به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاری دانشجو، «عمر متین، شهروند آمریکایی-افغان ایالات متحده با حمله به یک باشگاه شبانه بیش از ۵۰ نفر را کشت.» اخبار اقدامات خشونتبار و تروریستی در کشورهای غربی دیگر تبدیل به یک عادت شده است. سیاستمداران و رسانههای غربی مثل همیشه اسلام و گروههای غرب ساخته به ظاهر اسلامگرا را عامل این خشونتها معرفی میکنند. به راستی چرا گروههای تروریستی برای به ظاهر مسلمانان پرورش یافته در غرب جذاب است؟ آیا خشونت در آمریکا و اروپا محدود به برخی گروههای به ظاهر اسلامی است؟ نقش سیاست و فرهنگ غربی در پرورش تروریست چیست؟
ایالات متحده آمریکا کشور مردان سفید پوست چشم آبی مسیحی است، این دیدگاهی بسیاری از آمریکاییها است. کشوری که علی رغم شعارهای حقوق بشری از سال 1776 که به استقلال رسید، کماکان در نابرابری جنسیتی، مذهبی و قومیتی به سر میبرد. با این حال تلاش دارد پرچم دار عدالت و مساوات در کشورهای جهان سوم باشد.
پایهگذاران آمریکا در نظر داشتند این کشور را تبدیل به «دیگ ذوبی» کنند که همه فرهنگها، مذاهب و قومیت ها را در خود حل کند. اما نتیجه آن طور که انتظار میرفت، نشد.
این کشور در سیطره مردان سفیدپوستی است که به سایر گروهها اجازه بروز و ظهور چندانی نمیدهند. این مساله حتی در برخورد نیروهای امنیتی با شهروندان آمریکا نیز مشهود است. طبق آماری که در سال جاری میلادی روزنامه ایندیپندنت منتشر کرد از سال 2009 تا ماه می 2016 از مجموع سه هزار و 667 نفری که در آمریکا به دست پلیس کشته شدند، تعداد سیاه پوستان 3.45 نفر به ازای هر یک ملیون نفر بود اما تعداد کشته شدگان سفید پوست 1.26 نفر به ازای هر یک میلیون نفر ثبت شده است.
روزنامه گاردین در گزارشی اعلام کرد پلیس آمریکا سال گذشته 1134 نفر را کشت که بیش از 15 درصد این افراد را مردان سیاهپوست 15 تا 34 ساله تشکیل دادند و این یعنی پنج برابر بیشتر از سفید پوستانی است که در همان گروه سنی جان خود را از دست دادهاند.
آمار گویای آن است که روسوب نگاه تبعیضآمیز در فرهنگ آمریکایی به قدری است که روی کار آمدن یک رئیس جمهور سیاهپوست نیز تاثیری بر نگاه دستگاه حاکمه این کشور به رنگین پوستان و مذاهبی غیر از مسیحیت در این کشور نداشته است.
سال 2014 کشته شدن یک نوجوان سیاهپوست به دست پلیس در ایالت فرگوسن، خشم آنها را در مورد نابرابری نژادی و خشونت پلیس علیه این گروه شعلهور کرد. اعتراضات گسترده هم نتوانست نگاه ساختارمند تبعیض را حتی اندکی تغییر دهد و همچنان تعداد کشته شدگان بدست نیروهای پلیس در سال 2015 دو برابر تعداد سفید پوستان بود.
وضعیت نابرابری اجتماعی در آمریکا تنها محدود به رنگین پوستان نیست. در این کشور نگاه اکثریت جامعه به دین اسلام و پیروانش مثبت نیست و این مسئله به سیاستهای اسلام هراسانه دولت در داخل و خارج از مرزهای آمریکا ارتباط دارد.
کاخ سفید در راستای پیشبرد منافع خود از هیچ تلاشی برای ارائه تصویری خشونت بار از دین اسلام در جهان فروگذار نمیکند. فیلمهای سینمایی، بازیهای رایانهای، سخنرانیها و ادعاهای واهی سیاستمداران تنها بخشی این رویکرد است.
اسلام هراسی در ایالات متحده تا آنجا پیش رفته که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری این کشور از این ابزار برای کسب آرا استفاده میکنند. دونالد ترامپ، کاندیدای احتمالی حزب جمهوری خواه در انتخابات، مسلمانان را تهدیدی برای امنیت آمریکا میداند و صراحتاً میگوید باید جلو ورود مهاجران مسلمان به این کشور گرفته شود.
بدون تردید فرهنگ هیات حاکمه هر دولت میتواند شاکله فرهنگ مردم را ایجاد و فرم دهد. وقتی سیاستمداران نگرش خصمانهای به اسلام دارند، نگاه بدبینانه جامعه آمریکا به مسلمانان نیز یک روند طبیعی محسوب میشود و تا آنجا پیش میرود که خشم برخی از مسلمان این کشور را برمیانگیزد.
حادثه گروگانگیری باشگاه شبانه اورلاندو در ایالات فلوریدا که توسط یک شهروند آمریکایی-افغانی تبار مسلمان به وقوع پیوست را میتوان نمادی از اعتراض به چنین نگرشهایی دانست. در این واقعه که مرگباترین حادثه تیراندازی تاریخ معاصر آمریکا لقب گرفت، «عمر متین»، با حمله به یک باشگاه شبانه 50 نفر را کشت و 52 تن را نیز زخمی کرد.
مسئله قابل تأمل این بود که فرد مسلح پیش از انجام عملیات گروگانگیری به فوریتهای پلیس فلوریدا زنگ زده و اعلام کرده بود با داعش بیعت کرده است، ادعایی که در نتیجه بررسیهای بیشتر رد شد و معلوم گردید هیچ نشانه از ارتباط او با داعش وجود نداشته است.
حال این سوال مطرح است که چرا عمر متین تلاش کرد خود را به گروه تروریستی داعش منتسب کند؟ برای پاسخ به این پرسش باید ریشههای چنین طرز تفکری را مورد کاوش قرارداد.
همان طور که در ابتدا عنوان شد اسلام هراسی و نگاه از بالا به پایین سفید پوستان چشم رنگی به سایر قومیتها و مذاهب به عنوان شهروندانی درجه دو در آمریکا، باعث شده است عدهای هرچند اندک دست به واکنشهای خشونتبار بزنند. رفتاری که هرچند از منظر اسلام ناپسند است اما واکنشی طبیعی به نابرابریهای جامعه سرمایهداری آمریکا است.
عمر میتن نیز خواسته است به این شیوه مسلحانه، ساختار ناعادلانه و نگاه ارباب –رعیتی حکومت آمریکا را به چالش بکشد و در این میان برای ایجاد هراس در میان مردم و دولتمردان، خود را به داعش منتسب کرد. البته رهبران داعش نیز که در عراق و سوریه شکستهای سختی را از نیروهای مردمی و ارتش بغداد و دمشق متحمل شدهاند، از فرصت استفاده کرده و برای نمایش قدرت مانور خود در آن سوی جهان، مسئولیت این حادثه را پذیرفتند.
امروز در صفوف نیروهای داعش شبه نظامیان مسلمانی از کشورهای اروپایی دیده میشود که حتی شرایط تحصیلی و رفاهی مناسبی نیز داشتهاند. کارشناسان رفتارهای تبعیض آمیز سیاستمداران و تحقیری که جوامع غربی به دلیل نژاد و رنگ پوستشان به آنها روا داشتهاند را زمینهساز جذب آنها به گروههای تروریستی میدانند.
سابقه زندگی برخی از اتباع اروپایی پیوسته به داعش، چندان رنگ و بوی مذهبی ندارد. عضویت در داعش برای آنها عملی ساختارشکنانه به شمار میرود که میتواند نظم تبعیض آمیز این جوامع را برهم بریزد.
عاملان حوادث تروریستی فرانسه و چند کشور اروپایی دیگر همه شهروند همان دیار بودند. افرادی که سالها در حاشیه شهرهای بزرگی مانند پاریس طعم تلخ شهروند درجه2 بودن را چشیدهاند.
آمریکا نیز از این امر مبرا نیست. اگرچه دوری مرزهای این کشور از مرکز تولد داعش در خاورمیانه، اجازه نفوذ مستقیم عناصر این گروه را در آمریکا نمیدهد اما نارضایتیهای مدنی افراد میتواند به تمسک از اندیشههای داعش در این کشور شکل دیگری به خود بگیرد و این زنگ خطری است برای آینده این جامعه، اگر رهبران کاخ سفید متوجه شوند.