وبلاگ اسکالپل نوشته است:
متن زیر، سخنرانی با ارزشی از سردار رشید اسلام شهید مهدی باکری در جمع رزمندگان لشکر عاشوراست که برای اولین بار روی این وبلاگ منشر میشود. این سخنرانی به زبان آذری ایراد شده اما در برگرداندن آن به فارسی دقت کردهام تا لحن گفتار شهید حفظ شود. سخنرانی شهید باکری با تذکر کوتاهی در مورد انتخابات مجلس که با توجه به تاریخ شهادت او ظاهرا در آستانه دور دوم مجلس است شروع میشود. این قسمت، خیلی کوتاه اما دارای اشاراتی هدایت کننده است؛ مناسب دیدم برای استفاده اهل اشارت و پیروان راه شهدا آنرا روی وبلاگ قرار بدهم. شهید باکری بقیه بیانات خود را در این سخنرانی خطاب به رزمندگان و با موضوع جنگ و شکرگزاری بدرگاه خدا بخاطر هدایت برای قرار گرفتن در جبهه اسلام و صحنه آزمایشی که با جنگ برپا شده و معنی پیروزی در اسلام و اینکه پیروزی در اسلام فقط دست خدا بوده و ربطی به توانایی و ادوات و امکانات در برابر دشمن ندارد و نیز نیت حضور در صحنه جهاد ادامه داده است. در کمال تأسف این سخنرانی ارزشمند، کامل ضبط نشده اما من تا کلمه آخری که در فایل سخنرانی شنیده میشود آنرا پیاده کردهام. فایل سخنرانی از آرشیو بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس بدست آمده که کیفیت پایینی دارد اما آنرا اینجا آپلود کردهام. شادی روح پرفتوح امام امت (ره) و ارواح بلند شهیدان انقلاب اسلامی صلوات.
***
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله. با درود و سلام به پیشگاه معظم ولیعصر، امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف [صلوات رزمندگان] و بر نایب برحقش امام امت و درود و سلام به ارواح مطهر شهدای اسلام. درود و سلام بر خانوادههای معظم شهدا، درود و سلام بر ملت مسلمان، مؤمن و با استقامت ایران و درود و سلام بر رزمندگان پاکباخته اسلام. من عذر میخواهم از سروران عزیز و روحانیون گرامی که بجای اینکه از خدمتشان کسب فیض کنیم، باید صحبت کنیم. ولی چارهای نبود؛ بدلیل اینکه میخواستیم با برادران آشنا بشویم و انشاء الله عرض سلامی کنیم خدمتشان.
در اول صحبتهایم، بدلیل اهمیت ویژهای که مسئله انتخابات دارد، به این مسئله میپردازم؛ با اینکه برادران خودشان واقف هستند به اهمیت مسئله انتخابات و امام گرامی بارها خودشان فرمودهاند، روحانیون و شخصیتهای جمهوری اسلامی کرارا گفتهاند و... مجلس حاصل خون شهداست و اهمیت آنرا امام کرارا به ما فرمودهاند. بنابراین برادران حتما، چه آنهایی که حاضر هستند و چه برادرانی که احیانا نیامدهاند، به آنها هم تأکید کنید که بیست و ششم ماه، روز انتخابات است. تمام بردران سعی کنند با رأیهای خودشان که مثل پتکهای آهنینی است که بر سر جنایتکاران عصر حاضر زده میشود در انتخابات شرکت کنند و رأی خودشان را بدهند و خدای نکرده خاطرشان نرود، جائی نروند که از این فیض بزرگ بینصیب بمانند.
در مورد کاندیداهایی که در این منطقه تعیین شدهاند که ما بتوانیم به آنها رأی بدهیم... رزمندگانی که در هر منطقه هستند برابر ضوابطی که تعیین شده باید به کاندیداهای همان منطقه رأی بدهند. پس برادران ما اینجا به کاندیداهای شهر اهواز رأی خواهند داد. در مورد رفقائی که ما آنها را نمیشناسیم و یا نمیدانیم که باید به چه کسی رأی بدهیم، از امام بزرگوار سؤال شده و فرمودهاند که از علماء همان شهر سؤال کنید، هر کسی را که آنها تأیید کنند برادران هم به همان نمایندگان رأی بدهند. بنابراین برادران اگر امکانش برای خودشان هست که خدمت امام جمعه اهواز و یا علمائی که آشنا هستند برسند، برسند. اگر مقدور نیست، اینجا با مراجعه کردن به برادران عزیز روحانی که در واحدهایتان و یا در روابط عمومی هستند میتوانید با کاندیدایی که مورد تأئید علماء هستند و ما موظفیم که به آنها رأی بدهیم آشنا شوید. اسامی کلیه کاندیداها را چه بسا روز انتخابات بزنند همه جا. نُه نفر کاندید هستند و سه نفر باید انتخاب بشوند. برادران طبق تکلیفی که امام در شناختن نماینده واقعی کردهاند که امت اسلامی باید به مجلس بفرستند و تأکید زیادی در این مورد داشتند، دقت بکنند. دقت بکنند که آن سه کاندیدایی را که مورد تأئید علمای این شهر هستند بشناسند. (مکث طولانی – با کسی به آرامی صحبت کوتاهی انجام میدهد) ...تأکید میشود که برادران حتما سعی کنند کاندیداها را بشناسند و رأی بدهند که اهمیت این مسأله بر همه واضح است.
حمد و ستایش خداوند متعال را که ما را به این مقام، به این منزلت و به این جایگاه راهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما خودمان قادر نبودیم که به این مقام و منزلت راه پیدا کنیم. این معنی آیهای است که در اول صحبتها خدمت برادران خواندم.
مطالبی که خدمت برادران عرض میکنم بنا به وظیفه و مسئولیتی است که دارم و در اول، خودم بیشتر استفاده خواهم کرد از این مطالب برای تربیت خودم و خدای نکرده اینطور نیست که برادان یا جمعی از برادران مورد خطاب باشند. ولی مطالبی هستند که باید شنیده شوند و بر ما که بعنوان سرباز اسلام در جبهه اسلام حضور پیدا کردهایم لازم است که بدانیم. یقینا خودتان واقف هستید ولی تکرارش خالی از نفع نیست. یقینا برادران عزیز من برایشان این سؤال پیش آمده و جواب هم با دلایل محکم نزدشان موجود است که ما برای چه به اینجا آمدهایم و از آمدن به اینجا چه انتظاری از ما میرود و برای اینکه این انتظار برآورده شود چه وظیفه و تکلیفی بر عهده ماست و چه اعمالی باید در بیست و چهار ساعتی که از عمر ما و حضور ما در اینجا میگذرد از ما سر بزند. برادران عزیز در کنار اعتقادات و ایمان راسخی که به اسلام عزیز دارند، پیرو اطاعت از فرمان خدا، برای دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین و اطاعت از امام امت در جبههها حضور پیدا کردهاند. ولی این را بدانیم که همانطور که خداوند متعال میفرماید، این حضور یک نعمت و منت بزرگ است که او بر گردن ما نهاده چرا که واقعا ماها خودمان قادر نبودیم که به اینجا، به این منزلت، یعنی جایگاه سرباز اسلام و رزمنده اسلام بودن راه پیدا کنیم مگر اینکه خداوند متعال خودش ما را هدایت کند. ببینید که ما چقدر باید شکرگزار و منت پذیر خداوند متعال باشیم که این سعادت بزرگ و این بزرگ مقام و منزلت را نصیب ما کرده و اگر شب و روز شکر کنیم باز به اندازهای که باید خداوند متعال را شکر بگوئیم، حق شکر این نعمت و منت را بجا نیاوردهایم.
حضور پیدا کردن ما دراینجا برای آزمایشهایی است که خداوند متعال ما مسلمین را بخاطر اینکه ما را خلق کرده و روی زمین قرار داده به آنها میآزماید؛ «الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا». ضمن اینکه باید منت پذیر و شکرگزار خداوند متعال باشیم که ما را هدایت کرده و به اندازهای نعمت به ما ارزانی کرده که آمدهایم و در اینجا حضور پیدا کردهایم، لباس اسلام را به تن کردهایم، اسلحه اسلام را به دست گرفتهایم و در جبهه اسلام صف آرائی کردهایم مقابل کفار، باید بدانیم که ما در حال آزمایشیم. هدف این نیست که صرفا جنگی واقع شده باشد و ما شرکت کرده باشیم و صدامی هم در طرف مقابل باشد که با حملات ما، صدام یا امثال صدامها از بین بروند و این صرفا جنگ یک کشور با کشور دیگر باشد. خداوند متعال میفرماید ما خودمان مهلت دادهایم به این ظالمها، به این طغیانگرها، به این کافرها که طغیان کنند، ظلم کنند. در طرف مقابل، در برابر ظلم و طغیان اینها، مؤمنین آزمایش میشوند. چرا که نحوه برخورد و مقابله ما بعنوان بنده تسلیم خداوند متعال با کافران و ظالمین را خداوند متعال مشخص کرده که چطور باید باشد. ظالم در طرف مقابل ماست و ما در صحنه آزمایشیم که چطور برخورد خواهیم کرد با این ظالمها و طغیانگرها.
من خیلی ناقص عرض میکنم مطالب را برای اینکه این خیلی قابل بحث است و از طرفی هم وقت کفایت نمیکند و هم آگاهی من نسبت به این مسأله کم است. به اندازهای گفتم که لازم بود به برادران گفته شود. ما ضمن شکرگزاری باید بدانیم که در حال آزمایشیم و لحظه لحظههای ما، کوچکترین اعمال ما، کوچکترین نیات ما در بوته آزمایش است و این صحنهها برای این است که ما آزمایش پس بدهیم و الا نابودی صدام دست ما نیست همانطور که آفریننده صدام هم ما نیستیم! او را همان خالق و خداوند متعال آفریده و مرگ او و بر افتادن حکومتهای ظالم و ستمگر هم دست خداوند متعال است. اینها صحنههائیست جهت آزمایش ما و ما باید شکرگزار و منت پذیر باشیم که سعادت پیدا کردهایم و حضور پیدا کردهایم.
ولی در این حضور، یقینا برادران انتظاراتی دارند. علاوه بر اینکه شکر میکنیم که خدایا این نعمت بزرگ را به ما دادهای، سعادت نصیب ما شد، ما با حضور در اینجا و با مجاهدت در راه تو عاقبت بخیر میشویم و چه بسا سعادت بیشتری نصیب ما شود که همانا شهادت است و شکرگزار تمام اینها هستیم، یقینا تمام رزمندگان انتظاری از حضور در اینجا دارند و آن پیروزی است؛ از هر رزمندهای که اینجاست یا عازم جبهه است وقتی میپرسی میگوید میرویم بجنگیم تا پیـــــروز شویم. ولی لازم است دقت کنیم که این پیـــــروزی دست کیست. «و من نصر الا من عند الله»؛ در صحنهای که مسلمین با کفار میجنگند پیروزی دست خداوند متعال است. آیا پیروزی ما بستگی به این دارد که تعداد تانک و هواپیما و نیرو و قوا و وسایل و ادواتمان از دشمن بیشتر باشد؟ آیا به این بستگی دارد؟ فقط به این بستگی دارد که نیروی ما ورزیده و چترباز و نیروی ویژه و امثال اینها که در دنیا معمول است و تکیه دارند به اینها، باشد؟ آیا بستگی به این دارد؟ بستگی به این دارد که تیربار و مهماتمان بیشتر باشد؟ هلیکوپترمان بیشتر باشد؟ اگر اینها فراهم باشد ما صد در صد پیروزیم؟ خداوند متعال میفرماید، این آیه میگوید؛ و من نصر الا... «الا» من عندالله. پیروزی مسلمین فقط دست خداست. و آن پیروزی که ما به آن معتقدیم آن پیروزی نیست که در جنگهای بین دولتهای موجود روی کره زمین میبینیم که هر که ادوات و سلاح و امکانات بیشتری داشته باشد هجوم میآورد و دیگری را له و پایمال میکند و رد میشود. این مطلوب ما نیست اصلا، در جهت عقیده ما نیست، ما اعتقاد نداریم به این. نه کسی بخاطر حکومت میجنگد، نه کسی بخاطر پول میجنگد، نه کسی بخاطر تصاحب زمین میجنگد. البته بخاطر این چیزها هم میجنگند ولی نه این سربازها، مزدورها اینطورند! چنانکه در دنیا معمول است؛ خانه و ماشین و حقوق کلان میدهند، او هم طوری میجنگد که زنده بماند و نمیرد! این معمول است و انجام میپذیرد. ولی این جماعت و این ملت و این مملکت برای این نمیجنگد برای اینکه اعتقادی به این ندارد.
حالا که ما کرارا دیدهایم در صحنههای مختلف و اعتقاد قلبی داریم به این و فرمایش خود خداوند متعال است که «و من نصر الا من عند الله» پس ما این وسط چه کنیم؟! میخواهیم پیروز شویم و پیروزی هم که دست خداست. پس تکلیف ما چیست؟ چاره ما چیست؟ تکلیف ماها این است که زمینه را در صحنههای نبرد طوری آماده کنیم که خداوند متعال پیروزی را به ما عنایت کند. پیروزی برای اینکه نازل شود باید صحنههای نبرد و صحنههای جبههمان را طوری آراسته و آماده کنیم که رضایت خداوند متعال در آن است و خواسته اوست. آنوقت است که یقینا پیروزی نصیب ما خواهد شد. پس مایی که به هر حال سه ماه، پنج ماه، شش ماه، یکسال، دو سال در جبهه حضور پیدا میکنیم و اگر از تک تکمان سؤال شود که...