سرویس سیاسی پایگاه 598 - حسین صفدری/ پس از آنکه چندی قبل، فائزه هاشمی رفسنجانی به دیدار عوامل نجس فرقه بهائیت رفت و خواسته انقلابیون و دلسوزان، برخورد با این حرکت هنجارشکنانه وی بود، اما در عمل نه تنها وی متقاعد به ندامت و جبران نشد بلکه از کار خود نیز دفاع کرد و اکنون وارد فاز تازه ای از قبح زدایی از ارزشها و عبور از خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی شده است.
در اظهار نظری که به تازگی از وی منتشر شده آمده است:"من دین اسلام را دین کاملی میدانم اما حکومت دینی را نفی میکنم. حکومت دینی نباشد بهتر است و با آن موافق نیستم. حکومت دینی ارزشها را از بین میبرد و دین مردم را تضعیف میکند".
این سخنان دختر آقای هاشمی رفسنجانی بی شباهت به مواضع و گفته های اعضای دولت موقت و نهصت آزادی نیست که نتیجه آن مواضع، این بود که امام(ره) فرمودند:"نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت به هیچ امری از امور دولتی یا قانونگزاری یا قضایی را ندارد و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قران کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است"
وجه شباهت تفکر باطل دولت موقت و این سخنان فائزه چیست؟
در اینکه اندیشه مسلط بر فضای انقلاب، یک اندیشه دینی و اسلامی بود جای هیچ شکی وجود ندارد. اما اعضای دولت موقت علیه مبانی دینی جبهه گرفتند و نتوانستند خود را با مردم و انقلاب همگام کنند. مثلا حسن نزیه در سال 58 میگوید:"این نه ممکن و نه مفید و نه خوب است که بخواهیم تمامی مسائل سیاسی و اقتصادی و حقوقی را بر اساس موازین و مقررات اسلام مورد حل و فصل قرار دهیم".
سایر اعضای دولت موقت و از جمله خود بازرگان و عزت الله سحابی و عباس امیرانتظام نیز همچون فائزه هاشمی رفسنجانی از تداخل دین و سیاست انتقاد و آن را به عنوان راهبردی برای تشکیل حکومت محکوم نمودند. بگونه ای که بازرگان آشکارا گفت:"هدف اتخاذی دولت موقت خدمت به ایران از طریق اسلام و به دستور اسلام بود در حالی که آقای خمینی برای انقلاب و برای رسالت خود خدمت به اسلام از طریق ایران را اختیار کرده بودند."