در این بیانیه همچنین به دستورات جامع و صریح رهبر معظم انقلاب در سال 86 به شهردار وقت مشهد درباره طرح بافت پیرامونی حرم مطهر- که تا کنون هیچ گاه بهصورت جدی رسانهای نشده- نیز اشاره شده است.
تشکلهای فرهنگی مشهد در پایان این بیانیه، ضمن ارائه پیشنهاداتی برای نحوه بازنگری در بافت حریم رضوی، بر تشکیل فوری کمیته نجات بافت، با محوریت نماینده ولی فقیه در استان و با حضور نمایندگانی از نخبگان، مسؤولان و مدیران شهری تاکید کردهاند.
در این نامه که خطاب به آیتالله علمالهدی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، حجتالاسلام رئیسی تولیت آستان قدس رضوی، حناچی معاون وزیر و دبیر شورای عالی شهرسازی کشور، علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی، سید صولت مرتضوی شهردار مشهد، نمایندگان مردم مشهد در دوره دهم مجلس شورای اسلامی، اعضای دوره چهارم شورای اسلامی شهر مشهد، نخبگان و دغدغهمندان حوزوی و دانشگاهی مشهد مقدس و رسانههای مکتوب و غیر مکتوب فعال در حوزه مسائل مشهد مقدس نوشته شده، آمده است: مشهدالرضا، پایتخت معنوی ایران، پایتخت فرهنگی جهان اسلام و شهری که بالقوه میتواند مهمترین نماد تمدن اسلامی- ایرانی باشد، در کنار همه فرصتهای عظیمی که در آن نهفته است، سالهاست با چالشها و موانعی دست به گریبان شده که چهره مشهد آینده را به شدت مبهم و یأس آور جلوه میدهد.
در ادامه این نامه آمده است: اگر چه بسیاری از کلان مسائل مشهد، ویژه این موقعیت جغرافیایی خاص نیست و چه بسا متأثر از تغییرات کلان در سبک زندگی جامعه مسلمان ایرانی باشد، اما کم نیستند مسائل و موضوعاتی که بهصورت خاص و به طرز معناداری، هویت و آینده این کلان شهر مذهبی را هدف گرفتهاند. روند نگرانکننده تخریب هویت زیارتی، انقلابی و تاریخی مشهد، حاشیهنشینیهای وسیع و پردامنه در این شهر، رشد معنادار حضور سوداگران و طمعورزان پولپرست برای تغییر سیرت و صورت معنوی شهر امام هشتم و غفلت از بسیاری از فرصتهای نرمافزاری و سخت افزاری نهفته در زائرین و مجاورین این شهر، بخشی از مهمترین این چالشهاست و نگرانیها آنجایی جدیتر میشود که این تجربه تلخ در سایر شهرهای زیارتی و در بافتهای پیرامونی بقاع شیعی همچون قم، شیراز و اخیراً نجف و کربلا در حال تکرار است و اگر متهم به توهم توطئه و نگاه بدبینانه نشویم، میتوان امتداد تفکر و نقشه وهابیت را در هویتزدایی از کانونهای معنوی و مقدس شیعی در این بافتها را ردیابی کرد.
این نامه میافزاید: برای اثبات واقعی بودن این تهدیدات، نیازی به ارائه مستندات پژوهشی تفصیلی و ذکر مصادیق متعدد نیست (اگر چه مستندات مفصلی نیز در شرح این مشکلات تاکنون تولید شده است). حتی برای شناخت اجمالی مشکل، نیاز به رجوع به نخبگان نیز وجود ندارد. مشاهدات عینی سادهترین طبقات از مردم نیز میتواند مؤید نادرستی این روند طی شده باشد. یک نمونه مهم، عینی و تأسفبار از این روندهای غلط، مداخلات صورت گرفته در سیرت و صورت بافت پیرامونی اطراف حرم مطهر رضوی (اعم از نما و منظر، کاربریها، هویت محلات) است که در جمله مجامع تخصصی و نخبگانی، نمادی شده است از هجوم سرمایهداری برای تسخیر نزدیکترین خاکریز قرارگاه هویت انقلابی و تاریخی و رمز بقاء ایران اسلامی در مشهد. مصداق مهم و تأثیرگذاری که بهانه اصلی نگارش این نامه و رسانهای شدن آن نیز شده است.
تشکلهای فرهنگی مشهد تصریح میکنند: در فروردین ماه 1386، همزمان با حضور نوروزی رهبر انقلاب در مشهد، گزارشهای مختلفی از وضعیت مداخلات در بافت اطراف حرم مطهر و شکایات و نگرانیهای مختلف مردمی و نخبگانی به اطلاع ایشان میرسد. اگر چه پیشتر نیز تذکراتی در این باب به مسؤولان داده شده بود، اما در این مقطع زمانی، دستوراتی جامع و صریح، از طریق استاندار وقت (محمدیزاده) به شهردار وقت مشهد (بنیهاشمی) و مجموعههای دستاندرکار طرح بافت پیرامونی حرم مطهر ابلاغ میشود که متأسفانه هیچ گاه بهصورت جدی رسانهای نشد تا در دستور کار مطالبه جریانهای نخبگانی و مردمی قرار گیرد. فلذا علیرغم صراحت ابلاغ چه در آن دوره و چه در دورههای بعدی، به هیچ وجه عملیاتی نگردید.
در ادامه این نامه با اشاره به بخشهای اصلی این نامه، آمده است: اکتفا به حداقل سطح مورد نیاز و تنها در حد ضرورت برای تملک املاک مردم و خرید حق انتفاع موقوفات منطقه، رعایت حدود و موازین شرعی و قانونی در تملکها، پرهیز از هرگونه تملک صرفاً با هدف تأمین نیازهای مالی شهرداری و یا ایجاد پاساژ و فعالیتهای تجاری، اولویت حمایت از مالکین بومی منطقه در واگذاری طرحهای مصوب، پرهیز از هرگونه اقدام با رویکرد انتفاعی و درآمدی که موجب زحمت اهالی شده و خلاف رضایت آنها باشد، و لزوم حفظ و تقویت اعتماد عمومی مردم بهعنوان پشتوانههای سازندگی مدیریت شهری، بخشهای اصلی این ابلاغ رهبری به مدیریت شهری بودند که پس از گذشت بیش از 9 سال از آن، مورد بیمهری و بیتوجهی عجیب متولیان امر قرار گرفته است. بهویژه در سالهای ابتدایی ابلاغ که فرصت طلایی برای تغییر رویکرد و شیوه مداخله در این بافت بود و متأسفانه با بیتدبیری مسؤولان وقت از دست رفت و صرفاً با آن بسان مزاحمتی برخورد شد که سبب تأخیری چند ماهه در روند اجرای عملیات طرح شده بود و لاغیر.
در این نامه تاکید شده است: تفاوت بین مفاد ابلاغ شده رهبری با آنچه در عمل و در ادامه رخ داده است آنقدر فاحش و معنادار است که انسان گمان میبرد گویی جریانهایی، دانسته یا ندانسته، بر تحقق معکوس این منویات اصرار داشتهاند و این خطر بالفعل، برای سایر دغدغههای رهبر انقلاب نیز وجود دارد. چند ماهی است که در فضاهای نخبگانی، سخن از دغدغه جدی و ابراز تأثر شدید رهبر انقلاب راجع به گزارشهای موجود در باب افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، حاشیهنشینی و برخی از مسائل حاد اجتماعی از این دست است و یا پیش از این نیز در باب نرخ رشد جمعیت، مبارزه با فساد اقتصادی، نفوذ و موارد متعدد دیگر، دغدغههای رسمی و غیررسمی ایشان در فضاهای نخبگانی مطرح شده بود، که امید است به سرنوشت مشابهی با نامه سال 86 رهبری دچار نشوند.
در بخش دیگری از این نامه تصریح شده است: با همه این تفاصیل، به نظر میرسد در ماههای گذشته، فرصت تازهای برای تحقق منویات رهبری و نظر نخبگان دغدغهمند در محدوده این بافت و کانون یگانه و منحصر به فرد، فراهم شده که محصول همنوایی و دغدغه مشترک تمامی اضلاع مؤثر در بازآفرینی این بافت است. امام جمعه محترم مشهد، تولیت جدید آستان قدس رضوی، نمایندگان مشهد در مجلس شورای اسلامی، شهردار و اعضای شورای اسلامی شهر مشهد، استانداری، مدیریت کلان شورای عالی شهرسازی و وزارت راه و شهرسازی و جمع وسیعی از نخبگان حوزوی و دانشگاهی مشهد و کشور بر لزوم انجام بازنگری بنیادین فوری و مؤثر در این طرح، نظر مشترک دارند و این اتفاق میمون و مبارکی است. فارغ از روش و نحوه بازنگری و لزوم نظارت نخبگانی و عمومی که بایست در روندی شفاف محقق شود، اصل توجه به این فرصت بسیار حیاتی است، زیرا به نظر میرسد این آخرین مجال است که بخشهای اشغال نشده از خاکریز بافت پیرامونی حرم مطهر تحکیم، تثبیت و یا بازآفرینی شود و به وفاق نخبگانی و حاکمیتی برای تحقق دغدغههای رهبر حکیم انقلاب در حفظ هویت و کارکرد معنوی این بافت مقدس و زیارتی منجر شود.
تشکلهای فرهنگی مشهد در پایان این نامه تصریح میکنند: تغییر بنیادین و تحول واقعی در نحوه مدیریت و راهبری این منطقه و تغییر بنیادین در رویکردهای حاکم بر مدیریت بافت در ابعاد ماهوی و نظری دو بخش مهم این حرکت تحولی بشمار میآیند. تقویت رویکردهایی که به بهبود و تقویت کانونهای علمی و دینی منطقه بینجامد، افزایش سرانههای فرهنگی و علمی با توجه به اشباع کاربریهای تجاری- اقامتی در این منطقه، حفظ و بازیابی مراکز هویتی باقیمانده در بافت، تغییر در برخی از کاربریهای اقتصادی صرف به سمت کاربریهای اقتصاد محصولات فرهنگی، تعیین تکلیف فوری منابع جایگزین حذف تراز صفر اقتصادی، افزایش همجواری زائر و مجاور در منطقه و موارد مشابه دیگری هستند که بهعنوان اجزای اصلی این تغییرات بنیادین، باید در اولویت فعالیتها قرار گرفته شود. به نظر میرسد تشکیل کمیته مشترکی از اشخاص حقیقی (صاحبنظران و نخبگان حوزوی و دانشگاهی شناخته شده و معتمد)، دستاندرکاران دولتی و غیردولتی مؤثر در بافت (شهرداری، وزارت راه، آستان قدس، شورای شهر) و نمایندگان مردم و رهبری در مشهد (نماینده ولی فقیه، نمایندگان مجلس و نماینده استانداری) برای عملیاتی نمودن این محورها و نجات بخشهای باقی مانده از این منطقه، اولین گام برای آغاز تلاش جدید در دفاع از حریم حرم رضوی و لبیک به دغدغههای رهبر حکیم انقلاب باشد.
انشاءلله
مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس، حسینیه فرهنگی قرآن و عترت مشهد مقدس، مجمع فعالان حوزه و دانشگاه مشهد مقدس، مجتمع فرهنگی انتشاراتی کتاب پردازان، مرکز مطالعات راهبردی تربیت اسلامی مشهد، جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد، اندیشکده توسعه منطقهای خراسان رضوی، تشکل مردمی فتیه، گروه تبلیغی سیدالشهدا، انجمن مستندسازان انقلاب اسلامی خراسان، انجمن اسلامی مسجد سناباد از جمله تشکلهایی هستند که این نامه را امضا کردهاند.
تصویرنامه استانداری به شهردار وقت برای ابلاغ دستورات رهبر انقلاب در فروردین 86 به پیوست این نامه ارسال شده است.