متن کامل سخنان دکتر احمدی نژاد به شرح ذیل می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که در ایام و لیالی قدر توفیق حضور در این جمع مومن و ولایی و پیروان صمیمی امام علی(علیه السلام) را عنایت فرمود.
ابتدا شهادت امیرالمومنین(ع) را به محضر امام عصر(عج)، همه عالمیان، به رهبری گرانقدر انقلاب و شما مردم عزیز تسلیت عرض می نمایم. تقارن سالگرد شهادت شهید بهشتی و یارانش با امروز بسیار الهام بخش و در یک راستا است.
این مسجد از ابتدا مرکز تجمع و مجاهدت انسانهای مومن و انقلابی و کانون نشر اندیشه های ناب اسلامی و فرهنگ متعالی انقلاب و محل حضور و تردد بسیاری از شخصیت های بزرگ و ماندگار بوده است. امروز هم به فضل الهی در این منطقه در حال نورافشانی و انتشار ارزش های الهی و انسانی است. خداوند همه کسانی را که در این مرکز و در تمام نقاط عالم به دنبال خدمت به مردم و گسترش خداخواهی و عدالت طلبی هستند موفق کند و کسانی که سالها خدمت کردند و اینک در بین ما نیستند را در بهشت رضوان خودش میهمان فرماید.
روز شهادت امیر المومنین علی (ع) است و به طور طبیعی باید درباره امام صحبت کرد. به خصوص که جمهوری اسلامی ایران الگوی خود را حکومت علوی قرار داده است و باید سیره او را در تمام امور نصب العین قرار دهد. البته فقط امام می تواند حقیقت امام را آنگونه که هست معرفی نماید لیکن ما به قدر ظرفیت و فهم خود آنچه می بینیم توصیف می کنیم. مانند کسی که از اقیانوس به قدر توان و تلاش خود، مرواریدهایی صید می کند ولی هرگز به ابعاد وجودی اقیانوس اشراف پیدا نمی کند.
سوال این است که اصولاً امام کیست؟
امام( ع) خلیفه خداوند در عالم و انسان کامل است. امام( ع) غایت انسان از یک سو و تجلی اکمل اسماء خدا از سوی دیگر و حلقه وصل خالق هستی با مخلوقات به ویژه انسانها است. امام(ع) معیار و فرقان است. معیار حق، معیار راستی و درستی و معیار حرکت به سمت اهداف متعالی است. امام( ع) راه رسیدن به خدا و حلقه اتصال به آسمان و نهایت آرزو و خواست انسانها است. امام( ع) هم راه، هم راهنما و هم مقصد انسان است. امام( ع) آیینه معرفی خداوند به عالم و به ویژه انسان ها است. این آیینه آنقدر شفاف است که می توانیم خدا و همه اسماء و صفات او را به روشنی و در حد ظرفیت این عالم در آن ببینیم. امام( ع) مظهر علم، قدرت، رأفت، رحمانیت، خلّاقیت، ستّاریت، رزّاقیت و هزار اسم الهی در این عالم است. امام(ع) حقیقت همه جانبه و کامل است.
امام مبین و امیر مومنان حضرت علی ( علیه السلام)؛ اولاً یک شخصیت جهانی برای همه انسانها و متعلق به همه آنان و موجد رشد و بالندگی همه انسانها در جغرافیای زمین است. ثانیاً یک شخصیت تاریخی و برای همه عصرها و نسل ها است. او بزرگتر از همه عالم است و در هیچ قالب قبیله ای، جغرافیایی و حتی مذهبی به معنای عرفی آن نمی گنجد. او از هر زاویه، انسانی کامل و در اوج است. او یک اقیانوس بی انتها است و نمی توان همه او را دریافت و ترسیم کرد. لیکن به قدر ظرفیت خودمان می خواهیم بهره ببریم. آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید. می خواهم به چند ویژگی و چند نگاه از امیرالمومنین(ع) اشاره کنم. اول درباره ویژگی ها سخن می گویم:
یکم: توحید، عبودیت، اخلاص و ایمان
او با همه وجود خدا را می یابد و جز خدا نمی بیند. او فریادگر بزرگ توحید است. او پیشگام در ایمان بندگی و اخلاص کامل است. او همه وجود، حرکت و سکونش برای خداوند و در راه خدا است. او عین بندگی و مظهر کامل عبودیت و معیار آن است. شور دلدادگی و محو شدن او در ایمان و عشق و عبادت مثال زدنی و بی همتاست. گفتند تیر را در وقت نماز از پایش بیرون بکشید که محو خداوند است و درد را حس نمی کند.
تمام زندگی و مجاهدت و پیام و سفارش او دعوت به یگانه پرستی و کار برای خدا و درس اخلاص و عبودیت در راه توحید عملی است. او همان کسی است که گوش و چشم و دست و زبانش، گوش و چشم و دست و زبان خداوند است. در همه امور کار را به خداوند ارجاع می دهد. حتی می فرماید:” اگر به خاطر ریاست، غرور و نخوتی در تو پدید آمد به عظمت خدا بنگر که برتر از تو است. این کار تو را تسکین می دهد و خرد تو را به تو بر می گرداند.
دوم: آزادی خواهی و آزادگی
او نقطه اوج آزادی خواهی و آزادگی است. آزادی و آزادگی با او معنا پیدا می کند. او مظهر آزادی نوع بشر است. آزادی در اندیشه او یک حقیقت و ارزش بی بدیل است. او خود آزادترین انسان عالم است. از همه قیدها و اسارت ها به طور کامل آزاد شده است و همگان را به آزادی فرا می خواند. می فرماید:” و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً”
او آزادی خواه ترین انسان عالم است. هرگز مشاهده نشده است که به حیطه آزادی انسانی تعرضی داشته باشد و یا در برابر آزادی اراده و بیان انسانی اقدامی کرده باشد. انسان ها در برابر او به راحتی سخن می گویند. او حاکم شایسته را کسی می داند که مردم بتوانند بدون دغدغه و به آسانی در برابر او سخن بگویند و حق خود را استیفا نمایند. آزادگی او در حدی است که همواره مدافع حق، در هر لباس و زبان و بیانی بوده است. او هرگز ذلّت پیروی از نا ق را نپذیرفته است و در برابر حق، حتی اگر از زبان دشمن بوده است کوچکترین مقاومتی نداشته و همگان را به پذیرش حق و آزادگی دعوت کرده است.سخن، عمل و بلکه همه زندگی او سرتاسر درس آزادگی است و این حقیقت را در فرزندانش نیز به ارث گذاشته است.
سوم: عدالت و انصاف
امام مظهر عدل الهی است. او عدالت حقیقی را به طور کامل و با همه ظرایفش می شناسد. شرایط را می داند و شیوه های اعمال عدالت در برنامه ریزی، در اجرا و در تعاملات اجتماعی و در قضاوت را به خوبی می شناسد. احساسات، دلبستگی و تعلقات و یا فشارها و سختی ها هرگز او را از پافشاری بر عدالت منصرف نکرده است.
او در برابر دشمنانش نیز لحظه ای از عدالت فروگذار نکرد. او در مقام قصاص قاتلش نیز با سفارش یک ضربت در برابر یک ضربت و نه بیشتر کوشید تا حق او ضایع نشود و مانع از اعمال ظلم به او گردید. او عدالت را مایه آرامش دل ها، امنیت سرزمین و رشد و شکوفایی استعدادها و برداشتن فاصله ها می داند. او کاخ های برافراشته از ثروت را محصول ظلم و بی عدالتی می داند و کوخهای محرومیت و فقر را نتیجه تبعیض و ستم می شمارد و همگان را به قیام برای عدالت و محو تبعیض و ستم دعوت می کند.
او هرگز روابط ظالمانه را حتی به اندازه گرفتن دانه از دهان مورچه ای به رسمیت نشناخت و تمام قد در برابر آن قیام کرد. او معتقد بود هیچ چیز به اندازه ستمکاری، نعمت خدا را دگرگون نمی کند و خشم خدا را بر نمی انگیزد. زیرا خداوند دعای ستم دیدگان را می شنود و در کمین ستمکاران است.
این فریاد بلند اوست که اگر مردی از غصه شنیدن داستان برکشیدن زیور از پای یک دختر یهودی در مرز کشور، دق کند و بمیرد نباید ملامت شود. او در برابر زیاده خواهی ها می ایستد و رنج سه جنگ تحمیلی را بر خود می خرد و لیکن از آرمانها و معیار عدالت ذره ای عقب نشینی نمی کند.او عینیت عدالت است. او کشته عدالت خواهی و عدالت ورزی است. به قول آن عالم مسیحی:” قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّه عَدْلِهِ”
چهارم: پافشاری بر حق و ایستادگی در برابر سختی ها
رعایت حق و پافشاری بر آن مستلزم تحمل و ایستادگی در برابر سختی ها و فشارهای مخالفان و شیاطین است.
هیچ کس به اندازه او، در برابر فشارهای سیاسی و اجتماعی و هجمه های تبلیغاتی و در سختی های جنگ، مقاومت و ایستادگی نکرده است. کوه در برابر استواری او سر خم می کند.
علیرغم اینکه تاریخ عمدتاً توسط مخالفین او نوشته شده است و علیرغم بی نظیرترین هجمه ها علیه او، حتی یک مورد از کوتاه آمدن و یا پا پس کشیدن او از حق، گرچه به اندازه سر سوزن، ادعا نشده است. بلکه برعکس، همه و همه از ایستادگی او بر حق و سازش ناپذیریش با باطل سخن گفته اند. پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی( ص) می فرماید:” عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ » «علی با حق و حق با علی است” یعنی یکی هستند و دوگانگی وجود ندارد. او معیار حق است.
پنجم: شجاعت و غیرت
او مظهر کامل شجاعت و غیرت است. زره او پشت ندارد و هیچ دشمنی پشت او را ندیده است. همواره از روبه رو با دشمنان مواجه شده و شجاعانه در صحنه های نبرد ایستاده است. در جنگ احد یک تنه در کنار پیامبر( ص) تا آخر ایستاد و از حریم نبوی دفاع کرد و دشمن امیدوار و تشجیع شده را مایوس کرد و به عقب راند.
در جنگ احزاب( خندق) وقتی مدعیان و سیاست ورزان در برابر فریادهای آن پهلوان به ظاهر شکست ناپذیر عرب به گوشه ای خزیده بودند و با توجیه تراشی های مخصوص خود برای تسلیم آماده می شدند و در حالی که علیرغم دعوت مستقیم و به نام پیامبر اعظم( ص) از آنان به بهانه هایی از مقابله با آن به اصطلاح سفیر مرگ طفره می رفتند، امام علی( ع) مشتاق، داوطلب و منتظر، بلادرنگ خود را به صحنه رساند. امام علی( ع) از هیبت آن اهریمن، لحظه ای هراس به خود راه نداد و با یک ضربت الهی لشگر عظیم احزاب را منهزم کرد و پرچم توحید را بر ویرانه مشرکین و مستکبرین بر افراشت. فریاد الله اکبر او در آن نبرد سرنوشت پیروزی قاطع و مآلاً حد اعلای شادمانی عزت، امنیت، سلامت و امید را به جبهه مومنین هدیه کرد.
ششم: مهربانی و رأفت
او مظهر اکمل لطف و مهربانی خدا است. در اوج قدرت و توانایی قامت استوارش در برابر اشک یتیم فرو می افتد و با همه وجود در او غرق می شود و سراپا در خدمت او قرار می گیرد. عاشق مردم است. حتی برای دشمنانش دل می سوزاند. برای قاتلش ابن ملجم شیر می فرستد که مبادا گرسنگی بکشد. در غصه ها و شادی های مردم شریک است و دیگران را به این امر سفارش می کند. تحمل مشکلات و دشواری های مردم بر او سخت است. سختی و گرسنگی حتی یک بنده خدا را به رسمیت نمی شناسد و تحمل نمی کند و بر می آشوبد.
هفتم: صبر و تحمل
آیا کسی جز امیر المومنین را می شناسید که در عین حقانیت کامل و صرفاً برای حفظ حقوق ، سلامت و امنیت، جان، مال و ناموس مردم و تضمین اساس ملت و پایه های مکتب ، در برابر سنگین ترین ناجوانمردی ها ، تبلیغات دروغ و فشارهای گوناگون سیاسی و اجتماعی صبر کند و همانطور که خود فرمود، سالیان دراز خار در چشم و استخوان در گلو دم فرو بندد.
هشتم: علم و دانش
او دروازه ورود به شهر علم خدا و مظهر اتمّ اسم علم خداوند است. هیچ امری بر او پوشیده نیست تا جایی که می فرماید:” هرگز خدای نادیده را عبادت نکردم”
تنظیم قرآن با نظر او، وضع قواعد زبان عربی و پایه گذاری بسیاری از علوم به دست او انجام شده است. فرمود:” هرچه می خواهید بپرسید. من بر همه علوم تسلط دارم و راه های آسمان ها را بهتر از راه های زمین می دانم.” اما متاسفانه جهالت و ظرفیت اندک مردم زمانه مانع از جاری شدن علم آن عزیز در جامعه و بسط معرفت و سعادت و بهره مندی مردم شد. که اگر چنین می شد آنگاه تاریخ به گونه دیگری و متضمن سعادت بشریت رقم می خورد.
نهم: ستاریت و احترام به کرامت انسان ها
او نشانه و تجلی اسم ستاریّت خداوند و ترجمان آیه” لقد کرّمنا بنی آدم” است. او هرگز اسرار مردم را فاش نکرد. فراوان نقل شده است که خطاها و گناهان را می پوشاند. او از کرامت انسان ها تا آخرین درجه صیانت و پاسداری کرد. او هرگز در امور شخصی افراد تجسس نکرد. گرچه از اسرار تخلفات اخلاقی و شخصی مخالفین و دشمنانش خبر داشت لیکن هرگز از آنها به عنوان ابزار سیاسی استفاده نکرد.
خطاب به جناب مالک فرمود:” در مردم عیب هایی است و والی از هر کس دیگر به پوشاندن آنها سزاوارتر است. آنچه از عیب های مردم از نظرت پنهان است مخواه که آشکار شود زیرا آنچه بر عهده تو است پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار می شود. تا توانی عیب های دیگران را بپوشان تا خداوند عیب های تو را بپوشاند” یا اینکه می فرمود:” ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، مبادا فردا او را به آن چشم بنگری، شاید در آخر شب توبه کرده باشد و تو خبر نداشته باشی.
نقل است که در حاشیه معبر، دو فرد مشغول گناه بودند و امام در هنگام عبور با بالاپوش خود روی آنها را پوشاند و هرگز آبروی آنها را نبرد. یا اینکه نقل است روزی پیامبر در مسجد بودند که فردی آمد و خبر از اشتغال به گناه دو نفر در گوشه ای خلوت داد و خواست که پیامبر( ص) آنان را مجازات نماید. برخی از اصحاب به ظاهر غیرتمند که در سختی های احد و احزاب پیامبر را تنها گذاشتند، شمشیرها کشیدند و اجازه خواستند که گناهکاران را مجازات نمایند. حضرت به امیرمومنان فرمودند:” برو و اگر چنین چیزی دیدی افراد را بیاور” می گویند امیرمومنان حرکت کرد و در مسیر نزدیک به آن گوشه خلوت چشمان خود را بست و پس از لختی بازگشت و عرض کرد چیزی ندیدم. آن اصحاب اعتراض کردند که ایشان چشم خود را بسته و نتوانسته و یا نخواسته چیزی ببیند. امام فرمود که پیامبر( ص) نفرمودند چگونه کار را انجام دهم و صرفاً خواستند که” اگر دیدی بیاور” و من هم چیزی ندیدم. پیامبر هم تصدیق فرمودند.
بدین ترتیب درس بزرگ ستاریّت را به جامعه هدیه کرد و راه صیانت از حریم بشری و کرامت انسانی را به همگان تعلیم فرمود. به مالک فرمود:” خود را از آنچه برخی مردم از تو پنهان داشته اند به تغافل بزن و گفته سخن چین را تصدیق مکن زیرا سخن چین خیانتکار است هرچند خود را نیک خواه معرفی نماید. باید دورترین و دشمن ترین افراد نزد تو کسی باشد که بیش از دیگران عیب جوی مردم است”
دهم: جوانمردی و گذشت
او مظهر کامل جوانمردی است. هرگز آب را علیرغم عمل دشمنانش بر آنها نبست و هرگز از شیوه های ناجوانمردانه استفاده نکرد. وقتی عمروعاص در لحظه تعیین سرنوشت جنگ صفین و برای فرار از شکست و عقوبت خود را برهنه کرد، امام از او در گذشت. هرگز به دنبال انتقام نبود. از ستم ها و ناجوانمردی ها در حق خودش با کرامت در می گذشت. همواره به دنبال بهانه برای عفو و گذشت بود. به مالک می فرمود:” هر کینه ای از مردم را از دل بیرون و رشته دشمنی را پاره کن. همانگونه که دوست داری خدا از خطا و لغزش تو بگذرد تو نیز از خطا و لغزش مردم در گذر. هرگاه کسی را بخشیدی از کار خود پشیمان مشو و اگر عقوبت نمودی خوشحال مباش.”
یازدهم: ایثارگری و فداکاری
او مصداق بارز و ترجمان ایثار است. تمام زندگی او در خدمت جامعه و ایثار در راه مکتب و برای انسان ها بوده است. سه شبانه روز با زبان روزه، در معیت همسر و فرزندان، افطار خود را می بخشد و در نماز انگشتری اش را هدیه می کند. هیچ سائلی از درگاه او و خانواده اش دست خالی بر نمی گردد و این کار، دریای رحمت خدا را به جوشش می آورد و آیه ها در توصیف این عظمت نازل می شود.
خود، همسر و فرزندان و نسل های متوالی اش را در راه هدایت جامعه و برپایی توحید و عدالت و آزادی، ایثار می کند و بسیاری را از جمله در کربلا قطعه قطعه می بیند و تحمل می کند و راه ایثارگری را برای بشریت می گشاید. او مظهر آیه” لَن تَنَالُوا ٱلْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ” است.
اساساً ماندگاری ارزش های انسانی مرهون ایثار او و همسر و فرزندان اوست. حتی وقتی مظلومانه از منصب مدیریت جامعه به دور است، خدمات ماندگاری را برای جامعه سازمان داده و در خدمت عموم قرار می دهد. چاه ها و نخلستان های اهدایی او در مدینه هنوز هم در حال خدمت رسانی است.
هر چند خداوند امام علی( ع) را برای این امور هدیه نفرمود و وجود اشرف و والای حضرتش برای آن بود که بشریت را تا قلّه های کرامت انسانی و توحید و عدالت و آزادی هدایت و همراهی نماید.
دوازدهم: خدمتگزاری و تدبیر و مدیریت
بدون شک او قوی ترین و با تدبیر ترین مدیر شناخته شده عالم است. او در رسیدگی به امور جامعه به روز بود. از علوم گوناگون و علم آمار به خوبی و به کمال بهره می برد. در تنظیم امور جامعه بسیار منظم و دقیق و با برنامه بود. او برای رفاه جامعه با تمام وجود تلاش می کرد و تامین رفاه مردم را وظیفه حکومت می دانست. او به معنای واقعی کلمه شخصیت جامع الاطراف داشت و به تمام امور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جامعه رسیدگی می کرد.
کوچکترین، کم خرج ترین، چابک ترین و پربازده ترین سیستم حکومتی را برپا کرد. در مدت کوتاه زمامداری خود و علیرغم کارشکنی های مخالفان و تحمل سه جنگ سنگین، توانست در سرزمین وسیع امامت و مدیریت خود، دسترسی به آب سالم و نان گندم را برای همه فراهم نماید و برای جمع کثیری و از آن جمله در ولایت کوفه دسترسی به مسکن مناسب را ایجاد نماید و شهرسازی بسیار پیشرفته ای را پایه گذاری کند.
عزیزان من؛ امام آیینه تمام نمای خداوند و آنقدر شفاف است که بعضی به اشتباه او را جای خدای خالق گرفته اند. اما حقیقت آن است که او مخلوق اشرف و مظهر اتمّ وجود خدای لا یزال است که از طریق شناخت وجود شخص شخیصش، شناخت حق تعالی میسر است. به قول زنده یاد شهریار:” به علی شناختم من به خدا قسم خدا را”
ویژگی های امام بی شمار و به عدد اسماء الهی است که در اینجا به برکت حضرات ائمه علیهم السلام به دوازده مورد اشاره کرده و به همین مقدار اکتفا می کنم. اینک می خواهم به چند نگاه و باور کلان امام( ع) در مدیریت اشاره نمایم.
نگاه به حکومت
امام حکومت را صرفاً ابزاری برای هدایت گری و احقاق حق و اعمال عدالت می دانست و برای نفس حکومت، هیچ گونه ارزشی قائل نبود. نقل است که می فرمود:” اگر با این حکومت نتوانم حقی را احقاق نمایم و یا داد مظلومی را بستانم آنگاه حکومت در نظر من از کفش پر وصله بی ارزش تر است و یا آنکه لگام آن را بر گردنش می گذارم که هرجا می خواهد برود” یا اینکه می فرمود:” اگر با این حکومت نتوانم عدالت را برپا کنم، آنگاه حکومت در نزد من از آب دماغ بز مریض بی ارزش تر است”
او حکومت را برای هدایت و اعتلای انسان ها و ترویج توحید، عدالت و آزادی و احقاق حق مردم می دانست. وقتی در گرماگرم جنگ صفین در پاسخ به سوال اعتقادی یک فرد از جنگ بازایستاده و سخن می گوید و مورد اعتراض یاران قرار می گیرد، در پاسخ می فرماید:” ما برای همین امور می جنگیم”
امام هیچ گاه به استقبال جنگ نرفت بلکه همواره دفاع کرد. در نگاه او اصل بر هدایت است و نه تسلط و غلبه و هرگز به دنبال سلطه بر انسان ها و تحکّم بر آنها نبود. او به دنبال آزادی، بیداری، هدایت، اصلاح و عدالت و برداشتن موانع هدایت و اصلاح بود. اصولاً امامت از یک سو بالاترین هدیه خداوند به مردم برای صلاح و سعادت و از سوی دیگر یک انتخاب از طرف مردم است.
امام از ناحیه خدا و حق است لیکن جاری شدن امامت در جامعه متناسب با فهم و دریافت و خواست مردم انجام می شود. اگر مردم در نیابند و نخواهند، امام با همه کمالات و توانایی ها و برکات بی نظیرش حضور دارد ولی جامعه به دلیل نداشتن ظرفیت و قابلیت لازم از این فیض محروم می شود.
رابطه امام با مردم بر اساس لطف و عشق است. اصولاً نصب امام به واسطه لطف الهی به انسان ها است. امام ولی جامعه است. مسیطر و حاکم به معنای رایج آن نیست. امام می فرماید:” لاَ رَأْیَ لِمَنْ لاَ یُطَاعُ”؛ کسی که اطاعت نمی شود رای و حکومتی ندارد.
امام برای حکومت تلاش نمی کند بلکه برای اصلاح و هدایت و صیانت از حقوق، امنیت و منافع جامعه تلاش می کند. از انهزام دشمنان خوشحالی نمی کند. بر جنازه صحابی معروف پیامبر که با مشارکت در فتنه دنیاطلبان و در مقابله با یاران امام کشته شده است تاسف می خورد و اشک می ریزد.
نگاه به بیت المال
بیت المال از دید او محترم و دست اندازی به آن بالاترین گناه است. او بیت المال را متعلق به مردم و سهم همگان را یکسان می دانست و به طور مساوی آن را روزانه تقسیم می کرد. اجازه احتکار و بلوکه شدن منابع بیت المال را نمی داد. در مقابل امانت گیری یک زیور توسط نزدیکانش از بیت المال بر می آشوبد و می فرماید:” اگر امانت نبود حتماً مجازات در انتظارت بود”
نگاه به مردم
او مردم را عیال خداوند و صاحب رای و حق می دانست. به مالک اشتر می فرماید:” قلبت را از عشق به مردم سرشار کن و همانند حیوانِ درنده مباش که خوردن آنان( اموال و منابع آنان) را غنیمت شماری زیرا آنان دو گروهند؛ یا هم نوع تو و یا هم کیش تو هستند” یا اینکه می فرمود:” مردم را محور مدیریت خود قرار بده و ابتدا و پایان برنامه ها را برای مردم و در جهت منافع آنان تنظیم کن.
مشارکت مردم در تصمیم گیری ها و مدیریت جامعه و نظارت عمومی را راه رشد آنان، اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد می دانست و پیوسته به این امر دعوت می کرد.
مراعات رضایت عموم مردم در برابر رضایت خواص
امام(ع) می فرماید:” اصل و محور خدمتگزاری و برنامه ریزی و نقطه اتکاء حکومت را بر رضایت عامه مردم قرار بده که عموم مردم همیشه بی ادعا و کم توقع اند، در مقابل خدمات، شکرگزار و راضی و قدر شناسند و در وقت سختی، مدیریت جامعه را یاری می کنند و اهل فداکاری هستند و اما اندک خواص جامعه همیشه پر ادعا و پر توقع اند و به راحتی راضی نمی شوند و در سختی ها مدیریت را تنها می گذارند و یاری نمی کنند. آنان برای خود حق بیشتری طلب می کنند” می فرماید:” خواص و نزدیکان در هنگام آسایش، باری بر دوش والی هستند و در هنگام حادثه کمتر از هرکس به یاریش بر می خیزند و تحمل عدالت و انصاف درباره خود را ندارند. در تمام برنامه ها باید برخورداری و رضایت عموم مردم ملاک باشد و قبل از اجرا باید از آثار آن بر اقشار گوناگون مردم مطمئن شد و برنامه را به گونه ای تنظیم کردکه عموم مردم از آن سود ببرند”
امیرمومنان یکی از والیان را به واسطه حضور در سفره ای اشرافی که در آن از توده های مردم و محرومین کسی حضور ندارد به شدت توبیخ و عزل می کند. می فرماید:” محبوب ترین کارها نزد تو کارهایی باشد که با میانه روی و عدالت سازگارتر باشد و خشنودی عموم را در برداشته باشد. زیرا خشم توده های مردم خشنودی نزدیکان را زیر پا می گذارد و حال آنکه خشم نزدیکان اگر توده های مردم از تو خشنود باشند ناچیز می گردد.
سخنان روشنگر و ارزشمند مقام معظم رهبری درباره خواص که چند وقت پیش فرمودند بسیار آموزنده و راه گشا است.
توجه به امور تک تک مردم و مسائل جزئی به موازات برنامه ریزی های کلان
جامعه نیازمند برنامه های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و پیشرفت عمومی جامعه مستلزم نگاه کلان است. اما معمولاً به دلیل اینکه برنامه ها کامل و عادلانه نیست و دچار نقص، نقض و ناهماهنگی است و یا اینکه مجریان، آن طور که باید نمی توانند برنامه را اجرا کنند یا اینکه افرادی اصولاً ناتوان هستند و نمی توانند از فرصت ها استفاده نمایند، همواره مشکلاتی بروز می کند و افراد و اقشاری تحت فشار و محرومیت قرار می گیرند.
لذا امام( ع) به جناب مالک می فرماید:” رسیدگی به امور کلان تو را از توجه به امور آحاد مردم و مسائل جزئی باز ندارد. باید وقت مناسبی قرار دهی که اولاً مردم به تو دسترسی داشته باشند و ثانیاً بتوانی آثار ضعف و نقص برنامه ها و یا اجرا ها در زندگی افراد را جبران نمایی”
خود امام شب ها بار بر دوش به خانه ها سر می زد و تلاش می کرد کاستی ها را جبران کند. امام درباره پیرمرد غیر مسلمان فقیر فرمود: باید بیت المال زندگی او را تامین نماید چرا که او در وقت جوانی و توانایی در خدمت جامعه بوده است و اینک جامعه باید جبران ضعف و پیری او را بنماید. می فرماید:” وقت مناسبی را برای ارتباط مردم قرار بده که بدون واسطه و بدون واهمه مسائل خود را با تو در میان بگذارند و در این کار پر حوصله و صبور باش”
این کار موجب آگاهی از امور جامعه و مشکلات و سختی های مردم می شود و قطع رابطه و دوری از مردم موجب ناآگاهی حاکمان از مشکلات مردم و امور کشور می گردد.
و اما مظلومیت امام؛ امام علی (ع) مقتدرترین مدیر و حاکم جامعه و در عین حال مظلوم ترین است. اصل دشمنی شیطان با امام است که انسان کامل و خلیفه الله است. تمام طراحی های شیطان متمرکز بر امر امام است. بدین ترتیب که چون راه تعالی انسان ها، شناخت و دنباله روی از امام( ع) است، شیطان که دشمن قسم خورده انسان است اگر موفق به ممانعت از شناخت امام( ع) شود، سرچشمه هدایت را مسدود کرده است و نیازی به اقدامات دیگر ندارد.
از این رو شیطان همواره بر ممانعت از شناخت امام( ع) و منحرف کردن ذهن انسان ها از امام و از جمله غفلت و فراموشی نسبت به وجود شریفش تمرکز و اصرار دارد. اما در صورتی که شیطان نتواند خورشید وجود امام( ع) را در حجاب کند تلاش می کند امام را متعلق به قوم و طایفه و گروهی خاص معرفی و از این طریق با تحریک تعصبات، انسان ها را از برقراری رابطه روحی و عاطفی عمیق با امام( ع) محروم نماید. متاسفانه همواره برخی پیروان نیز در دام شیطان گرفتار شده و در همین فضا رفتار می کنند.
این در حالی است که امام متعلق به همه بشریت بوده و برای همه انسانها آمده است و اصولاً در هیچ محدوده ای نمی گنجد. شیطان تلاش می کند با تحریک حسادت ها، کینه امام را در دل انسانهای ضعیف و خودخواه شعله ور کند. شیطان از امام کینه دارد، خود را برتر از او می داند و امر خدا را در سجده به او اطاعت نکرده است. در حالی که عظمت امام(ع) و ویژگی های برجسته او سرمایه همه انسانها و بهترین الگو و یاور برای هدایت و کمال انسانها و سنخیت پیدا کردن با امام است.
چه بسیار کسانی که در برابر شجاعت، عزت، ایمان، اندیشه، خدمات و ارزش های امام خود را کوچک می دیدند و به جای تلاش و یاری گرفتن از امام برای جبران، سعی کرده اند امام را تضعیف و تخریب کنند، تا خود را اثبات کنند و یا ضعف های خود را بپوشانند. تخریب امام جزء ثابت برنامه های شیطان است. ممکن است بعضی بپرسند که چه شد که ظرف چند ساعت پس از رحلت پیامبر( ص)، صدها توصیه و سفارش پیامبر اکرم( ص) یعنی سفارش خدای متعال، به کناری نهاده شد و شد آنچه شد. به نظرم جریان تخریب و منزوی کردن و به فراموشی سپردن امام از روز اول آغاز شد. آن روز که پیامبر خاتم در جمع قریش نوجوانی را به عنوان جانشین و برادر خود معرفی کرد، جریان تخریب نیز آغاز شد.
به جناب ابوطالب به سخره می گفتند که پیامبر فرزند خردسال تو را به امارت بر تو برگزیده است.؟هرچه پیامبر از امیرالمومنین( ع) تعریف می کرد، عمق و گستره دشمنی ها بیشتر می شد. جریان تخریب طی بیست سال تا رحلت پیامبر و پس از آن تا امروز ادامه داشته است.
آسان نیست کسی را که پیامبر اسلام( ص) در صدها نقطه به طور کامل معرفی کرده، ویژگی های او را یادآوری نموده و او را جانشین بلامنازع خود معرفی و این امر را از ناحیه خدا اعلام کرده است، ظرف چند ساعت کنار گذاشته شود و بالاترین ظلم ها به او و خانواده اش روا داشته شود و آب هم از آب تکان نخورد.
اجازه نمی دادند نام امام منتشر شود و یا صفات و خصائل و ویژگی های او و تعاریف پیامبر از او و یا کلام و سخنان او به گوش ملت ها برسد و اما در مقابل، هزاران شایعه و تهمت و افترا علیه او منتشر می کردند. داستان هدیه دادن بزغاله به بچه ها به نام معاویه و پس گرفتن به نام امام علی( ع) مشهور است.
مگر می شود بدون سازماندهی و طراحی قبلی و تبلیغات و جنگ روانی گسترده بتوان مظهر کامل نماز را به بی نمازی متهم کرد و یا صدها سال اهانت به او را جزء واجبات نماز جمعه ها شمرد و یا صد سال قبر او را پنهان نگه داشت. آیا می توان بدون برنامه ریزی ۱۴۰۰ سال علیه او سخن گفت و بعد از آن نیز پیروی از او را جرم نابخشودنی و مستحق سر بریده شدن دانست. چگونه می توان امام مظهر مهربانی را به خشونت، و مظهر کامل عدالت را به ظلم و عینیت توحید و عبودیت را به شرک و انحراف متهم کرد.
امروز صحنه را ببینید، علناً فتوای قتل پیروان و دوست داران امام( ع) را صادر می کنند و عده ای فریب خورده نیز تلاش می کنند به بدترین وجه آن را اجرا کنند و در این راه از بریدن گلوی کودکان و زنان نیز نمی گذرند. آری در پشت همه این داستان ها و برنامه ها، دست خبیث و اغواگر ابلیس، شیاطین و مستکبران قابل ردیابی است.
می دانیم که موضوع امام و امامت فطری انسان ها است و هرکس در هر کجای دنیا اگر با وجود و حقیقت امام آشنا شود فارغ از اینکه پیرو کدام دین، کیش و آیین است، عاشق و دلداده او می شود و شیطان با این مخالف است. امروز شیاطین و مستکبران درباره فرزند برومند امیرالمومنین علی( ع) و میراث دار همه انبیاء و اولیاء یعنی حضرت مهدی( عج) هم همان روش را به کار گرفته اند.
گسترده ترین تخریب ها علیه امام زمان( ع) و پیروان آن حضرت و خصوصاً ملت بزرگ ایران که با برپایی جمهوری اسلامی در تلاش است تا پرچم امام( ع) را در جهان به اهتزاز در آورد، سازماندهی شده و اجرا می شود. لیکن به فضل الهی” إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا” و ملت ها به سرعت با مفهوم و حقیقت و حقانیت امام آشنا می شوند و راه عدالت و توحید را می گشایند. آینده از آن امام و پیروان حقیقی امام و همه ملت ها است.
به لطف خداوند ملت ایران تا آخر ایستاده است و از اصول و ارزش های خود دفاع نموده و دشمن را مایوس خواهد کرد.
اما بحث آخر این است که امام را چگونه یاری دهیم؟ امام به تعریف و تمجید نیاز ندارد. باید او را شناخت، معرفی کرد و در راه آرمان های او تلاش کرد. معرفت امام و دل دادن به او و پروراندن عشق او در دل، شرط اول است. امیرالمومنین علی( ع) فرمود:” شما نمی توانید مثل من زندگی کنید ولی” اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سِدادٍ "مرا به ورع یعنی تقوا، زهد و خودداری از دل دادن به زخارف مادی و غرق شدن در لذات و جمع آوری ثروت و مکنت و به اجتهاد یعنی تلاش خستگی ناپذیر و سخت کوشی و پرهیز از تنبلی و به عفت یعنی پاکی و پاکدامنی و به سداد یعنی راستی و درستی یاری کنید.
نمی شود عده ای که در دست اندازی به بیت المال مسابقه می دهند و از یک ساعت خواب راحت خود نمی گذرند و انگیزه، دلسوزی و فداکاری لازم و مجاهدت پیوسته و خستگی ناپذیر در راه توحید، عدالت و خدمتگزاری را ندارند و یا اینکه به سیاست بازی و دغل کاری و توطئه و فریب کاری آلوده شده اند، مدعی تبعیت از پیامبر( ص) و امام( ع) بشوند و دیگران را متهم کنند.
پیگیری امر عدالت و آرمان های الهی و خدمتگزاری بی منت به مردم شرایط خود را دارد. امام( ع) فرمود:” من از دنیای شما زر و سیم نیندوختم و از غنایم دنیا برای خودم ذخیره نکردم، حتی یک وجب از خاک دنیا به خودم اختصاص نداده ام، نه اینکه دستم نمی رسد بلکه نمی خواهم.
خوب سخن زیاد است و تمام می کنم. این لحظه را یادآوری کنم که طبیب برای امام شیر تجویز کرده بود و کودکان و نوجوانان کاسه شیر به دست و گریان و نگران دور منزل امام حلقه زده بودند.
قتل علی المرتضی لهدّمت ارکان الهدی.
صلی الله عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ.
سلام و درود خداوند بر امام و شهیدان بویژه شهید مظلوم بهشتی و یارانش و ایثارگران و ملت بزرگ ایران که با فداکاری و ایستادگی فرهنگ علوی را به جهان معرفی کردند.
از امام جماعت، هیئت امناء محترم، بسیج مسجد، شما مردم و کسانی که زحمت برپایی مراسم را کشیدند تشکر می کنم.
خدایا ما را عارف به امام( ع) و پیرو حقیقی امیرالمومنین( ع) قرار بده.
خدایا فرزند برومند امیرالمومنین( ع) امام عصر( عج) را با خواست و اراده و به دست ملت ها حاکم کن.
به واسطه او شرک، فقر، جهل، جنگ، اسارت و آوارگی، کینه و دشمنی و نگرانی را از جامعه بشری بر طرف کن.
با حاکمیت او عزت، کرامت، صلح، رفاه و آزادی و آزادگی و کمال را به همگان هدیه کن.
به واسطه او ملت بزرگ ایران را حمایت کن.
رهبری گرانقدر انقلاب را تحت عنایات آن عزیز، موفق و سربلند و سالم بدار.
موفق و سربلند باشید