فرزندي بسيار با استعداد به نام رسول در تاريخ 2 فروردين 1336 در خانواده مذهبي آقا رحيم هلالي نامهرسان و عفت خانم به دنيا آمد.
در دوران دانشآموزي وي، ممتاز بودنش از يك طرف و علاقهاش به مسائل مذهبي و مطالعه كتب مذهبي از طرف ديگر زبانزد اطرافيانش كرده بود.
در واقع ارزشي كه او در دوران كوكي و نوجواني براي مطالعات پيرامون كتب ديني قائل بود، درحال حاضر به حسرتي براي بسياري از جوانان ما تبديل شده است؛ به طوري كه مطالعات درسي مدرسه و دانشگاه به بهانهاي براي عدم فرصت داشتن، جهت مطالعات غيردرسي خصوصا در زمينه كتب اعتقادي و ارزشي تبديل شده است.
وي در طول تحصيلات دوران متوسطه را با اخذ ديپلم نساجي به پايان برده ولي به خاطر علاقهاش به ادبيات در اين زمينه هم مدرك ديپلم اخذ ميكند.
بعد از رفتن به خدمت سربازي به دليل نفرتي كه از رژيم طاغوت داشت از پادگاني كه در تبريز بود فرار كرد و به اصفهان برگشت، اما وقتي موضوع را با يكي از علماي اصفهان در ميان گذاشت، به او گفتند چون هنوز امام دستوري مبني بر فرار شما صادر نكرده نبايد فرار ميكرديد.
* به پادگان بازگشت چون هنوز امام دستور فرار نداده بود
وي هم بلافاصله به پادگان تبريز برگشت و به خاطر فرارش تنبيه شد و پس از انتشار پيام امام مبني بر فرار از سربازخانهها، مجددا نيز از آنجا فرار كرده و باقيمانده خدمت را بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به پايان ميرساند.
علاقه رسول به مباحث ديني براي مدتي منجر به ورود به مدرسه علميه امام صادق(ع) شد، اما با تحركات منافقين و ضد انقلاب در كردستان، خود را به جبهههاي غرب در كنار شهيد بروجردي رساند.
ممتاز بودن وي و اخلاقيات پسنديدهاش آنجا هم باعث شد تا مورد توجه فرماندهان سپاه در سنندج قرار بگيرد و به سمت روابط عمومي سپاه سنندج منصوب شود.
ولي وي مستعد بر دوش كشيدن باري سنگينتر از اين بود كه همين امر باعث شد به مسئوليت قائم مقامي سازمان پيشمرگهاي مسلمان كرد انتخاب شود.
* يك اصفهاني قائم مقام سازمان پيشمرگان مسلمان كُرد
اين نكته قابل توجه است كه يك رزمنده اصفهاني قائم مقام سازمان پيشمرگان مسلمان كُرد بشود و نقش بسيار موثري در جذب نيروهاي كُرد به اين سازمان ايفا كند؛ البته همان روز عدهاي دليل اين توانايي را كشف كرده بودند، دليلي نداشت جز اخلاق نيكو و پسنديدهاي كه او داشت.
خلق نيكو در جبههها ناخودآگاه نيروهاي رزمنده را مطيع و وفادار به فرمانده خود ميكرد كه اين يكي از رموز اقتدار و شكست ناپذيري بسياري از گردانها و لشكرهاي سپاه حق بود.
با اين كه اختيارات وسيعي شامل سمت او ميشد ولي به هيچ وجه از امتيازات در دسترس خود استفاده نميكرد و مدام در شرايط مخاطرهآميز، خصوصا درگيريهاي مستقيم حضور داشت كه اين رفتار در منش تمام فرماندهان شهيد ديده شده است.
با اينكه مثلا يك فرمانده لشكر، تيپ يا گردان است و ميتواند عمليات را از دو كيلومتر عقبتر هدايت كند، ولي همچون يك بسيجي ساده در خط مقدم مقابل گلولههاي دشمن خود را حاضر ميكند؛ شايد مهمترين عامل ماندگاري نام اين فرماندهان همين مشخصه باشد.
* حضور شهيد هلالي در لحظه شهادتش در سختترين خط حمله
در هنگام عمليات تصرف روستاي گيلانه و ارتفاعات اطراف، براي خود و عدهاي از نيروها سختترين خط حمله را انتخاب كرد و پا به پاي آنان پيشروي نكرد تا در نهايت در تاريخ 5 خرداد سال 60 سجدهگاهش مورد اصابت گلوله تك تير انداز ضد انقلاب قرار گرفت و بالاخره رسول هم پر كشيد.
رسول وصيت نامهاي از خود به جاي ميگذارد و در آن به مردم و مسئولين نصيحتهايي ميكند، كه خود اولين عمل كننده به آنها است.
همچون آياتي كه از قرآن ميخوانيم به مردم سفارش ميكند كه قيام و تلاش، نماز و زكات، پيام و سكوت، حيات و ممات بايد براي رضاي پروردگار عالم باشد، وگرنه از زيانكاران هستيم.
همچنين توصيه هميشگياش را پيرامون چنگ زدن به ايمان الهي و پيروي از رهبران برگزيده را، بهترين راه براي يك سرنوشت مطلوب قلمداد ميكند.
در فرازي ديگر از وصيت نامهاش مسؤولان را اينگونه خطاب ميكند: «اين را بدانيد هرچه به شما رسيده از ملت بود و ملت ميتواند آن را پس بگيرد و عزت و قدرت شما از انقلاب و همت والاي مردم بود. پس در هر حال يار و غمخوار آنها باشيد و مبادا مغرور شويد. بدانيد اگر سياستها براي خدا نباشد به جز ملامت و ندامت و عذاب روز قيامت چيزي نخواهد داشت».