مشرق- شادی رستمی در سینما پرس فیلم جدید سهیلی را از آثار قبلی اش یک سر و گردن بالاتر دانسته و در نقدی بر این فیلم نوشته است:
"گشت ارشاد "بهترین فیلم "سعید سهیلی" است!او آخرین اثرش را به گونه ای ساخته که فیلم های نازل و سطحی قبلی چون "ازدواج در وقت اضافه" و "چارچنگولی" را پشت سر بگذارد .حالا سهیلی می تواند به منتقدانش بگوید "دیدید که من هم فیلم خوب ساختن را بلدم " و مخالفانش هم قاعدتا حالا می پرسند" پس چرا تا حالا این جوری می ساختی؟"
جواب این سوال را بی شک سهیلی نخواهد داد چون حتی در نشست خبری "گشت ارشاد" هم پاسخ درست و درمانی به کسی نداده است.او حتی در مصاحبه هایش، دلیل ساخت فیلم های سخیف را کسب درآمد و موفقیت در گیشه عنوان می کرد که اعتراف صادقانه ای است. ولی تفاوت "گشت ارشاد" با بقیه ی فیلم هایش کاملا مشهود است.یک کمدی خوش ساخت (ژانر کمدی سیاه) با بازیگرانی مسلط و معتبر که شاه نقش های فوق العاده در کارنامه شان دارند و دیالوگ هایی جسورانه و خنده دار که می تواند اعتبار بالایی برای کارگردان به وجود آورد و درآمد سرشار گیشه را تامین کند.
"سعید سهیلی" فیلم نامه ی اولیه را که به قلم "مهدی میرزایی" بود با کمک "مهدی محمدیان نژاد" بارها و بارها بازنویسی کرد تا به آنچه دلخواهش بود برسد و داستان ساده و سر راستی از سه جوان جنوب شهری ارائه دهد که برای کسب درآمد در پوشش ماموران گشت ارشاد به سرکیسه کردن مردم می پردازند.حتی فکر کردن به چنین سوژه ی جسورانه ای برای کارگردانان دیگر شاید امکان پذیر نباشد اما سهیلی ثابت کرده با بقیه فرق دارد. در فیلم او نه از میزانسن خبری هست،نه از موسیقی متن تاثیر گذار بهره می گیرد و نه فیلم برداری خیره کننده و خلاقانه دارد اما همان جرات و جسارت یا به تعبیر خودش شجاعت سبب شده گشت ارشاد بر دل مخاطب بنشیند.
در "گشت ارشاد" و حتی "چارچنگولی" هم بسیاری از دیالوگ ها بر اساس شوخی های کوچه بازاری و پیامکی شکل می گرفت و از این لحاظ لحن فیلم به تریلوژی "اخراجی ها" نزدیک شده و شاید این نیز از شباهت تفکر و رک گویی "ده نمکی" و سهیلی باشد! جالب آنکه آقای کارگردان در بعضی سکانس ها مخاطب را به آثار قبلی خودش ارجاع داده است!برای مثال صحنه دستگیری جوانان در پارتی و به خط کردن آنان و نام بردن از "چارچنگولی" به عنوان اسم یک رستوران! کل فیلم در دستان "حمید فرخ نژاد" است که ثابت کرده توانایی بالایی دارد و به خصوص بده بستان موفقش با "پولاد کیمیایی" که پیش از این سابقه ی همکاری در "صحنه جرم ورود ممنوع" را با هم داشتند ،عالی از کار درآمده.حتی خود کیمیایی هم نشان داده به دور از سایه سنگین پدر هم می تواند بازی های خوب و تماشاگرپسندی ارائه دهد و حتی پتانسیل این را دارد که در قالب یک ستاره مطرح شود. "ساعد سهیلی" هم که دارد مانند جوانی های پولاد مدارج ترقی را در فیلم های پدرش طی می کند، بازی خوب و متفاوتی انجام داده و مشکلات روحی و جسمی "حسن" را خوب و باورپذیر نشان داده است.
از نقاط گل درشت و ناهمگون فیلم دو پارگی موضوعی و وصله پینه کردن سکانس های بی ربطی به انتهای فیلم است که کلا پایان بندی گشت ارشاد را خراب کرده و همچنین الصاق داستانک های کم جان و ضعیف مانند داستان دختر پژو سوار و همسایه ی عباس است که گرچه در خدمت داستانند اما هم راستای قصه اصلی پیش نیامده اند و تصنعی به نظر می رسند.همچنین عدم توضیح کافی درباره ی برخی وقایع یا سرانجام کاراکتر های فرعی قدری مخاطب را سردرگم می کند.
کلیت "گشت ارشاد" تنها ترکیبی از چند طنز موقعیت و یک سکانس پایانی دراماتیک است و سهیلی نخواسته یا نتوانسته معنی سنگین و شسته رفته ای از فیلم استخراج کند.او هیچ نهاد دولتی را مورد انتقاد قرار نداده و تنها به معضلات اجتماعی چون فقر،اعتیاد و بی بند و باری پرداخته که آن هم به خاطر لحن طنز آلود اثر جدی گرفته نمی شود.البته سکانس اعتراضات مردمی شاید به نوعی نشان دهنده ی نظر شخصی سازندگان اثر باشد اما شعارزدگی مانع از بروز اصل پیام می شود.
"گشت ارشاد" از آن دست آثاری است که می تواند به گیشه ی بی رونق سینمای ایران تکانی اساسی بدهد . شاید حتی بتواند برای بازی های درخشانش به کاندیداتوری جشنواره ی فجر امید ببندد ولی آنچه مسلم است این بار منتقدان کمتر از سهیلی گلایه خواهند کرد!