بجز رسوایی 2 و پیش از این، همه فیلمهای شما در نوروز اکران شده بود. چرا؟
مهمترین مساله درخواست سینماداران بود. انجمن سینماداران همیشه این را از شورای صنفی نمایش تقاضا میکرد تا حقوق معوقه پرسنل و بدهیهای آخر سالشان را بدهند. فیلم ساختن من اگر بخواهد فقط یک نفر را خوشحال کند، آن صاحبان سالنهای سینماست، بویژه آنهایی که در آستانه تعطیلی و بخصوص در شهرستانها بودند. به نوعی همه منتظر بودند که من هر سال یا یک سال در میان فیلم داشته باشم. فروش بالای یک میلیارد و دو میلیاردی پیش از فیلمهای من سابقه نداشت و با اخراجیها این اتفاق برای نخستین بار در سینمای ایران افتاد و حجم زیادی از مخاطب پس از سالها به سینما برگشت. فیلمهای من باعث آشتی مردم با سینما شد و حالا خوشحالم که حتی بدون اخراجیها و دیگر ساختههای من، این آشتی ادامه دارد.
چرا رسوایی 2 در نوروز اکران نشد؟
یکی به دلیل این که مسئولیت پخش این فیلم به عهده فیلمیران است و دوستان فیلمهای دیگری هم برای پخش داشتند؛ در واقع حجم فیلمهای درخواستی نوروزی بالا بود، ضمن این که خودم هم تمایلی برای اکران این فیلم در نوروز نداشتم، چون عموما موقع اکران فیلم من، دوگانهسازیهایی از سوی برخی افراد و رسانهها صورت میگرفت که به نفع خودشان تمام میشد. به بهانه رقابت با فیلم من، سعی میکردند تا فیلمهای دیگر بفروشد. امسال خواستم از این حاشیه سازیها پرهیز کنم.
الان از اکران دوم نوروز راضی هستید؟
دیگر فرقی نمیکند اکران دوم باشد یا دهم. وقتی نوروز نشد، هر فصلی میخواهد باشد.
اعتقاد دارید، فیلم خوب هر زمانی اکران شود، با استقبال مواجه میشود؟
بله، اگر خوب و با شرایط تبلیغی مناسب اکران شود.
فیلمهای نوروز امسال در مجموع به فروش خوبی دست یافت و اهالی سینما را خوشحال کرد، اما چرا همیشه این فروشها و موج استقبالها در سینمای ما مقطعی است؟
درباره فروشهای امسال باید افزایش قیمت بلیت را هم لحاظ کرد که بلیت هر فیلم بین 8 تا 10 هزار تومان است و هنوز هیچ فیلمی به لحاظ تعداد مخاطب به اخراجیهای 2 نمیرسد. آن موقع با بلیت 2000 تا 4000 تومان، فیلم روزی 500 میلیون میفروخت. شبانهروزی شدن سئانسها از همان موقع اخراجیهای 2 آغاز شد. هنوز هم فکر نکنم هیچ فیلمی به تعداد مخاطبان این فیلم برسد. اخراجیهای 2 در حالی چهار و نیم میلیون مخاطب را به سینما آورد که نسخه قاچاق آن هم منتشر شده بود. درباره استقبال از فیلمها در نوروز امسال هم باید بگویم، موج اقبال عمومی نسبت به سال گذشته بهتر است و در عین حال میتواند به نفع دیگر فیلمهایی باشد که در نوبت اکران هستند. بالاخره بخشی از این سرریز مخاطب، آنها را هم در برخواهد گرفت.
گاهی حضور یک فیلم پرفروش در پردیسهای سینمایی به فروش دیگر فیلمها هم کمک میکند. این مساله بویژه درباره فیلمهای شما هم اتفاق میافتاد. یعنی میرفتند اخراجیهای 2 را ببینند، اما چون ظرفیت تکمیل بود، میرفتند فیلم دیگری میدیدند.
حتما این طوری است. حالا اگر من آن موقع این حرف را میزدم، میگفتند چنین چیزی نیست، از بس که جلوی اخراجیها گارد داشتند.
چقدر این آمار فروشها واقعی است؟ درباره فروش فیلمهای شما هم همیشه حرف و حدیث وجود داشته و چنین مسالهای را مطرح کردند.
درباره فیلمهای من مطرح نکردند. این مساله بعدا درباره فیلمهایی مطرح شد که میخواستند به فروش فیلمهای من برسند.
اصلا در این شرایط امکان دروغ گفتن درباره فروش فیلمها وجود دارد؟
بله، میتوان دروغ گفت کما این که میگفتند. برخی سازندگان فیلمها برای اینکه به زعم خودشان رکورد را بشکنند، از این دروغها میگفتند. این رکورد برای آنها از پول هم مهمتر بود. بعضی سازندگان رقمهایی را برای فروش اعلام میکردند که صدای سرمایهگذاران را در میآورد و میگفتند اگر فیلم اینقدر فروخته، پول ما را هم بدهید. بعد که کار به دادگاه یا صحبت خصوصی میرسید، سازندهها میگفتند ما فقط برای این دروغ گفتیم که حال فلانی را بگیریم و بگوییم رکورد فیلمش را شکستیم، اما واقعیت این است که فیلم نفروخته! اگر واقعا میخواهید بفهمید فیلمی پرفروش است یا نه، باید به صفهای جلوی سینماها توجه کنید. در اخراجیها شما با صفهای چند صد متری جلوی سینماها و هجوم مردم مواجه میشدید؛ فیلمها و عکسهایش موجود است. خود سینماداران میگویند، چنین چیزی را فقط دوران اکران فیلمهایی نظیر قیصر تجربه کرده بودند. تازه آن فیلمهای اول انقلاب مثل عقابها هم که آقایان میگویند پرفروش و پرمخاطب بوده، یک سال و حتی بیشتر روی پرده بوده است. وقتی میخواهند آمار فروش فیلم و میزان مخاطب را بدهند، این چیزها را در نظر نمیگیرند. به هر حال این چیزها مهم نیست و به نظرم، فیلمی موفق است که در حافظه تاریخی مردم باقی بماند. در نظرسنجیهای مختلف برنامههای تلویزیونی این چند سال هم حتما دیدهاید که عموم مردم چه فیلمی را به عنوان بهترین اثر پس از انقلاب انتخاب کردهاند. فیلم رسوایی با وجود این که پرفروشترین فیلم سال 91 شد، اما هنوز و پس از چهار سال همچنان در شبکه نمایش خانگی با استقبال مردم روبهروست.
با احتساب فروش فیلمهایتان در سینما و شبکه نمایش خانگی، آثارتان حدود 40 ـ 50 میلیارد تومان گردش مالی داشته است، پس باید وضع مالی خوبی داشته باشید.
(میخندد) بله، وضع مالی سرمایهگذاران خوب است. به هرحال هرکسی که میگوید فروش فیلم و مردم برای من مهم نیست، دروغ میگوید. وقتی از فیلمهای آنها استقبال شود، شما شعف را در چشمهایشان خواهید دید. منظورم پول نیست، بحث استقبال و تاثیرگذاری فیلم است. برای هیچ کارگردانی، نه در ایران بلکه حتی در دنیا اتفاق نیفتاده که چهار فیلم پشت هم بسازد و هر چهار فیلم، پرفروشترین فیلمهای سال خودش شود.
با این حساب و این طور که شما میگویید، رقیب شما جیمز کامرون ـ کارگردان تایتانیک و آواتار ـ است که او هم هر 10 سال یک فیلم میسازد!
(میخندد) آقایان اینها را نادیده میگیرند دیگر و همیشه دنبال حاشیهسازی هستند و مثل روز 22 بهمن، همه چیز را به دلایل واهی همچون کیک و ساندیس ربط میدهند.
بجز حبیبالله کاسهساز و سیدمحمود رضوی که به ترتیب تهیهکننده اخراجیها و معراجیها بودند، از جایی به بعد، خودتان تهیهکنندگی فیلمهایتان را به عهده گرفتید. چرا؟
بعد از اخراجیهای 1 تصمیم داشتم خودم تهیهکننده کارهایم باشم. در اخراجیهای 2 هم مالکیت فیلم با خودم بود. تهیهکننده اخراجیهای 3 و رسوایی خودم بودم ولی معراجیها از ابتدا سریالی تلویزیونی به تهیهکنندگی آقای رضوی بود و سپس به صورت یک فیلم سینمایی هم اکران شد که باز طبعا نام ایشان به عنوان تهیهکننده پای اثر وجود داشت. درباره رسوایی 2 هم سرمایهگذار فیلم پارس ویدئوست که اسمش را هم جزو تهیهکنندهها آوردیم.
با وجود فروش بالای فیلمهای شما و استقبال خوب مردمی، بخشی از مردم و بویژه برخی منتقدان و رسانهها هم هستند که فیلمهای شما را دوست ندارند و همواره مخالف سینمای دهنمکی هستند. نظرتان درباره این عده چیست؟
بیشتر این مخالفت به نوع نگاه آنها به سینما برمی گردد. این عده یا از نظر سلیقهای با فیلمهای من مشکل دارند یا اختلاف آنها از باب ایدئولوژیک است. مخالفان فیلمهای من با کارگردان و مضمون فیلم مشکل دارند. گاهی اختلاف ایدئولوژیک را پشت نقدهای تکنیکی پنهان میکنند و نمیخواهند مواضع خود را به صورت علنی بگویند. وگرنه خودشان بهتر میدانند سینمای ایران به لحاظ تکنیکی چه چیزی در چنته دارد. اتفاقا بسیار ضعیفتر از همین دکوپاژ و میزانسن و قصه فیلمهای من در فیلمهایی است که این منتقدان از آن دفاع میکنند. گاهی هم این عده برای مخالفت با من از پرفروش بودن چنین فیلمهایی دفاع میکنند؛ آثاری که پر از شوخیهای سخیف و جنسی است، اما همین مخالفان، شوخیهای فیلمهای من را که هجو برخی سیاسیون است، برنمیتابند. به هرحال اینها کار خودشان را انجام میدهند و من هم کار خودم را میکنم و این مردم هستند که تصمیم میگیرند به دیدن فیلمهای من بیایند یا به حرف نقادان توجه کنند.
چرا در تیتراژ رسوایی 1 از ابراهیم حاتمیکیا تشکر کردهاید و گفتهاید او به جای مچ گیری از من دستگیری کرد؟
به خاطر حمایتهایش از من و فیلمم.
الان به شکل اتفاقی، فیلم شما در سرگروه استقلال، جایگزین بادیگارد حاتمیکیا شده است. به نظرم بد نیست چند جملهای هم درباره حاتمیکیا بگویید.
آقای حاتمیکیا جزو سینماگرایی است که سینمایش را از قدیم دنبال میکردم و فیلمهایش را میدیدم. دغدغههایش را میشناسم. حتی گاهی میان فیلمها و شخصیتش تفکیک قائل میشوم. آنجایی که فیلمهایش به مذاقم خوش نیاید، خود حاتمیکیا را دوست دارم. گاهی هم مثل فیلمهای دیدهبان و مهاجر این دو بر هم انطباق پیدا میکند.
در میان حمایتهایی که حاتمیکیا از شما و سینمایتان انجام داده، شده انتقاد هم بکند؟
نه، علنی هیچ گاه این اتفاق نیفتاد و صحبتی با من نکرد. یکی از مهمترین ویژگیهای حاتمیکیا این است که با آمدن فیلمساز جدید، احساس تنگی جا نمیکند. آدمهایی مثل حاتمیکیا که جایگاه خودشان را تثبیت کردهاند، از نگاه و فیلمساز جدید استقبال هم میکنند. این آدمهای کوچک هستند که فکر میکنند با آمدن دیگران، جای آنها گرفته میشود.
پس کسانی هستند که در سینمای ما مچگیری کنند.
حتما. از همه هم مچ میگیرند، نه فقط از من.
نقد فیلمهایتان را میخوانید؟
الان نه، خیلی کم. موقع اکران اخراجیهای 1 و 2 زیاد میخواندم. به مرور وقتی متوجه شدم عموم آنها به جای نقد سینمایی دنبال مخالفخوانی ایدئولوژیک هستند، خواندنشان را کنار گذاشتم.
نقد مخالفی بوده که فارغ از این نگاه ایدئولوژیک خوانده و آن را منصفانه یافته باشید؟
بعضی وقتها بله. مطلبی از آقای احمد میراحسان، منتقد سینما در مجله فیلم نگار خواندم که بررسی بینامتنی اخراجیهای 2 و درباره الی بود. او در آن نوشته، خاستگاه مخاطب دو فیلم را بررسی کرده و گفته بود، نه اخراجیهای 2 به آن بدی است که دربارهاش صحبت میشود و نه درباره الی، آن شاهکاری است که از آن یاد میکنید. ایشان را موقع نمایش رسوایی 2 در زمان جشنواره و در پردیس چارسو دیدم. گفت از لاهیجان اینجا آمدم تا دو فیلم را ببینم؛ یکی را میگویند بدترین فیلم تاریخ سینماست ـ آقای معززی نیا نوشته بود از هبوط آدم تا حالا، رسوایی 2 بدترین فیلم تاریخ سینماست! ـ و دیگری فیلمی که میگویند قرار است کلی سیمرغ بگیرد: ابد و یک روز. یکی دو روز بعد نوشتهای از ایشان خواندم که گفته بود رسوایی 2 توحید لیبرالیسم و جنگ سکولار را مورد هجمه قرارداده و باید هم این طور از این فیلم بدشان بیاید و آن را بدترین فیلم تاریخ سینما بنامند. میراحسان حکمت میداند و جزو معدود منتقدان سینمای ماست که فیلم را بخوبی درک میکند و نشانهشناسی و تحلیل فیلم میفهمد. او قلمی نزدیک به شهید آوینی دارد.
فقط کمی سختنویس است.
بله، اما بخوبی منظور فیلم را میگیرد و منتقل میکند. اوست که فهمیده چرا عذاب الهی در «رسوایی 2» قرار است چهارشنبه نازل شود. اوست که نقد مدرنیته در فیلم را دریافته است. برخی منتقدان که فقط بلدند بگویند درآمد درنیامد! گفتن این که فیلم کارتنی است و مقوایی، نشان میدهد، اینها اصلا مفاهیم حکمی را درک نمیکنند. بنابراین نمیتوان از آنها توقع داشت که بیایند فیلم را درست نقد کنند. وقتی این طوری است باید هم فحش بدهند.
منظورتان مسعود فراستی است؟
نه، منظورم آقای فراستی نیست!
فراستی هیچ وقت مستقیم علیه فیلم شما نوشت؟
چرا، بعد از اخراجیهای 1 شروع به فحش دادن کرد. دلیلش را هم میدانم، جریان روشنفکری به قدری به او فشار آورد که دست به این کار زد. چون هر جا نشست، به او گفتند تو چرا از اخراجیهای 1 دفاع میکنی و بعد برای اینکه ثابت کند چیزی میان ما نیست، شروع کرد به اخراجیهای 1 و 2 و 3 و رسوایی و معراجیها فحش دادن. انشاءالله که روشنفکرها با این کار، از او خوششان بیاید و توبهاش را بپذیرند که از اخراجیهای 1 دفاع کرده بود!
فوت کوزهگری دهنمکی
گاهی خدا برکتی در کارهای آدم قرار میدهد که باعث موفقیت میشود. اتفاقا آنجایی آدم شکست میخورد که فکر میکند خودش این کار را انجام داده است؛ این اعتراف بزرگی است که دارم برای اولین بار برای شما میکنم. این لطف خدا شامل حال خیلی از بندههایش است. مثلا میگویند منبر فلانی میگیرد یا سخنرانی فلانی با استقبال مردم روبهرو میشود. شنیده بودم آقای مطهری با آن همه سواد همیشه از منبر عظیم و پراستقبال آقای کافی به نیکی یاد میکرد، اما هیچ حسدی نمیبرد و حتی برای این اقبال خدا را هم شاکر بود. خداست دیگر، به هر کس بخواهد میدهد. همان طور که زمان فعالیت مطبوعاتی و در نشریات هم 10 سال پرتیراژترین هفتهنامه را با اسمهای مختلف درآوردم. الان و در سینما هم همین اتفاق افتاده است. البته مسئولیتش خیلی بیشتر از توفیق آن است و توقع مردم بالا رفته و شما نمیتوانی هر کاری را انجام دهی. نمیتوانی خودت را تکرار کنی. اگر بخواهی خودت را تکرار کنی، بتدریج مخاطب و مردم را از دست میدهی. فوت کوزهگریاش به اینجا برمیگردد که خودت را تکرار نکنی و هر بار حرف جدیدی برای گفتن داشته باشی.