يكي از ضعف‌‌هاي موجود در وزارت تعاون،كارورفاه اجتماعي عريض وطويل ضعف نظارتي وعملکردي است و درچنين شرايطي وزيرمربوطه سه راه حل پيش رودارد.1- تغييررويکردها وعزل مديران ناکارآمد2- استعفا3- تن دادن به استيضاح.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری بسیج، محمد نیشابوری سردبیر روزنامه شروع در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان "استعفا یا استیضاح کدام به نفع ربیعی است؟" نوشت:درميان رسانه‌هاي مكتوب تنها رسانه‌اي كه با آغازسونامي‌افشاي فيش‌هاي حقوقي درخصوص وزارت تعاون، كارورفاه اجتماعي به صورت صريح موضع گرفت روزنامه تجارت بود.
در سرمقاله اين نگارنده در آن روزنامه که توسط بسياري ازرسانه‌‌ها وگروه‌هاي تلگرامي بازنشرشد؛ سخن اصلي برآمده ازيك توقع بسيارروشن بود؛اين‌كه علي ربيعي استفعا بدهد.اگرچه درآن زمان برخي ازدوستان مشترك انتقاد كردند كه‌اي كاش توصيه مي‌كرديد كه ربيعي مقصران را عزل كند نه آنكه خود استفعا بدهد،اما اين توصيه با آنچه در مجموعه وزارت تعاون،كار و رفاه اجتماعي درحال وقوع است؛ كاملا متفاوت وحتي متناقض خواهد بود. يكي از ضعف‌‌هاي موجود دراين وزارت عريض وطويل ضعف نظارتي وعملکردي است. اين وزارتخانه بزرگ ردايي است كه به قامت علي ربيعي دوخته نشده است.اوازروزنخست وبراساس تحليل فعالان وكارشناسان عرصه كار، اشتغال و توليد، توانمندي لازم براي مديريت براين جايگاه را نداشت.شايد بپرسيد که دلايل اين عقيده چيست؟ اول آنكه:علي ربيعي30 سال تمام درفضاي فكري واجرايي امنيتي زندگي واشتغال داشته است.فضايي كه ذاتا با حوزه توليد، كار،كارگري،تعاون و... ناسازگاراست.
اين حوزه‌ها مملو از چالش‌هاي توده‌اي و مردمي‌است. جنس مديريت دراين وزارتخانه با ساير وزارتخانه‌هاي كشور كاملا متفاوت است. رويكرد درآن بايد كاملا مردمي‌باشد. مردمي‌به معناي هم دردي ونشست وبرخاست با كودكان يتيم ومعلول نيست.هويت وزيركاربايد هويت کار وكارگري باشد.اگرچه جناب ربيعي خود کارگربوده وازبنيانگذاران خانه کارگرمحسوب ميشود اما تمام اين موضوعات بازهم تجلي گرنگاه وانديشه‌هاي کارگري وکارفرمايي نيست.البته كارشناسان منصف حوزه كاروكارگري هم عقيده دارند که علي ربيعي به شدت دراين خصوص ضعيف است. نزديک کردن خواسته‌هاي جامعه کارگري وکارفرمايي، ايجاد وحدت رويه درپيگيري مطالبات اين دوجامعه،توجه دادن ويا آگاهي بخشي به جامعه کارگري وکارفرمايي درخصوص راهکارهاي مشترک برون رفت ازوضعيت کنوني اقتصاد، همراه کردن جامعه کارفرمايي براي تحقق مطالبات ازدولت وحاکميت به منظورايجاد فضاي جديد درعرصه‌اشتغال،توجه دادن دولت به موضوع اصلاح ساختار اقتصادي بعنوان تنها راه برون رفت ازپديده شوم بيکاري وايجاد رونق اقتصادي و... همگي از بايدهايي بوده است كه وي بايد انجام مي‌داد و انجام نداد. دوم:مديراين دستگاه بيش ازآن‌كه جامعه شناسي بدانديا رويکرد اجتماعي به کاروتوليد داشته باشد بايد داراي نگاه ونگرش اقتصادي باشد.عرصه كاروتوليد امروزديگر پذيراي نگاه تئوريك درحوزه علوم انساني نيست. جامعه شغلي وعرصه كاروتوليد امروزگره خورده با علم اقتصاد است.
امروز ديگر نمي‌توان ميان كارفرما وكارگرصرفا تضاد طبقاتي ديد.اين دودرسال‌هاي اخيردريك سنگرومقابل يك دشمن قرارگرفته‌اند. دشمني به نام ركود وتورم. دراين ميان نقش مديرعالي وزارت كار،نقشي فرا طبقاتي وفراصنفي ميشود. وزيرتعاون وكاربايد بتواند ديدگاه‌هاي اين دوطبقه اقتصادي ويا دولايه وقشراجتماعي را به هم نزديك كند.اگراو درد و هدف مشترك ميان اين دو مي‌يافت اكنون وضعيت ركود اينگونه نگران كننده نبود. كارفرمايان مرجع وپناهگاه دردهايشان شده است وزارت اقتصاد ،وزارت صنعت و بانک‌ها وكارگران هم به‌رغم آنكه بايد به سوي وزارت كارهجوم بياورند وبا اوبه مذاكره وتعامل بنشينند درراهرو‌هاي ويا دراجراي احكام دادگاه‌ها سرگردان شده‌اند وآنان كه به آخرخط رسيده‌اند هم شلاق مي‌خورند وزنداني مي‌شوند. اين اتفاقات محصول عدم وجود استراتژي مشخص دربرخورد با معضل تعطيلي بنگاه‌ها و اخراج و بيکاري کارگران است.
چنانچه هم اکنون ناهمگوني وحتي خنثي سازي عملکردها را درراس وزارت كاروادارات كل استان‌ها شاهديم. اين درد وقتي بيشترمي‌شود كه اكنون دراستان‌ها 5 اداره كل وده‌ها واحد تحت پوشش وزارت تعاون،كارورفاه اجتماعي وجود دارد كه هرروزاصطكاك وجدل ميانشان نه كمتربلكه بيشتروبيشترمي‌شود. نبود اساسنامه وآيين نامه‌هاي ادغام سه وزارتخانه موجب تداخل شديد بسياري ازوظايف وماموريت‌ها شده است.مديران استاني هيچکدام درچترحمايتي وهدايتي مشخصي قرارندارند.شرکت‌هاي تابعه وبنگاه‌هاي اقتصادي تحت پوشش همچنان دراختيار افراد غير همسو با دولت يا دلالان و کاسبان اقتصادي است.ريخت وپاش‌هاي عجيب،حق الجلسه‌هاي سرسام آور،عضويت درهيات مديره‌هاي مختلف،معاونان ومديران فرتوت وقديمي‌وبازنشسته،بده بستان‌هاي سياسي،رويکردهاي آکادميک محض به حوزه‌اشتغال و...ازاين وزارتخانه موجودي فشل ودفع الوقت ساخته است.
درچنين شرايطي وزيرمربوطه سه راه حل پيش رودارد.
1- تغييررويکردها وعزل مديران ناکارآمد
2- استعفا
3- تن دادن به استيضاح.ظاهرا توصيه‌هاي مکرربه‌ايشان توسط اصلاح طلبان ورفقاي سابق درخصوص عزل مديران ناکارآمد وحتي استعفا حمل برباج خواهي شده است.درچنين شرايطي بايد نمايندگان ملت مقابل انحراف مسئوليت‌ها بايستند وازراي مردم حراست کنند.شايد استيضاح بتواند ربيعي را ازخواب عميق بيدارکند.
* محمد نیشابوری
در سرمقاله اين نگارنده در آن روزنامه که توسط بسياري ازرسانه‌‌ها وگروه‌هاي تلگرامي بازنشرشد؛ سخن اصلي برآمده ازيك توقع بسيارروشن بود؛اين‌كه علي ربيعي استفعا بدهد.اگرچه درآن زمان برخي ازدوستان مشترك انتقاد كردند كه‌اي كاش توصيه مي‌كرديد كه ربيعي مقصران را عزل كند نه آنكه خود استفعا بدهد،اما اين توصيه با آنچه در مجموعه وزارت تعاون،كار و رفاه اجتماعي درحال وقوع است؛ كاملا متفاوت وحتي متناقض خواهد بود. يكي از ضعف‌‌هاي موجود دراين وزارت عريض وطويل ضعف نظارتي وعملکردي است. اين وزارتخانه بزرگ ردايي است كه به قامت علي ربيعي دوخته نشده است.اوازروزنخست وبراساس تحليل فعالان وكارشناسان عرصه كار، اشتغال و توليد، توانمندي لازم براي مديريت براين جايگاه را نداشت.شايد بپرسيد که دلايل اين عقيده چيست؟ اول آنكه:علي ربيعي30 سال تمام درفضاي فكري واجرايي امنيتي زندگي واشتغال داشته است.فضايي كه ذاتا با حوزه توليد، كار،كارگري،تعاون و... ناسازگاراست.
اين حوزه‌ها مملو از چالش‌هاي توده‌اي و مردمي‌است. جنس مديريت دراين وزارتخانه با ساير وزارتخانه‌هاي كشور كاملا متفاوت است. رويكرد درآن بايد كاملا مردمي‌باشد. مردمي‌به معناي هم دردي ونشست وبرخاست با كودكان يتيم ومعلول نيست.هويت وزيركاربايد هويت کار وكارگري باشد.اگرچه جناب ربيعي خود کارگربوده وازبنيانگذاران خانه کارگرمحسوب ميشود اما تمام اين موضوعات بازهم تجلي گرنگاه وانديشه‌هاي کارگري وکارفرمايي نيست.البته كارشناسان منصف حوزه كاروكارگري هم عقيده دارند که علي ربيعي به شدت دراين خصوص ضعيف است. نزديک کردن خواسته‌هاي جامعه کارگري وکارفرمايي، ايجاد وحدت رويه درپيگيري مطالبات اين دوجامعه،توجه دادن ويا آگاهي بخشي به جامعه کارگري وکارفرمايي درخصوص راهکارهاي مشترک برون رفت ازوضعيت کنوني اقتصاد، همراه کردن جامعه کارفرمايي براي تحقق مطالبات ازدولت وحاکميت به منظورايجاد فضاي جديد درعرصه‌اشتغال،توجه دادن دولت به موضوع اصلاح ساختار اقتصادي بعنوان تنها راه برون رفت ازپديده شوم بيکاري وايجاد رونق اقتصادي و... همگي از بايدهايي بوده است كه وي بايد انجام مي‌داد و انجام نداد. دوم:مديراين دستگاه بيش ازآن‌كه جامعه شناسي بدانديا رويکرد اجتماعي به کاروتوليد داشته باشد بايد داراي نگاه ونگرش اقتصادي باشد.عرصه كاروتوليد امروزديگر پذيراي نگاه تئوريك درحوزه علوم انساني نيست. جامعه شغلي وعرصه كاروتوليد امروزگره خورده با علم اقتصاد است.
امروز ديگر نمي‌توان ميان كارفرما وكارگرصرفا تضاد طبقاتي ديد.اين دودرسال‌هاي اخيردريك سنگرومقابل يك دشمن قرارگرفته‌اند. دشمني به نام ركود وتورم. دراين ميان نقش مديرعالي وزارت كار،نقشي فرا طبقاتي وفراصنفي ميشود. وزيرتعاون وكاربايد بتواند ديدگاه‌هاي اين دوطبقه اقتصادي ويا دولايه وقشراجتماعي را به هم نزديك كند.اگراو درد و هدف مشترك ميان اين دو مي‌يافت اكنون وضعيت ركود اينگونه نگران كننده نبود. كارفرمايان مرجع وپناهگاه دردهايشان شده است وزارت اقتصاد ،وزارت صنعت و بانک‌ها وكارگران هم به‌رغم آنكه بايد به سوي وزارت كارهجوم بياورند وبا اوبه مذاكره وتعامل بنشينند درراهرو‌هاي ويا دراجراي احكام دادگاه‌ها سرگردان شده‌اند وآنان كه به آخرخط رسيده‌اند هم شلاق مي‌خورند وزنداني مي‌شوند. اين اتفاقات محصول عدم وجود استراتژي مشخص دربرخورد با معضل تعطيلي بنگاه‌ها و اخراج و بيکاري کارگران است.
چنانچه هم اکنون ناهمگوني وحتي خنثي سازي عملکردها را درراس وزارت كاروادارات كل استان‌ها شاهديم. اين درد وقتي بيشترمي‌شود كه اكنون دراستان‌ها 5 اداره كل وده‌ها واحد تحت پوشش وزارت تعاون،كارورفاه اجتماعي وجود دارد كه هرروزاصطكاك وجدل ميانشان نه كمتربلكه بيشتروبيشترمي‌شود. نبود اساسنامه وآيين نامه‌هاي ادغام سه وزارتخانه موجب تداخل شديد بسياري ازوظايف وماموريت‌ها شده است.مديران استاني هيچکدام درچترحمايتي وهدايتي مشخصي قرارندارند.شرکت‌هاي تابعه وبنگاه‌هاي اقتصادي تحت پوشش همچنان دراختيار افراد غير همسو با دولت يا دلالان و کاسبان اقتصادي است.ريخت وپاش‌هاي عجيب،حق الجلسه‌هاي سرسام آور،عضويت درهيات مديره‌هاي مختلف،معاونان ومديران فرتوت وقديمي‌وبازنشسته،بده بستان‌هاي سياسي،رويکردهاي آکادميک محض به حوزه‌اشتغال و...ازاين وزارتخانه موجودي فشل ودفع الوقت ساخته است.
درچنين شرايطي وزيرمربوطه سه راه حل پيش رودارد.
1- تغييررويکردها وعزل مديران ناکارآمد
2- استعفا
3- تن دادن به استيضاح.ظاهرا توصيه‌هاي مکرربه‌ايشان توسط اصلاح طلبان ورفقاي سابق درخصوص عزل مديران ناکارآمد وحتي استعفا حمل برباج خواهي شده است.درچنين شرايطي بايد نمايندگان ملت مقابل انحراف مسئوليت‌ها بايستند وازراي مردم حراست کنند.شايد استيضاح بتواند ربيعي را ازخواب عميق بيدارکند.
* محمد نیشابوری
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
ارسال نظرات
ناشناس
۱۷:۱۴ - ۲۳ تير ۱۳۹۵
استعفاء بده و برو ..............
پاسخ 
جدیدترین اخبار پربازدید ها
