كيهان نوشت:
1- هنوز 48 ساعت از خطبه
هاي متين امام خامنه اي در نمازجمعه تهران نگذشته بود كه نخست وزير رژيم
صهيونيستي، اعضاي كابينه را فراخواند و با اشاره به اين بيانات كليدي از
آنها خواست ديگر درباره تهديد نظامي عليه ايران سخني نگويند؛ كمي محترمانه
تر از اين عبارت كه «خفه خون بگيريد»! ايهود باراك وزير دفاع و موشه يعالون
معاون نخست وزير، پنج شنبه گذشته در كنفرانس امنيتي هرتزليا ادعا كرده
بودند اسرائيل توان حمله به تأسيسات اتمي ايران را دارد. واكنش نتانياهو پس
از شنيدن بيانات ولي امر مسلمين جالب بود. «آقا» روز جمعه با رد ادعاي
دخالت ايران در حوادث بحرين، تصريح كردند «ما آنجايي كه دخالت كنيم صريح مي
گوييم. ما در قضاياي ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه اش هم پيروزي جنگ
33 روزه و پيروزي جنگ 22 روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتي با رژيم
صهيونيستي مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش مي كنيم و هيچ ابايي هم از
گفتن اين حرف نداريم...». اثر ضرب شست و سيلي آبداري كه به اعتبار اين
كلمات در گوش سران اسرائيل نواخته شد، بسيار بيشتر از سيلي هايي بود كه با
انهدام غيرمترقبه دو ناوچه ساعر 5 و حدود 90 تانك اسطوره اي مركاوا در جنگ
33 روزه به گوش صهيونيست ها نواخته شد. حالا آويوكوخاوي رئيس اطلاعات ارتش
اسرائيل مي گويد 200 هزار موشك دوربرد و كوتاه برد، عمق تل آويو و هر جاي
ديگر اسرائيل را نشانه رفته اند.
نتانياهو كه خود در زياده گويي كم از
باراك و يعالون ندارد، نتوانست در برابر ضرب شست امام خامنه اي چيزي بگويد.
در برابر حرف حق و ماجرايي كه در انظار ميلياردها انسان كنجكاو واقع شده،
چه بگويد؟! او فقط توانست به اعضاي دولت خويش نهيب بزند «اصلا در مورد
تهديد عليه ايران چيزي نگوييد. اين گونه سخنان چيزي جز زيان ندارد و موجب
مي شود اسرائيل در خط مقدم رويارويي با حكومت اسلامي ايران قرار گيرد و
تلاش براي تحريم را با مشكل مواجه سازد. شما سخنان برخي رهبران منطقه را
شنيديد كه هيچ چيز مانع آنها نيست و به سادگي همسايگان (!؟) خود را تهديد
به قتل عام مي كنند. در روزهاي اخير درك كرده ايم كه در چه محيطي زندگي مي
كنيم. سخنان رهبر ايران را درباره نابودي اسرائيل شنيديد». همين روزها اگر
واشنگتن پست خبر مي دهد «مقامات آمريكا به اسرائيل گوشزد كرده اند درگيري
نظامي باعث تقويت و قدرتمندتر شدن ايران خواهد شد»، هاآرتص نيز بعد از
گرفتن پيام ولي امر مسلمين نوشته است «جنگ 2006 با حزب الله لبنان، مصيبت
بارترين جنگ براي اسرائيل بود. بر همين اساس اسرائيل بايد پيش از هر
اقدامي، خاطره جنگ لبنان را در ذهن مرور كند. اسرائيل در جنگ 33 روزه و 22
روزه، بيشتر از آنچه به دست آورد، از دست داد». ظاهرا ماجرا اين است كه
رسانه هاي غرب كوشيدند تصوير و پيام نمازجمعه باشكوه تهران را سانسور كنند.
اما آنها كه بايد مي ديدند و مي شنيدند، تمام پيام را گرفتند؛ چه آنجا كه
امام المسلمين با ظرافت تمام از كلمات صريح و صادقانه و حكيمانه، پتكي بر
سر تهديدكنندگان ساخت و چه آنجا كه درياي مواج جمعيت از دانشگاه تهران تا
وسعت بلوار كشاورز و خيابان طالقاني (بعد از تقاطع خيابان ولي عصر«عج») با
فرياد تكبير به خروش آمد. سرماي استخوان سوز و اين همه جمعيت پاكباخته و
مشتاق؟! آنها كه بايد پيام را گرفتند، اگرچه بسياري از ناگفته ها ماند
براي وقتش. «ولسنا نرعد حتي نوقع ولا نسيل حتي نمطر».
2- مقتداي انقلاب
فرمودند «مهم ترين نقطه قوت ما در اين 32 سال، عبارت است از غلبه بر چالش
ها... يكي ديگر از نقاط قوت ما، بنيه قوي و ساخت محكم كشور و نظام ما در
مواجهه با دشمني هاست. ما در مقابل دشمني ها مضطرب نمي شويم، نگران نمي
شويم... تهديد به جنگ به ضرر آمريكاست؛ خود جنگ 10 برابر به ضرر آمريكاست».
اين غلبه بر چالش ها كه دشمنان نيز هر روز بر آن شهادت مي دهند، و شجاعت و
طمأنينه و صلابت در برابر مستكبران از كجا آمد؟ پيتر جنكينز نماينده سابق
انگليس در آژانس (2006-2001) چند روز پيش به روزنامه تلگراف گفته است «9
سال پيش كه اولين بار با ديپلمات هاي ايراني مذاكره كردم، كاملا موافق
محروم كردن ايران از هرگونه ظرفيت غني سازي بودم ولي اينك مسائل را به گونه
ديگري مي بينم زيرا برخلاف سال 2003 خيلي چيزها تغيير كرده و غرب درباره
اينكه ايران نبايد غني سازي كند، تقريبا در دنيا منزوي شده است... همه
شواهد نشان مي دهد شخصيت ايراني ها با جسارت و بي اعتنايي به تهديدهاي ما
همخواني دارد نه كوتاه آمدن در برابر فشار». خاستگاه اين مقاومت پيروز
كجاست؟ وعده الهي كه «رعب و هراس را در دل هاي كافران مي اندازم» (انفال-12
و آل عمران- 151) از متن كدام قانونمندي و كدام فرمول ها جوشيد؟ اينكه
خداوند مي فرمايد «بأسهم بينهم شديد تحسبهم جميعا و قلوبهم شتّي. نزاع
دشمنان ميان خودشان شديد است. گمان مي كني يكي هستند درحالي كه دل هايشان
پراكنده است» (حشر- 4)، از كجا ناشي مي شود و اردوگاه كفر و جبهه احزاب
چگونه به آشفتگي ميل مي كند؟ «انا فتحنا لك فتحاً مبينا» هست، ناكامي و
محروميت از رحمت و حمايت الهي هم هست. نقطه ثقل اقتدار ما كجاست و پاشنه
آشيل ما كجا مي تواند باشد؟
3- «امت و امام» ما به شهادت اين 32سال، نه
از شيطان بزرگ و نه شيطان كوچك نمي هراسند. نه از تهديدهاي آمريكا مي
هراسند و نه فريب مي خورند و تن به سازش مي دهند. اين شجاعت و بصيرت هم
مستظهر به قانون تغييرناپذير الهي است. «انما ذلكم الشيطان يخوّف اوليائه
فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين. همانا شيطان منحصراً، دوستان و پيروان
خود را مي ترساند پس از آنان نهراسيد و از خدا بترسيد اگر كه مؤمن هستيد.»
(آل عمران-175). باور داريم كه «شيطان هيچ سلطه اي بر مؤمنان و اهل توكل
به پروردگار ندارد. تسلط شيطان صرفاً بر كساني است كه پيروي او را مي
كنند.» (نحل- 99و 100). يقين آزموده مؤمنان است كه «لله جنود السماوات و
الارض» همه لشكريان آسمان و زمين، از آن خداست.» (فتح-7) يعني كه سپاه
آمريكا و اسرائيل هم وقتي به عراق و لبنان يورش مي برند، در خدمت خداوند
هستند. اما همه اين فرمول هاي قدرت، يك «كليد راهبردي» و يك نقطه «تمركز و
انطباق» دارد. كليد راهبردي، آيه29 سوره فتح است آنجا كه ويژگي شاخص پيامبر
خدا(ص) و پيروان او را «اشداء علي الكفار رحماء بينهم»- سخت گير و
نفوذناپذير در برابر كفار، و مهربان و عطوف در ميان خويش- تعريف مي كند.
نقطه تمركز و انطباق فرمول هاي قدرت، وفاداري به ميثاق حق، حسن ظن به وعده
هاي خداوند و اطاعت از اولياي الهي است. خداوند بشارت «فتح مبين» را معطوف
به بيعت رضواني مي داند كه اهل ايمان در بحبوحه تهديد و محاصره با رسول خدا
بستند و در مقابل، سكينه الهي و وعده پاداش پيروزي قريب الوقوع بر آنان
نازل شد.
اين مهندسي قدرت مي تواند مهندسي معكوسي نيز داشته باشد كه
همان مهندسي ضعف و آشفتگي و شكست است. بني اسرائيل از چنگال فرعون و هامان
نجات يافتند و خود را قوم برگزيده خدا دانستند اما آن قدر «نقض پيمان»
كردند و كلمات الهي را به ميل خويش وارونه كردند و دور زدند كه مورد «لعنت»
قرار گرفتند؛ يعني رابطه آنها با كانون قدرت براي هميشه قطع شد. دلهاشان
را به امر خدا قساوت گرفت تا نتوانند به سوي پروردگار و قدرت و رحمت
لايزال او بازگردند. «فبما نقضهم ميثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسيه
ًيحرّفون الكلم عن مواضعه» (مائده- 31). ما و نخبگان ما- و هيچ قوم ديگري-
از شمول تبعات پيمان شكني و بي وفايي مستثنا نيستيم، همچنان كه از آثار
وفاداري به ميثاق. عجيب است. شايد تصور شود پيمان شكني ادامه نفاق است اما
آيه 77 سوره توبه تأكيد مي كند «به خاطر اينكه پيمان شكستند و آن را دروغ
خواندند، خداوند نفاق را در دل هاي آنها قرار داد.» عظمت قصه براي ما معلوم
است؟ برسر پيمان نماندن و نقض ميثاق، آدمي را منافق مي كند- مانند منافقين
عجيب و غريبي كه در روزگار اميرمؤمنان(ع) و در تاريخ 23ساله انقلاب ما
پديدار شدند- منافق اصالتاً كسي است كه به خداوند بدگمان است. «و خداوند
عذاب مي كند منافقان و مشركان را كه سوءظن به پروردگار دارند. حوادث
ناگواري را كه براي مؤمنان انتظار مي كشند، بر خود آنان نازل مي شود و غضب و
لعنت الهي نيز شامل آنهاست» (فتح- 6). نتيجه اين مي شود كه انسان و گروه
بدگمان به خدا، به شياطين و مستكبران پناه مي برد، فريب لبخند دشمن را مي
خورد و در برابر ارعاب ها، كم مي آورد. «و اي پيامبر پيش از تو هيچ پيامبري
را نفرستاديم مگر اينكه هرگاه او طرحي ريخت، شيطان القائاتي كرد سپس
خداوند آيات خود را محكم ساخت تا القائات شيطان را مايه فتنه و گمراهي
كساني قرار دهد كه قلبهايشان بيمار و دچار قساوت است». (حج- آيات35و 25)
4-
وعده نصرت الهي حق است اما فقط براي آنها كه «قالوا ربّنا الله ثم
استقاموا». مؤمنان و مجاهداني كه پشت به ميثاق و بيعت الهي كردند، تمام
سرمايه سالها مجاهدت و جانبازي و شكنجه و زندان را يك شبه به آتش كشيدند.
قرآن حكيم تصريح مي كند كار اينان عين حماقت است. «دست خداوند بالاتر از
دست دشمنان است. پس هركس پيمان بشكند، به زيان خود پيمان شكسته و هر كه به
عهد خود با پروردگار وفا كند، پاداش بزرگي به او داده خواهد شد.» (فتح-01) و
نيز «و لا تكونوا كالتي نقضت غزلها من بعده قوه » انكاثا... و مانند آن
زن عرب- كه به حمقاء معروف شد- نباشيد كه رشته خود را بعد از تابيدن و محكم
كردن، وا مي تابيد و مي گشود... سوگندها و پيمان هاي خود را وسيله خيانت و
فساد قرار مي دهيد به خاطر اينكه گروهي جمعيت شان بيشتر از جمعيت شماست...
چنين نكنيد كه در اين صورت قدم شما بعد از ثبات مي لغزد و (طعم تلخ) بدي
را مي چشيد... و همانا صابران را بهتر از آنچه مي كردند پاداش مي دهيم.
هركس از زن و مرد، عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد، همانا او را به حيات
طيبه زنده مي داريم و پاداش آنان را بهتر از آنچه مي كردند، مي دهيم»
(آيات29 تا 79 سوره نحل).
5- ملت و نخبگان ما مي توانند به فضيلت
«برادري» پيامبر اعظم(ص) برسند. پيامبر فرمود «دوست دارم برادرانمان را
ببينيم.» اصحاب پرسيدند آيا ما برادران تو نيستيم؟ و پاسخ شنيدند «شما
اصحاب من هستيد اما برادران ما كساني هستند كه هنوز نيامده اند.» در
تفاسير قرآن- از جمله تفسير نمونه- و ذيل آيه شريفه «محمد رسول الله
والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم»، به گفت وگوي مشابه پيامبر(ص) با
اصحاب اشاره شده و اينكه پيامبر درباره «برادران» خويش فرمود «آنها بعد از
من مي آيند و مرا نمي بينند. براي هر كس از آنان اجر 05نفر از شماست چراكه
شما در شرايطي هستيد و ياراني داريد كه در كار خير ياريتان مي كنند.» شرط
اخوت با پيامبراعظم(ص)، نفوذ ناپذيري و سخت گيري در برابر كفار و مهرباني
در ميان مؤمنان است. آيا سياستمداران و اصحاب خطابه و رسانه و احزاب ما
چنان كه بايد به اين راهبرد پايبند بوده اند؟ امام صادق عليه السلام مي
فرمايد «مسلمان برادر مسلمان است؛ بر او ستم نمي كند و او را خوار نمي سازد
و به او خيانت نمي كند. و سزاوار است بر مسلمانان سخت كوشي در پيوند با
يكديگر و تعاون در عطوفت نسبت به هم... تا اينكه چنان باشيد كه خداوند عز و
جل مي فرمايد: رحماء بينهم؛ مهربان باهم و دلسوز نسبت به امور پنهان آنان
بر شما چنان كه انصار رسول خدا بودند».
ايام مبارك دهه فجر، ايام تجديد
ميثاق و بيعت دوباره است. يا ايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا
دعاكم لما يحييكم... لبيك يا رسول الله!
محمد ايماني