در روزهای گذشته تحلیل های متفاوتی پیرامون محتوا و پیامدهای بیانیه سردار سلیمانی بر تحولات منطقه ارائه شده است. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
به نظرم برای تحلیل این بیانیه در بستر تحولات منطقه، ناگزیر باید مروری بر واقعیات های جاری در چند سال اخیر داشته باشیم. واقعیت این است که نظام سلطه طی چند سال گذشته تلاش گسترده ای را برای عملی کردن تغییرات مدنظر خود در سطح منطقه غرب آسیا انجام داده است. تمرکز اصلی آنها بر سوریه و عراق بود و قصد داشتند برنامه بلندمدت خود برای تغییر جغرافیای منطقه را عملیاتی کنند. پروژه خاورمیانه بزرگ هنوز هم برای آمریکا یک طرح جدی به حساب می آید. آنها هنگام آغاز بحران در سوریه، این کشور را کلید اصلی اجرایی کردن این طرح تصور می کردند. ولی روند حوادث و اتفاقاتی که در سطح منطقه در جریان است، به خوبی نشان می دهد که با تلاش، هماهنگی و رشادت های عناصر جبهه مقاومت، این هدف نظام سلطه محقق نشده و نیروهای آنها هم در عراق و هم در سوریه زمین گیر شده اند. این نیروها نتوانسته اند به هدفی که برای آنها برنامه ریزی شده بود، دست پیدا کنند. از 5 سال قبل تا کنون هرچه زمان به سمت جلو حرکت کرده است، همکاری و همسویی بین نیروهای مقاومت بیشتر شده است. در حال حاضر بسیاری از مناطق اشغال شده به وسیله نیروهای تحت فرمان نظام سلطه توسط جبهه مقاومت پاکسازی شده و رویای تشکیل حکومت آنها در سوریه و عراق بر باد رفته است. طبیعتاً اگر این مسئله عملیاتی می شد، آنها حتماً به عراق و سوریه بسنده نمی کردند و کشورهایی مانند ایران و لبنان، هدف بعدی آنها بودند. با این حال، تمامی این توطئه ها در حال حاضر با شکست مواجه شده است.
مسئله بحرین چگونه در این پازل تعریف می شود؟
مسئله بحرین این است که آنها پس از تحمل این شکست ها برنامه خود را به سمت سرکوب دیگر جریانات همسو با جبهه مقاومت در جاهایی مانند بحرین و یمن تغییر دادند. ما می دانیم که رژیم سعودی الان پس از گذشت 16 ماه از شروع جنگ نیابتی بر علیه ملت یمن، الان زمین گیر شده و نتوانسته است به اهداف خودش برسد. در بحرین هم نظام آل خلیفه نتوانست اعتراضات مسالمت آمیز مردمی برای تغییر قانون اساسی کشور را خاموش کند و ترجیح داد با ورود نیروهای نظامی از عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس، به سرکوب مطالبات مسالمت آمیز مردم بپردازد. لذا این حرکت نظام سلطه هم به نتیجه نرسید و ما می بینیم که با وجود گذشت 4 سال از آغاز آن، همچنان با افزایش مطالبات مسالمت آمیز سیاسی در سطح بحرین روبرو هستیم. رژیم آل خلیفه علیرغم سیاست سرکوب و ارعاب، بازداشت های دسته جمعی، بازداشت رئیس جمعیت اولوفاق و سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم نتوانسته است به خواسته های حداقلی خود در زمینه خاموش یا کند کردن حرکت مردمی دست پیدا کند.
بیانیه سردار سلیمانی در کجای این حوادث قرار می گیرد؟
اقدامی که اخیراً رژیم آل خلیفه انجام داده است، طبیعتاً به لحاظ حقوق بین الملل و اصول اولیه آن محکوم است. هیچ کشوری نمی تواند حق شهروندی یک شهروند خود را سلب کند. در قوانین حقوق بین الملل آمده است که شهروندی تا تابعیت جدیدی کسب نکرده، دولت متبوعه نمی تواند تابعیت او را سلب نماید. لذا این اقدام محکوم است. بحث دیگری که هست، اساساً طبق حقوق بین الملل کشورها حق ندارند سلب تابعیت را به عنوان یک برخورد قضایی بر علیه شهروندان خودشان اعمال کنند. مجموعه شرایطی که در مورد منطقه برشمردیم و این اقدامات نامشروع آل خلیفه باعث شد تا سردار سلیمانی به عنوان یکی از چهره های شاخص در زمینه هماهنگی و عملیاتی کردن طرح های محور مقاومت در منطقه، این بار عملاً و صراحتاً به رژیم آل خلیفه هشدار دهد که چنانچه بخواهد اقدامات خلاف قوانین خود را ادامه دهد، با واکنش محکم و سختی روبرو خواهد شد. علاوه بر این، رهبر انقلاب نیز در جمع خانواده های شهدای مدافع حرم اشاره کردند که اقدام آل خلیفه اقدام بسیار خطرناکی بود. چرا که با سلب تابعیت از آیت الله شیخ عیسی قاسم، درواقع یک فرد معتدل را از میان برمی دارند و این مسئله باعث سوق دادن شرایط به سمت و سوی خشونت خواهد شد.
تاثیرات صدور این بیانیه بر اوضاع منطقه چه خواهد بود؟ آیا باید آن را نشانه ای از گونه ای جدید از بازیگری ایران در این حوزه بدانیم؟
حرکت آقای سلیمانی به نوعی یک حرکت و رویکرد جدید در جهت حمایت از مقاومت در منطقه و مقابله با نظام سلطه و وابستگان آن به شمار می رود. همانطور که رهبر انقلاب هم اشاره کردند، بحث بحرین، بحث شیعه و سنی نیست. بحث، سرکوب مردم و تهاجم به آنها توسط نظام سلطه و عمله های آن است. در این شرایط، به نظر می رسد ما در آینده شاهد اقدامات عملیاتی آشکارتری از سوی جریان مقاومت خواهیم بود. چرا که نظام سلطه قصد ندارد از سرکوب خواسته های مسالمت آمیز مردمی دست بردارد. البته اگر کسی انتظار داشته باشد رژیم عربستان سعودی یا بحرین، با توجه به بیانیه ای که داده شده، تغییری اساسی در رفتار خود داده باشند، شاید خیلی ساده انگاری باشد. ما در مورد سیاست های عربستان در گذشته مثل اقدام خطرناک آنها در خصوص حکم اعدام آیت الله نمر، عملکرد آنها را دیده ایم. در مورد آقای شیخ عیسی قاسم هم باید گفت ما به عنوان یک کشور اسلامی و انقلابی وظیفه داریم تا در برابر اقدامات اینگونه دولت ها بایستیم و اجازه ندهیم این کشورها نعل به نعل در جهت تامین منافع سلطه گام بردارند. به نظرم اقدام ما در جهت حمایت از شیخ عیسی قاسم، لازمه وظیفه انقلابی مان است. ما باید از الگوهای مقاومت حمایت کنیم و این مسئله حتماً تاثیرات مقطعی و تاکتیکی خود را خواهد گذاشت. ولیکن نباید انتظار تغییر رفتار قابل توجهی از آل خلیفه و آل سعود را داشته باشیم.
سخنان اخیر رهبر انقلاب در زمینه بحرین را می توانیم تایید بیانیه سردار سلیمانی بدانیم؟
به نظرم صحبت حضرت آقا، به نوعی تایید بیانیه آقای سلیمانی بود که به آل خلیفه هشدار داده بود دست از این اقدامات خطرناک بردارند و خودشان را بیش از این عمله نظام سلطه نکنند. چرا که تجربه نشان داده است سرنوشت چنین حکومت هایی نمی تواند خیلی خوب باشد و در صورت ادامه این روند، آنها هم سرنوشت بهتری از شاه ایران و صدام حسین نخواهند دشت. ایشان مشخصاً فرمودند دستگیری جناب شیخ عیسی قاسم اقدام خطرناکی است که درواقع می تواند روند مسالمت آمیز مطالبات مردم به یک روند مقاومت مسلحانه بکشاند. آقای سلیمانی هم درواقع فردی بود که می توانست با توجه به اشرافش بر مسائل منطقه، روند برخورد مسالمت آمیز با مردم را از آل خلیفه طلب کند.
برخی مقامات دولتی در داخل کشور، واکنش منفی نسبت به این بیانیه داشتند. این مسئله را چگونه تحلیل می کنید؟
چالشی که در داخل ایجاد شد، با توجه به عزل آقای امیرعبداللهیان از معاونت عربی-آفریقایی وزارت خارجه،بازتاب های بیشتری داشت. ایشان نقش بسیار خوبی در حل و فصل مسائل منطقه عربی داشت و به نظرم اساساً تعویض آقای امیر عبداللهیان، همسویی با برخی کشورهای منطقه و احیاناً کشورهایی بوده است که برای برکناری ایشان در تلاش بوده اند. این می تواند همسویی با کشورهایی تعبیر شود که عربستان سعودی در راس آنها قرار دارد. متاسفانه سیاست های انفعالی دولت در برابر کشورهای عربی-به خصوص عربستان سعودی- آنها را گستاخ تر کرده و سعی دارند تا از طریق اعمال فشار، بر روند برخی تصمیم سازی ها در داخل کشور ما هم اثر بگذارند. بر خلاف آن شعارهایی که درباره عزت پاسپورت ایرانی داده شد، امروز متاسفانه ما می بینیم که کشورهایی که قبلاً در منطقه خیلی محترمانه تر با ما برخورد می کردند، این روزها خیلی گستاخ شده اند و عزت به پاسپورت ایرانی برنگشته است و این کشورها با گستاخی، مشکلات عدیده ای را برای ما ایجاد می کنند. دولت باید با فاصله گرفتن از موضع انفعالی، صریحاً در برابر چنین اقداماتی بایستد. همانطور که رهبری هم اشاره کردند، تنها راه موفقیت ما در همه حوزه ها، رویکرد و اقدامات انقلابی است و مقاومت در برابر زیاده خواهی های این کشورها باعث خواهد شد تا منافع ملی ما دچار آسیب نشود.
مسئله قابل توجه دیگری که اخیراً در حوزه سیاست های منطقه ای کشور ما رخ داده، پیوستن ما به پیمان شفافیت مالی علیه تروریسم است. این مسئله چه پیامدهایی بر تحولات منطقه خواهد داشت؟
به نظرم هدف دشمن در این زمینه مشخص است. آنها به دنبال دانستن این مسئله هستند که جمهوری اسلامی چه کمک هایی را به گروه های مقاومت ارائه خواهد داد. این معاهده ممکن است در این زمینه برای ما محدودیت هایی ایجاد کند. چنانچه اخیراً هم آقای سیدحسن نصرالله طی مواضعی کاملاً شفاف اعلام کرد ما تمام کمک های خود را از جمهوری اسلامی دریافت می کنیم، لذا با توجه به اینکه نظام سلطه، حزب الله و مقاومت را به عنوان یک گروه تروریستی در سطح منطقه معرفی کرده و کشورهای اتحادیه عرب هم این مسئله را مصوب کرده اند، ممکن است ما از این ناحیه دچار آسیب هایی بشویم. لذا باید به گونه ای عمل نمود که پیوستن به چنین معاهداتی، مشکلاتی را در این زمینه ها ایجاد نکند. این مسئله حتماً می تواند فشارهایی را برای جمهوری اسلامی به دنبال داشته باشد، علی الخصوص اینکه با اجرایی نشدن سویفت و پابرجا ماندن تحریم های بانکی، ما هم اکنون نیز با مشکلات زیادی در این حوزه روبرو هستیم و اقدامات ما تحت نظارت شدید امریکا قرار دارد.