به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، بحث بر سر انتخاب هیئت رئیسه مجلس دهم را می توان پرتکرارترین بحث این روزهای فضای سیاسی-رسانه ای کشور دانست. علی لاریجانی و محمدرضا عارف در حالی به عنوان نامزدهای اصلی این رقابت احتمالی به شمار می آیند که گمانه ها در مورد شانس ریاست هر کدام، متفاوت و متنوع است. با این وجود مجموعه نظرات فعالان سیاسی، شانس بیشتری را به لاریجانی داده است.
برای بررسی وضعیت رقابت گروه ها و جناح های سیاسی حاضر در مجلس دهم با دکتر غلامرضا خواجه سروی کارشناس مسائل سیاسی به گفتگو نشسته ایم. خواجه سروی معتقد است عارف گزینه ی مطلوب اصلاح طلبان نیست و شانس بسیار کمتری از علی لاریجانی برای ریاست مجلس دارد. مشروح گفتگوی ما با این کارشناس مسائل سیاسی پیش روی شماست.
با وجود ادعای پیروزی قاطع اصلاح طلبان در انتخابات هفتم اسفند، در حال حاضر برخی از تحلیلگران این جریان، کاندیدا نشدن عارف برای ریاست مجلس را پیشنهاد می کنند. تحلیل شما از شرایط کنونی چیست؟
خب گاهی اوقات انسان اتفاقی را که دوست دارد انجام شود را به عنوان واقعیت اعلام می کند. این پیروزی قاطع اصلاح طلبان در هفتم اسفند هم به نظرم از همین دست واقعیت ها است. لذا پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس، تنها یک توهم است که اصلاً نیفتاده است. چون اگر چنین چیزی اتفاق افتاده بود آنها حتما تندتر از این عمل می کردند و خواسته های دیگری را مطرح می کردند. در صورتی که می بینیم در حال حاضر چنین فضایی ایجاد نشده است و ما دیدیم که حتی در همان روزهای اول، نسبت به برخی مصاحبه های مورددار اعضای لیست امید برخورد کردند.
لذا اگر تفاوتی بین آن ادعای اولیه مبنی بر پیروزی قاطع و برخی تحلیل های کنونی آنها در رابطه با صلاح نبودن ریاست آقای عارف وجود دارد، ناشی از عملیات جنگ روانی اصلاح طلبان است. آنها طبق روش هایی که همیشه داشته اند و دارند، دنبال این هستند تا با استفاده از زور تبلیغات و قوای رسانه ای، رقبای خود را مرعوب کنند و با استفاده از فضاسازی که انجام می دهند به خواسته های خود برسند. این شیوه ی رسانه ای که آنها در زمان برگزاری انتخابات مجلس-اعم از دور اول و دوم- به کار گرفتند، شیوه ای است که همیشه به کار می گیرند تا بتوانند مشکلات خود را حل کرده، خواسته های خود را محقق کنند.
یعنی باید مطرح نشدن مطالبات حداکثری اصلاح طلبان در فضای کنونی را دلیل اکثریت نداشتن آنها در مجلس تصور کنیم؟
بدون شک همین طور است. اکثریت داشتن اصلاح طلبان در مجلس، واقعیت ندارد ولی آنها با استفاده از شگردهایی که دارند تلاش می کنند تا از کاه، کوه بسازند و در پناه این هیاهوی رسانه ای بتوانند به اهداف خود برسند. حتی من می خواهم بگویم که اگر ترکیب طرفداران اعتدال و اصلاح طلبان را با هم در نظر بگیریم هم، این طور نیست که اکثریت داشته باشند. چه رسد به اینکه تنها طیف اصلاح طلب به تنهایی بخواهد ادعای اکثریت بودن را مطرح کند. همانطور که گفتم، این تنها یک توهم است که آنها دوست دارند اتفاق بیفتد و در دنیای واقع، چنین چیزی وجود نداشته است.
اگر اکثریت داشتن اصلاح طلبان در مجلس واقعیت داشت، شک نکنید که اینها حرف های دیگری می زدند و خواسته های دیگری را مطرح می کردند. لذا فضای کنونی و موضعگیری های محافظه کارانه همین منتخبین اصلاح طلب هم به خوبی نشان دهنده اکثریت نبودن آنها در مجلس است. نمایندگانی که اکنون وارد مجلس شده اند و ترکیب اولیه ی آنها مشخص شده است، به خوبی دروغ بودن این ادعای رسانه ای را می تواند اثبات کند. از طرفی، همین نشست اخیر فراکسیون موسوم به امید هم خیلی از واقعیت ها را نشان داد. به هر حال ریزش نزدیک به 60 نفر از امار یک فراکسیون در فاصله ی دو نشست، نمی تواند خیلی عادی باشد. هر چند آنها اصرار دارند تا این مسئله را هم عادی جلوه بدهند.
اینکه مطرح می شود آقای عارف از طرف دولت هم تحت فشار است تا از کاندیدا شدن برای ریاست مجلس منصرف شود، تا چه حد واقعیت دارد؟ اصولاً ارتباط آقای عارف و دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟
خب ارتباط آقای عارف و دولت مشخص است. دولت در طی سه سال گذشته تمایلی به استفاده از ایشان نشان نداده است. در حالی که اصلاح طلبان و شخص آقای عارف، به نوعی خودشان را مسبب رای آوری دولت می دانسته اند. به نظرم این ارتباط علیرغم برخی نشست های صوری، هنوز هم به همین صورت است. در مورد ریاست مجلس، به نظرم دولت آقای عارف را به لحاظ مدیریتی و اینکه بتواند مجلس را در ارتباط با دولت کنترل کند، مورد اعتماد نمی داند و معتقد است ایشان حتی خواسته های دولت را هم نمی تواند محقق کند. به نظر می رسد مجموعه افراد موثر در دولت، در ایشان چنین توانایی را سراغ ندارند و به توان مدیریتی ایشان اعتمادی نیست. بنابراین طبیعتاً آقای لاریجانی را بیشتر می پسندند.
این مسئله را از لحاظ سیاسی و جناحی نمی گویم، چرا که آن بحث جدا و خاص خود را دارد. به نظرم آنها تنها از نظر مدیریتی، آقای لاریجانی را بیشتر می پسندند و می دانند که اگر دولت خواسته ای داشته باشد، آقای لاریجانی توانایی بیشتری برای تامین آن دارد. لذا خیلی به آقای عارف اعتماد ندارند. مصداق این حرف هم این است که حرف و عمل آنها در تعامل با آقای عارف یکسان نیست.
چطور؟
خب دولتی ها و افراد نزدیک به دولت، مدام در حرف هایشان این را تکرار می کنند و سعی می کنند نشان دهند حامی آقای عارف هستند ولی در عمل اینگونه نیست. فرضاً برای اینکه آقای عارف که اصلاح طلب است ناراحت نشود در جلسات او شرکت می کنند، ولی اینطور نیست که نظر آنها بر روی ریاست عارف باشد.
حالا باید دید که چه اتفاقی می افتد. من شخصاً اطلاعاتی دارم که نشان می دهد خیلی از کسانی که در فراکسیون امید وارد می شوند هم نهایتاً به آقای دکتر لاریجانی رای خواهند داد ولی در کلامشان ادعا می کنند که طرفدار آقای عارف هستند. لذا خود آقای عارف هم نباید خیلی خوشحال باشد که چنین اتفاقی برایش بیفتد. آقای عارف از همشهری های عزیز ماست. ما یزدی ها کلاً افراد خوش بینی هستیم و به همین خاطر، زیاد کلاه سرمان می رود. تا الان هم چند بار سر ایشان کلاه گذاشته اند و به نظرم این بار هم این مسئله تکرار خواهد شد.
اشاره کردید که اطلاعاتی مبنی بر رای دادن اعضای لیست امید به آقای لاریجانی دارید. این مسئله از سوی افراد زیادی مطرح شده است. به نظر شما این موضوع چقدر جدی است؟
دقیقاً همین طور است و به نظرم این یک واقعیت است. یکی از دلایل اصلی این مسئله این است که ما در سطح کشورمان، نظام حزبی نداریم. لذا احزاب و جریانات نمی توانند به صورت قطعی رای نمایندگان را پیش بینی کرده یا به آنها تحمیل کنند افراد آزاد هستند و هنگام رای دادن خود آنها تصمیم می گیرند به چه کسی رای بدهند. لذا تصور من این است که بیشتر آنها به آقای دکتر لاریجانی رأی خواهند داد. آقای عارف سابقه مدیریتی در مجلس نداشته است و این نقطه ضعف بزرگی برای ایشان محسوب می شود. ایشان حتی در جاهای دیگری هم که مدیر بوده است-مثلاً وزارت مخابرات در چندین سال پیش-، کارکنان آنجا عملکرد ایشان را خیلی نمی پسندیدند و اصولاً به عنوان یک مدیر توانمند شناخته نمی شود.
بنابراین به نظرم افراد حاضر در لیست امید هم تمایلی برای طرفداری از ایشان را ندارند. من فکر میکنم این اتفاق به این شکل نخواهد افتاد و اعضای لیست امید آرای متفاوتی را به صندوق خواهند انداخت. تمامی آنچه برای اعضای لیست امید مصداق دارد، در مورد نمایندگان مستقل هم صدق می کند، البته با غلظت بیشتر! طبیعتاً افراد مستقل هم بنا بر سوگندی که خورده اند ترجیح می دهند مدیریت مجلس را به فردی که لایق تر است، واگذار کنند و اینکه بعضاً گفته می شود مستقلین هم تمایل به آقای عارف دارند، به نظرم باز هم ناشی از پروپاگاندای رسانه ای اصلاح طلبان است.
بر این اساس، می توان تحلیل برخی اصلاح طلبان مبنی بر کاندیدا نشدن عارف را ناشی از ترس آنان برای مشخص شدن وزن واقعی آنها در مجلس دانست؟
مطمئن باشید که همین طور است. من فکر می کنم واقعیتِ حرف هایی که این دوستان می زنند ناشی از چند چیز است. یکی اینکه آنها اصلاً آقای دکتر عارف را به عنوان اصلاح طلب واقعی قبول ندارند. ایشان را به قول خودشان، اصلاح طلب بدلی می دانند و نمی پسندند. چرا که نمی تواند خواسته های آنها را محقق کند. به قول معروف، معتقدند سفره نینداخته یک عیب دارد و سفره انداخته هزار عیب! به همین خاطر معتقد هستند که این اتفاق-ریاست دکتر عارف- نباید بیفتد و اگر این اتفاق افتاد، سفره پهن شده و اشکالاتش آشکار می شود. نکته ی بعدی این است که به هر حال آقای عارف خود را جزئی از ساختار نظام می داند و ساختارشکن نیست و آن ها دوست دارند گزینه شان برای ریاست مجلس، فردی با خصوصیات ساختارشکنانه و افراطی باشد.
به هر حال، من اصل قضیه را در این می بینم که آنها واقعاً در هیچ جهتی آقای دکتر عارف را نمی پسندند و ترجیح می دهند که مصلحتاً در حال حاضر از دکتر لاریجانی حمایت کنند تا بعد که ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. یعنی ترجیح می دهند به جای سرمایه گذاری بر روی عارف و شرایط کنونی به آینده فکر کنند. این آینده می تواند دوره ی بعدی ریاست مجلس، دوره بعدی ریاست جمهوری و یا انتخابات شوراها باشد. لذا در ترکیب لیست امید، علاوه بر کسانی که به خاطر کارایی بهتر آقای لاریجانی به ایشان رای خواهند داد، ممکن است افراد تندروتر هم به همین دلایلی که گفتم بخواهند باز هم آقای لاریجانی را انتخاب کنند.
مسئله ی دیگری که در زمینه تصمیم آقای عارف مطرح می شود، این است که ایشان نهایتاً تحت تاثیر آقای خاتمی خواهد بود. با توجه به حمایت فعلی خاتمی از ریاست آقای عارف، امکان انصراف مجدد دکتر عارف را چقدر قوی می دانید؟
من معتقدم آقای عارف حتماً وارد این رقابت می شود ولی به نظرم این حمایت ها در حد یک تعارف است. آنها اگر این را نگویند پس می خواهند چه بگویند؟ خود آنها هم می دانند که آقای دکتر عارف مطلوب آنها نیست و در این شرایط آقای عارف حتی مطلوب آقای خاتمی هم نیست. لذا با توجه به ویژگی های شخصیتی دکتر عارف و اوضاع پیچیده ی کنونی، به نظرم احتمال رخ دادن هر مسئله ای وجود دارد.
یعنی ممکن است پدرخوانده های اصلاح طلبان در دقیقه 90 به آقای عارف توصیه کنند تا از رقابت کناره گیری کند و ایشان هم طبیعتاً چاره ای جز اطاعت نخواهد داشت. اینکه جناب دکتر عارف بسیار تحت تاثیر تصمیمات آقای خاتمی قرار دارد، یک واقعیت است و می تواند از نظر نمایندگان-اعم از اصلاح طلبان و مستقلین- یک امتیاز منفی برای ریاست ایشان در نظر گرفته شود. لذا با بررسی مجموع شرایط کنونی هنوز هم احتمال انصراف آقای عارف وجود دارد و نمی توان قضاوتی قطعی درباره آمدن یا نیامدن ایشان برای رقابت بر سر ریاست مجلس انجام داد.