به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، عربستان سعودی با گذشت بیش از 14 ماه هنوز نتوانسته است چه به صورت
درگیری میدانی و استراتژیک و چه به صورت مذاکره و چالش در عرصه دیپلماتیک
از باتلاق یمن رهایی یابد. حملات نظامی ائتلاف عربی به سرکردگی آلسعود که
قرار بود نتیجه سریع در پی داشته و با قاطعیت همراه باشد، پس از گذشت 12
ماه عملا بدون هیچ دستاوردی در دستیابی به اهداف، با بنبست مواجه شد.
عربستان براساس اهداف اعلامی، قصد بازگرداندن «عبدربه منصور هادی»
رئیسجمهور فراری یمن، به مقر ریاست جمهوری در صنعا و دور کردن انصارالله و
کمیتههای انقلابی از مراکز قدرت را داشت، که بعد از ناکامی نظامی در
دستیابی به این اهداف وارد میدان مذاکره شد تا بتواند حداقل به صورت
آبرومندانه خود را از بحرانی که خود ساخته بود خارج سازد. اما در مسیر
مذاکرات مربوط به صلح که از 30 فروردین ماه امسال به میزبانی کشور کویت
برگزار شده است نیز، تاکنون طرفی نبسته و با بنبست سیاسی مواجه شده است.
زیادهخواهی
هیئت مذاکره کننده وابسته به ریاض و متقابلاً ایستادگی انصارالله و
کمیتههای انقلابی بر حقوق حقه و مطالبات انقلابی مصادره شده در جریان
بیداری اسلامی کشور یمن، توسط شورای همکاری خلیج فارس، تحت عنوان« طرح
خلیجی»، عاملی است که راه خروج آلسعود از باتلاق یمن را با مشکل مواجه
ساخته است. مذاکرات صلح در حالی با انسداد مواجه شده است که هیئت وابسته به
آلسعود خروج انصارالله از شهرها و موسسات دولتی و همچنین تحویل سلاح را
مقدم بر گفتگوهای سیاسی در مورد آینده یمن میداند. وزیر خارجه دولت مستعفی
یمن «عبدالملک المخلافی» در دیدار با وزیر خارجه کویت ضمن اشاره به این
موضوع ادعا کرده بود باید قدرت به عبدربه منصور هادی بازگردانده شود و بعد
از تحقق این موضوع طرفین بر سر ماهیت دولت انتقالی مذاکره نمایند.
این
درحالی است انصارالله مشخص شدن ساختار دولت آینده یمن را مقدم بر سایر
مفاد قطعنامه 2216 شورای امنیت تلقی میکند و معتقد است در صورت تقدم
خواستههای هیئت ریاض، تضمینی برای ایجاد دولت انتقالی وجود ندارد و از
سویی «محمد عبدالسلام» سخنگوی انصارالله منصور هادی را یکی از طرفهای
درگیر میداند، که نباید در راس کمیتههای امنیتی و نظامی نظارتی قرار
گیرد. حتی انصارالله پیشنهاد بررسی مفاد قطعنامه 2216 به صورت بسته واحد را
نیز داده است، اما طرف مقابل با زیادهخواهی این موضوع را نیز نمیپذیرد.
با
این مقدمه، در ادامه نوشتار به ذکر دلایلی خواهیم پرداخت که نشان میدهد
آلسعود در مذاکرات نیز جایگاه نازل را در اختیار دارد، و اگر چنانچه در
پایان بخشیدن به بحران تعجیل نکند، ناگزیر بدون هیچ دستاوردی از یمن خارج
خواهد شد:
1-تعارض اهداف نیروهای اصلی ائتلاف و افزایش تنش بین آلسعود و امارات متحده عربی
متعاقب
آغاز تجاوز آلسعود به یمن با عملیات موسوم به «طوفان قاطعیت» پارلمان
امارات نیز با طرح این ادعا که هدف از حمله به یمن برقرای ثبات و امنیت در
این کشور است حمله به یمن را آغاز نمود. امارات در استان عدن و سپس تعز
حضور پیدا کرده و نیروهای نظامی این کشور عمدتا تحت عنوان کارشناس به
حمایت و تقویت نیروهای مخالف انصارالله و کمیتههای مردمی پرداختند. با
حمایت لجستیکی و حضور گستردهتر نظامیان اماراتی، عدن از کنترل نیروهای
مردمی و انصارالله خارج شد. پس از عدن امارات نظامیان خود را به استان لحج و
اٌبین گسیل داشت و تسلیحات و تجهیزات فراوانی را نیز در اختیار نیروهای
مخالف انصارالله و مزدوران وابسته به سعودی قرار داد. اما بعد از مدتی
منافع و اهداف آلسعود و امارات متحده عربی در تجاوز به یمن با تعارض و
دوگانگی مواجه شد. هر کدام از کشورهای اصلیِ ائتلاف متجاوز کوشیدند منافع
خود را پیگیری نموده و به راهبردهای طرف مقابل بیتوجهی نمایند.
این
موضوع زمینه اختلاف میان سعودیها و امارات را شدت بخشید. مناقشه و اختلاف
پنهانی و میدانی گذشته (امتناع امارات از مشارکت در عملیات حمله به تعز)
پس از مدتی به صورت آشکار، رسانهای و به شکل تهدید و تحقیر متجلی شده و
نیروهای متجاوز را به خودزنی سوق داد. به گونهای که «عبدالله بن زاید»
وزیر خارجه امارات، در اقدامی بیسابقه پیام توئیتری «فرحان المالکی» فعال
سیاسی مخالف رژیم آلسعود را بازنشر کرده و عربستان و فرهنگ این کشور را
متهم به تحقیر انسان، مخالف زندگی و حمایت از تروریسم نمود. این اقدام بن
زاید از جانب سعودیها بیجواب نماند و کاربران این کشور نیز در شبکههای
اجتماعی به تحقیر امارات و تواناییهای مردم این کشور مبادرت ورزیدهاند.
در
ادامه این اختلافات عربستان سعودی از طریق عبدربه منصور هادی رئیسجمهور
فراری یمن، «خالد بحاح» نخست وزیر و معاون خود خوانده را برکنار و طی حکمی
چهرههای نزدیک به خود از جمله «احمد عبید بن دغر» و ژنرال «علی محسن
الاحمر» را در ساحت سیاسی یمن گنجاند. ابوظبی نیز ضمن پذیرش پناهندگی خالد
بحاح به کشورش، دستور خروج بیش از 80 درصد نیروهای خود از یمن را صادر کرد.
از
سویی امارات با حراک جنوبی که خواهان تقسیم یمن به شمالی و جنوبی است نیز
رابطه خوبی دارد و این موضوع عربستان را دچار هراس میکند که مبادا
استانهای جنوبی تصرف شده توسط آلسعود و نیروهای وابسته به منصور هادی با
تحریک و حمایت امارات به سمت جدایی حرکت کرده و صحنه یمن را بر ضد عربستان
سعودی تغییر مضاعف دهند. در همین زمینه امارات متحده عربی سرمایهگذاریهای
بسیاری در جنوب انجام داده است تا اهالی جنوب را با خود همسو نماید.
تعارض
اهداف نیروهای متجاوز و دنبال کردن منافع مغایر با منافع آلسعود در یمن
از جانب امارات متحده عربی بیش از پیش عربستان را در تنگنا قرار میدهد، تا
هر چه زودتر به معضل یمن خاتمه دهد.
در راستای تمایل امارات به این
جدایی«ضاحی خلفان تمیم» معاون رئیس پلیس و امنیت عمومی دبی در شبکه
اجتماعی خود بر جدایی جنوب از شمال تاکید، و درخواست کرد تا اجازه ندهند
جنوب مانند گروگانی در اختیار گروههای بیرحم تروریستی قرار گیرد. خلفان
همچنین موضوع وحدت یمن را به سبب خونهای ریخته و جنایتهای انجام شده امری
شکست خورده تلقی کرد.(1) از سویی عدهای، واداشتن ساکنان استان عدن به
مهاجرت به سمت مناطق شمالی این کشور، که طی هفتههای گذشته صورت پذیرفته را
نیز اقدامی با برنامهریزی امارات متحده عربی از رهگذر جدایی جنوب از شمال
میدانند.(2) در این مهاجرتها که با تهدید و ارعاب صورت پذیرفت بیش از
1000 نفر از افرادی که دارای علقههای شمالی بودند مجبور به ترک عدن شدند.
مضاف بر این مسائل، امارات با علیعبدالله صالح و پسرش «احمد علی عبدالله»
نیز رابطه مطلوبی دارد. به گونهای در جریان برگزاری مراسمِ اولین سالروز
تجاوز عربستان سعودی به یمن در میدان «سبعین» با حضور هواداران علی عبدالله
صالح، امارات تلاش فراوانی کرد تا مراسم با اشتیاق بیشتری برگزار شود.
بنابرین تعارض اهداف نیروهای متجاوز و دنبال کردن منافع مغایر با منافع
آلسعود در یمن از جانب امارات متحده عربی بیش از پیش عربستان را در تنگنا
قرار میدهد تا هر چه زودتر به معضل یمن خاتمه دهد.
2-تمهیدات جنبش حراک برای استقلال جنوب از شمال و بلاتکلیفی سیاسی هیئت ریاض
جنبش
حراک جنوبی در سال 2007 در ماجرای اعتراضات فراگیر در جنوب یمن نسبت به
تبعیضات روا داشته شده نسبت به بازنشستگان جنوب قوام یافت.(3) اما نارضایتی
استانهای جنوب از دولت مرکزی مستقر در صنعا دارای پیشینه تاریخی است. این
نارضایتی به زمان وحدت یمن در سال 1990 بازمیگردد، که حتی در سال 1994
جنگی را بین طرفداران جدایی جنوب از شمال با دولت مرکزی رقم زد.
نارضایتیهای فوق در زمانی که دولت مرکزی دچار بحران میشود و نمیتواند بر
امور مختلف یمن نظارت کند، تشدید شده و به جنبش اعتراضی تبدیل میشود.
در
جریان تحولات بیداری اسلامی در سال 2011 جنبش حراک نیز همسو با سایرین
انقلابیون به مخالفان دولت علی عبدالله صالح پیوسته و تلاشهای خود را برای
سرنگونی دولت خودکامه صالح انجام داد. با روی کار آمدن دولت عبدربه منصور
هادی یکی از موضوعاتی که در وظایف دولت در طول دو سال مسئولیت منصور هادی
قرار گرفت، سر و سامان دادن به وضعیت جنوب و تعیین تکلیف کردن برای این بخش
از کشور بود، که بعد از گذشت دو سال عملا نتیجهای حاصل نشد، این موضوع
مجدداً جنبش حراک جنوبی را به تکاپو واداشت. تجاوز ائتلاف عربی به سرکردگی
آلسعود عامل دیگری بود که شرایط مناسبی مهیا ساخت تا مجدد جنبش حراک
مطالبات خود را مطرح نماید. ناتوانی آلسعود و نیروهای وابسته داخلی در
تامین امنیت مناطق جنوب و تسلط گسترده القاعده بر این مناطق و همچنین قطعی
مکرر آب و برق و وضعیت بهداشتی اسفناک به عنوان عامل سوم در نهایت به
شرایطی منتهی شد که جنبش حراک با صدای بلند جدایی جنوب از شمال را مطالبه
کند.
این جنبش همزمان با 26- مین، سالروز وحدت یمن پیشنویسی را
برای آینده جنوب یمن تدوین و رسانهای کرد. پیشنویس فوق که در 9 بخش و 42
ماده تنظیم شده است، تمهیدات جدایی و مسیری که مردم جنوب برای افزایش
اختیارات خود باید انجام دهند را مشخص کرده است. این پیشنویس نحوه
حکومتداری و اعمال نظر و احکام مطلوب جنبش حراک در حوزههای مختلف سیاسی،
مالی، قضایی و آموزشی را معین کرده است.(4) همزمان با این اقدام « علی
سالم البیض» رئیسجمهور یمن جنوبی سابق و از رهبران اصلی حراک جنوبی با
صدور بیانیهای نسبت به نادیده گرفته شدن حقوق مردم جنوب در مذاکرات صلح
هشدار داده و وحدت نزدیک به 30 ساله یمن را همراه با شکست تلقی کرد.(5)
مضاف بر این مسائل حراک جنوبی در سالروز وحدت یمن از مراکز آموزشی و دولتی
مستقر در جنوب یمن درخواست کرد، روز وحدت یمن در محل کار خود حاضر شده و
این روز را تعطیل نکنند.
جدایی جنوب یمن از شمال در مقطع کنونی
موضوعی است که آلسعود را به واهمه واداشته است، زیرا اعلامِ این موقعیت و
تلاش حراک برای سازماندهی قدرت مستقل در جنوب، عملا دولت مستعفی و فراری
حمایت شده از جانب آلسعود را با بلاتکلیفی سیاسی مواجه ساخته است.به
عبارتی پایتخت اصلی یمن، یعنی صنعا در اختیار انصارالله و کمیتههای
انقلابی است و اگر چناچنه پایتخت دوم یعنی عدن نیز در اختیار نیروهای حراک
قرار گیرد، منصور هادی و دولت فراری جایگاهی در ساحت سیاسی یمن نخواهند
داشت، و این موضوعی است که تحلیلگر کویتی به آن اشاره کرده است. «سامی
الرمیحی» تحلیلگر کویتی جدایی جنوب از شمال را پایان دولت ادعایی عبدربه
منصور هادی میداند. او همچنین تثبیت حراک در جنوب را «کان لم یکن» شدن همه
طرحها و قطعنامههای شورای همکاری خلیج فارس و نیز شورای امنیت تلقی
میکند. از دیدگاه الرمیحی این موضوع میتواند اعتبار رژیم آلسعود در میان
کشورهای اسلامی را از بین برده و اعتراضات علیه این رژیم در داخل یمن را
افزایش دهد، زیرا آلسعود با تجاوز خود زمینه این جدایی را فراهم ساخته
است.(6)
جدایی جنوب یمن از شمال در مقطع کنونی موضوعی است که
آلسعود را به واهمه واداشته است، زیرا اعلامِ این موقعیت و تلاش حراک برای
سازماندهی قدرت مستقل در جنوب یمن، عملا دولت مستعفی و فراری حمایت شده از
جانب آلسعود را با بلاتکلیفی مواجه ساخته است.
ترس آلسعود و
منصور هادی از نداشتن جایگاه در آینده یمن موجب شد به اقداماتی مبادرت
ورزند. منصور هادی چشمانش را بر بیکفایتی خود بسته و در سالگرد وحدت یمن
با صدور بیانیهای حراک را از ایجاد هرج و مرج برحذر داشت.(7) در مقابل
آلسعود نیز به مراکز آموزش نظامی جنبش حراک حمله هوایی کرده و تعداد زیادی
از نیروهای این جنبش را زخمی ساخت. از طرفی مردم جنوب به ویژه عدن نیز در
واکنش به این اقدام و در رابطه با ناتوانی دولت مستعفی، معابر اصلی استان
عدن را مسدود کرده و نسبت به دولت فراری اعتراضاتی تدارک دیدند.(8)
مضاف
بر این، اگر چنانچه آلسعود به تجاوزات خود به حراک و مناطق جنوبی ادامه
دهد، امکان اینکه حراک نیز موضع منفی نسبت به مداخله رژیم سعودی در یمن
اتخاذ نماید، افزایش مییابد. لذا وضعیت بحرانی آلسعود در این شرایط
مناسبات میدان مذاکره را به ضرر این رژیم تغییر داده و به دادن امتیاز
بیشتر وادار میکند.
جمعبندی:
با توجه به مباحثی که بیان شد
انصارالله در جریان مذکرات صلح یمن دست برتر را در اختیار دارد. اختلاف و
تعارض اهداف عربستان با امارات متحده عربی از یکسو و اقدامات حراک در
هفتههای گذشته از سوی دیگر، مسائلی است که آلسعود را در تنگنا قرار داده
است. به این دو مورد میتوان تسلط انصارالله بر پایتخت را نیز اضافه کرد.
که این کنترل بر صنعا برگ برندهای در فرایند مذاکرات قلمداد میشود. با
این توصیف آلسعود و طرفداران داخلی یمن چارهای جز تن دادن به مطالبات
مصادره شده انقلابیون در سال 2011 ندارد. در سال2011 اگرچه آلسعود تلاش
کرد با طرح خلیجی و جابجایی مهرها مسیر انحرافی را نشان انقلابیون دهد، اما
این انقلاب بعد از دو سال مجدد زبانه کشید تا خواستههای مردمی و به حق
خود را جامه عمل بپوشاند.
لذا عربستان سعودی با توجه به هزینههای
فراوان ادامه تجاوزگری به یمن از لحاظ اقتصادی و محکومیتهای بینالمللی،
دیگر قادر نیست به میدان نبرد بازگردد. از سویی در عرصه مذاکره نیز
دستاوردی برای عرضه و مبادله ندارد، فلذا ناگزیر باید به مطالبات مردم یمن
تن داده و با سرافکندگی و بدون هیچ اندوختهای یمن را ترک نماید. این
مسالهای است که همزمان با روزهای آغازین تجاوز آلسعود به یمن، رهبر معظم
انقلاب به آن اشاره فرموده و چند جوان بیتجربه سعودی را انذار دادند؛
«سعودیها در این مسئله خسارت خواهند کرد، ضرر خواهند کرد و به هیچ وجه
پیروز نخواهند شد. دلیل خیلی واضحی دارد؛ دلیلش این است که تواناییهای
نظامی صهیونیستها چندین برابر توانایی نظامی این سعودیهای کذا و کذا
[است]؛ چندین و چند برابر اینها، آنها توانایی نظامی داشتند؛ طرف مقابل
آنها هم غزّهی یک وجبی بود. اینجا طرف مقابل یک کشور است، یک کشور دهها
میلیونی؛ یک ملّت، کشور پهناور و وسیع. اگر آنها توانستند در غزّه پیروز
بشوند، اینها هم خواهند توانست در اینجا پیروز بشوند؛ البتّه اگر آنها هم
پیروز میشدند، باز پیروزی اینها احتمالش صفر بود؛ الان احتمالش زیر صفر
است. اینها قطعاً ضربه خواهند خورد؛ قطعاً بینی سعودیها به خاک مالیده
خواهد شد»(9)
منابع:
1- http://www.hdgatewaynews.com/news/?p=55218
2- http://www.mandabpress.com/story/2016-5-21/31349
3- http://tabyincenter.ir/index.php/menu-examples/child-items-5
4- http://adenpost.info/news/47599
5- http://yaman-news.com/index.php?ac=3&no=20015
6- http://adenpost.info/news/47498
7- http://yaman-news.com/index.php?ac=3&no=20009
8- http://almashhad-alyemeni.com/news76493.html
9- http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=29428