این اتفاقات در حالی رخ داد كه تماشاگران پرشور از ساعت ها قبل با خرید بلیت ۱۵ هزار تومانی برای هر بار ورود به سالن(چهار نوبت در دو روز) از گوشه و كنار استان فارس خود را به محل برگزاري مسابقات رسانده بودند تا از نزدیك شاهد مصاف شاگردان محمد بنا با رقبای خارجی باشند كه البته در روز پایانی مسابقات رفتارهای عجیب و دور از ذهن سرمربی تیم ملی، بسیاری از مشوقان و هواداران كشتي فرنگي را سرخورده و مایوس كرد.
شوك اول، دعوت به سكوت با فرياد!
تیم ملی كشتی فرنگی ایران، يك به يك با شكست حریفان خود راهی فینال شد و در
روز پاياني جام جهاني در برابر تیم مدعی و البته بیستاره روسیه قرار
گرفت. تماشاگران نیز از صبح جمعه منتظر این رویارویی بودند و از ساعتها
قبل با حضور در سالن، ندای ایران، ایران و سرود قهرمانی سر دادند. كشتی
آغاز شد و سامان عبدولی به عنوان نخستين ملي پوش به میدان آمد و در یك آن
شور و حال و تشویق بیامان تماشاگران سالن را منفجر كرد. اين كشتی ادامه
يافت و سامان بر خلاف انتظار محمد بنا نتوانست دستورات كادر فنی را از همان
ابتدا پیاده كند و فریادهای محمد بنا برای كُچ كردن و راهنمایی عبدولی نيز
در صدای طبل و سوت و هلهله تماشاگران گم شده بود.
این لحظات ادامه داشت تا اینكه سرانجام صبر محمد بنا لبریز شد و بی اختیار كشتی را رها كرد و به طرف تماشاگران حمله كرد و آنان را با رفتاری عجیب دعوت به سكوت كرد! او بارها با خشم و غضب به تماشاگران و لیدرهای مازنی حاضر در سالن تاخت و به نوعی همه را شوكه كرد. استرس بالای محمد بنا و عدم توانایی برخی از فرنگی كاران در غلبه بر رقبای روس بارها باعث تكرار این صحنه عجیب و مایوسكننده شد و تا جایی پیش رفت كه تماشاگران و طبالهای مازنی برای ادامه تشویق و حمایت ملیپوشان باید ابتدا با كادر فنی و محمد بنا هماهنگی میكردند و سپس روال عادی را ادامه می دادند!
شوك دوم،مشتی كه به دیوار خورد
رفتار عجیب و بیسابقه آقای خاص به همین جا ختم نشد و او در اواسط دیدار
فینال، شوك دیگری به حاضرین و اطرافیان وارد كرد. محمد بنا كه با استرس
بالا و هیجان عجیبی در كنار ایرج اسفدیاریفر شاهد یكی از كشتیهای حساس
فینال بود، هنگامی كه ملی پوش ایران به امتیاز پیروزی دست یافت و زمان كشتی
به پایان رسید، در یك آن به سمت دیوار برگشت و با مشت بر دیوار كوبید. این
ضربه به حدی شدید بود كه او بارها تا پايان اين ديدار، مشت دست چپ خود را
از درد ماساژ داد و بارها تا پایان فینال درگیر درد انگشتان دستش بود.
البته این ضربه و متعاقب آن تكیه دادنهاي مكرر و نگرانكننده محمد بنا به دیوار ، زمانی كه كشتی گره میخورد و ملی پوشان نمی توانستند دستورات را اجرا كنند، به واقع باعث نگرانی بسیاری از اهالی كشتی و حتي اعضاي كادر فني شده بود و گويا همه منتظر بودند آقای خاص به دلیل فشار و استرس بالا، توان سر پا ایستادن را از دست بدهد و از حال برود.
شوك سوم، رفتار غیرمنتظره با یك خبرنگار
تیم ملی ایران با نتیجهای قاطع توانست روسیه را شكست دهد و همه منتظر
اظهارات محمدبنا بودند تا پس از مدتها انزوا و بایكوت خبرنگاران، سكوتش
را بشكند، اما او نه تنها ترجیح داد با كسی مصاحبه نكند بلكه در مواجهه با
یكی از خبرنگاران كه چندی پیش از او انتقاد منطقی كرده بود، رفتاری دور از
شان و انتظار نشان داد. گزارشگر یكی از برنامههای تلویزیونی ویژه كشتی كه
اتفاقا سهم زیادی در حمایت همیشگی از محمد بنا و همکارانش داشت بعد از
قهرمانی ایران بسوی او رفت تا نظرش را در این خصوص جویا شود، اما آقای خاص
با ضربهای به میكروفون او از كنارش رد شد و ترجیح داد روند قهر با
خبرنگاران و رسانهها را همچنان ادامه دهد. این اتفاق تاسف آور در حالی رخ
داد كه محمد بنا از اوایل سال جاری و پس از ناكامی حمید سوریان در رقابتهای
گزینشی المپیك قزاقستان، درب خانه كشتی را به روی تمامی خبرنگاران بست و
تهیه هرگونه گزارش و خبر از تمرینات را ممنوع كرده بود.
شوك چهارم، غيبت در جشن قهرماني
پايان بخش رفتارهاي عجيب محمد بنا، غيبت و عدم حضورش در جشن قهرماني بود
كه گويا ترجيح داد اين بار بر خلاف هميشه در لحظه دريافت جام قهرماني در
كنار مربيان و كشتي گيران نباشد. اين رفتار او در كنار اظهارات تند و
حاشيهسازش قبل از جام جهاني كه به نوعي ساز جدايي از تيم ملي را كوك كرده
بود باعث ايجاد شايعاتي شد كه بايد براي تكذيب يا تاييد آن فعلا منتظر
اتفاقات پيش رور طي روزهاي باقيمانده تا المپيك ماند.
البته در كنار این تلخیها باید به لحظات شاد و به یادماندنی جام جهانی مثل بازگرداندن جام قهرماني از جمهوري آذربايجان به ايران و همچنين حضور مربیان و قهرمانان تیم ملی در جمع مردم استان فارس و بازار داغ عكس یادگاری با فرنگی كاران اشاره كرد كه برای همیشه در یاد و خاطر مردم شیراز ماندگار شد.