کد خبر: ۳۷۹۴۸۷
زمان انتشار: ۱۶:۱۱     ۱۸ خرداد ۱۳۹۵
اكنون آن سه ميليون و 200 هزار بيكاري كه روحاني براي اشتغالشان، وعده داده بود، تبديل به شش ميليون نفر شده‌اند!
به گزارش پایگاه 598، كيهان نوشت:

خانه اول؛ چندمين روزي بود كه پدر خانواده دست خالي و شرمنده به خانه بر مي‌گشت! مدتي بود كه هم خودش و هم همسرش، از بيماري رنج مي‌بردند، اما امكان درمان نداشتند، چون نه بيمه بودند و نه پولي براي پرداخت هزينه‌هاي درمان. البته بايد گفت مرد از خير درمان خودش گذشته بود و معتقد بود سير كردن شكم بچه‌ها و تامين كفش و لباس مختصر آنها واجب‌تر است. اجاره خانه چند ماهي مي‌شد كه عقب افتاده بود و بارها شرمنده صاحبخانه شده بود. از وقتي كارگاهي كه در آن كار مي‌كرد تعطيل شده بود، به هر دري زده بود تا بلكه كاري دست و پا كند و... نشده بود! به همه رو زده بود. نماينده مجلس، فرماندار، بخشدار و.... اما فايده‌اي نكرده بود. به ساده‌ترين كارها با حداقل دستمزد هم راضي شده بود، اما همه يك چيز مي‌گفتند: «ما خودمان هم بيكاريم»! و او به اين فكر مي‌كرد كه پس اين همه تشكيلات عريض و طويل با آن همه وعده گشايش، چرا حتي نتوانست شغل يك نفر را حفظ كند!؟

خانه دوم؛ برادر رئيس‌جمهور، به ديدار زنداني آمده كه چند سال قبل با برنامه‌ريزي و دروغگويي، كشور را به لبه پرتگاه برده بود! او از اينكه اين زنداني آزاد شده، خوشحال است و براي روحيه دادن به او به ديدارش رفته است! البته تنها حسين فريدون نيست كه به ديدار آشوبگر و فتنه‌گر ديروز شتافته، چند نفر ديگر از مسئولان و وابستگان آنها و... هم به خير مقدم قهرمان آزاد شده رفته بودند! هرچه باشد، او منشا خدمات بي‌نظيري براي مردم بوده و نبايد مجاهدت‌هاي او، بي‌پاسخ بماند!

خانه سوم؛ همه اندوهگينند! از اينكه صداي ملكوتي و نوستالژيك و ملكوتي او مهمان‌سفره‌هاي افطار مردم نيست، غم بزرگي روح و جانشان را مي‌خراشد! مدير يك شبكه تلويزيوني، از اميد و آرزوي خود در قالب احتمال پخش ربنا مي‌گويد، روزنامه دولت، بيت‌المال را صرف طراحي پوستر رنگي شجريان و مصاحبه مفصل با او مي‌كند. خلاصه به نظر مي‌رسد ماه رمضان امسال ايرانيان، مشكلي ندارند، غمي ندارند، سفره‌هاي افطارشان به راه است، نانشان گرم است و آبشان سرد، دل‌هايشان روشن است و تنها يك غم بزرگ، همه را مكدر كرده و آن نشنيدن صداي استاد آواز ايران است كه معنويت را به خانه‌هايشان بياورد! اندكي آن سوتر، تصاوير استاد در آغوش زنان و دختران جوان و اجنبي، روي ديوار اتاق و توي گوشي‌هاي مردم، تصوير مهوع و سخيفي از معنويت استاد را به صورت مخاطب مي‌زند! 17 ساعت روزه‌داري براي افطار با صداي كسي كه رسما به فسق خود افتخار مي‌كند و رسما به اسلام توهين مي‌كند و مي‌گويد: «اينها هرگز با هنر كنار نمي‌آيند و تجربه 1400 ساله ما اين را نشان مي‌دهد»! چه آرزوي موهومي براي كسب معنويت از صاحب اين صدا!

كلاهي براي سر مردم!

در حالي‌كه عدد پدران شرمنده ساكن خانه اول، بر اساس گزارش مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي در خوشبينانه‌ترين فرض، به شش ميليون و نيم نفر رسيده و در حالي‌ كه هر دقيقه، يك ايراني بيكار مي‌شود و در حالي‌‌كه رهبر معظم انقلاب، به عوض همه آنها كه خائنانه يا غافلانه، براي مردم كاري نمي‌كنند، ابراز شرمندگي مي‌كنند، دولتمردان مشغول بافتن كلاه براي مردمند! آنها بعد از سه سال به دست گرفتن مهم‌ترين شريان‌هاي سياسي و مراكز تصميم‌گيري، به اين نتيجه رسيده‌اند كه مشكل مملكت و جوانان، نه بيكاري، نه ازدواج و نه هيچ چيز ديگر است!

مشكل آنها نشنيدن صداي آواز پيرمردي است كه روزگاري نه چندان دور از برج عاج خود گفته بود «من اگر عارق هم بزنم، مردم صف مي‌بندند!» اين مهم‌ترين دغدغه مردم، اكنون با به صف كردن پياده نظام رسانه‌اي و مزدوران اجاره‌اي در حال ترويج و تبليغ است و روز‌به‌روز بيشتر از قبل به مسئله اول بدل مي‌شود و شايد بزودي مسئله اول آسيا و حتي جهان شود! همان‌طور كه روزگاري رهبر بودائيان، مسئله اول رسانه‌هاي غربي شده بود! آنها چنان در رثاي «ربنا»ي شجريان اشك مي‌ريزند و پوستر منقش به لفظ ربنا طراحي مي‌كنند كه يادشان مي‌رود شجريان، خودش چند سال قبل چه گفته بود!؟ او كه همه شهرت خود را مرهون دهه اول بعد از پيروزي انقلاب و فرار خوانندگان فاسد پاپ و ... آن دوران و در نتيجه خالي بودن ميدان از هر نوع موسيقي و صداي ديگري در آن روزگار است و اسم و رسم خود را به خاطر تكرار هزاران باره كارهايش از صدا و سيماست، ناگهان از ناراضي بودنش به خاطر پخش آن آثار سخن به ميان آورد و حتي وكيل گرفت و شكايت كرد و...! اكنون اگر كسي خودش قهر كرده و رفته، دلش مي‌خواهد برگردد، اين همه جنجال و حاشيه براي چيست!؟ زمينه‌سازان و رد گم كن‌ها، آن‌قدر مشغول گريه براي نشنيدن صداي ملكوتي! ربنا در آستانه افطارند كه يادشان مي‌رود عكس‌هاي او را در آغوش فلان خواننده بدنام و فلان مجري بد كردار از در و ديوار بردارند، بعد ناله و شكوه كنند! اين اما تنها كلاه كلاهبرداران حرفه‌اي نيست! آنها كه هيچ پاسخي در برابر خدا و خلق خدا به خاطر آن همه وعده دروغ به مردم ندارند، به استقبال يك مجرم و يك خائن به امنيت و آرامش كشور مي‌روند و عكس‌هاي ديدار سراسر شعفشان را منتشر مي‌كنند! به راستي در كدام نظام بدوي و عقب مانده دنيا، برادر رئيس‌جمهور به ديدار كسي مي‌رود كه تقلب در انتخابات را كليد واژه و اسم رمز سرنگوني همان نظام كرده است!؟ انتخاباتي كه از قضا برادر وي بدون هيچ تغييري در ساختار آن، از همان مجرا رئيس‌جمهور شده است! سياه‌بازان آن‌قدر مشغول بافتن كلاه گشاد براي سر مردم بي‌نوا هستند كه يادشان مي‌رود اين قهرمان پوشالي، همان كسي است كه بدون هيچ خوف و فشاري و در يك جمع دوستانه در زندان، رسما اقرار كرد كه در انتخابات تقلب نشده و اساسا امكان آن وجود ندارد! اينها را گفت اما ناجوانمردانه حاضر نشد به فريب‌خوردگاني كه گول حرف او و امثالش را خورده بودند، بگويد و آنها را از ادامه راه خطايشان باز دارد! اكنون اين قهرمان افسانه‌اي و اين دن كيشوت كاغذي، سوژه مناسبي شده براي سرگرم كردن جامعه! براي ايجاد دو قطبي جديد! پس چرا بايد فرصت را از دست داد، وقتي مي‌توان با اين چيزها مردم را سركار گذاشت!؟

آن مواعيد كه كردي نرود از يادت!

لطفا اين وعده‌ها را بخوانيد:

«در برنامه من علاوه بر برنامه‌هاي ميان‌مدت براي حل مشكلات اقتصادي، اجتماعي، سياست خارجي و امور فرهنگي، برنامه كوتاه مدت يك ماهه و 100 روزه وجود دارد.

ما مي‌توانيم در يك زمان كوتاه تحول اقتصادي در كشور به وجود آوريم و در آن تحول اقتصادي با ايجاد يك دوره تنفس به كارخانه‌ها و مراكز توليدي مشكل دارند اين معضلات را حل كنيم.

در تدوين برنامه‌ها و انتخاب وزيران نيز به نحوي مردم را مشاركت مي‌دهم.

برنامه من اين است كه در تمام برنامه‌هاي اقتصادي از فعالان اقتصادي استفاده كنم و در انتخاب وزير به جز مجلس شوراي اسلامي از صاحب‌نظران هر بخش مشورت بگيرم و وزيري را انتخاب كنم كه تمام كارشناسان يك بخش به آن افتخار كنند.

مردم قدرت آينده و آينده‌نگري را مي‌خواهند.كشور را مي‌توان از بيكاري و گراني نجات داد.

ما 3 ميليون و 200 هزار بيكار داريم و اگر تنها 10 ميليون گردشگري وارد كشور شود بيش از 13 ميليارد دلار درآمد ارزي و 4 ميليون اشتغال درست مي‌شود.

با يك حركت صحيح در يك مسئله اقتصادي و اجتماعي مي‌توانيم بيكاري را حل كنيم.

 بيكاري امروز تنها مشكل اقتصادي نيست بلكه مشكل اجتماعي نيز هست و معضلات فراواني به همراه دارد.

كشور را مي‌توان از بيكاري و گراني نجات داد.

مشكل بيكاري سبب شده است از هر 5 ازدواج يكي به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادي و ريشه‌كن كردن بيكاري جلوگيري از اين كار امكان‌پذير است.

كارخانه‌هاي كشور بين 20 تا 40 درصد در حال فعاليت هستند، ما بايد همه مراكز توليدي را به فعاليت كامل 100 درصدي برسانيم و اين كار امكان‌پذير است.»

آنچه خوانديد، بخش‌هايي از هزاران وعده حسن روحاني، رئيس‌جمهوري اسلامي ايران است كه در ايام تبليغات انتخاباتي بيان شد. هرچند سخنراني‌هاي اخير وي، نشان از آن دارد كه روحاني هنوز خود را در همان حال و هوا مي‌بيند، اما واقعيت اين است كه قريب سه سال و بيش از هزار و صد روز از شروع به كار دولت يازدهم گذشته و مردم در عرصه عمل هيچ چيزي از آن وعده‌ها را دريافت نكرده‌اند. اكنون وضع كاملا برعكس است!

سه سال بعد...!

اكنون آن سه ميليون و 200 هزار بيكاري كه روحاني براي اشتغالشان، وعده داده بود، تبديل به شش ميليون نفر شده‌اند! اكنون البته، دولت روحاني، سه ساعت كار در هفته را شغل محاسبه مي‌كند و به گفته معاون وزير اسبق كار، حتي «فرصت شغلي را هم شغل حساب مي‌كند! اينجا خوب معلوم است كه عدد واقعي بيكاران، خيلي بيش از شش ميليون نفر اعلامي است.

اكنون آن صنايعي كه با بيست تا چهل درصد كار مي‌كردند و روحاني وعده كار صددر‌صدشان را داده بود، كاملا تعطيل شده‌اند و به گفته معاون وزير صنعت دولت يازدهم، بيش از 60 درصد صنايع تعطيل شده‌اند! مابقي هم كه تكليفشان معلوم است!

اكنون حتي ريل راه‌آهن دست دوم از خارج وارد مي‌كنيم تا دلالان دولت بي‌نصيب نمانند، حتي واگن دست دوم وارد مي‌كنيم تا صنايع داخلي بيش از پيش ورشكسته شوند!

با آن كه روز‌به‌روز فربه‌تر مي‌شوند و صنايع و مردم، لاغرتر! اكنون سود بانكي 18 درصد و سود توليد كمتر از هشت درصد است! و البته دولت اميد دارد كه به توليد جاني تازه بدهد!

بانك‌ها از مردم و صاحبان صنايع سود بيست و چند درصدي مطالبه مي‌كنند تا آنها بتوانند با سود 8 درصدي، اقساط بانك را بدهند! تورم روي كاغذ، روز‌به‌روز كمتر مي‌شود و اما در عمل، قيمت‌ها حرف خودشان را مي‌زنند و گويي رئيس‌جمهور فراموش كرده كه گفته بود: «ملاك تورم جيب مردم است نه گزارش مركز آمار» و لابد ملاك جيب مسئولان است كه ته ندارد نه جيب مردم عادي! وگرنه مقايسه خريد مايحتاج همين ماه مبارك رمضان با اولين ماه رمضان دولت يازدهم، براي آنها كه دنبال واقعيتند، كافي‌است! اكنون همه آن وعده‌ها، تبديل به مطالباتي شده كه دولت، حتي براي يكي از آنها هم برنامه‌اي ندارد چه رسد به پاسخ!

كار از برنامه صد روزه و شش ماهه گذشته و چيزي به انتخابات 96 نمانده! اما دست دولتمردان خالي‌است! پس چاره كار در چيست!؟ حاشيه‌سازي! اين روزها ماه مبارك رمضان است و لابد سوژه روز، ربناي شجريان! با آن صداي معنوي و آن توهينش به اسلامي كه سر آشتي با هنر ندارد و آن عكس هاي...! اين سوژه خوبي است ولي كم است! پس بايد تاجزاده را هم چاشني كار كرد! او قهرماني است كه به تازگي از بند رهايي يافته!! از كدام بند!؟ بند نظام اسلامي كه مظلومانه مورد دروغ وطن‌فروشان قرار گرفت. اما مهم نيست! اين سوژه‌ها چند وقتي مي‌تواند تبديل به عكس يك روزنامه دولت و مصاحبه و عكس يادگاري و ... شود! تا اين سوخت تمام شود، سوخت بعدي در راه است.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها