را میبینیم که هیچکدام اسم ندارند و البته زیر یکی از امضاها اعلام میشود که درخواست کننده فوت کرده و در نهایت با پرداخت ۲۰۰ هزار تومان کمک هزینه کفن و دفن به بازماندگان او موافقت میشود.
نامه طنز مهدینژاد سال ۹۲ در سایتهای خبری منتشر شده بود
مهدینژاد برای اینکه به سطح طنز نامه بیفزاید، غلطهای املایی و دستوری مشخصی را در یادداشت مدیران قرار میدهد. این مطلب طنز سه سال قبل در وبسایتهایی هم منتشر شده بود و به نظر میرسد حالا بعد از مدتها این نامه را رشیدپور پیدا کرده و بدون حتی ذرهای تحقیق آن را در تلویزیون نمایش میدهد!
رشیدپور نامه را با زوم بالا روی صفحه به نمایش میگذارد و دقیقا از غلطهای املایی ایراد میگیرد و به روند اداری سازمان انتقاد میکند و اصلا هم از خودش نمیپرسد که یک نامه مردمی چطور روی سربرگ سازمان تامین اجتماعی تایپ شده است، اصلا از خودش نمیپرسد چرا این امضاها تاریخ و هویت ندارند و هرکدام یک رنگ هستند و باز هم میتوان از این ایرادها گرفت که چرا رشیدپور به قیمت دیده شدن از آنها چشم پوشی کرده است.
نامهای در رسانه ملی و شبکه سوم سیما دیده شده، عجیب نیست که مخاطب با تصور واقعی بودن موضوع برای صفرعلی ماندگاری دلسوزی کنند.
در ادامه ماجرا و هرچند دیر، سازمان تامین اجتماعی خود به میدان آمد و در بیانیهای نسبت به نامهای که اصلا وجود خارجی ندارد، موضعگیری کرد و دلایل منطقی جعلی بودن نامه را اعلام کرد. رشیدپور از همین آب گلآلود باز هم برای برنامهاش ماهی میگیرد و با اعلام اینکه به دلیل ملاحظات برنامهشان نمیتوانسته نام سازمان مربوطه و رئیس آنرا که اتفاقا فرد معروفی هم هست، بیاورد، اما مردم در فضای مجازی نامه را دیدند و فهمیدهاند که «تامین اجتماعی» بوده و حالا جوابیه داده و آن را روی آنتن زنده میخواند! انتظار میرود یک فرد رسانهای که اتفاقا خودش را بسیار صاحب سبک میداند، حالا که پیش از خواندن نامه اولی تحقیق نکرده و از صحت آن اطمینان نداشته، بعد از جوابیه دست کم عذرخواهی کند که چنین چیزی را در رسانه ملی خوانده است. او تنها به اشاره این نکته اکتفا میکند که وظیفهاش بوده جوابیهای که خطاب به برنامه خودش است را بخواند.
جوابیه تامین اجتماعی به رشیدپور