به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، مساله مهدويت از جمله مسائل مهم از منظر فريقين مي باشد.در نهج البلاغه نيز به همين جهت، مورد توجه ويژه حضرت علي(ع) قرار گرفته است. يادداشت حاضر، تلاش دارد تا در يك نظام، بيانات اميرمونان در خصوص مهدويت را ارائه نمايد.به همين منظور در چند بخش، اين مطالب ارائه مي گردند:
الف- امامت يك امر مستمر و دائمي است.
علي(ع) در نهج البلاغه با تشبيه ائمه هدي(ع) به نجم بيان مي دارند كه زمين هيچگاه از وجود اين ستارگان، خالي نمي گردد.
"اَلا اِنَّ مَثَل َآل مُحَمَدٍ(ص) كَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ اِذاخَوي نَجمٌ طَلَع نَجمٌ فَكَاَنَّكم قَد تَكامَلَت مِنَ اللّهِ فيكُمُ الصنائِع وَ اَراكم ماكُنتُم تَامَلُون ؛بيدار باشيد مثل آل محمد(ص) چونان ستارگان آسمان است اگر ستاره اي غروب كند، ستاره ديگري طلوع خواهد كرد(اين امر تا ظهور امام زمان ادامه دارد و در دوران اوست كه) گويا مي بينم(در پرتو خاندان پيامبر) نعمت هاي خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد."(خطبه 100)
ايشان در حكمت 147، به اين نكته اشاره مي كنند كه زمين هيچگاه از حجت خالي نمي گردد و در اين خصوص مي فرمايند:
"اللَّهُمَّ بَلَي لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ" (حكمت 147)
خداوندا، آرى زمين از كسى كه به حجّت خدا براى خدا قيام نمايد تهى نمىماند، قايمى آشكار و مشهور، يا ترسان و پنهان، تا دلايل الهى و بيّناتش باطل نگردد.
در همين راستا روايات معتبر 12 خليفه قابل توجه است.
عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ دَخَلْتُ مَعَ أَبِي عَلَي النَّبِي صلي الله عليه و سلم، فَسَمِعْتُهُ يقُولُ إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لَا ينْقَضِي حَتَّي يمْضِي فِيهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً قَالَ ثُمَّ تَكلَّمَ بِكلَامٍ خَفِي عَلَي، قَالَ؛ فَقُلْتُ لأَبِي مَا قَالَ؛ قَالَ كلُّهُمْ مِنْ قُرَيشٍ.
در برخي از روايات به ابتدا و انتهاي اين زنجيره مبارك اشاره شده است.
"عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله الْأَئِمَّةُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِي بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِي وَ أَوْصِيائِي وَ أَوْلِيائِي وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَي أُمَّتِي بَعْدِي الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْكرُ لَهُمْ كافِرٌ؛ امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن ها علي بن ابي طالب مي باشد و آخر آنان هم قائم است. اين عده جانشينان و اوصياء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت مي باشند. مؤمن اقرار به امامت آنان مي كند و كافر هم منكر فضل و مقام آن ها مي باشد"
ب- غيبت امام عصر(عج)
امام دوازدهم به غيبت مي روند.در اين خصوص در نهج البلاغه به صورت اشكاري دو مفهوم غروب حضرت و نيز پنهان شدن وي از چشم مردمان مورد توجه قرار گرفته است.
"اَلا وَ اِنَّ مَن اَدرَكَها مِنّا يَسري فِيها بسِرِاجٍ مُنيرٍ و يَحذُو فيها عَلي مِثالِ الصّالِحين ليَحلَّ فيها رِبقاً وَ يُعتِقَ فيها رقّا وَ يَصدَعُ شَعباً، وَ يَشعَبَ صَدعاً، في سُترَةٍ عَنِ النّاسِ لايُبصِرُ القائِفُ اَثَرَهُ وَلَو تابَعَ نَظَرهُ(خطبه 150)؛بيدار باشيد و براستي آن كس از ما(يعني حضرت مهدي(ع)) كه فتنه هاي آينده را دريابد، با چراغي روشنگر در آن گام مي نهد، و برهمان روش صالحان (پيامبر اكرم(ص) و امامان گذشته) رفتار مي كند تا گره ها را بگشايد، بردگان (و ملّت هاي اسير) را آزاد سازد، و جمعيّت گمراه (و ستمگر را) پراكنده، و جريان پراكنده حق را جمع آوري كند (حضرت مهدي(ع) سالهاي طولاني) در پنهاني از مردم به سر مي برد آن چنان كه اثر شناس اثر قدمش را نمي يابد گرچه در يافتن اثر (و نشانه ها) تلاش فراوان نمايد"
در اين عبارت، علي(ع) تاكيد مي كنند كه صاحب الامر(عج) از چشم مردم در حجاب خواهد بود به نحوي كه اثر شناس اثر قدمش را نمي يابد گرچه در يافتن اثر (و نشانه ها) تلاش فراوان نمايد.
در موردي ديگر در نهج البلاغه مي بينيم:
"فَهُوَ مُغتَرِبٌ اِذا اغتَرَبَ الاِسلامُ، وَ ضَرَبَ بِعسببِ ذَنبِهِ وَ الصَقَ الاَرضَ بِجِرانِهِ، بَقيّةٌ مِن بَقايا حُجّتِهِ، خَليفَةٌ من خَلائِفِ اَنبِيائِهِ(خطبه 182)؛ در آن هنگام اسلام غروب مي كند و چونان شتري(در راه مانده) دم خود را به حركت در آورده گردن به زمين مي چسباند او (حضرت مهدي) پنهان خواهد شد (و غيبت صغري و كبري آغاز خواهد شد) او باقيمانده حجّت هاي الهي و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.
ج- دوره غيبت و شكل گيري دو روند:
در طول دوره غيبت دو روند شكل مي گيرد.از يك طرف، مردم، سرگردانند و در حال تجربه كردن راه حلهاي مختلف برا دستيابي به زندگي سنجيده اند.علي (ع) در اين مورد مي فرمايند:
"و اخذوا يمينا و شمالا ظعنا طعنا في مسالك الغي، و ترك المذاهب الرشد(خطبه 150)
گمراهان براي حركت در مسيرهاي گمراهي و رها كردن طرق رشد و كمال به راست و چپ زدند".
اما بعد از اين تجربه ها، تشنگي براي معارف اهل بيت، فزوني مي گيرد.علي (ع) در يكي از كلماتشان مي فرمايند:
لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها.ثم تلاعقيب ذلك: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين.(حكمت 209)
امير مومنان فرمود: دنيا پس از چموشي- همچون شتري كه از دوشيدن شيرش (بخاطر بچهاش) امتناع ميورزد - با مهرباني همانند مادر نسبت به بچه خود به ما روي ميآورد آنگاه آيه فوق را خواند كه فرمايد : ميخواهيم بر آنان كه در زمين ناتوان شمرده شدند تفضل نموده و آنان را پيشوايان جهان و وارثان زمين قرار دهيم.
همچنين، ظلم و استكبار افزايش مي يابد و اقليتي مستكبر، اكثريتي مستضعف را در چنبره خود مي گيرند.از عبارت علي(ع) كه فرمودند ليَحلَّ فيها رِبقاً وَ يُعتِقَ فيها رقّا وَ يَصدَعُ شَعباً، وَ يَشعَبَ صَدعاً،اين بر مي ايد كه قبل از قيام حضرت حجت، جريان استكبارف متحد و جريان حق، پراكنده اند و ملتها به اسارت گرفته شده اند.
اما از طرف ديگر و آن روي سكه غيبت، افرادي برجسته رشد مي كنند.حضرت در اين خصوص مي فرمايند:
ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ اَلْقَيْنِ اَلنَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ اَلْحِكْمَةِ بَعْدَ اَلصَّبُوحِ
پس گروهى در كشاكش آن فتنهها بصيرت خويش را چنان صيقل دهند كه آهنگر تيغه شمشير را. ديدگانش به نور قرآن جلا گيرد و تفسير قرآن گوشهايشان را نوازش دهد و هر شامگاه و بامداد جامهاى حكمت نوشند.
در طول دوره غيبت چنين افرادي رشد مي يايند و خود حضرت در اين دوره پنهاني، مديريتي مي نمايد كه جبهه مستضعفين، متحد و جبهه مستكبرين پراكنده گردند.
د- بعد از ظهور
بعد از ظهور و اغاز علني قيام، مردم فوج فوج به سمت حضرتش مي گروند.علي (ع) در اين باره مي فرمايند:
فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ ضَرَبَ يَعْسُوبُ اَلدِّينِ بِذَنَبِهِ، فَيَجْتَمِعُونَ إِلَيْهِ كَمَا يَجْتَمِعُ قَزَعُ اَلْخَرِيفِ
چون زمانش در رسد، « يعسوب » دين با پيروان خود به راه افتد و مردم بر او گرد آيند چون « قزع » (ابرهاي) پاييز كه به هم پيوندند .
آنگاه حضرت، حاكميت جهاني خود را شكل خواهد داد.در اين زمان، مهمترين روش ايشان احياء كتاب و سنت الهي است.علي(ع) در مورد دوران بعد از ظهور در بياناتي مي فرمايند:
"او خواسته ها را تابع هدايت وحي مي كند، هنگامي كه مردم، هدايت را تابع هوس هاي خويش قرار مي دهند... آگاه باشيد فردايي كه شما را از آن هيچ شناختي نيست، زمامداري حاكميت پيدا مي كند كه غير از خاندان حكومت هاي امروزي است؛ او عمّال و كارگزاران حكومت ها را بر اعمال بدشان كيفر خواهد داد. زمين، ميوه هاي دل خود (معادن طلا و نقره) را براي او بيرون مي ريزد و كليدهايش را به او مي سپارد. او روش عادلانه و حكومت حق را به شما مي نماياند و كتاب خدا و سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را كه تا آن روز متروك ماندند، زنده مي كند"(خطبه 138)