کد خبر: ۳۷۶۲۵
زمان انتشار: ۱۰:۳۴     ۱۳ بهمن ۱۳۹۰
كيهان
«باروهاي رو به فروپاشي» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است است كه در آن مي‌خوانيد:
«قيام امروز در كشورهاي اسلامي عليه ديكتاتوري وابسته، مقدمه قيام عليه ديكتاتوري شبكه خبيث صهيونيستي و استكباري است.» بخشي از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير جوانان نهضت بيداري اسلامي

در روابط بين الملل يك نظريه وجود دارد كه با عنوان «مركز- پيرامون» شناخته مي‌شود براساس اين نظريه كشورهايي معدود در نقطه مركزي مديريت جهان نشسته و اكثريت كشورها در پيرامون اين چند كشور قرار دارند و خود را با آنها تنظيم مي‌نمايند. در قرن 19 و تا اواسط قرن 20 كشورهاي انگليس، فرانسه، پروس- كه بعدها آلمان خوانده شد- مجارستان و روسيه كشورهاي مركز بودند و ميان خود سيستمي هم به وجود آورده بودند كه در ادبيات سياسي به «كنسرت اروپا» شهرت پيدا كرده است اين كنسرت بر مبناي كاستن از تنازع ميان قدرت ها- منظور اعضاي كنسرت- و تقسيم مناطق و منابع جهان شكل گرفته بود در اين دوره اكثر يا همه كشورهاي آفريقايي، آسيايي، آمريكاي لاتين و اقيانوسيه به صورت مستعمره يكي از پنج كشور ياد شده درآمده بودند و بعد از شكل گيري «جامعه ملل» - در فاصله دو جنگ يعني سال‌هاي 1297 تا 1318ش- به عنوان كشورهاي تحت قيمومت درآمدند.

كشورهاي معدودي نظير ايران نيز كه مستعمره نشده و يا تحت قيمومت درنيامدند، زير سلطه رژيم‌هاي «نيابتي» قرار گرفتند. رژيم‌هاي نيابتي، رژيم‌هايي بودند كه يك ديكتاتور وابسته بر آن حكومت مي‌كرد كه در مواجهه با مردم بسيار سخت گير و در مواجهه با اعضاي كنسرت بسيار نرم بود رژيم‌هاي امان الله خان در افغانستان، آتاتورك در تركيه و رضا خان در ايران كه به ترتيب در سال‌هاي 1298، 1303 و 1304ش روي كار آمدند نمونه‌هايي از اين رژيم‌ها بودند كمااينكه همين امروز رژيم‌هايي نظير رژيم عربستان سعودي(1307) از اين جمله به حساب مي‌آيند و بايد اضافه كرد كه هنوز كشورهايي نظير كانادا، استراليا و زولاند نو به صورت مستعمره هستند.

در جريان نظام دو قطبي(1324 تا 1370) دو كشور جايگزين پنج كشور شده و دو بلوك شرق و غرب را شكل دادند. جهان كاملا بين اين دو تقسيم شده بود و به ندرت كشورهايي نظير سوئيس وجود داشتند كه از سيطره مستقيم و همه جانبه غرب در امان بودند اين روند تا سال 1357 يعني 33 سال به طور مطلق استمرار داشت. با پيروزي انقلاب اسلامي اين سيستم به هم خورد، ايران از سيطره غرب خارج شد بدون اين كه در زمره كشورهاي پيراموني شوروي درآيد. خروج ايران از اين سيستم به معناي كناره گيري و وانهادن سيستم بين الملل به دو قطب قدرت نبود كه اگر اين بود پذيرش يك «استثنا» براي آمريكا و شوروي چندان دشوار نبود.

انقلاب ايران با شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» در واقع اولين قدم اساسي را در جهت نفي دو ابرقدرت و نظام دو قطبي برداشت و يك مواجهه گرم و فعال را عليه آن سامان داد. حضرت امام خميني-ره- در چارچوب اين شعار فرمودند: «اين قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است» با توجه به اهتمام حضرت امام به تاريخ هجري، قطعا منظور حضرت امام، قرن 14 شمسي است، كما اينكه حضرت امام، افتادن 14 ستون از كاخ ساساني در مدائن در هنگام ولادت پيامبر بزرگوار اسلام را كنايه احتمالي از سقوط رژيم‌هاي شاهنشاهي در قرن 14 مي‌دانستند.

انقلاب اسلامي ايران كه اين روزها در سي و سومين سالگرد آن بسر مي‌بريم، از همان آغاز شعار براندازي نظام ظالمانه حاكم بر جهان را مطرح كرد و صد البته هدف‌هاي نزديكتر يعني رژيم‌هاي وابسته به اين نظام استبدادي را نيز از نظر دور نداشت و طبيعي هم هست كه براي رسيدن به قلعه اصلي بايد قلاع نزديكتر را درنورديد. در سي و سومين سالگرد اين انقلاب، بسياري از باروهاي نزديك و مياني سقوط كرده‌اند كه يك فهرست بلندبالا را تشكيل مي‌دهند، رژيم پهلوي در ايران، رژيم وابسته به شوروي در افغانستان، رژيم نظامي- سكولار وابسته تركيه، رژيم نظامي- سكولار وابسته پاكستان، رژيم نظامي- سكولار عراق، رژيم نظامي- سكولار سودان، رژيم وابسته و سكولار مصر، رژيم وابسته و سكولار تونس، رژيم مستبد و سكولار ليبي، رژيم مستبد، سكولار و وابسته يمن، دولت مستبد و وابسته لبنان- رژيم ماروني-، رژيم سكولار و وابسته كومور، رژيم مستبد و وابسته سومالي و... از جمله اين رژيم‌ها هستند كه بعد از برافتادن يا به دست اسلام گراها افتاده و يا در حال انتقال به اسلام گراها هستند در اين بين رژيم‌هاي وابسته‌اي هم با شكست‌هاي بزرگ مواجه شده و در آستانه سقوط قرار گرفته‌اند كه در رأس آن‌ها رژيم وابسته صهيونيستي است. اين رژيم پرنخوت كه قبل از انقلاب اسلامي ايران، خواب امپراتوري از نيل تا فرات را مي‌ديد اينك به درون محدوده‌اي كوچك خزيده و سه جنگ 1362، 1385 و 1387 را به حريف- مقاومت لبناني و فلسطيني- باخته است. رژيم آل خليفه در بحرين عملا فرو پاشيده و رژيم‌هاي عربستان و اردن در چند قدمي فروپاشي قرار دارند.

بنابراين مي‌توانيم بگوييم در سي و سومين سال انقلاب اسلامي برج‌هاي نزديك و مياني استكبار فرو پاشيده‌اند و اينك نوبت به فروپاشي برج‌هاي دورتر- يعني خود آمريكا و اروپا- فرا رسيده و از قضا نشانه‌هاي آن هم مشاهده مي‌شود و البته 10 سال از تحقق كامل وعده صدقي كه حضرت امام داد- و فرمود اين قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است- باقي مانده و همه مي‌دانيم كه آن نائب بزرگ حضرت بقيه الله سخن به گزافه نمي‌گفت و آنچه مي‌فرمود به او فرموده بودند و كدام وعده حضرت امام است كه تحقق نيافته است مگر در پيام سوم اسفند سال 1367 خود نفرمودند، «جنگ ما آزادي افغانستان و فلسطين و لبنان و مصر را در پي خواهد داشت» و مگر نشد.

اينك قيام ملت‌ها عليه استكبار جهاني به دروازه‌هاي واشنگتن، پاريس، لندن و برلن رسيده است. قيام تسخير وال استريت در آمريكا اگرچه از نظر عدد در كف خيابان هنوز به عدد ميليون نرسيده است ولي از واقعيات بسيار مهمي حكايت مي‌كند به گونه‌اي كه همين دو روز پيش پليس آمريكا ناچار به بازداشت صدها نفر از آنان شد. تاكنون سابقه نداشت كه يك جنبش بيش از چند روز در كف خيابان باقي بماند. اينك قيام جوانان به چهار ماهگي خود رسيده و هر روز به دامنه آن افزوده شده است. غرب تاكنون نزديك به 60 درصد از شهروندان خود كه در پاي صندوق‌هاي رأي حضور پيدا نمي‌كردند را جمعيت‌هايي غيرسياسي كه به امور شخصي خود سرگرمند و در عين حال مشكلي هم با جامعه و حكومت خود ندارند، معرفي مي‌كرد.

جنبش اعتراضي جوانان كه به ريشه‌هاي نظام سرمايه داري غرب كار دارد نه به بعضي از سياست‌ها و استقامت آنان در خيابان در سردترين روزهاي سال و اعلام پشتيباني وسيع پدران، مادران، معلمان، اساتيد دانشگاه، كارگران و... از آنان به خوبي نشان داد كه آن اكثريت مانند همين جوانان فكر مي‌كنند.

ملت ما
«از انقلاب اسلامي تا بيداري اسلامي» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم يدالله حبيبي است که در آن می خوانید:
سي و سه سال پيش در چنين ايامي مجاهدت، صبوري و ايثارگري ملت مسلمان و رشيد ايران با هدايت فقيه مجاهد و نستوه،  نوانديش در دين، عارف روشن ضمير، سياستمدار خداترس، متدين باورع و بي‌رغبت به دنيا، مردمدار مهربان، حليم و بردبار، پناهگاه مظلومان و ستمديدگان حضرت روح‌الله امام موسوي خميني (ره) به بارنشست و وعده الهي «ان تنصرواالله ينصركم» محقق شد و دل مردم مالامال از عشق به خدا و مكتب شاد شد و سپيده‌دم پيروزي و فجر رحمت گشوده شد و پيروان روح‌الله با اميدواري به فضل الهي نخستين شهد شيرين جهاد في سبيل‌الله خود و آزادي از بند طاغوت را چشيدند و يوم‌الله بهمن بر تارك كتاب جهاد و شهادت و نصرت الهي نقش بست.

 

 

سي‌وسه سال از اين واقعه بي‌نظير قرن مي‌گذرد و در اين مدت حوادث و فراز و فرودهاي فراواني را شاهد بوده‌ايم. در آغاز سي‌وچهارمين سال فتح و ظفر برماست كه با يادآوري لطف و رحمت الهي به وظيفه امروز خود واقف باشيم:

 

1-پاسداري و دفاع از اصل انقلاب اسلامي را به عنوان يك وظيفه اسلامي، انقلابي و ملي همواره به خود و ديگران متذكر باشيم و به پيروي از قرآن كريم ياد ايام‌الله باشيم «فذكر بايام ‌الله ان في ذلك لايات لكل صبار شكور» اي موسي ايام خدا را به مردم يادآوري كن كه در آن براي صبوران و شكوران نشانه‌هايي است.

 

2-عنايات حضرت حق تعالي، مباني نظري و مولفه‌هاي پيروزي انقلاب اسلامي را متذكر شويم و بدانيم كه اسلام ناب محمدي با قرائت آن فقيه اسلام‌شناس، حضور آگاهانه و مسئولانه مردم تا حد تقديم جان و مال، رهبري روحانيت و در راس آنان امام خميني( ره )با ارايه تئوري ولايت فقيه از عوامل اصلي پيروزي بوده و هستند.

 

3-كارنامه انقلاب اسلامي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي كه مهم‌ترين دستاورد آن است را قدر بدانيم و در شرائط خطير امروز به وظايف خود واقف باشيم بي‌شك اين كارنامه مجموعه‌اي از كاميابي‌ها و ناكامي‌هاست در تحليل درست مولفه‌هاي هر دو حوزه از انصاف و عدالت خارج نشويم نعمت‌ها را پاس بداريم و اشاعه دهيم و ناكامي‌ها را شجاعانه بپذيريم و در پذيرش آنچه كه معلول عملكرد ماست نهراسيم. از نقد استقبال كنيم وآن را هديه دوستداران نظام بدانيم.

 

4- بزرگ‌ترين وظيفه شرعي و انقلابي حفاظت از جمهوري اسلامي مولود مبارك انقلاب اسلامي است، كارآمدي اين نظام در همه حوزه‌ها رابطه معناداري با حفاظت از انقلاب و ماندگاري و صدور آن دارد افسوس كه درگذشته با غوطه‌ور شدن در ورطه‌هاي افراط و تفريط از اصول انقلاب اسلامي و الزامات جمهوري اسلامي ايران غافل مانديم زماني با ابتلا به اصلاح‌طلبي افراطي فرصت‌هاي گرانبهايي را از دست داديم و امروز با افتادن در اصولگرايي افراطي دست‌وپاي خود را بسته و به خود مشغول شده‌ايم.

 

با نام عدالت، دفاع از ولايت، اظهار همدردي با مستضعفان و شعار اصولگرايي قدرت را به دست مگيريم و در عمل التزامي به آن اصول نداريم و دانسته يا ندانسته حريم نظام و اين مولود شريف انقلاب را مشكنيم به‌راحتي اعلام مي‌كنيم قانون مصوب مجلس را قبول نداريم و... و بر سر شاخ نشسته بن مي‌بريم. ‌اي كاش رهنمود اصولگرايي اصلاح‌طلبي كه توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مد ظله العالي ارايه شد سرمشق همه مسئولان باشد

 

5- در شرائطي وارد سي و چهارمين بهار انقلاب اسلامي مي‌شويم كه آثار صدور انقلاب اسلامي را به‌طور محسوس در اطراف خود مي‌بينيم هرچند عده‌اي نمي‌خواهند به اين تاثير‌گذاري انقلاب اسلامي بر ملل مسلمان اعتراف نمايند اما از مواضع و تحليل‌هاي دشمنان هويداست كه عزم آنان در مقابله با اين نظام و عصبانيت آنها متاثر از بيداري اسلامي هم هست

 

اين بهترين فرصت براي ماست كه با پرهيز از حاشيه‌سازي‌هاي درون كشور و با اجراي برنامه‌هاي توسعه بر محور چشم‌انداز ايران در افق 1404 پشتوانه‌هاي اميد و اتكال ملل به انقلاب اسلامي را ارتقا دهيم. به‌ويژه در شرايط فعلي در مواجهه با جنگ اقتصادي غرب هوشمندانه عمل كنيم افسوس و صد افسوس كه راهبرد جهاد اقتصادي در سال جاري مورد توجه و اهتمام مسئولان قرار نگرفت و يقينا روزي بايد پاسخگوي اهمال خود در مقابل ملت شريف ايران باشند.

 

6-ايران براي دومين بار حوزه نفوذ خود را تا مديترانه و مرزهاي اروپا گسترش داده است و فرهنگ اسلامي و ديني مخاطبان زيادي با وجود سلطه رسانه‌اي و خبري غرب پيدا كرده است اين موقعيت ممتاز را غنيمت شمرده و رهنمود امام خميني( ره) را نصب العين خود قرار دهيم كه رمز پيروزي انقلاب اسلامي همان رمز بقا است

 

خراسان
«بودجه 91؛ دشواري‌هاي احتمالي» عنوان يادداشت روز روزنامه خراسان به قلم آرين رضايي است كه در آن مي‌خوانيد:
قضاوت درباره کم و کيف بودجه سال آينده در نخستين روز تقديم لايحه بودجه 510 هزار ميليارد توماني از سوي رييس جمهور به مجلس شوراي اسلامي، بدون در اختيار داشتن ارقام مندرج در آن دشوار است اما به استناد سخنان محمود احمدي نژاد درباره ويژگي‌هاي سند دخل و خرج دولت در سال 1391 شايد بتوان انقباضي شدن سياستهاي مالي و بودجه‌اي در سال پيش رو انتظار داشت؛ به ويژه اينکه تحقق درآمدها و منابع بودجه‌اي همواره يکي از نگراني‌ها و دغدغه‌ها محسوب مي‌شود.

کاهش بودجه عمومي کشور به ميزان 6/5 درصد و رشد حدود 40 درصدي بودجه عمراني از يک سو و تکيه بر دلار 1150 توماني و نفت 85 دلاري از سوي ديگر مي‌تواند محل بحث باشد. چرا که تاکيد بر دلارهاي نفتي به ميزان هر دلار 1150 تومان در روزهايي که شکاف قيمت ارز در بازار آزاد و رسمي همچنان زياد است، جاي سوال دارد که آيا مبناي تعيين نرخ ارز رسمي در بودجه سال آينده کارشناسي شده و بر اساس حکم قانون برنامه پنجم مبني بر اجراي نظام ارزي شناور مديريت شده صورت گرفته است يا نه؟

افزون بر اين چالش، سوال ديگر اين است که تکيه بودجه سنواتي کشور بر قيمت نفت بالاتر از ديگر کشورهاي صادرکننده نفت تا چه ميزان قابل دفاع است و در صورت نوسان شديد قيمت جهاني نفت، چگونه مي‌توان کسري ناشي از افت درآمدهاي ارزي از محل فروش نفت خام را جبران کرد؟ هرچند دولت مي‌تواند کسري احتمالي را از محل حساب ذخيره ارزي و يا احيانا صندوق توسعه ملي جبران کند يا اين استدلال مطرح شود که قيمت جهاني نفت پايين تر از 85 دلار به ازاي هر بشکه نخواهد شد، اما ترديدي وجود ندارد که اتکاي بر قيمت بالاي نفت هم برخلاف سياستهاي کلي برنامه پنجم مبني بر کاهش وابستگي به درآمدهاي نفتي است و هم احتياط در تنظيم بودجه ايجاب مي‌کند تا بودجه سالانه به نحوي تنظيم شود که چسبندگي درآمدي بودجه عمومي دولت به درآمدهاي نفتي در عمل کاهش يابد نه اينکه چون سالهاي اخير، سود پيش بيني شده براي شرکت ملي نفت که قهرا ناشي از فروش نفت خام است، به عنوان درآمدي مالياتي و نه نفتي قلمداد شود.

يکي از مزيتها و ويژگي‌هاي مورد تاکيد هميشگي دولتها به ويژه دولت نهم و دهم اين بوده که اعتبارات عمراني همواره رشد داشته که اين تغيير فزاينده در اعتبارات عمراني همواره با دو چالش مواجه مي‌شود؛ نخست امکان جابجايي بودجه از سوي دولت و دستگاه‌هاي اجرايي و دستکاري در ارقام بودجه با رويکرد کاهش سهم اعتبارات عمراني براي پوشش کسري بودجه جاري دولت که اين مساله همواره در گزارشهاي تفريغ بودجه مورد انتقاد قرار مي‌گيرد؛ چالش دوم به عدم تحقق و تخصيص کامل بودجه عمراني و زخمي شدن بسياري از پروژه‌هاي در دست اجرا و تاخير کم سابقه در اتمام اين طرح‌ها بر مي‌گردد. به ويژه اينکه رشد بودجه عمراني ماهيتا نمي‌تواند يک مزيت نسبي محسوب شود چرا که کيفيت اجراي اين پروژه‌ها و ضرورت توجيه فني و اقتصادي آنها هم محل بحث است و نبايد فقط به رشد تعداد پروژه‌ها و افزايش بودجه آن دل خوش داشت.

سخن آخر اينکه دشواري‌هاي پيش روي بودجه را نبايد از نظر دور داشت آن هم در شرايطي که به سبب تحريم‌هاي سياسي عليه منافع و مصالح ملي ايرانيان، عملا استفاده از منابع و سرمايه‌هاي خارجي به عنوان يکي از شاخص ترين و کم هزينه ترين منابع بودجه‌اي دولت به حداقل ممکن رسيده است و بايد ديد رشد 40 درصدي در بودجه عمراني کشور با تکيه بر چه منابعي صورت مي‌گيرد؟ به نظر مي‌رسد رشد اعتبارات عمراني در سال آينده با تکيه بر استفاده بيش از ظرفيت از اعتبارات ناشي از تملک دارايي‌هاي مالي دولت نظير اوراق مشارکت، اعتبارات حساب ذخيره ارزي وصندوق توسعه ملي و ساير ابزارهاي مندرج در جداول بودجه صورت گرفته باشد که عملکرد سالهاي اخير در فروش نرفتن اوراق مشارکت و يا تخصيص غير بهينه منابع مالي حساب ذخيره و احتمال تکيه دولت بر صندوق توسعه ملي خود جاي تامل بيشتري دارد.

پيشنهاد مي‌شود دولت و مجلس در بررسي و تنظيم بودجه سال آينده با در نظر گرفتن شرايط اقتصادي کشور و برخي التهابهاي موجود و احتمال تکرار آن در سال آينده تنها يک مساله را جدي بدانند؛ ثبات اقتصادي، امنيت سرمايه گذاري، بهبود فضاي کسب و کار و مديريت شوکهاي اقتصادي ضد توليد ملي. از اين رو شايد دستکاري در سياستهاي پولي و ارزي براي جبران برخي ضعفهاي مديريتي در اقتصاد و کم رنگ جلوه دادن غفلتهاي سياستگذاران اقتصادي کشور خطاي بزرگي خواهد بود. بودجه سال آينده را بايد دقيق نوشت و دقيق اجرا کرد و لجبازي دولت و مجلس راهگشا نخواهد بود.

جمهوري اسلامي
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛هفته جاري با دو مناسبت مذهبي همراه بود، نخست سالروز شهادت يازدهمين خورشيد آسمان ولايت وامامت، حضرت امام حسن عسكري عليه‌السلام در هشتم ربيع‌الاول كه در مدت كوتاه امامت عليرغم آنكه سالها در حبس و تبعيد بسر مي‌بردند، با مجاهدت بي‌نظير، تعاليم عاليه قرآني و احكام الهي را ترويج كرده و از طريق نايبان خاص و وكلاي مورد اعتماد، از فرهنگ تشييع پاسداري نمودند. ايشان همچنين زمينه لازم براي آغاز دوران امامت امام زمان(عج) را در تاريكترين و ستم‌بارترين دوران خلفاي جور عباسي فراهم كردند.

قطعاً سالروز شهادت امام عسكري عليه‌السلام حزن و اندوه سنگيني بر قلب مبارك آخرين ذخيره الهي و عدالت‌گستر جهاني، حضرت بقيه‌الله‌الاعظم و محبان حضرتش فراهم‌ آورد، اما آغاز امامت قلب عالم امكان حضرت مهدي‌صاحب‌الزمان ‌عليه‌السلام‌، اندكي از آن كاست و چشم‌انداز آينده‌اي روشن را به روي بشريت گشود.

دراين هفته و در دومين دهه از ماه بهمن، بوي آزادگي و انقلاب، مشام جهانها را عطرآگين كرد و ياد پرواز انقلاب در 12 بهمن 57، دل‌ها را به ايام پرخاطره روزهاي پيروزي و بازگشت آن رهبر سفر كرده به ميهن‌اسلامي برد كه با آمدنش، وحدت و يكدلي و عزت و اقتدار را ميان ملت ايران به ارمغان آورد. اين روزها، خاطره‌ها يادآور مشت‌هاي گره كرده و دستهاي بهم پيوسته‌ايست كه از سر شور و شعور به سوي آمريكاي جهانخوار و رژيم مزدوري نشانه رفت كه لقب ژندارمي منطقه را يدك مي‌كشيد. ايام پررمز و راز دهه فجر انقلاب يادآور لحظه‌هايي است كه همه مردم، دست در دست هم و با هدفي واحد همچون سيلي خروشان به خيابانها سرازير شده و تحت رهبري امام خميني، يكصدا شعار "استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي" را فرياد كردند. ملت ايران سي و چهار سال پيش در چنين ايامي، سرانجام با آمدن آن يار سفر كرده به آغوش ميهن، در 10 روز معجزه‌آسا، تاريخ 2500 سال حكومت استبدادي را در هم پيچيد و دوره جديدي را در تاريخ گشود كه نه تنها جهانيان را به تحير واداشت بلكه الگويي شد براي مبارزه ملتهاي آزاده با سلطه‌گران و مستكبران كه امروز ثمرات آن در خاورميانه و شمال آفريقا مشاهده مي‌شود.

اين هفته جمهوري اسلامي ايران ميزبان صدها نفر از جوانان 73 كشور جهان از جمله مصر، تونس لبنان، يمن، بحرين و فلسطين بود كه در تهران و در نشست "جوانان و بيداري اسلامي" گردهم آمدند. اين جمع در ديدار با رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران عمق محبت، علاقه و شور خود را به انقلاب اسلامي به نمايش گذاشتند. در اين ديدار حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در سخناني جوانان كشورهاي اسلامي را حاملان بشارتهاي بزرگ براي آينده امت اسلامي خواندند و افزودند: "بيداري جوانان سرتاسر جهان اسلام، اميد به بيداري عمومي ملتهاي مسلمان را افزايش داده است. "

رهبر انقلاب، تاريخ بشر را بر سر يك پيچ بزرگ تاريخي و در آستانه تحولي عظيم برشمرده و تأكيد كردند: "بشريت از همه مكاتب و ايدئولوژيهاي مادي اعم از ماركسيسم، ليبرال دمكراسي و ناسيوناليسم سكولار عبور كرده و در آغاز دوران جديدي است كه بزرگترين نشانه آن، توجه ملتها به خداي متعال، استمداد آنها از قدرت لايزال الهي و اتكاي ملتها به وحي است. "

ايشان حضور هوشيارانه و استقامت ملتها در ميدان را زمينه‌ساز تحقق بدون ترديد نصرتهاي الهي خواندند و افزودند: "در پرتو تحقق وعده‌هاي پروردگار، صهيونيستها، شيطان بزرگ آمريكا و قدرتهاي غربي امروز در مقابل بيداري اسلامي احساس ناتواني مي‌كنند و اين احساس ضعف و شكست هر روز بيشتر خواهد شد. " حضرت آيت‌الله خامنه‌‌اي، تحولات كشورهاي اسلامي را "آغاز راه نجات و سعادت"، بر شمرده و افزودند: "مهم اين است كه پيروزيهاي بدست آمده را پايان راه ندانيم و با ادامه مجاهدت و تكيه بر عزم و اراده ملتها و اتكا و حسن ظن به خداي قادر متعال، مبارزه با زورگويان جهاني و عوامل آنها را ادامه دهيم. "

ايشان با اشاره به پيشرفتهاي چشمگير علمي جمهوري‌ اسلامي در عرصه‌هاي هسته‌اي، زيست فناوري، پزشكي و عرصه‌هاي ديگر افزودند: "جوانان مؤمن اين سرزمين، در اوج ناباوري دشمنان و به رغم همه كارشكني‌هاي آنان، به پيشرفتهايي دست يافته‌ايد كه مي‌تواند براي جوانان همه ملتهاي اسلامي، درس آموز باشد. "

رهبر انقلاب اسلامي، قرن حاضر را قرن اسلام و معنويت برشمردند و افزودند: "اسلام، عقلانيت و معنويت و عدالت راهمراه يكديگر به ملتها هديه مي‌دهد و تعاليم پروردگار بر اسلام عقلانيت و تفكر و تدبر، اسلام توكل بر خدا، اسلام جهاد و اسلام كار و اقدام، تأكيد مي‌نمايد. " حضرت آيت‌الله‌خامنه‌اي با اشاره به تلاش استكبار براي جبران صدمات و ضربات ناشي از قيام ملتها در مصر و تونس و ليبي و ديگر كشورهاي‌اسلامي افزودند: "دشمن، مشغول طراحي و توطئه است و ملتهاي اسلامي بخصوص جوانان امت‌اسلامي كه موتور بيداري اسلامي هستند بايد با هوشياري و مراقبت كامل و استفاده از تجربيات ديگران، اجازه ندهند شبكه استبداد جهاني، انقلابها را از آنها بربايد و راههاي حال و آينده را منحرف كند. "

ايشان در ترسيم يك شاخص براي قضاوت درباره رويدادها و حوادث تاكيد كردند: "هر جا فعاليتي و طرحي وجود دارد كه به نفع اسرائيل و امريكاست، بايد هوشيار باشيم و آن را حركتي بيگانه و مخالف منافع ملتها بدانيم و هرجا حركتي اسلامي، ضد صهيونيستي، ضد استكباري، ضد استبدادي و ضد فساد هست، همه ملتهاي مسلمان در تاييد و تقويت آن، همراه و همدل خواهد بود. " رهبر انقلاب به عنوان يك نمونه به تلاشهاي دستگاههاي رسانه‌اي جهان براي منزوي كردن مردم بحرين اشاره كردند و افزودند: "رسانه‌هاي غربي و يا وابسته به غرب، مي‌خواهند با اختلاف‌افكني و خط‌كشي، مسئله بحرين را شيعه و سني كنند اما هيچ فرقي ميان حركتهاي بيداري اسلامي دركشور‌هاي مختلف وجود ندارد. "

رسالت
«ناقوس مرگ ديكتاتوري صهيونيست ها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن مي‌خوانيد:
اين روزها عطر سي و چهارمين بهار آزادي، در فضاي ايران پراكنده شده و ياد امام خميني (ره) و شهدا را در خاطره‌ها زنده كرده است.

هيجان انگيزترين صحنه‌هاي تاريخ، صحنه‌هايي است كه مبارزات انسانهاي حق جو را با ظلم و ظالم به نمايش گذاشته است، صحنه‌هايي كه غالبا با مظلوميت و عدم موفقيت ظاهري حق جويان پايان يافته و ندرتا به پيروزي حق منتهي شده است و از آنجا كه فرصت‌هاي حاكميت حق در قياس با ايام سلطه ظلم بسيار محدود و معدود بوده است، كساني كه توفيق درك دوران پيروزي را مي‌يابند، مسئوليتي سنگين دارند و بايد تمام توان خويش را براي حفظ حاكميت حق و گسترش آن به كار بگيرند.

سي و سه سال پيش دست قدرت خداوند، نظام طاغوت را سرنگون و نظام مردم سالاري ديني را در ايران حاكم ساخت تا راه را بر هرگونه يأس وتوجيه ببندد و ملت ايران الگويي شود فراروي همه كشورهاي تحت ستم.

اينك در تاريخ چند هزار ساله بشر، قريب سه دهه واندي است كه ملت ايران در تاريخ پرفراز و نشيب خود به چنين فرصتي دست يافته است و اين خودگوياي رسالت سنگين جامعه ما و قدرو اهميت ثانيه‌هايي است كه شاهد آن هستيم و به سرعت سپري مي‌شود.

ديروز هيچ كس گمان نمي‌كرد كه رژيم شاهنشاهي در ايران، با توجه به ريشه‌هاي فاسد تاريخي و پشتيبانهاي خارجي اش، سقوط كند، امروز هم ناباورانه شاهد هستيم كه سر سپردگان غرب در تونس، مصر، ليبي و يمن يكي پس ازديگري سقوط مي‌كنند و برشور و هيجان مسلمانان جهان مي‌افزايند تا زنجيره سقوط ديكتاتورها و عوامل دست‌نشانده
 غرب، تكميل شود. همچنين امواج اين حركت اسلام خواهانه كه پيام آور عدالت و معنويت است، شتابگيرتر ازآنچه كه انتظارش مي‌رفت، باعث شكل گيري جنبش‌هاي عدالتخواهانه در سراسر جهان بخصوص اروپا و آمريكا شده است تا فردايي روشن براي بشريت رقم بزند و بي ترديد " قيام ملتهاي منطقه عليه ديكتاتورهاي وابسته، جزئي از مبارزه بشريت با ديكتاتوري جهاني صهيونيست هاست و جامعه بشري با پشت سر گذاشتن پيچ تاريخي از سيطره اين ديكتاتوري خطرناك رها مي‌شود. "(1)

به همين دليل شگفت آور نيست اگر مي‌بينيم تمامي كفر و ديكتاتوري جهاني در برابر خيزش حق مدارانه ملت‌ها با پيشتازي ملت‌هاي مسلمان، به پا خاسته است تا مانع عبور بشريت از اين پيچ تاريخي شود.

سردمداران نظام سلطه جهاني طي ساليان متمادي باتمسك به قدرت، ملت‌هاي ديگر و حتي مستضعفان جامعه خويش را تحقير و استثمار كرده بودند و با " تزريق احساس ناتواني درملتهاي مسلمان و تلقين غير قابل شكست بودن قدرتهاي جهاني، حدود دو قرن است كه ملت‌هاي مسلمان را عقب نگه داشته‌اند. اما امت اسلامي امروز بيدار شده و درك كرده است كه هر دو تصور، صد درصد غلط است. "(2)

اگر روزي غرب با تبليغات كاذب، قبله آمال بسياري ازجوانان، از جمله جوانان مسلمان شده بود، امروز اين ايران اسلامي است كه در پرتو تمسك به اسلامي مبتني بر عقلانيت و جهاد و معنويت و باپايمردي ملت و درايت رهبري، قبله آرزو‌هاي جوانان مسلمان جهان شده است، چنانچه در روزهاي اخير شاهد بوديم 1200 نفر از جوانان 73 كشور جهان در همايش بين المللي جوانان و بيداري اسلامي شركت جستند و با شور و اشتياق به ديدار حضرت آيت الله خامنه‌اي ولي امر مسلمين جهان شتافتند و با شنيدن اين مژده عزمي دو چندان يافتند كه :
" بيداري جوانان سرتاسر جهان اسلام، اميد به بيداري عمومي ملتهاي مسلمان را افزايش داده است. " (3)

حمايت
«بازي با مهره‌ قديمي» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:
در روزهاي اخير اخبار و گزارش‌هاي متعددي از مواضع سران آمريكا در قبال طالبان و القاعده مطرح شده است. در اين چارچوب باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در نطق ساليانه خود در كنگره آمريكا كشته شدن بن لادن سركرده گروه القاعده را از دستاوردهاي مهم خود خواند. سپس جو بايدن معاون وي نيز ضمن اشاره دوباره به اين امر، از احتمال انتشار تصاوير جديد از مرگ بن لادن خبر داد.

در تحركي ديگر آمريكايي‌ها از مذاكره با طالبان در قطر خبر دادند در حالي كه ادعاي تكراري همكاري طالبان و پاكستان براي سلطه بر افغانستان را مطرح كردند. آمريكايي‌ها بر اين ادعايند كه پاكستان به دنبال استفاده از طالبان براي سلطه بر افغانستان است لذا آمريكا با حملات هواپيماهاي بدون سرنشين به خاك پاكستان و نيز رويكرد به مذاكره با طالبان به دنبال مقابله با اين روند مي‌باشد.

هر چند كه سران آمريكا برآنند تا به مواضع مذكور جنبه انساني داده و به نوعي آن را از افتخارات دوران رياست جمهوري اوباما عنوان دارند اما بررسي ريشه‌اي اين تحركات نكته‌اي ديگر را آشكار مي‌سازد و آن اهداف انتخاباتي از اين رويكردها است. اوباما مي‌داند كه مردم به دنبال پايان جنگ افغانستان و عراق مي‌باشند و هر گونه حركتي در اين حوزه‌ها مي‌تواند به بهبود موقعيت وي در برابر جمهوريخواهان مبدل گردد.

در اين شرايط اوباما كه با خروج از عراق بخشي از اين طرح را اجرا كرد اكنون تلاش دارد با برجسته سازي مرگ بن لادن به عنوان دستاوردي بزرگ در مبارزه با تروريسم و نيز مذاكره با طالبان با نام بهبود شرايط امنيتي، از اين مولفه‌ها براي تبليغات انتخاباتي بهره برداري كند. اوباما با دو مقوله هماهنگ مرگ بن لادن و مذاكره با طالبان چنان وانمود مي‌كند كه به دنبال پايان دادن به جنگ افغانستان و تحقق خواسته‌هاي مردمي در اين زمينه مي‌باشد.

البته اوباما با مسئله مرگ بن لادن به سران طالبان درباره پيامدهاي عدم همراهي با روند مذاكرات در قطر نيز هشدار مي‌دهد تا آنها را با شرايط آمريكا پاي ميز آورد. هدف نهايي اوباما آن است كه در ماه‌هاي باقي مانده تا انتخابات ( آبان ماه) ثباتي هر چند موقت را در افغانستان برقرار سازد تا از آن براي كسب آراي مردمي بهره برداري كند. اعلام احتمال خروج بخشي از نيروهاي آمريكايي از افغانستان در سال 2012 نيز بخشي از اين سياست است.

به هر تقدير مي‌توان گفت كه اوباما به دنبال استفاده از مهره‌هاي قديمي در كمپين انتخاباتي خود است تا شايد با بهره‌گيري از آنها بتواند بخشي از آراي مردمي را به خود جلب كند هر چند كه شرايط داخلي و جهاني آمريكا چنان ملتهب است كه تحقق اين امر با ابهامات بسياري مواجه شده است.
 
آفرينش
«گازهاي همراه نفت و سوختن يا بهره وري مناسب» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد:
حدود يک سده از استخراج نفت در کشور گذشته و پس از اين ايام هنوز هم نفت و گاز منبع اصلي درآمد اقتصاد تک محصولي ايران است؛ هنوز هم در خوش بينانه‌ترين حالت هم طي سال‌هاي نزديک نمي‌توان وابستگي به اين مجصولات پر ارزش را انکار کرد همين موضوع است که حفظ وضع موجود در توليد نفت و توسعه مخازن هيدروکربني کشف شده را مهم مي‌کند تا همچنان يکي از دغدغه‌هاي اساسي کشور حراست از سطح توليد و مخازن نفتي و گازي کشور باشد.

در اين بين با گذشت ده‌ها سال از سوختن گازهاي همراه نفت در كشور همچنان اين گاز‌ها در كشور سوخته ميشود و در حال حاضر و بنا به آمارهاي مختلف (گاه روزانه ده‌ها و يا بنا به برخي ديگر از آمارها حدود 50 ميليون مترمکعب) از گازهاي همراه ميدان‌هاي مختلف کشور مي‌سوزد و با اين وجود تلاش قابل توجهي براي رفع اين امر در نظر گرفته نشده است.

در اين راستا بايد گفت كه عملا سالهاست كه سوختن گازهاي همراه نفت در ايران به عنوان نمادي از روشن بودن مشعل پالايشگاه يا اسكله نفتي و رونق فعاليت آن به شمار مي‌رود، در حالي كه در ساير كشورهاي توليدكننده نفت، اين گاز‌ها جمع‌آوري شده و باز توليد مي‌شوند، اما در ايران گاز در مشعل‌هاي چاه‌ها و.. بدون كوچك‌ترين استفاده‌اي سوزانده مي‌شود كه بنا به برآورد‌ها اين حجم از گاز سوخته شده در كشور مي‌تواند رقم معادل مصرف گاز برخي از كشورهاي در حال توسعه و همسايه ما همانند تركيه باشد.

گذشته از اين از يك سو بايد گفت اكنون سالهاست كه تزريق گاز به مخازن نفتي يکي از ضروري‌ترين عوامل در صيانت از ذخاير نفتي و يکي از راهبردهاي توليد پايدار است كه ميتواند موجب بازيافت ميلياردها بشکه نفت، حفظ جايگاه توليد ايران در اوپک و ظرفيت ذخيره‌سازي گاز براي نسل آينده شود. اين واقعيت در حالي است كه هم اکنون بيشتر مخازن نفتي بزرگ و اصلي کشور نيمه دوم عمر خود را سپري كرده و به تزريق گاز نياز دارند. در اين بين در واقع جلوگيري از سوزاندن بخش گسترده‌اي از (گاه تا حدود90 درصد) گاز همراه نفت مي‌تواند دستاوردي مهم به شمار آيد.

آنچه مشخص است در حال حاضر يكي از مهم‌ترين مشكلات موجود در صنعت نفت ايران، بالا بودن حجم گازهاي همراه نفت است كه ميزان هدر رفتن آن طي برنامه چهارم توسعه افزايش قابل توجهي داشته است. در اين بين با توجه به برخي از آمار و ارقام از ميزان سوختن گازهاي همراه نفت و اتلاف بخش عمده‌اي از منابع گازي كشور در كنار آلودگي هاو... ضرورت ساخت پالايشگاه‌هاي بدون مشعل گاز، استفاده از گاز همراه نفت در چاه‌ها و اعمال سياست‌ها وراهبردهايي براي صدور اين گاز، تزريق مجدد به چاه‌ها و.. الزامي به نظر مي‌رسد.

ر اين حال اكنون نيز در بسياري از كشورهاي دنيا پسماندها و ضايعات صنعت نفت و گاز دور ريخته نمي‌شوند در اين ميان بهره‌‌برداري بهينه از گازهاي همراه نفت مي‌تواند به عنوان يكي از راهبرد‌هاي اصلي كشور در حوزه انر‍ژي تعريف شده و مورد تاكيد قرار گيرد چرا كه تاخير طولاني تر در استفاده از اين گاز‌ها عملا پيامد‌هاي چند گانه بويژه در بعد اقتصادي به كشور وارد مي‌كند.

مردم سالاري
«ادعاي بودجه عملياتي از شعا ر تا واقعيت» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محسن نريمان است كه در آن مي‌خوانيد:
بودجه کل کشور در سال 91 با حدود 2 ماه تاخير از جانب دولت به مجلس ارائه شد. روز قبل از ارائه بودجه معاون پارلماني رييس جمهور از تدوين بودجه سال 91 به صورت عملياتي خبر داد; بايد بودجه عملياتي تعريف علمي و مشخصي دارد. اين نوع بودجه بندي سال هاست در کشورهاي ديگر دنيا انجام مي‌شود و مزاياي بسياري نيز دارد، اما تجربه کاري نمايندگان مجلس هشتم از اجرايي شدن قوانين و مصوبات بودجه همگي حکايت از بي قانوني دولت دارد.

امروز نمايندگان مجلس بيش از اينکه به دنبال نوع بودجه تدوين شده باشند به دنبال تمکين دولت از قوانين و مقررات هستند. ابتدا دولت بايد خود را اصلاح کند و روحيه قانون گريزي را در خود از بين ببرد.

تجريه قانون گريزي دولت نمايندگان مجلس را به جايي رسانده است که حساسيتي نسبت به نوع بودجه نشان نمي‌دهند چرا که تا حدي از قانون گريزي دولت به ستوه آمده‌اند که اميد و انگيزه خود را براي تدوين قانون از دست داده‌اند. دولت عنايتي به مواردي که خود اعلام مي‌کند ندارد; در نتيجه چالش‌هايي در روند کار قانون نويسي و بودجه بندي در زمان اجراي آن به وجود مي‌آيد مشکلات بسياري را براي کشور در پي داشته است.

دولت با 2 ماه تاخير امروز مدعي ارائه بودجه سال 91 در بسته عملياتي است. اگر اين بودجه قرار بود مکانيزم ارائه متفاوتي داشته باشد، پيشاپيش بايد يک ماه قبل اين مو ضوع به کميسيون‌هاي مربوطه اعلام مي‌شد که به طور مثال امسال قصد داريم بودجه را با مکانيزم متفاوتي نسبت به سال‌هاي قبل ارائه دهيم و تمامي کميسيون‌ها و نمايندگان از هر روشي که قانون را اجرايي تر کند، استقبال کرده و موافق هستند، اما به اين دولت اميدي در جهت اينکه راهکار و روشي را اتخاذ کند که اجراي قانون سهل الوصول تر شود دور از ذهن است.

اين دولت تنها به ارائه راهکارهايي مي‌انديشد که در آن خود مبسوط اليدتر، مقتدرتر و صاحب اختيارتر شود، با اين تجربه و پيش زمينه‌اي که از دولت فعلي داريم و کارنامه‌اي که اين دولت در قانون گريزي از خود برابر ديدگان مجلس ثبت کرده است، به نظر مي‌آيد بودجه عملياتي به مفهوم واقعي تنها يک شعار در ادامه ديگر شعارهاي اين دولت باشد. به نظر نگارنده دولت بيش تر در پي ارائه بودجه‌اي است که در آن دست مجلس در دخالت امور کوتاه باشد.

تا زماني که بودجه به طور تخصصي در مجلس بررسي نشود نمي‌توان از صحت اين ادعا اطمينان حاصل کرد. اينکه آيا واقعا دولت بودجه سال 91 را مطابق با قوانين و تعاريف علمي ارائه کرده است يا از اصطلاح بودجه عملياتي براي قانون گريزي بيش تر استفاده کرده است، نکته‌اي است که تاييد يا رد آن نيازمند بررسي دقيق تر بودجه است.

طبيعي است که مجلس از بودجه‌اي که در آن تضمين براي اجراي آن مشهود باشد استقبال مي‌کند، مطالعات بسيار و16 سال تجربه حضور در جريان تصويب بودجه براي شخص من و بسياري از نمايندگان ديگر تعريف شفافي از بودجه عملياتي را تداعي کرده است، اما ممکن است تعريف دولت فعلي از بودجه عملياتي با تعاريف منطقي متفاوت باشد با سوابقي که از اين دولت داريم خوش بين نيستيم که مواردي را ارائه دهد که در اجرا خود را متعهد تر به اجراي قانون باشد.

شرق
«هفت‌سال متوالی تاخیر» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم فاضل موسوي است كه در آن مي‌خوانيد:
به استناد عقل، قانون و تعهد، نمايندگان در پيشگاه مردم متعهد شده‌اند تا همسو با برنامه‌هاي توسعه كشور و سند چشم‌انداز، ايران را در سال 1404 به كشور اول در منطقه برسانند. از اين‌رو برنامه و سند بودجه كشور به‌عنوان عالي‌ترين سند مالي كشور از اهميت ويژه‌اي برخوردار مي‌شود. با توجه به اين دو موضوع ما بايد در سال 1404 كشور اول منطقه باشيم و تكليف اينكه سند چه جايگاهي بايد داشته باشد نيز مشخص است.

به همين دليل دولت وظيفه دارد به حكم قانون از 15 آذر لايحه بودجه را تقديم مجلس كند اما متاسفانه در هفت سال گذشته چنين اتفاقي نيافتاده و دولت هميشه در اعلام لايحه بودجه به مجلس تاخير داشته است. اين امر از دو حالت خارج نيست يا دولت نسبت به وظيفه خود آشنا نيست يا توان كارشناسي در اين اندازه‌ها را ندارد كه بتواند در موعد مقرر قانون را تنظيم و تهيه كند.

در هر صورت آن چيزي كه خروجي عمل دولت را نشان مي‌دهد رفتار غيرمتعهدانه نسبت به مركز تصميم‌گيري و قانونگذاري يعني مجلس است و البته اين رفتار نيز نتيجه عملكرد خود مجلس است كه نظارت كافي و لازم را در حوزه مسووليت خود انجام نمي‌دهد. با عنايت به وضع تورم موجود و مشکلاتی كه درخصوص قيمت ارز و سكه به وجود آمده بايد برنامه بودجه كشور منسجم‌تر و كارشناسانه‌تر تنظيم مي‌شد اما اكنون مشاهده مي‌كنيم كه برنامه بودجه نه تنها افزايش نداشته كه كاهش جدي نيز داشته و از همين جا مشخص مي‌شود كه چقدر لايحه بودجه واقع‌بينانه است.

اگر از زاويه ديگر نيز بخواهيم به اين موضوع بپردازيم بايد دقت كرد كه قرار بود تا در برنامه‌هاي پنج‌ساله وابستگي به نفت كم شود اما متاسفانه اين وابستگي نه تنها كم نشده كه افزايش نيز پيدا كرده است. اين خود گام جدي و بلندي در جهت فاصله گرفتن از برنامه سند چشم‌انداز است. از آن طرف هم آقای احمدي‌نژاد درباره لايحه بودجه به‌گونه‌اي صحبت مي‌كند كه چندان جدی نیست و با جايگاه مجلس همخواني ندارد، در نتيجه سالي كه نكوست از بهارش پيداست.

در حال حاضر در كشور ما بيكاري، تورم، رشد منفي اقتصاد، نوسان نرخ دلار و بدهي‌هاي دولت به بانك‌ها و همچنين تهديد‌هاي بين‌المللي در حد بسيار بالايي وجود دارد و دولت با مشكلات بسياري روبه‌رو است و با اين وضعيت موجود در تقديم و دفاع از بودجه، آن‌گونه صحبت مي‌كند. همه اينها نشان مي‌دهد كه دولت درك درستي از وضعيت اقتصادي كشور ندارد. همچنين دولت نه تنها لايحه بودجه را بايد زودتر تقديم مي‌كرد بلكه براي اينكه بتواند لايحه را بهتر كند بايد از ظرفيت‌هاي علمي كشور نظير دانشگاه‌ها و كارشناسان نيز بيشتر استفاده مي‌كرد.

 به زباني ديگر به اين شكل مي‌شد فرصتي فراهم كرد كه از ظرفيت كارشناسي بسيار بالاي كشور استفاده درست و صحيح شود و قطعا کارشناسان ما نيز با درك صحيحي که از وضعيت كشور دارند حتما كمك مي‌كردند. اما اكنون با توجه به اينكه اين اتفاق رخ نداده مجلس بايد در مرحله نخست فكري به حال دو، سه ماه نخست سال بكند و مبلغي را به صورت تنخواه در نظر بگيرد و مرحله بعد اين است كه مجلس سعي كند با همكاري دولت و ايجاد ظرفيت‌هاي لازم، در فرصت منطقي و جدي‌تر از آنچه كه امروز مطرح شده به اين مساله رسيدگي كند و تغييرات جدي و اصولي و ماهيتي را فراهم كند.
با برنامه بودجه كنوني نمي‌توان انتظار داشت كه كشور به سمت پويايي حركت كند. مجلس بايد بتواند ماهيت مردمي و ديني خود را نشان دهد و برنامه بودجه كشور را با توان‌فكري نمايندگان و كارشناسان تهيه كند تا سربلندي كشور و رفاه و توسعه مردم فراهم شود.

تهران امروز
«بودجه‌اي كه خاصيت اقتصادي ندارد» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم بيژن رحيمي دانش است كه در آن مي‌خوانيد:
سرانجام با تاخير حداقل 57 روزه لايحه بودجه سال 91 تقديم مجلس شد. گفته شد كه بودجه با هزار اما و اگر به مجلس رسيد و قرائت شد. ما به اين اما و اگرها كاري نداريم چراكه پيگيري اين اما و اگرها كار نمايندگان مجلس است. آنچه كه ما مي‌خواهيم آن را پيگيري كنيم خود بودجه 91 و خواص آن است و آنچه در پروسه شكل‌گيري آن روي داده است. ابتدا به آمار ارائه شده در اين جلسه مي‌پردازيم. گزارشي كه به عنوان شاخص رشد اقتصادي سال 90 اعلام شد جاي تامل دارد چراكه اعلام اعداد بدون پشتوانه كارشناسي چندان منطقي نيست.

بر اين اساس چندان نمي‌توان وجهه اقتصادي براي اين سخنان در نظر گرفت. در سنوات گذشته رسم بر اين بود كه چون بودجه يك كار اقتصادي است همزمان با ارائه آن يك گزارش اقتصادي هم قرائت مي‌شد. در حقيقت به جاي سخنراني، رئيس جمهور به گزارش اقتصادي سال و ارائه عملكرد اقتصادي بودجه سال مي‌پرداخت.

اين قرائت گزارش در حقيقت نشان مي‌داد كه هم بودجه چطور مصرف شده و دولت چقدر به اجراي بودجه پايبند بوده و هم اينكه دولت چقدر به اجراي برنامه‌هاي توسعه‌اي عمل كرده است. به همين جهت اين گزارش خيلي دقيق و شسته و رفته نشان مي‌داد كه وضعيت اقتصادي كشور در چه حال است. اما روز گذشته گزارشي با اين مختصات در مجلس قرائت نشد.

پيش‌ترها آنچه كه در گزارش‌هاي اقتصادي ارائه مي‌شد آمارهاي مقايسه‌اي و پيش‌بيني آن بود اما روز گذشته ارائه آمار از سوي رئيس‌جمهور فاقد اين ويژگي‌ها بود. اعلام آمار رشد اقتصادي 7. 3 درصدي خوب است اما معلوم نيست اين آمار با چه چيزي و چطور مقايسه شده؛ يا اگر مقايسه نشده چطور به دست آمده است. نكته ديگري كه بايد به آن اهميت داد، اعلام ميزان رشدها يا كاهش‌هاست.

اينكه گفته شد‌بودجه عمومي 5. 6 درصد كاهش داشته يا بودجه عمراني هم افزايش 39. 4 درصدي داشته است درست، اما اين افزايش و كاهش‌ها در كجا و چطور لحاظ شده است؟

به نظر مي‌رسد كه بيش از هر چيز بودجه مالي براي دولت دردسرساز شد به طوري كه دولت بازهم نتوانسته بودجه را بدون افزايش ببندد. كسري تراز بودجه (هزينه‌ها بيش از درآمدها لحاظ مي‌شود) نيز در لايحه بودجه سال آينده ديده مي‌شود كه البته اين موضوع چيز تازه‌اي نيست دولت‌ها در اين سال‌ها معمولا بودجه را با كسري تراز به مجلس برده‌اند و عملا اتفاقي هم رخ نداده است. در اينجا فقط بايد به اين نكته اشاره كرد كه موضوع اصلي بودجه سال آينده ابهام در وضعيت هدفمندي يارانه‌ها و درآمدهاي آن است.

چراكه هر درآمدي كه از افزايش قيمت‌ها براي دولت حاصل شود از همين الان براي آن هزينه‌اي در نظر گرفته شده و قانونش هم قرار است اصلاح شود تا نحوه پرداخت يارانه‌ها به طور كامل مشخص شود. حال فرقي نمي‌كند كه دولت مانند سال جاري 62 هزار ميليارد تومان درآمد براي هدفمندي در نظر بگيرد يا مثل شايعه امسال كه گفته شده دولت مي‌خواهد 80 هزار ميليارد تومان در بودجه درآمد از هدفمندي لحاظ كند.

در هر صورت دولت بايد براي هزينه‌اي كه از همين الان وجود دارد يك درآمد پيدا كند و در بودجه بگنجاند. ‌‌چيزي كه در مورد بودجه بايد به آن توجه داشت يك نكته است، هر كار شاخصه‌ها و خواصي براي خودش دارد و مهمترين خاصيت بودجه نيز خاصيت اقتصادي بودجه است. اين خاصيت نه با خواندن گزارش اقتصادي عوض مي‌شود نه با ارائه به موقع لايحه بودجه. خاصيت اقتصادي بودجه در عمل كردن به آن است و در اين زمان هم عملكرد دستگاه‌ها بنا به هزار و يك دليل گفته و ناگفته در جايي ذكر نمي‌شود. تا همين لحظه كه زمان چنداني

‌به‌پايان سال نمانده اين سوال مهم مطرح است كه چند درصد از موافقت‌نامه‌ها براي ارائه بودجه با دستگاه‌ها مبادله يا ابلاغ شده است؟ دانستن اين پاسخ‌ها سخت نيست اما به هر حال در مورد بودجه و عملكرد آن اتفاقاتي رخ داده است كه ديگر اين بودجه‌ها خاصيت اقتصادي ندارد.

دنياي اقتصاد
«بازار ارز و ضرورت عدم تكرار تجربيات تلخ گذشته» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم زهرا كاوياني است كه در آن مي‌خوانيد:
از انتهاي هفته گذشته اعلام شد كه ارز تك نرخي شده و به هر ميزان در اختيار متقاضيان قرار مي‌گيرد.

تك نرخي به معناي آنكه سياستگذار تعيين مي‌كند كه مسافر به چه ميزان متقاضي ارز است و مسافتي كه طي مي‌كند چه ميزان ارز احتياج دارد. مازاد ارزي كه مسافر احتياج دارد بايد از بازاري كه در آن فروشندگانش به حكم قانون، قاچاقچي ارز توصيف مي‌شوند تهيه شود.

در خصوص ساير نيازها نيز به همين صورت است، دانشجويان بايد ثبت نام كنند و اولويت‌بندي شوند تا ارز دريافت كنند، تا زماني كه نوبت شان بشود هم بايد مجددا به بازاري مراجعه كنند كه سياستگذار آن را غيرقانوني مي‌داند. مسوولان‌ اعلام كرده‌اند كه ارز به هر ميزان در اختيار واردكنندگان قرار خواهد گرفت.

ارز 1226 توماني كه در روز نگارش اين مقاله به دليل ارزاني بسيار وسوسه‌انگيز است؛ بنابراين بسيار واضح است كه رشد تقاضا براي چنين ارزي بسيار زياد خواهد بود و اين يعني تكرار داستان سهميه‌بندي‌هاي ارزي سال‌هاي دهه 70. از همين حالا مي‌توان آينده بازار ارز را تصور كرد كه با افزايش تقاضا براي واردات با ارز ارزان‌قيمت، صحبت از سهميه‌بندي ارزي مي‌شود.

كارگروهي بايد تشكيل شود تا تشخيص دهد كدام وارد‌كنندگان، واردكنندگان واقعي هستند و كداميك خير! در مرحله بعد نوبت به تشخيص نيازهاي واقعي مردم خواهد رسيد و احتمالا كارگروهي ديگر به بررسي كالاهايي مي‌پردازند كه واقعا واردات آنها ضرورت دارد يا خير. بعد از آن هم نوبت سهميه‌بندي‌ها است كه هر يك از بخش‌هاي اقتصادي سهميه ارزي دريافت مي‌كنند. در اين ميان نيز بازار آزاد با منطق عرضه و تقاضا به فعاليت خواهد پرداخت.

اين تصوير را با توجه به آنكه در سال‌هاي دهه 70 در اقتصاد ايران رخ داد مي‌توان متصور بود. سال‌هايي كه عده زيادي به علت رانت به دست آمده از بازار ارز به درآمدهاي كلاني دست يافتند و سرمايه‌هاي سرگردان اقتصاد جذب بازار ارز مي‌شد. رانت عظيمي كه به نيروهاي كار و سرمايه علامت مي‌دهد كه به جاي فعاليت‌هاي مولد، وارد بازار واسطه‌گري شوند.

تكرار چنين سياست‌هايي براي سياستگذاران كشوري كه يكبار با تمامي اين مسائل دست و پنجه نرم كرده است بسيار دور از ذهن است. با اين حال به نظر مي‌رسد كه فضاي سياستگذاري كشور به خصوص قرار گرفتن در آستانه انتخابات، شرايط را براي مطالعه كارشناسي بازار دشوار كرده است.

اميد است كه مسوولان اقتصادي كشور هشدارهايي كه توسط كارشناسان اقتصادي داده مي‌شود را جدي تلقي كنند. از دست دادن زمان در اجراي سياست‎هاي اقتصادي بسيار قابل توجه است و با توجه به آنكه كشور يكبار در زمينه يكسان‌سازي نرخ ارز تجربه كسب كرده، لازم است تا از تجربيات گذشته استفاده شود.

جهان صنعت
«سر صنعت باز کلاه نرود» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم سارا ثبات است كه در آن مي‌خوانيد:
موافقت نمایندگان مجلس با اختصاص سهم 30 درصدی یارانه به تولید از محل هدفمندی یارانه‌ها در مرحله دوم، خاطره اجرای مرحله اول را زنده کرد. مجلس سال گذشته و در مرحله اول اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها برای صنعت و تولید سهم 30 درصدی را در نظر گرفت که در نهایت این سهم به 20 درصد تقلیل یافت اما همین سهم 20 درصدی هم در طی یک‌سال به صنعتگران به صورت کامل پرداخت نشد.

براساس قانون هدفمندی یارانه‌ها قرار بود در سال اول اجرای این قانون مبلغ چهار هزار و 500 میلیارد ریال به عنوان یارانه به بخش صنعت اختصاص یابد که این رقم محقق نشد و تنها رقم ناچیزی به عنوان تسهیلات یارانه‌ای به تعداد اندکی از واحدهای تولیدی پرداخت شد، اگرچه وزیر صنعت اعلام کرده بود که قیمت ترجیحی انرژی برای بخش صنعت و مابه‌التفاوت این قانون با قیمت انرژی بخش خانوار به‌عنوان یارانه صنعت لحاظ می‌شود.

مهدی غضنفری در شرایطی این مساله را مطرح کرد که از ابتدای اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها وعده‌های زیادی از جمله اختصاص وام چهار درصد برای پرداخت مابه‌التفاوت نرخ انرژی قبوض جدید با قبض‌های قبلی، تسهیلات بازسازی واحدهای صنعتی، هزینه مشاوره جهت ارتقای مدیریت بنگاه‌های تولیدی به صنعتگران داده شد که تنها امکان استفاده از یک دوره وام خط اعتباری انرژی برای تعدادی از واحدها فراهم شد و کار پرداخت تسهیلات بازسازی نیز اخیرا از محل صندوق توسعه ملی (نه از محل درآمد یارانه‌ها) برای بخش صنعت آغاز شده است هرچند غضنفری از پرداخت مابه‌التفاوت سود واقعی این تسهیلات با سودهای تعیین شده از محل یارانه بخش صنعت خبر داده است.

در چنین شرایطی که سهم پیش‌بینی شده تولید از یارانه‌ها در مرحله اول محقق نشده، نمایندگان با ارایه لایحه بودجه 91 از سوی دولت به مجلس، فوریت طرح اختصاص 30 درصد از درآمد حاصل از اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه‌ها به بخش تولید را به تصویب رساندند که در صورت تصویب نهایی باید چاره‌ای اساسی برای اتخاذ سازوکار مناسب برای الزام دولت به پرداخت این میزان یارانه‌اندیشیده شود تا تجربه تلخ مرحله اول دیگر تکرار نشود و سر صنعت بیش از این کلاه نرود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها