به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری دانشجو، عارف رییس نشد؛ این بار حتی کاندید هم نشده بود. احتمالاً برای آنکه همچون گذشتهها مجبور نشود کنارهکشی کند. روز گذشته تکلیف انتخابات اعضای هیأت رییسهی دوازده کمیسیون تخصصی مجلس شورای اسلامی روشن شد. ریاست ده تای آن به اصولگراها رسید. اصلاحطلبان تنها توانستند کرسی ریاست کمیسیونهای بهداشت و درمان و برنامه و بوجه را به دست آورند. صندلیهایی که به ترتیب سهم علی نوبخت، نمایندهی مردم تهران و برادر سخنگوی دولت و غلامرضا تاجگردون، نمایندهی مردم گچساران شد. ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات اما به محمد مهدی زاهدی رسید؛ وزیر علوم احمدینژاد و نمایندهی اصولگرای مردم کرمان. هیأت رییسه که از دست رفته بود؛ اصلاحطلبان حتی روز گذشته از به دست آوردن کرسیهای ریاست کمیسیونها نیز بازماندند. آن 168 نفر عضو فراکسیون امید دقیقاً چه میکنند؟!
چه شد؟/ نبرد کمیسیونها!
نه ریاست جمهوری؛ نه انتخابات مجلس، نه حتی مرکز پژوهشها. عارف اما روز گذشته در یک انتخابات دیگر هم باخت تا کلکسیون شکست اصلاحطلبان و فراکسیون 168 نفرهشان در مجلس شورای اسلامی تکمیل شود. ماجرا البته منحصر به همین یک کمیسیون نماند. نمایندگان «امید» روز گذشته تقریباً در انتخابات ریاست تقریباً هر فراکسیون دیگری که شرکت کردند، ناکام ماندند. به این ترتیب ریاست ده فراکسیون تخصصی مجلس سهم اصولگرایان شد. فراکسیون قضایی هم ماند؛ چرا که دست آخر به حد نصاب نرسید!
در اینباره بیشتر بخوانید: یک اعتراف تلخ؛ مجلس دهم اصلاحطلب نیست
چرا عارف رییس نشد؟/ فراکسیون اشباح!
«رجال الغیب شدند!» وصفی که سعید یاری نمایندهی اصلاحطلب مردم مشکینشهر برای ارتش نمایندگان لیست امید در مجلس دهم به کار برد. وی با اشاره به امید دولت برای تصاحب مجلس بعد از برجام؛ گفت: «برآورد اینکه اصلاحطلبان اکثریت کرسیهای مجلس دهم را دارند غلط و اشتباه بود. اصلاحطلبان برای لیستبندی دچار اشتباه شدند و افرادی را در لیست قرار دادند که حتی برای ریاست کمیسیون آموزش نیز به عارف رأی نمیدهند.» مصطفی کواکبیان هم پیشتر و بعد از رأی نیاوردن عارف در انتخابات هیأت رییسهی مجلس به خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو گفته بود: «خيليها كه با ما عكس يادگاري ميگرفتند زنبيلشان را جاي ديگري بردند!»
میرحمایت میرزاده اما دیگر عضو اصلاحطلب فراکسیون امید معتقد است نمایندگان مردم روز گذشته اساساً سیاسی رأی ندادند و شایستهسالاری و تخصص معیار انتخابشان بود. وی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو در پاسخ به این سوال که برخی شخصیتهای اصلاحطلب به انتخاب یک اصولگرا برای ریاست کمیسیون اعتراض دارند، اظهار داشت: «انشاءالله آنقدر کارهای خوب برای آموزش و پرورش و دانشگاهها بکنیم که همه ببینند اینجا آن چیزی که مهم است مسائل علمی است نه سیاسی.»
محمود صادقی نمایندهی مردم تهران و دیگر اصلاحطلب کمیسیون آموزش و تحقیقات اما، دلیل دیگری را برای انصراف عارف از شرکت در انتخابات هیأت رییسهی کمیسیون ذکر میکند. وی به خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو گفت: «آقای عارف گفتند که رئیس کمیسیون از نظر حقوقی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی میشود. من عضو حقیقی شورا هستم لذا بهتر است فرد دیگری رئیس کمیسیون باشند. به هر حال ایشان مصلحت ندیدند که نامزد ریاست کمیسیون شوند.»
چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مهم بود؟
مهم بود؛ آنقدر که از همان روز اول چند تن از نمایندگان اصلاحطلب تهران برای عضویت در آن صف بکشند. از فریده اولاد قباد گرفته تا محمد رضا عارف و تا حتی علی مطهری. امیدیها امیدوار بودند بتوانند عارف را دستکم به کرسی ریاست این کمیسیون بنشانند. از این گذشته، این کمیسیون برای ارتباطات نزدیکی که با امورات دانشگاههای کشور داشت، مهم بود؛ خاصه برای اصلاحطلبان. برای جماعتی که از امروز به دنبال شبکهسازی و جذب نیرو برای انتخابات 96 هستند. برای کسانی که دانشگاه را به چشم جولانگاهی برای سیاسیکاری و فعالیتهای تبلیغاتی میبینند. برای کسانی که میدانند روحانی را تنها به یاری دانشجویان و دانشگاه میتوانند برای یک دورهی دیگر در قدرت نگاه دارند. برای آنان که دانشگاه را باشگاه احزاب میبینند.
نشد؛ اصلاحطلبان حتی در فتح کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم ناکام ماندند. قمی نمایندهی آنان تنها موفق به کسب ده رأی از آرای مأخوذه شد تا کمیسیون باز هم به نام اصولگرایان سند بخورد.
فردای انتخابات، رسانههای زنجیرهای متواتراً شیپور پیروزی میدمیدند؛ احتمالاً به استناد نتایج تهران. حال آنکه خیلی زود و با تشکیل و تعیین اعضای هیأت رییسهی مجلسین خبرگان و شورا، کذب مدعای آنان روشن شد. اصلاحطلان نمیتوانستند باز هم ادعای پیروزی داشته باشند، وقتی مردی عهدهدار ریاست مجلس خبرگان شد که کیلومترها از آنان و از پدربزرگهای معنویشان فاصله داشت. جنتی رییس شد تا عیار مدعای آنان در فتح مجلس محترم خبرگان رهبری روشن شود. و عارف از ریاست بازماند، تا مردم از گذشته بیشتر از پشت پردههای پروپوگاندای گستردهشان باخبر شوند.
عارف چه خواهد کرد؟
«نام عارف زیبندهی ریاست مرکز پژوهشهای مجلس است.» کاظم جلالی چند هفته پیش در جمع خبرنگاران گفت. مطلبی که البته از جانب روزنامهی اصلاحطلب «آرمان» به عنوان یک تعارف «شاه عبدالعظیمی» تعبیر شد. با این همه از تابش گرفته تا جلودارزاده از این تعارف استقبال کردند و عارف را شایستهی تصدی ریاست این ارگان دانستند. با این همه بهروز نعمتی دیگر نمایندهی تهران با ابراز بی اطلاعی از طرح چنین مسایلی اعلام داشت: «تاکنون درباره ریاست مرکز پژوهشها در مجلس بحثی مطرح نشده است و گزینه احتمالی وجود ندارد.» وی در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا کاظم جلالی در پست ریاست مرکز پژوهشها ابقا میشود یا خیر، افزود: «با توجه به عملکرد وی احتمالاً او در این پست باقی میماند.» نعمتی عضو هیأت رییسهی مجلس است.
گفتنی آنکه انتخاب ریاست مرکز پژوهشها نه بر عهدهی نمایندگان، که وظیفهی هیأت امنای آن است. هیأت امنایی که البته بر اساس قانون متشکل از هیأت رییسهی مجلس است. احتمالاً اصلاحطلبان از اینکه ممکن بود ریاست این مرکز به عارف برسد، حسابی خوشحال میشدند. بالأخره آن هم یک پستی بود دیگر! ریاست ریاست است؛ ریاست جمهور نشد، مجلس؛ مجلس نشد، کمیسیون؛ کمیسیون نشد، مرکز پژوهشها! با این همه و به رغم تمایلات شدید اصلاحطلبان، به نظر نمیرسد خبر خاصی جز همان تعارف شاه عبدالعظیمی جلالی وجود داشته باشد. در همین رابطه محمود صادقی نمایندهی مردم تهران در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجو در پاسخ به این سوال که آیا عارف به مرکز پژوهشهای مجلس میرود؟ اظهار داشت: «ایشان تا کنون نظری در این خصوص ندادهاند. تا آنجایی که من اطلاع دارم پیشنهاد رسمی هم برای این سمت نداشتهاند.»
نه ریاست؛ نه مرکز پژوهشها نه حتی کمیسیون آموزش و تحیقیقات؛ عارف به هیچی نرسید. معاون اول رییس دولت اصلاحات در مجلس دهم تنها است. ارتش امید هم پشتیبان او نیست؛ ارتشی که این روزها بیشتر از همیشه «لشگر اشباح» به نظر میآید. او احتمالاً ترجیح میدهد همان پایین و در کنار دیگر نمایندگان مردم نشسته و مباحثات مجلس را دنبال کند. یا اینکه حداکثر در کمیسیون تخصصیاش (آموزش و تحقیقات) برای پیشبرد برنامههای اصلاحطلبان مؤثر باشد.